هیچکس شما را سرزنش نمیکند اگر فکر کنید که ما در میان یک وضعیت اضطراری بیسابقه تنهایی جهانی قرار داریم. پادشاهی متحده و ژاپن برای مقابله با این مشکل «وزیران تنهایی» منصوب کردهاند. در سال ۲۰۲۳، سازمان بهداشت جهانی تنهایی را یک نگرانی جدی در حوزه بهداشت عمومی اعلام کرد و سپس جراح کل جو بایدن، ویوک مورتی، هشدارنامهای در مورد «همهگیری تنهایی» صادر کرد. مفسران آمریکایی تصویری تاریک از ملتی ارائه کردهاند که در حال فروپاشی به سمت سیلوهای دور و ناامیدکننده است. و نظرسنجیها نشان میدهند که افراد زیادی احساس تنهایی میکنند—حداقل گاهی اوقات.
اما بررسی دقیق دادهها نشان میدهد که تنهایی ممکن است اکنون بدتر از گذشته نباشد. پیگیری آن دشوار است: نظرسنجیهای زیادی روند را در طول زمان بررسی نمیکنند و آنهایی هم که این کار را انجام میدهند، سابقه زیادی ندارند. برخی، زمانی را که افراد به تنهایی میگذرانند یا تعداد دوستان نزدیک خود را اندازهگیری میکنند، اما این معیارها جانشینهایی برای انزوا هستند که با تنهایی یکسان نیستند (همانطور که همکارم درک تامپسون در اوایل این ماه نوشت) و همیشه آن را پیشبینی نمیکند. مقایسه عادات اجتماعی در دورههای تاریخی نیز دشوار است، زیرا زمینه - معنای دوستی برای مردم، نیازهای عاطفی آنها، و میزان رضایتی که انتظار دارند روابطشان به آنها بدهد - دائما در حال تغییر است. یک بررسی سال ۲۰۲۲ درباره تحقیقات مربوط به تغییرات در تنهایی به این نتیجه رسید که مطالعات موجود «ناهمگون هستند و بنابراین ادعاهای گستردهای مبنی بر همهگیری جهانی تنهایی را تأیید نمیکنند.»
بزرگترین مشکل در سنجش تنهایی - و تصمیمگیری در مورد اینکه چقدر باید بر پایان دادن به آن تمرکز کرد - ممکن است این باشد که ما واقعاً نمیدانیم تنهایی چیست. محققان به من گفتند که افراد مختلف وقتی میگویند احساس تنهایی میکنند، به نظر میرسد معانی متفاوتی را در نظر دارند: برخی زمان بیشتری را با دوستان میخواهند؛ برخی آرزو دارند که برای آنچه که هستند دیده شوند؛ برخی از یک هویت جمعی یا حس هدف، احساس قطع ارتباط میکنند. اینکه این تجربیات چه چیزی در مورد بیماریهای جامعه به ما میگویند - یا اصلاً داستان منسجمی را بیان میکنند یا نه - هنوز مشخص نیست. و اگر کشورها قصد دارند منابع گرانبهایی را به حل مشکل تنهایی اختصاص دهند، باید بدانند که دقیقاً چه چیزی را میخواهند اصلاح کنند.
این اولین وحشت تنهایی آمریکا نیست. کلود اس. فیشر، جامعهشناس دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، به من گفت که در طول تاریخ این کشور، نگرانی در مورد تنهایی در گفتگوی ملی چرخیده است. اغلب، این ترسها ناشی از شهرنشینی یا توسعه فناوری بودهاند: در میدلتاون: مطالعهای در فرهنگ مدرن آمریکایی، بررسی سال ۱۹۲۹ از مانسی، ایندیانا، دو جامعهشناس پیشنهاد کردند که تلفن مانع از ملاقات مردم با همسایگانشان شده است. کتاب سال ۱۹۷۲ ونس پاکارد، ملتی از غریبهها، کشوری را توصیف کرد که توسط افرادی که برای کار مسافرت میکنند از هم گسیخته شده است. در طول قرن بیستم، نویسندگان و محققان نگران تنهایی ناشی از ورود رادیو، تلویزیون، خودروها بودند؛ اکنون آنها نگران تلفنهای هوشمند هستند. هشدارها گاهی اوقات شایستگی دارند، اما با یک نوع خرد عامیانه نیز همسو هستند، فیشر گفت: «زمانی در گذشته، جامعهای بسیار منسجم وجود داشت و همه شاد بودند و روابط اجتماعی، به اصطلاح، معتبر بود.»
بخوانید: چرا باید بخواهید تنها باشید
شاید این دوره طلایی هرگز وجود نداشته است. تعامل اجتماعی تغییر کرده است؛ این لزوماً به معنای بدتر شدن آن نیست. در جوامع کشاورزی پیش از صنعتی، مردم معمولاً مجبور بودند برای حمایت به هر کسی که در اطرافشان بود - عمدتاً خانواده یا همسایگان - متکی باشند. فی باوند آلبرتی، مورخ احساسات و نویسنده زندگینامه تنهایی، به من گفت که این فقدان انتخاب شاید آرامشبخش بوده اما «بسیار محدودکننده» هم بود. پس از اینکه افراد بیشتری شروع به مهاجرت به شهرها کردند، رایج شد که دوستانی پیدا کنند که مزایای متمایزی را ارائه دهند - آنچه کیت همپتون، جامعهشناس دانشگاه ایالتی میشیگان، روابط «تخصصی» مینامد. دوستی خالص، نوعی رابطه که فقط برای تفریح و پیوند برقرار میشود، شکوفا شد. در واقع، ارزش فرهنگی بیشتری که اکنون برای دوستی قائل شده میشود، همانطور که فیشر نوشته است، ممکن است یکی از دلایلی باشد که مردم اینقدر نگران تنهایی هستند؛ شاید ما انتظار رضایت عمیقتری از دوستانمان داشته باشیم تا آنچه که قبلاً داشتیم.
البته، ممکن است این نگرانی این بار موجه باشد. از تمام تیترهای ناراحتکننده، احتمالاً چنین فکر میکنید. اما داستان تنهایی در آمریکای معاصر چندان سرراست نیست.
بسیاری از مقالات هشداردهنده، برای شروع، به مطالعاتی استناد میکنند که نتایج آنها از آن زمان زیر سوال رفته است. یک مقاله در سال ۲۰۰۶، یافتههای دو دهه نظرسنجی عمومی اجتماعی، یک نظرسنجی ملی که از مردم در مورد، از جمله سؤالات دیگر، کسانی که با آنها در مورد «مسائل مهم» صحبت میکنند، را بررسی کرد - و دریافت که از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۴، تعداد نامهایی که شرکتکنندگان ذکر کردند حدود یک سوم کاهش یافته است. حتی شوکهکنندهتر، درصد پاسخدهندگانی که هیچ محرم اسراری را ذکر نکردند، تقریباً سه برابر شد. اما چندین محقق، از جمله اشتباهات در رمزگذاری موارد و احتمال خستگی مصاحبهکننده و پاسخدهنده، به نقصهای روششناختی اشاره کردهاند (هرچه این سوال در نظرسنجی دیرتر پرسیده میشد، احتمال اینکه مصاحبهکنندگان یا افراد از آن صرف نظر کنند، بیشتر بود، و نسخه سال ۲۰۰۴ آن را در انتهای نظرسنجی مطرح کرد).
همپتون همچنین به من گفت که فرد متوسط ممکن است افراد کمتری داشته باشد که با آنها در مورد انواع «مسائل مهم» صحبت کند. بلکه در مورد مسائل خاص با افراد خاص صحبت میکنند. در یک مطالعه، او در مورد موضوعات خاصی سؤال کرد - مثلاً شرکتکنندگان با چه کسی در مورد شغل، سلامتی یا «اهداف شادی و زندگی» خود صحبت میکردند - و دریافت که «تقریباً همه طیف کاملی از حمایت اجتماعی را دریافت میکنند.» در سال ۲۰۱۱، یکی از نویسندگان مطالعه ۲۰۰۶، «بازبینی» مقاله اولیه را منتشر کرد و دریافت که «انزوای اجتماعی شایعتر نشده است.» سایر مطالعات اجتماعی که اغلب به آنها استناد میشود از چنین غفلتهایی رنج بردهاند.
در سالهای اخیر، برخی از مطالعات بهظاهر محکم نشان دادهاند که آمریکاییها زمان بیشتری را به تنهایی میگذرانند. بر اساس نظرسنجی استفاده از زمان در آمریکا، زمان فراغت گذرانده شده با دیگران بیش از ۲۰ درصد از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۳ کاهش یافته است. با این حال، لازم به ذکر است که این نظرسنجی فقط زمانی را که مردم با دیگران حضوری گذراندهاند، در نظر گرفته است. این نظرسنجی اتصالات مجازی را که برای بسیاری از افراد بسیار مهم هستند، در نظر نمیگیرد: افرادی که معلولیت دارند؛ بزرگسالان مسن؛ نوجوانان کوئیر طردشده؛ مهاجران تازه وارد تنها در یک کشور جدید؛ هر کسی که از ارسال پیامکهای تصادفی به گروههای خانوادگی یا دوستان قدیمی در طول روز لذت میبرد، یا کسانی که دوست دارند با عزیزان دوردست خود در ارتباط باشند. فیشر اشاره کرد که وقتی یک باشگاه کتاب تصمیم میگیرد به صورت زوم ملاقات کند، زیرا اعضای بیشتری میتوانند در آن شرکت کنند، نتیجه تعامل بین افراد بیشتر است. حتی اگر فکر می کنید که زمان صرف شده با هم از نظر فیزیکی برتر است، نادیده گرفتن کامل ارتباطات از راه دور ممکن است تصویری از زندگی آمریکایی به شما ارائه دهد که عمیقاً منزوی تر از آنچه که هست به نظر برسد.
بخوانید: عصر جدید فرزندپروری بی پایان
شاید مهمتر از همه، اندازهگیری انزوا راه خوبی برای پیگیری تنهایی نباشد. کسی که دوستیهای ناراضیکننده زیادی دارد یا در یک ازدواج ناراضی به سر میبرد، به راحتی میتواند تنهاتر از یک فرد درونگرا باشد که به تنهایی زندگی میکند و چند محرم اسرار نزدیک دارد. برخی نظرسنجیها در واقع از شرکتکنندگان میخواهند که میزان تنهایی خود را گزارش دهند، یا از معیاری به نام مقیاس تنهایی UCLA استفاده میکنند، که از افراد میخواهد میزان احساس طرد شدن یا اینکه چقدر به نظر میرسد «افراد اطراف شما هستند اما با شما نیستند» را رتبهبندی کنند. اما به گفته فیشر، این مقیاس در آزمایشهایی با نمونههای کوچک بیشتر از اینکه به طور سیستماتیک در مطالعات طولی بزرگ برای پیگیری روندها در طول زمان استفاده شود، به کار میرود. و مقایسه دادههای نظرسنجیهای مختلف که در نقاط متفاوت تاریخ انجام شده است، راه حل خوبی نیست، زیرا هر کدام ممکن است از سؤالات، مقیاسها یا آستانههای کاملاً متفاوتی استفاده کنند که بر اساس آنها فردی تنها محسوب میشود.
البته، با توجه به کمبود دادههای قابل اعتماد، استدلال با اطمینان اینکه تنهایی بدتر نشده است نیز دشوار است. یافتهها بسته به اینکه به چه دورهای نگاه میکنید و در مورد چه جمعیتی صحبت میکنید، متفاوت است. به نظر میرسد جوانان، همانطور که من نوشتهام، بیشتر از گذشته تنهایی را گزارش میکنند. این ممکن است مربوط به چیزی به سادگی هزینههای مسکن باشد، که بسیاری از افراد را مجبور کرده است تا با والدین خود زندگی کنند - و از جایی که دوستانشان زندگی میکنند دور شوند. اما حتی همهگیری ویروس کرونا به نظر نرسید که افزایش آشکاری در گزارش تنهایی ایجاد کند، شاید به این دلیل که پناه گرفتن در اوایل سال ۲۰۲۰ مانند این بود که بخشی از یک تجربه جمعی باشیم، یا به این دلیل که بسیاری از افراد شروع به برقراری ارتباط مجازی با عزیزان خود کردند. مردم مقاوم هستند. و به طور کلی، در بین گروهها و در طول زمان، «این ایده که شواهدی از یک تحول بزرگ وجود دارد، «در واقع توسط هیچ نوع دادهای پشتیبانی نمیشود.»
تطبیق یافتهای مانند این با تمام هشدارهای ناگوار - هشدارهایی که آنقدر رایج شدهاند که غیرقابل انکار به نظر میرسند - دشوار است. تامپسون در مقاله روی جلد آتلانتیک خود استدلال کرد که عدم وجود موج تنهایی نشان میدهد که آمریکاییها آنقدر در تنهایی خود راحت شدهاند که دیگر غریزه جستجوی زمان اجتماعی را احساس نمیکنند. این ممکن است. این نیز ممکن است که بسیاری از آمریکاییها زمان اجتماعی مورد نیاز خود را به دست میآورند - و اینکه روشهای تعامل آنها، مانند همیشه، به سادگی در حال تکامل است.
اگر تعداد قابل توجهی از افراد گزارش دهند که احساس تنهایی میکنند، این یک مشکل است، صرف نظر از اینکه نرخها در مقایسه با سایر نقاط زمانی چگونه است. ریچارد وایسبورد، روانشناس دانشکده تحصیلات تکمیلی هاروارد، به من گفت که از نتایج نظرسنجی از ۱۵۰۰ بزرگسال آمریکایی که سال گذشته انجام داد، نگران شده است: ۲۱ درصد از پاسخ دهندگان گفتند که در ۳۰ روز گذشته، یا اغلب یا تقریباً تمام مدت احساس تنهایی کرده اند. او به من گفت: «افراد زیادی هستند که رنج میبرند. ما باید کاری در مورد آن انجام دهیم.»
مشکل اینجاست که مشخص نیست دقیقاً چه چیزی باید مورد توجه قرار گیرد. نظرسنجی وایسبورد گام دیگری نیز برداشت و از شرکتکنندگان پرسید که چرا احساس تنهایی میکنند و انواع پاسخها را دریافت کرد. برخی از افراد تنهایی اگزیستانسیالی را توصیف کردند: آنها احساس نمیکنند که به کشور خود متصل هستند، یا احساس نمیکنند که جایگاهشان در جهان مهم است. برخی گفتند که نمیتوانند خود واقعی خود با دیگران باشند. برخی گفتند که نسبت به آنچه که هستند احساس خوبی ندارند. وایسبورد تعجب کرد: «آیا مردم به دنبال نامی برای نوعی آشفتگی بیشکل از احساساتی هستند که در حال حاضر دارند؟» او خاطرنشان کرد که شاید آنها افسردگی یا اضطراب را تجربه میکنند، هر دو شرایطی که اغلب در کنار تنهایی رخ میدهند. فیشر اشاره کرد که پس از ترور جان اف. کندی و ۱۱ سپتامبر، محققان افزایشهایی را در گزارش تنهایی ثبت کردند - حتی اگر بعید بود این رویدادها به طور ناگهانی پیوندهای اجتماعی افراد را کاهش دهد. شاید پاسخ دهندگان فقط پریشانی خود را ابراز میکردند.
بخوانید: کودکان به چه میزان تنهایی نیاز دارند؟
شاید اینها همه موشکافی به نظر برسند، اما ممکن است - حتی ضروری - در مورد مفاهیم نامشخص دقیق بود. فیشر گفت، به عنوان مثال، خوشبختی را در نظر بگیرید: محققان مطالعه کردهاند که مردم وقتی میگویند خوشحال یا ناراحت هستند چه معنایی میدهند، چگونه لحن سوال میتواند بر پاسخهای نظرسنجی تأثیر بگذارد، و شرایطی که بر اساس آن افراد احتمالاً به این یا آن طریق پاسخ میدهند؛ این تحقیقات تجربی ما را به درک عمیقتری از یک تجربه گسترده و چند وجهی رسانده است. فیشر به من گفت، با توجه به لحظه فرهنگی که تنهایی در آن قرار دارد، تعجب نخواهد کرد اگر در ۱۰ سال آینده مطالعات بیشتری داشته باشیم - و امیدواریم مطالعات دقیق تری - برای استفاده. اما در حال حاضر، ما نداریم. ما نمیدانیم که آیا تنهایی یک دانشآموز دبیرستانی که احساس طرد شدن میکند با تنهایی یک فرد ۳۰ ساله که فاقد حس هدف است، یا یک فرد ۵۰ ساله در یک ازدواج بد، یا یک بیوه ۸۵ ساله که به تازگی همسر خود را از دست داده است، یکسان است یا خیر.
جدا کردن این مشکلات مختلف ممکن است اهمیت زیادی برای یافتن راه حل های مناسب داشته باشد. اگر افراد به اندازه کافی دوستان خود را نمیبینند، شاید ما به زیرساختهای اجتماعی بیشتری نیاز داریم تا آنها بتوانند به راحتی با دوستان خود در فضاهای عمومی ملاقات کنند. وایسبورد به من گفت که اگر آمریکاییها تشنه حس جمعی معنا هستند، بهترین رویکرد ممکن است این باشد که مردم را در فرصتهای داوطلبانه درگیر کنیم. برای کسانی که به اندازه کافی معاشرت میکنند اما همچنان احساس تنهایی میکنند، خوب، برخی از آنها ممکن است از تنهایی بیشتر بهره ببرند، تا نفسی تازه کنند و در مورد اینکه چه کسی و چه چیزی به آنها رضایت واقعی میدهد، تأمل کنند.
بیش از یکی از این چالشها را میتوان به طور همزمان جدی گرفت، اما زمان و منابع مورد نیاز برای مقابله با همه آنها محدود است: فقط تعداد محدودی از طرحهای سیاستی را میتوان تصور کرد، برای آنها مبارزه کرد و بودجهگذاری کرد. ممکن است تنهایی اصلاً اولویت اشتباهی باشد. فیشر اشاره کرد که کشور مسائل بهداشت عمومی بسیار واقعی دیگری دارد که نیاز به توجه دارند: آماده شدن برای همهگیری بعدی، رسیدگی به خشونت با اسلحه، معکوس کردن کاهش میانگین طول عمر آمریکاییها. هیچ یک از اینها به این معنا نیست که زندگی اجتماعی ما عالی است؛ همانطور که الگوهای معاشرت تغییر میکند، تقریباً همیشه چیزی از دست میرود. اما وقتی صحبت از شناسایی چیزی است که ملت را بیمار کرده است، «تنهایی» ممکن است دیگر پاسخ کافی نباشد.
هنگامی که از طریق لینکی در این صفحه کتابی خریداری میکنید، ما کمیسیون دریافت میکنیم. از حمایت شما از آتلانتیک متشکریم.