
مقدمه
برای رئیسا بی، آخرین تحول در داستان چهار دههای بدترین حادثه صنعتی جهان، ارواح قدیمی را زنده میکند. این فعال ۶۸ ساله حقوق قربانیان، در حالی که روی یک صندلی چوبی درب و داغان در خانه کوچک و فرسودهاش نشسته است، نام تمام افرادی را که از آن شب وحشتناک دسامبر میشناخته و فوت کردهاند را برمیشمارد. این یک لیست طولانی است و شامل فعالان، همسایگان و چندین نفر از اعضای خانواده خود او میشود - همه قربانیان، مستقیم یا غیرمستقیم، نشت گاز در کارخانه آفتکشهای یونیون کاربید در بوپال، هند.
رئیسا میگوید: «خشم من از دولت است. آنها همه تصمیمات را گرفتند.» «ما غرامت کمی دریافت کردیم، هنوز هم برای عدالت در دادگاهها ایستادهایم و هنوز درمان پزشکی مناسبی دریافت نمیکنیم.»
برای رئیسا (پسوند «بی» یک لقب افتخاری است؛ او از نام خانوادگی استفاده نمیکند) جای تعجب ندارد که اینقدر طول کشیده تا دولت ایالت مادیا پرادش هند، که بوپال پایتخت آن است، پاکسازی برخی از زبالههای سمی از محل کارخانه را آغاز کند - یا اینکه این تلاش قبلاً با جنجال تازهای بر سر روند حذف متوقف شده است. ساکنان میگویند علاوه بر مسئولیت شرکتها، بیتفاوتی دولت و بیکفایتی اداری از همان ابتدا با این فاجعه همراه بوده است.
رئیسا در مورد عواقب، به ویژه برای قربانیان خانوادههای فقیر، تسلیم شده است. او میگوید: «افرادی که مردهاند یا خواهند مرد همیشه مثل ما هستند.»

جزئیات حادثه
دولت ایالتی قصد دارد 337 تن متریک (743000 پوند) زباله را در حومه پیثامپور، یک شهر صنعتی در 200 کیلومتری (124 مایلی) بوپال بسوزاند. اما اعتراضاتی در آنجا در میان ساکنانی که قانع نشدهاند که اقدامات کافی برای اطمینان از ایمنی آنها انجام شده است، رخ داده است.
رئیسا میتواند با اضطراب آنها ارتباط برقرار کند. او با جزئیات غمانگیزی وقایع 3 دسامبر 1984 را به یاد میآورد، زمانی که نقص فنی در کارخانه آفتکشها که توسط زیرمجموعه هندی یونیون کاربید اداره میشد، بیش از 40 تن گاز متیل ایزوسیانات آزاد کرد. در حالی که شهر در خواب بود، گاز شروع به حرکت در جهت باد کرد و زاغههای اطراف آن را در برگرفت. با بیدار شدن مردم با استفراغ و سرفه، وحشت ایجاد شد. هزاران نفر برای فرار از دود به خیابانها ریختند و ناخواسته گاز بیشتری استنشاق کردند.
صبح روز بعد، خیابانها مملو از اجساد بود: بیش از 3500 نفر جان باختند و صدها هزار نفر در معرض مواد شیمیایی سمی قرار گرفتند. رئیسا به یاد میآورد: «ما نمیتوانستیم برای مردگان خود تابوت پیدا کنیم. مردم مردگان را در آغوش یا روی تخت به گورستانها منتقل میکردند.» «هیچکس نبود که در مراسم تشییع جنازه بایستد زیرا بسیاری مرده بودند.»
پس از این فاجعه، قربانیان بیشتری به آمار مرگ و میر اضافه شدند، بسیاری از آنها به دلیل درمان پزشکی ناکافی. رئیسا دو دختر، شوهر و پدر شوهر خود را در چهار سال آینده از دست داد، حتی با وجود اینکه هر روپیهای را که میتوانست پسانداز کند، صرف دارو و حمل و نقل روزانه به بیمارستانها میکرد.
در سال 1989، دادگاه عالی هند با توافقی به مبلغ 470 میلیون دلار (معادل 1.2 میلیارد دلار امروزی) با یونیون کاربید دست یافت و توزیع کمکها را بر اساس سطح آسیب یا اختلال تعیین کرد. قرار بود مبلغ توافق بر اساس تخمین بسیار محافظهکارانه 40000 پرونده، از جمله مرگ و میر، توزیع شود. رئیسا میگوید در سال 1990 معادل 15000 دلار و حدود 20 سال بعد قسط دوم 16500 دلار دریافت کرده است.

پیامدها و اعتراضات
دهههاست که قربانیان و فعالان در بوپال خواستار دریافت غرامت پولی رضایتبخش، بهویژه برای کسانی که سالها پس از نشت دچار مشکلات سلامتی شدهاند، بودهاند. آنها همچنین خواهان پاکسازی محل کارخانه و پاسخگو کردن افراد مسئول حادثه هستند. اما مقامات به آرامی و اغلب با اقدامات نیمهکاره اقدام کردهاند.
پاکسازی نمونه خوبی است. فعالان میگویند 337 تن زباله متریک که قرار است سوزانده شود، کسری از زبالههای موجود در کارخانه متروکه است. این شامل مواد شیمیایی که طبق گزارشی توسط دولت هند، در محل دفن زباله دفن شده است، نمیشود. بر اساس یک مطالعه سازمان عفو بینالملل در سال 2004، زبالهها به داخل زمین نفوذ کرده و آبهای زیرزمینی را آلوده کردهاند.
ان.دی. جایپراکش، یکی از هماهنگکنندگان ائتلاف حمایت از قربانیان گاز بوپال، که از طرف ساکنان محلی حمایت میکند، میگوید: «دولت در ارزیابی بزرگی فاجعه و تأثیر آن شکست خورده است.»
دولت ایالتی به درخواستهای بلومبرگ برای اظهار نظر پاسخی نداد. موهان یاداو، وزیر ارشد مادیا پرادش، در یک کنفرانس مطبوعاتی در 2 ژانویه، از طرح دفع دفاع کرد و گفت که زبالهها «به هیچ وجه مضر نیستند»، و حزب مخالف کنگره را به اغراق در خطرات برای مقاصد سیاسی متهم کرد.
عقیل احمد در زمان نشت 4 سال داشت و در شعاع قرار گرفتن در معرض گاز زندگی میکرد. وقتی 25 ساله بود، پزشکان به او گفتند که یکی از کلیههایش آنقدر چروک شده که حتی در اسکنها هم نشان داده نمیشود. دیگری نیز از کار افتاده بود. او از سال 2006 دیالیز میشود، هزینهای که به سختی از عهده آن برمیآید. احمد میگوید: «من و خانوادهام از نظر مالی ویران شدهایم.»

وضعیت فعلی و مطالبات بازماندگان
رحیلا خان، 40 ساله، در آن سوی خیابان محل حادثه زندگی میکند. او قرار است عمل جراحی برای برداشتن کیست در رحم خود انجام دهد و به لیست بلندبالایی از زنانی که در حوالی زمان نشت متولد شدهاند و مجبور به انجام این عمل شدهاند، بپیوندد. او میگوید: «دولت 40 سال است که هیچ کاری نکرده است.» مقامات «میآیند و در سالگرد نشت سخنرانی میکنند، اما هیچ کاری انجام نمیدهند.» خانواده او 25000 روپیه (معادل حدود 1500 دلار در آن زمان) به عنوان غرامت دریافت کردند.
در سال 2001، شرکت داو کمیکال، بزرگترین سازنده مواد شیمیایی در ایالات متحده، یونیون کاربید را به قیمت نزدیک به 10 میلیارد دلار خرید و بیانیهای صادر کرد مبنی بر اینکه تمام بدهیها در پرونده بوپال تسویه شده است.
یکی از سخنگویان داو در پاسخ به سوالات بلومبرگ از طریق ایمیل گفت: «مهم است که بدانیم شرکت داو کمیکال هرگز مالک یا اداره کننده این کارخانه نبوده است. این کارخانه متعلق به شرکت یونیون کاربید هند و توسط آن اداره میشد. شرکت یونیون کاربید (که خود شرکتی جدا از UCIL بود) تا بیش از 16 سال پس از فاجعه و 12 سال پس از توافق 470 میلیون دلاری بوپال - که توسط شرکت یونیون کاربید و UCIL پرداخت شد - که توسط دادگاه عالی هند تأیید شد، به شرکت تابعه [داو کمیکال] تبدیل نشد. محل کارخانه امروز تحت کنترل دولت مادیا پرادش است.»
در سال 2010، دادگاهی در مادیا پرادش هفت کارمند شرکت تابعه هندی یونیون کاربید را به دو سال حبس محکوم کرد. آنها به دادگاه عالی تر اعتراض کردند و به همان مبلغی که خانواده خان 40 سال پیش به عنوان غرامت دریافت کرده بودند، وثیقه شدند. این محکومیتها همچنان در دادگاه عالیتر مورد اعتراض است.
امروزه در محل، در نزدیکی قلب شهری با بیش از 2.5 میلیون نفر، کارخانه آفتکشها هنوز پابرجاست و علفهای هرز آن را فرا گرفته است. شکافهای موجود در دیوارها دسترسی آسان به ملک 90 هکتاری را فراهم میکند. کودکان محلههای فقیرنشین در یک طرف آن کریکت بازی میکنند، بی توجه به خطر. پلیسهای ایالتی که قرار است مردم را بیرون نگه دارند، شوخی میکنند که این زمینها توسط دهها هزار روح تسخیر شده است.
رئیسا بسیاری از آنها را به یاد میآورد. او علاوه بر غرامت بیشتر و درمان پزشکی بهتر برای قربانیان، دوست دارد یک یادبود برای مردگان در این محل برپا شود. او میگوید: «این برای ما چیز کوچکی نیست.» «این برای مردگان ما مهم است.»