میگل مدینا / خبرگزاری فرانسه / گتی
میگل مدینا / خبرگزاری فرانسه / گتی

ترامپ نرونی است در حالی که واشنگتن می‌سوزد

«پیام ترامپ این است که متحد او بودن فایده‌ای ندارد، زیرا او از شما دفاع نخواهد کرد.»

یادداشت سردبیر: روز سه‌شنبه، سناتور فرانسوی، کلود مالهوره، سخنرانی قدرتمندی درباره پیامدهای تغییر سیاست آمریکا در قبال اوکراین برای اروپا ایراد کرد. مالهوره شهردار سابق شهر ویشی و همچنین پزشک و اپیدمیولوژیست و رئیس سابق پزشکان بدون مرز است. او عضو حزب راست میانه هوریزونز است که نماینده منطقه آلیه است. این سخنرانی که فوریت تاریک و نیروی بلاغی آشکار آن، آن را به یک جنجال در رسانه‌های اجتماعی تبدیل کرد، در ادامه توسط آتلانتیک ترجمه و اقتباس شده است.

به روز شده در 7:00 صبح به وقت شرقی

اروپا در مقطع حساسی از تاریخ خود قرار دارد. سپر آمریکا در حال از بین رفتن است، اوکراین در خطر رها شدن قرار دارد و روسیه در حال تقویت شدن است. واشنگتن به دربار نرون تبدیل شده است: امپراتوری آتش‌افروز، درباریان مطیع و دلقکی تحت تأثیر کتامین که وظیفه پاکسازی خدمات دولتی را بر عهده دارد.

این یک تراژدی برای جهان آزاد است، اما قبل از هر چیز یک تراژدی برای ایالات متحده است. پیام [رئیس جمهور دونالد] ترامپ این است که متحد او بودن فایده‌ای ندارد، زیرا او از شما دفاع نخواهد کرد، تعرفه‌های بیشتری بر شما تحمیل خواهد کرد تا بر دشمنانش، و تهدید به تصرف سرزمین‌های شما خواهد کرد، در حالی که از دیکتاتورهایی که به شما حمله می‌کنند حمایت می‌کند.

سلطان معامله نشان می‌دهد که هنر معامله، دراز کشیدن به خاک است. او فکر می‌کند با تسلیم شدن در برابر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، چین را مرعوب خواهد کرد، اما شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین، در مواجهه با چنین ویرانی، بدون شک برنامه‌های خود را برای حمله به تایوان تسریع می‌کند.

هرگز در تاریخ، رئیس‌جمهور ایالات متحده تسلیم دشمن نشده است. هرگز هیچ‌کس از یک متجاوز علیه یک متحد حمایت نکرده، این‌همه فرمان غیرقانونی صادر نکرده و این‌همه رهبر نظامی را در یک حرکت برکنار نکرده است. هرگز هیچ‌کس قانون اساسی آمریکا را زیر پا نگذاشته، در حالی که تهدید به نادیده گرفتن قضاتی که در راه او ایستاده‌اند، تضعیف قدرت‌های متقابل و کنترل رسانه‌های اجتماعی می‌کند.

این یک انحراف به سمت غیر لیبرالیسم نیست. این آغاز تصرف دموکراسی است. به یاد داشته باشیم که برای سرنگونی جمهوری وایمار و قانون اساسی آن، تنها یک ماه، سه هفته و دو روز زمان لازم بود.

مطالعه کنید: چگونه هیتلر دموکراسی را در 53 روز از بین برد

من به استحکام دموکراسی آمریکا اطمینان دارم و این کشور در حال حاضر اعتراض می‌کند. اما ترامپ در یک ماه، بیش از چهار سال ریاست جمهوری گذشته خود به آمریکا آسیب رسانده است. ما با یک دیکتاتور در جنگ بودیم. اکنون ما در حال مبارزه با دیکتاتوری هستیم که توسط یک خائن حمایت می‌شود.

هشت روز پیش، درست در لحظه‌ای که ترامپ در کاخ سفید به پشت امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، می‌زد، ایالات متحده در سازمان ملل متحد با روسیه و کره شمالی علیه اروپایی‌هایی که خواستار خروج نیروهای روسی بودند، رای داد.

دو روز بعد، در دفتر بیضی، فراری از خدمت سربازی، به ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین و قهرمان جنگ، درس‌های اخلاقی و استراتژیک می‌داد، پیش از آنکه او را مانند یک مهتر اخراج کند و به او دستور دهد که تسلیم شود یا استعفا دهد.

آن شب، او با متوقف کردن تحویل تسلیحات وعده داده شده، گامی دیگر به سوی رسوایی برداشت. در مواجهه با چنین خیانتی چه باید کرد؟ پاسخ ساده است: محکم بایستید.

و مهم‌تر از همه: اشتباه نکنید. شکست اوکراین، شکست اروپا خواهد بود. کشورهای بالتیک، گرجستان و مولداوی در حال حاضر در این فهرست قرار دارند. هدف پوتین بازگشت به توافقنامه یالتا است، جایی که نیمی از قاره به استالین واگذار شد.

کشورهای جنوب جهانی منتظر نتیجه درگیری هستند تا تصمیم بگیرند که آیا باید به احترام به اروپا ادامه دهند یا اکنون آزادند که آن را زیر پا بگذارند.

آنچه پوتین می‌خواهد، پایان نظم جهانی است که ایالات متحده و متحدانش 80 سال پیش برقرار کردند، که در آن اولین اصل، ممنوعیت تصاحب سرزمین با زور بود.

این ایده در بنیان سازمان ملل متحد قرار دارد، جایی که امروز آمریکایی‌ها به نفع متجاوز و علیه متجاوز رأی می‌دهند، زیرا دیدگاه ترامپی با دیدگاه پوتین مطابقت دارد: بازگشت به حوزه‌های نفوذ، جایی که قدرت‌های بزرگ سرنوشت ملت‌های کوچک را دیکته می‌کنند.

گرینلند، پاناما و کانادا مال من هستند. اوکراین، کشورهای بالتیک و اروپای شرقی مال تو هستند. تایوان و دریای چین جنوبی مال او هستند.

در مهمانی‌های شام مار-ئه-لاگو الیگارش‌های گلف‌باز، این را «واقع‌گرایی دیپلماتیک» می‌نامند.

بنابراین ما تنها هستیم. اما این روایت که نمی‌توان در برابر پوتین مقاومت کرد، نادرست است. برخلاف تبلیغات کرملین، روسیه وضعیت خوبی ندارد. در سه سال، به اصطلاح دومین ارتش جهان، موفق شده است تنها خرده‌هایی از کشوری با حدود یک چهارم جمعیت خود را تصاحب کند.

مطالعه کنید: روسیه پیروز نمی‌شود

با نرخ بهره 21 درصد، سقوط ذخایر ارز خارجی و طلا و بحران جمعیتی، روسیه در آستانه فروپاشی است. خط حیاتی آمریکا به پوتین، بزرگترین اشتباه استراتژیک است که تاکنون در طول یک جنگ صورت گرفته است.

شوک شدید است، اما یک مزیت دارد. اروپایی‌ها از انکار خارج می‌شوند. آنها در یک روز در مونیخ فهمیدند که بقای اوکراین و آینده اروپا در دستان آنهاست و آنها سه الزام دارند.

تسریع کمک‌های نظامی به اوکراین برای جبران رها شدن آمریکا، به طوری که اوکراین بتواند دوام بیاورد و البته جایگاه خود و اروپا را در میز مذاکره تضمین کند.

این پرهزینه خواهد بود. این امر مستلزم پایان دادن به تابوی استفاده از دارایی‌های مسدود شده روسیه است. این امر مستلزم دور زدن همدستان مسکو در داخل خود اروپا از طریق ائتلافی است که فقط شامل کشورهای مایل و البته بریتانیا باشد.

دوم، درخواست اینکه هر توافقی شامل بازگشت کودکان و زندانیان ربوده شده و همچنین تضمین‌های امنیتی مطلق باشد. پس از بوداپست، گرجستان و مینسک، ما می‌دانیم که توافق‌های پوتین چه ارزشی دارند. این تضمین‌ها به نیروی نظامی کافی برای جلوگیری از تهاجم جدید نیاز دارند.

در نهایت، و از همه فوری‌تر، زیرا طولانی‌ترین زمان را می‌برد، ما باید آن دفاع اروپایی نادیده گرفته شده را بسازیم، که از سال 1945 به چتر امنیتی آمریکا متکی بوده و پس از سقوط دیوار برلین بسته شد. این کار بسیار دشوار است، اما کتاب‌های تاریخ، رهبران اروپای دموکراتیک امروز را با موفقیت یا شکست آن قضاوت خواهند کرد.

فردریش مرتس به تازگی اعلام کرده است که اروپا به اتحاد نظامی خود نیاز دارد. این به رسمیت شناختن این است که فرانسه برای دهه‌ها در دفاع از خودمختاری استراتژیک حق داشته است.

اکنون باید ساخته شود. این امر مستلزم سرمایه‌گذاری هنگفت برای پر کردن مجدد صندوق دفاع اروپا فراتر از معیارهای بدهی ماستریخت، هماهنگ کردن سیستم‌های تسلیحاتی و مهمات، تسریع عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا، که اکنون دارای ارتش پیشرو در اروپا است، بازنگری در نقش و شرایط بازدارندگی هسته‌ای بر اساس قابلیت‌های فرانسه و بریتانیا و راه‌اندازی مجدد برنامه‌های سپر موشکی و ماهواره‌ای است.

اروپا تنها با تبدیل شدن دوباره به یک قدرت صنعتی می‌تواند دوباره به یک قدرت نظامی تبدیل شود. اما تسلیح مجدد واقعی اروپا، تسلیح مجدد اخلاقی آن است.

ما باید افکار عمومی را در مواجهه با خستگی جنگ و ترس و مهم‌تر از همه در مواجهه با همدستان پوتین در جناح راست افراطی و چپ افراطی متقاعد کنیم.

آنها می‌گویند که صلح می‌خواهند. آنچه نه آنها و نه ترامپ نمی‌گویند این است که صلح آنها تسلیم است، صلح شکست، جایگزینی زلنسکی دوگلی با یک پتن اوکراینی تحت سلطه پوتین. صلح همدستانی که سه سال است از حمایت از اوکراینی‌ها به هر نحوی خودداری کرده‌اند.

مطالعه کنید: آنچه اروپا از آن می‌ترسد

آیا این پایان اتحاد آتلانتیک است؟ خطر بزرگ است. اما در روزهای اخیر، تحقیر علنی زلنسکی و تمام تصمیمات دیوانه‌واری که در ماه گذشته گرفته شد، سرانجام آمریکایی‌ها را به حرکت واداشت. آمار نظرسنجی‌ها در حال سقوط است. مقامات منتخب جمهوری‌خواه در حوزه‌های انتخابیه خود با استقبال جمعیت‌های متخاصم مواجه می‌شوند. حتی فاکس نیوز نیز در حال انتقاد کردن است.

ترامپیست‌ها دیگر در اوج شکوه نیستند. آنها قوه مجریه، کنگره، دیوان عالی و رسانه‌های اجتماعی را کنترل می‌کنند. اما در تاریخ آمریکا، حامیان آزادی همیشه پیروز شده‌اند. آنها شروع به بلند کردن سر خود کرده‌اند.

سرنوشت اوکراین در سنگرها مشخص خواهد شد، اما همچنین به کسانی بستگی دارد که از دموکراسی در ایالات متحده دفاع می‌کنند و در اینجا، به توانایی ما برای متحد کردن اروپایی‌ها و یافتن ابزاری برای دفاع مشترکمان، برای تبدیل اروپا به قدرتی که زمانی بود و در تبدیل شدن دوباره به آن تردید دارد.

پدران و مادران ما فاشیسم و ​​کمونیسم را به بهای فداکاری‌های بزرگ شکست دادند. وظیفه نسل ما شکست توتالیتاریسم‌های قرن بیست و یکم است. زنده باد اوکراین آزاد، زنده باد اروپای دموکراتیک.