یک تانک منهدم شده روسی در خارج از شهر سوجا، تحت کنترل اوکراین. (عکس از یان دوبرونوسوف/ خبرگزاری فرانسه/ گتی ایماژ)
یک تانک منهدم شده روسی در خارج از شهر سوجا، تحت کنترل اوکراین. (عکس از یان دوبرونوسوف/ خبرگزاری فرانسه/ گتی ایماژ)

روسیه در حال شکست در جنگ فرسایشی است

اوکراین در آستانه فروپاشی نیست. این امر تصمیمات دولت ترامپ را کوته‌بینانه و غم‌انگیز می‌کند.

به گفته دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، اوکراین هیچ «برگی» ندارد، در حالی که روسیه برگ‌های زیادی دارد. جی. دی. ونس، معاون رئیس جمهور، ادعا کرده است که قدرت آتش و نیروی انسانی برتر روسیه به این معنی است که جنگ تنها با پیروزی روسیه می‌تواند پایان یابد. دیگر مفسران به اصطلاح واقع‌گرا نیز با این موضوع موافق هستند و استدلال می‌کنند که مزایای روسیه غیرقابل غلبه است.

به عنوان مورخان نظامی، ما فکر می‌کنیم که این برداشتی نادرست نه تنها از آنچه در میدان نبرد اتفاق می‌افتد، بلکه از نحوه پیشرفت جنگ‌ها - و به ویژه، تفاوت بین نبردهای فرسایشی و نبردهایی که بر اساس مانور بنا شده‌اند - است. برای مثال، لوفت‌وافه (نیروی هوایی آلمان نازی) و نیروی زیردریایی آلمان در طول جنگ جهانی دوم، نه با یک ضربه واحد، بلکه با رویکردی پیشرفته از نظر فناوری، تاکتیکی و عملیاتی شکست خوردند که این سازمان‌ها را، هرچند بزرگ بودند، از کارکرد موثر ناتوان کرد. به همین ترتیب، پیشروی‌های ارتش آلمان در بهار 1918، ضعف اساسی آن ارتش را که ناشی از فرسایش بود، پنهان کرد، که در نهایت ارتش قیصر و رژیمی را که برای آن می‌جنگید، محکوم به فنا کرد.

ما قبلاً بوده‌ایم. پیش از جنگ، جامعه اطلاعاتی، رهبران سیاسی و بسیاری از محققان ارتش روسیه به این نتیجه رسیده بودند که روسیه به راحتی از نظر نظامی بر اوکراین غلبه خواهد کرد - اینکه کی‌یف در عرض چند روز سقوط خواهد کرد و خود اوکراین می‌تواند در عرض چند هفته فتح شود. ما باید این شکست را در ارزیابی قطعیت ونس و کسانی که مانند او فکر می‌کنند، در نظر بگیریم.

جنگ‌ها به ندرت به این قاطعیت پیروز می‌شوند، زیرا فرسایش نه تنها یک شرط جنگ، بلکه یک انتخاب استراتژیک است. قدرت‌های کوچکتر می‌توانند از طریق به‌کارگیری هوشمندانه فرسایش، در پیشبرد اهداف خود موفق شوند. این امر به ویژه در صورتی صادق است که آنها بتوانند مانند اوکراین، از تغییرات تکنولوژیکی بهره‌برداری کنند و از حمایت و متحدان خارجی بیشترین بهره را ببرند. ویتنام از نظر تسلیحاتی از ایالات متحده عقب‌تر بود، همانطور که مستعمرات آمریکا زمانی از امپراتوری بریتانیا عقب‌تر بودند. نیروهای ایران در طول جنگ طولانی و وحشیانه دهه 1980 از نظر تعداد از نیروهای عراق بیشتر بودند، اما با این حال شکست خوردند.

تحلیل بدبینانه به اندازه کافی به زیربناهای ضعیف قدرت نظامی روسیه توجه نکرده است. اقتصاد روسیه، همانطور که اغلب ذکر شده، با نرخ بهره‌ای که در میان تورم فزاینده به بالای 20 درصد رسیده است و کمبود نیروی انسانی که به دلیل جنگ بحرانی شده، دست و پنجه نرم می‌کند. وضعیت آن وخیم است، همانطور که یک مطالعه اشاره کرده است، تا حدی به این دلیل که بودجه نظامی 40 درصد از کل هزینه‌های عمومی را تشکیل می‌دهد و تا حدی به این دلیل که درآمد نفت از کاهش قیمت‌ها، حملات اوکراین و تشدید تحریم‌ها ضربه می‌خورد.

ضعف روسیه به ویژه در ارتش مشهود است. گزارشی از سوی موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک تخمین زده است که تنها در سال 2024، روس‌ها 1400 تانک اصلی جنگی و بیش از 3700 خودروی جنگی پیاده نظام و نفربر زرهی را از دست دادند. در همان زمان، تولید چنین خودروهایی در روسیه، از جمله واحدهای بازسازی شده، در مجموع 4300 دستگاه بود که برای جبران تلفات کافی نیست. روسیه از سر استیصال، به بازسازی قدیمی‌ترین و کم‌اثرترین خودروهای جنگی خود، که بسیاری از آنها متعلق به دوران شوروی هستند، روی آورده است. یک مطالعه اخیر توسط چتم هاوس ادعا می‌کند که مجتمع نظامی-صنعتی روسیه "برای مقابله با اثرات یک جنگ طولانی علیه اوکراین یا دستیابی به آینده‌ای پایدار از نظر تولید، نوآوری و توسعه، سازگاری ندارد."

همین امر در مورد نیروی انسانی روسیه نیز صادق است. به نظر می‌رسد تعداد سربازانی که روس‌ها توانستند در جبهه نگه دارند، در بهار و تابستان 2024 به اوج خود رسیده و از 650,000 نفر فراتر رفته است. تا پایان سال، با وجود پاداش‌های فوق‌العاده‌ای که دولت روسیه به سربازان جدید ارائه می‌دهد، که معادل حدود دو و نیم برابر میانگین حقوق سالانه روسیه در سال 2023 است، به نزدیک 600,000 نفر کاهش یافته است.

تلفات روسیه به طور پیوسته افزایش یافته است. بر اساس گزارش وزارت دفاع بریتانیا، در دسامبر 2022، این تلفات تقریباً 500 نفر در روز بود. در دسامبر 2023، به کمتر از 1000 نفر رسید؛ و در دسامبر 2024، به بیش از 1500 نفر. تنها در سال 2024، روسیه نزدیک به 430,000 کشته و زخمی متحمل شد، در حالی که این رقم در سال 2023 کمی بیش از 250,000 نفر بود.

نیروهای کمکی کره شمالی توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرده‌اند، اما این نیروها که تعداد آنها حداکثر به ده‌ها هزار نفر می‌رسد، نمی‌توانند کمبودهای اساسی نیروی انسانی روسیه را جبران کنند. علاوه بر این، نرخ بالای فرسایشی که روس‌ها متحمل شده‌اند - تقریباً برابر با تعداد پرسنل بسیج شده در هر سال - به این معنی است که ارتش روسیه نتوانسته خود را بازسازی کند. این ارتش بیش از پیش به نیرویی ابتدایی تبدیل شده است که به خوبی آموزش ندیده و رهبری نمی‌شود و تنها با ترس به جلو رانده می‌شود.

توقف کمک‌های آمریکا در سال گذشته به اوکراین آسیب رساند. با این حال، اکنون به نظر می‌رسد که ذخایر برای اکثر انواع تسلیحات در وضعیت بهتری قرار دارند. تولیدات خود اوکراین در برخی از دسته‌های حیاتی، به ویژه اما نه منحصراً پهپادها (وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین)، به سطوح چشمگیری رسیده است. در سال 2024، ارتش اوکراین بیش از 1.2 میلیون پهپاد تولید اوکراین دریافت کرد - دو مرتبه بیشتر از آنچه اوکراین در آغاز جنگ در اختیار داشت، چه رسد به تولید. نرخ تولید اوکراین همچنان در حال افزایش است؛ این کشور قصد دارد تنها در سال جاری 4 میلیون پهپاد تولید کند.

پهپادها بسیار مهم هستند زیرا جایگزین توپخانه به عنوان موثرترین سیستم در میدان نبرد شده‌اند. بر اساس یک برآورد، پهپادها اکنون 70 درصد از تلفات روسیه را باعث می‌شوند. صنعت دفاعی قوی اوکراین سریع‌تر و موثرتر از روسیه و متحدانش در حال نوآوری است.

جنگ‌های فرسایشی در جبهه‌های متعددی رخ می‌دهند. به عنوان مثال، درست است که روسیه حملات خود را به صنعت و اهداف غیرنظامی اوکراین و همچنین زیرساخت‌های انرژی افزایش داده است. با این حال، پدافند هوایی اوکراین در خنثی کردن اکثریت قریب به اتفاق این حملات به طرز چشمگیری موفق بوده است، به همین دلیل است که تلفات غیرنظامیان اوکراینی رو به کاهش بوده است. علاوه بر این، اوکراین نیز در حالت تهاجمی بوده است. این کشور حدود 6000 پهپاد سنگین دوربرد تولید کرده است که از آنها برای حمله به عمق خاک روسیه و کاهش تولید نفت روسیه استفاده کرده است. به طرز شگفت‌انگیزی، به نظر می‌رسد اوکراین با سرعتی برابر با روسیه در حال تولید پهپاد مشابه خود، شاهد، است که تحت لیسانس ایران ساخته می‌شود.

با وجود بی‌میلی آمریکا به ارائه کمک‌های بیشتر، دوستان اروپایی اوکراین می‌توانند تفاوت قابل توجهی ایجاد کنند، حتی اگر نتوانند به سادگی جایگزین آنچه ایالات متحده ارائه کرده است، شوند. به عنوان مثال، آنها سیستم پیشرفته ضد موشکی پاتریوت را نمی‌سازند، اگرچه سلاح‌های پدافند هوایی توانمند دیگری دارند. با این حال، اروپا می‌تواند به اوکراین کمک کند تا تولید پهپادهای بیشتری را پیش ببرد. به عنوان مثال، اروپایی‌ها ظرفیت تولید موتور برای پهپادهای دوربرد را با نرخ بسیار بالاتری دارند.

و برخی از سیستم‌های اروپایی که هنوز ارائه نشده‌اند - مانند موشک کروز تاروس آلمانی - می‌توانند مزایای اوکراین را افزایش دهند. آلمان تاکنون از دادن تاروس به اوکراین خودداری کرده است، سیستمی بسیار موثرتر با برد بیشتر و محموله سنگین‌تر از موشک‌های استورم شادو/اسکالپ فرانسوی-بریتانیایی. صدراعظم جدید آلمان، فردریش مرتس، قبلاً گفته است که اگر روس‌ها کوتاه نیایند، موشک‌های تاروس را به اوکراین خواهد فرستاد. با این سیستم‌ها، اوکراین می‌تواند به خسارات قابل توجهی که قبلاً در داخل روسیه وارد کرده است، بیافزاید.

نبردهای فرسایشی به یک پایگاه صنعتی وابسته هستند. اتحادیه اروپا به تنهایی دارای تولید ناخالص داخلی حدود 10 برابر روسیه است و اگر بریتانیا و نروژ را به این محاسبه اضافه کنید، عدم تعادل به نفع اوکراین حتی بیشتر می‌شود. در حال حاضر، اروپا و ایالات متحده مقادیر تقریباً برابری از منابع نظامی خود (هر کدام 30 درصد) را به اوکراین ارائه کرده‌اند، در حالی که اوکراین 40 درصد را خود تولید کرده است.

ایالات متحده بیش از مواد نظامی ارائه کرده است - همچنین اطلاعات و دسترسی به خدمات اینترنت استارلینک را فراهم کرده است. هیچ یک از اینها را نمی‌توان به سرعت جبران کرد، اگرچه باز هم نباید عمق منابع تکنولوژیکی و اطلاعاتی موجود از اروپا و کشورهای آسیایی همدل را، در صورت بسیج شدن، دست کم گرفت. ایالات متحده تاکنون کمک‌های خود را محدود کرده است، اما خود اوکراین و متحدان اروپایی‌اش در حال پر کردن شکاف‌ها هستند.

اوکراین در آستانه فروپاشی نیست و این روسیه است، نه اوکراین، که در حال شکست در جنگ فرسایشی است، که تصمیمات دولت ترامپ را کوته‌بینانه و غم‌انگیز می‌کند. اوکراین برگ‌های زیادی دارد، حتی اگر ترامپ و ونس نتوانند آنها را ببینند. اگر رهبران آمریکا می‌توانستند خود را وادار کنند تا فشاری بر روسیه وارد کنند که قابل مقایسه با فشاری باشد که بر اوکراین وارد می‌کنند، می‌توانستند به اوکراین کمک کنند تا به چیزی بسیار شبیه به یک پیروزی دست یابد.