بزرگترین داستان در دین آمریکایی، افزایش چشمگیر "غیرمذهبیها" است—افرادی که میگویند آتئیست، آگنوستیک هستند یا هیچ ایمان مذهبی خاصی ندارند. غیرمذهبیها در حال حاضر در بالاترین حد خود یعنی حدود 30٪ از جمعیت قرار دارند. برای آمریکاییهای متولد شده از سال 1996، این رقم حدود 45٪ است. با این حال، جالب است که چقدر کم در مورد این گروه دانسته میشود. برای چندین دهه، علوم اجتماعی به این بسنده کرده است که همه 100 میلیون آمریکایی غیرمذهبی را در یک دسته واحد قرار دهد.
این موضوع بالاخره در حال تغییر است. سال گذشته، ما بزرگترین نظرسنجی تاریخ از غیرمذهبیها را با 12000 شرکتکننده انجام دادیم. نتایج این فرض بسیاری از متفکران مذهبی را به چالش میکشد که هر انسان یک اشتیاق عمیق به خدا دارد.
در واقع، یک سوم از افراد غیرمذهبی در دستهای قرار میگیرند که ما آن را "تمامشدهها" مینامیم، زیرا آنها به طور کلی با دین تمام کردهاند و نمیخواهند هیچ ارتباطی با آن داشته باشند. افراد این گروه نه تنها هرگز در خدمات مذهبی سازمانیافته شرکت نمیکنند. 88 درصد میگویند که اصلاً دعا نمیکنند. تنها 6 درصد از تمامشدهها با این جمله موافق هستند که "وقتی بمیرم، دوباره با عزیزانم متحد خواهم شد"، در حالی که 77 درصد معتقدند که وقتی بمیرند، "وجود من پایان مییابد."
برای تمامشدهها، عدم وجود خدا و معنویت به هیچ وجه به نظر نمیرسد که بر سلامت روانی یا رفاه آنها تأثیر منفی بگذارد. سهم تمامشدههایی که با این جمله موافق بودند که "من احساس میکنم چیز زیادی برای افتخار کردن ندارم" 20 درصد بود، که از نظر آماری با پروتستانها یا کاتولیکها یکسان است.
اوضاع در گروه دیگری که حدود 10 درصد از آمریکاییهای غیرمذهبی را تشکیل میدهند، متفاوت است. ما آنها را "غیرمذهبیهای متعصب" مینامیم، زیرا آنها در مورد بیاعتقادی خود متعصب هستند. بیش از سه چهارم این گروه سعی کردند در طول سال قبل کسی را متقاعد کنند که ایمان خود را رها کند. بر خلاف تمامشدهها، به نظر میرسد غیرمذهبیهای متعصب بیشتر با مشکلات سلامت روانی و رفاه دست و پنجه نرم میکنند. آنها 13 امتیاز بیشتر از مسیحیان احتمال داشت که بگویند "من احساس میکنم که زندگی من خیلی مفید نیست."
اما اکثریت غیرآمریکاییهای غیرمذهبی نگرش پیچیدهتری نسبت به معنویت دارند. ما دریافتیم که 21 درصد از آنها کسانی هستند که ما آنها را "غیرمذهبیهای اسمی" مینامیم: بیش از نیمی از این گروه میگویند که روزانه دعا میکنند و یک سوم حداقل یک بار در سال در نوعی خدمات مذهبی شرکت میکنند. و 66 درصد میگویند که به سمت معنویت کشیده میشوند اما در برابر ایده دین سازمانیافته بسیار مقاومتر هستند.
همیشه заголовки درباره افزایش اضطراب، انزوا و بیماری روانی در ایالات متحده وجود دارد و برخی از مفسران کاهش دین را به عنوان یک علت ذکر میکنند. تحقیقات ما دقیقاً این ایده را تأیید نمیکند. در حالی که افزایش مشارکت مذهبی ممکن است منجر به برخی نتایج مثبت شود، تعداد قابل توجهی از مردم "بدون خدا خوب" هستند.
در عین حال، اکثریت آمریکاییهای غیرمذهبی مشتاق نوعی ارتباط با یک قدرت برتر هستند. این نشان میدهد که احیای مذهبی قطعاً در ایالات متحده امکانپذیر است، تا زمانی که غیرمذهبیها به عنوان یک مشکل برای حل شدن دیده نشوند، بلکه به عنوان گروهی که نیاز به درک بهتر دارد.
Ryan Burge، استاد علوم سیاسی در دانشگاه Eastern Illinois، و Tony Jones، یک متخصص الهیات، رهبری پروژه Making Meaning in a Post-Religious America را بر عهده دارند.