زن جوانی با لباسی پر زرق و برق و بافته شده، به معبد جوخانگ، قدیمیترین و مقدسترین مکان زیارتی در پایتخت تبت، لهاسا، خیره شده است. در اطراف او مجموعهای از افراد با لباسهای رنگارنگ قرار دارند. زنانی با موهای بافته شده، چرخهای دعای دستی را میچرخانند. زوجهایی با لباسهای سنتی چوبا هماهنگ، عاشقانه به چشمان یکدیگر خیره شدهاند. مردانی با کتهای عشایری خزدار، شمشیرهایی به پهلو بسته، در کوچهها قدم میزنند—به نظر میرسد بقایای یک گذشته آرمانی است.
اما با بررسی دقیقتر، شکافهایی در این ظاهر نمایان میشود. جواهرات تقلبی هستند. بافتها اکستنشن مو هستند. چوباها اجارهای هستند. بسیاری از زنان چرخهای دعای خود را به روش اشتباه میچرخانند. زن جوانی که لباس بافته شده پوشیده است، در واقع یک زائر نیست، بلکه یک گردشگر چینی است که برای یک عکاس حرفهای ژست میگیرد. در حالی که او صورت خود را برای گرفتن بهترین عکس زاویه میدهد، یک زائر واقعی با بیحوصلگی از کادر عبور میکند و به افرادی که مسیر دعا را مسدود کردهاند، خیره میشود.

از زمان حمله چین به تبت در سال 1950، تبتیها در برابر بخشی از چین کمونیست شدن مقاومت کردهاند. چریکهای تبتی تا اوایل دهه 1960 با ارتش آزادیبخش خلق جنگیدند، اما حتی پس از شکست نظامی، آنها همچنان به رهبر سیاسی سابق خود، دالایی لاما، که در سال 1959 به تبعید به هند گریخت، وفادار ماندند. برای سرکوب مخالفتها، پکن از آن زمان حضور نظامی گستردهای را در تبت حفظ کرده است. اما در دهههای اول الحاق، تعداد غیرنظامیان چینی در منطقه محدود بود. اکثر کارگران چینی استقرار در تبت را - منطقهای کمجمعیت، متمایز از نظر فرهنگی که در پشت رشتهکوههای صعبالعبور پنهان شده بود - سختی میدانستند و برای سفر به آنجا باید با مزایای ویژهای انگیزه میگرفتند.
برای مدت طولانی، چینیها تبت را به عنوان مکانی دورافتاده و عقبمانده رد میکردند که به دلیل آزاد کردن آن از حکومت مذهبی فئودالی به چین مدیون است. اما در سالهای اخیر، این روایت تغییر کرده است.
پس از دههها تلاش برای جذب این کشور زمانی مستقل از طریق زور، پکن ممکن است سرانجام راهی برای تبدیل موثر تبت به بخشی جدایی ناپذیر از ملت چین یافته باشد: تبدیل آن به یک مقصد گردشگری.

سفر دسته جمعی به تبت در سال 2006 با تکمیل راه آهن به لهاسا امکان پذیر شد. همان سال توسط مقامات چینی به عنوان "سال گردشگری روستایی" اعلام شد، که به عنوان طرحی برای رفاه مناطق روستایی فقیرنشین مانند تبت ترویج شد. سه سال بعد، گردشگری به یک "صنعت رکن استراتژیک" اقتصاد ملی ارتقا یافت و از آن زمان با سرعت سرسام آوری رشد کرده است.
تنها در سال 2023، گزارش شده است که بیش از 55 میلیون گردشگر از تبت بازدید کرده اند - بیش از 15 برابر جمعیت تبتی. جدیدترین طرح پنج ساله حزب کمونیست چین (CCP) برای این منطقه وعده می دهد که گردشگری را حتی بیشتر گسترش دهد. تبت اکنون در تصور عامه چینیها به عنوان قلب معنوی و اکولوژیکی کشور دیده میشود، حتی اگر بسیاری از تبتیها هنوز به حضور چین اعتراض دارند و برای خودمختاری تبت تلاش میکنند.
امیلی یه، محقق دانشگاه کلرادو بولدر، از اصطلاح "شانگریلازاسیون" برای توصیف روشهایی استفاده میکند که فرهنگ و چشمانداز تبت برای نیازهای چینیها تجاری شده است. این اصطلاح از منطقه گردشگری شانگری لا، منطقه مرزی تبت در شمال یوننان که در اوایل دهه 2000 برای توسعه گردشگری انتخاب شد، الهام گرفته شده است. مرکز این شهرستان که با نام تبتی گیالتانگ شناخته میشد، پس از رواج رمان «افق گمشده» اثر نویسنده بریتانیایی جیمز هیلتون در سال ۱۹۳۳، که تبت را به عنوان یک آرمان شهر بیزمان تجسم میکرد، به شهر شانگری لا تغییر نام داد.
در دهه بعد، شهر شانگری لا از یک شهر استانی معمولی و بیتوجه به یک بهشت گردشگری تبدیل شد. یک شهر قدیمی مصنوعی پس از سوختن مرکز اصلی شهر در سال 2014 ساخته شد، که با میدانهای شهر بازسازی شده، کوچههای سنگفرش شده، استوپاهای باستانی، ویترینهای مغازهها که با خط جعلی تبتی تزئین شدهاند، و مجسمههای برنزی از تبتیها که فعالیتهای به اصطلاح سنتی مانند رقص، نواختن موسیقی و پرتاب تاس را انجام میدهند، کامل شد. این توسعه یک موفقیت بزرگ بود و شهر شانگری لا اکنون سالانه میلیون ها گردشگر را به خود جذب می کند.

در واقع آنقدر موفقیت آمیز بود که پکن این مدل را در سراسر تبت صادر کرد و این منطقه را به چیزی شبیه پارک تفریحی برای ملت چین تبدیل کرد.
بخشهای وسیعی از فلات تبت - که زمانی چراگاه گوسفندان و گاوهای یاک بود - به عنوان "ذخایر طبیعی" محصور شدهاند که ساکنان اصلی آن حذف شدهاند. رشته کوههای غیرقابل عبوری که قبلاً وجود داشتند، با تونلها و بزرگراههایی قطع شدهاند که به عنوان "مسیرهای دیدنی" تبلیغ میشوند که اکنون سالانه میلیونها راننده چینی را به خود جذب میکنند. در امتداد این مسیرها، "شهرهای دیدنی" از پایه توسعه یافته اند تا فرهنگ و صنایع دستی "سنتی" تبتی را به نمایش بگذارند. صومعه ها به عنوان جاذبه های گردشگری بازسازی شدند و در امتداد بزرگراه ها، اردوگاه های عشایری جعلی به عنوان فرصت های عکاسی ایجاد شد.
برای طبقه متوسط بیش از حد تحت فشار و از نظر اقتصادی نگران چین که در شهرهای ساحلی شلوغ و آلوده زندگی می کنند، تبت جذابیت طبیعت بکر و سرعت زندگی آرام تری را ارائه می دهد - مکانی که در آن مردم با کمال میل زمین و خرد خود را با بازدیدکنندگان از "سرزمین مادری" به اشتراک می گذارند. این مکانی است که گردشگران - تقریباً همه آنها چینی هستند، زیرا ورود خارجی ها به تبت محدود است - می توانند برای سفرهای جاده ای، عکاسی، زیارت و ماجراجویی های فضای باز به آنجا بیایند.



در شهر قدیمی تازه ساخته شده شانگری لا، با جینگ ژنگ، یک طراح گرافیک از هانگژو، ملاقات کردم که آخرین شب تعطیلات خود را در یک کارگاه تانکا می گذراند تا تکنیک های سنتی نقاشی تبتی را بیاموزد. او با دقت خطوط یک گل نیلوفر آبی طراحی شده را ترسیم می کرد، در حالی که هنوز لباس رنگارنگی را که در اوایل آن بعد از ظهر در عکاسی پوشیده بود، بر تن داشت و صورتش با زرق و برق و گل های پلاستیکی کوچک تزئین شده بود.
وقتی از او پرسیدم چرا اینگونه لباس پوشیده است، گفت: "گاهی اوقات، من فقط می خواهم شخص دیگری باشم." او شکایت کرد که زندگی در هانگژو استرس زا و رقابتی است. او گفت: "اما امروز من درولما هستم، یک دختر تبتی که آزاد و شاد است و بدون هیچ دغدغه ای زندگی می کند."
بخش مهمی از جذابیت تبت برای چینی های شهرنشین معنوی است. از آنجایی که ایدئولوژی کمونیستی درخشش خود را از دست داده است و دههها سیاست ضد مذهبی یک خلاء معنوی ایجاد کرده است، بسیاری از چینی های هان انتظار دارند که بودیسم تبتی خرد خالصی را به آنها ارائه دهد که در غیر این صورت از دست رفته است.
در داچنگ، واقع در استان خودمختار گانزی تبت، با شیائو لیو، یک کارآفرین از شهر ساحلی شنژن، ملاقات کردم. تا اوایل دهه 2000، داچنگ یک دهکده عشایری منزوی و بدون هیچ گونه جاده آسفالته بود. اما هنگامی که یک فرودگاه در ارتفاع بالا در سال 2013 در آنجا افتتاح شد، مملو از گردشگر شد.
شیائو یکی از بسیاری بود که برای تجدید قوای معنوی به این منطقه دیدنی رسمی پرواز کرده بود. در شنژن، او دوره استرس زایی را در محل کار می گذراند. او به من گفت که با انگیزه ناگهانی به داچنگ سفر کرده است و امیدوار است آرامشی بیابد. او قصد داشت از راهبان در یک صومعه محلی بازدید کند تا از آنها بپرسد که آیا می توانند به او کمک کنند تا وضوح پیدا کند. او گفت: "مردم تبتی بسیار دانا و خالص هستند."

در اکثر موارد، ترویج گردشگری امری عادی است، یک کار معمول دولت ها برای تحریک اقتصاد کشورشان و به اشتراک گذاشتن میراث فرهنگی خود. اما سرمایه گذاری های بسیار زیاد پکن در گردشگری تبت، واقعیت زشت تر و سیاسی تری را پنهان می کند و چیزهای زیادی در مورد جاه طلبی های ملی رئیس جمهور چین، شی جین پینگ، آشکار می کند.
در سیاست های رسمی، پکن ادعا می کند که برای محافظت از میراث فرهنگی و محیط زیست سنتی تبت تلاش می کند.
با این حال، در عمل، زمین، زبان و سنت تبتی در معرض تهدید هستند.
یه گفت: "فرهنگ تبتی به عنوان فرهنگی ناب، معنوی و هماهنگ با طبیعت رمانتیک شده است." "اما در عین حال، مردم تبتی از چشم انداز حذف می شوند، زیرا انتظار می رود فلات تبت به عنوان یک منبع زیست محیطی عمل کند که آب و هوای پاک را برای ملت چین فراهم می کند."
از آنجایی که عشایر به زور اسکان داده می شوند، حداقل 800000 کودک تبتی در مدارس شبانه روزی چینی ثبت نام کرده اند. زبان تبتی با زبان چینی جایگزین می شود. صومعه ها مجبور به آموزش "بودیسم چینی شده" هستند. و تبتی هایی که از حفظ فرهنگی و زبانی حمایت می کنند به ظن ترویج جدایی طلبی دستگیر می شوند.
در طرح توسعه گردشگری تبت در سال 2022، حزب کمونیست چین اصرار داشت که از گردشگری برای پیشبرد "اندیشه شی جین پینگ" و ترویج "میهن پرستی و وحدت قومی" استفاده شود. در این دیدگاه پر زرق و برق و به سبک شانگری لا از گردشگری، شکوه سرزمین و قدردانی تبتی های پررونق تأیید می کند که "ملت چین جامعه ای با آینده ای مشترک است و همه گروه های قومی بخشی جدایی ناپذیر از ملت چین هستند."
به این منظور، مقامات از سایتهای گردشگری «قرمز» مرتبط با «آزادسازی» تبت در سال ۱۹۵۰ توسط ارتش سرخ حمایت میکنند. آنها همچنین تاریخ رسمی را که در مدارس تدریس می شود و در سایت های گردشگری تقویت می شود، به دقت بازنگری کرده اند تا ادعا کنند که تبت همیشه بخشی از ملت چین بوده است و تبتی ها سپاسگزار همرزمان هان خود هستند. بر راهنمایان تور نظارت می شود تا اطمینان حاصل شود که آنها میهن پرست هستند و روایت صحیح را پیش می برند.
یکی از جاذبه های گردشگری پرطرفدار در لهاسا که به عنوان "دیدنی" برای هر کسی که از این شهر بازدید می کند تبلیغ می شود، نمایشی موزیکال یارانه ای دولتی است که داستان شاهزاده خانم چینی ونچنگ را روایت می کند که در قرن هفتم با یک پادشاه قدرتمند تبتی ازدواج کرد. در واقعیت، او شخصیت فرعی در تاریخ تبت بود، فقط یکی از ازدواج های دیپلماتیک پادشاه در زمانی که امپراتوری تبت آنقدر قدرتمند بود که به طور خلاصه بخش هایی از چین را فتح کرد. اما تبلیغات چین تاریخ را وارونه کرده و از داستان شاهزاده خانم ونچنگ استفاده کرده است تا بدون هیچ مدرکی استدلال کند که او کشاورزی، بودیسم و تمدن را به تبت معرفی کرده و بنابراین الحاق این منطقه توسط چین موجه است. به گفته رسانه های دولتی، از زمان اولین نمایش این نمایش در سال 2013، بیش از 3 میلیون گردشگر در آن حضور یافته اند.

علیرغم تلاشهای حزب کمونیست چین برای تبدیل تبتیها به شهروندان میهنپرست چین، اعتراضات همچنان شعلهور میشود. از زمان ناآرامیهای گسترده سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ که ناشی از افزایش حضور چین در تبت و به حاشیه رانده شدن افراد محلی بود، ۱۵۹ تبتی در اعتراض به سیاستهای دولت که فعالان آن را «نسلکشی فرهنگی» توصیف کردهاند، خودسوزی کردهاند. در همین حال، اقدامات امنیتی سختگیرانه ای برای سرکوب مخالفان اجرا شده است. تبتی هایی که ساکن لهاسا نیستند برای ورود به شهر نیاز به مجوز ویژه دارند و ایست های بازرسی مکرری وجود دارد که در آن عابران باید کارت های شناسایی خود را اسکن کنند و به دنبال سلاح و مواد قابل اشتعال بازرسی می شوند. با این وجود، به تازگی در سال 2022، ستاره جوان پاپ تبتی، تسوانگ نوربو، در مقابل کاخ پوتالا در لهاسا خودسوزی کرد و فریاد زد: "تبت آزاد!"
اسناد رسمی برنامه ریزی ادعا کرده اند که گردشگری "تثبیت تبت" را به همراه خواهد داشت و به کشاورزان و دامداران اجازه می دهد تا شیوه زندگی سنتی خود را ترک کرده و "در مسیر ثروت قدم بگذارند." در واقع، برخی از تبتی ها از رونق گردشگری بهره مند شده اند. آنها رستوران ها، مغازه های لباس فروشی، هتل ها را باز کرده اند یا راه های دیگری برای کسب درآمد از صنعت گردشگری پیدا کرده اند، که بر اساس گزارش های دولتی، اکنون بیش از 33 درصد از اقتصاد تبت را تشکیل می دهد.

اما بسیاری از گردشگران رنجیده خاطر هستند. یک زن تبتی به نام داووا که در کافهای در لیتانگ پیشخدمت بود، به من شکایت کرد که بیشتر بازدیدکنندگانی که نقش تبتی ها را بازی می کنند، علاقه ای به فرهنگ واقعی آن ندارند. او به تعدادی گردشگر که در بیرون از کافه در حال ژست گرفتن برای عکس بودند و لباس های جعلی تبتی با رنگ های تند پوشیده بودند، اشاره کرد.
او با صدای آهسته به من گفت: "خیلی زشت."