کشف طلا در ایالت کالیفرنیای ایالات متحده در اواسط قرن نوزدهم منجر به تب طلا شد که با مهاجرت گسترده همراه بود. در حالی که ذخایر طلا عمدتاً در "زمینهای عمومی" واقع شده بودند، هیچ اجرایی برای این حقوق وجود نداشت و طلا برای برداشت آزاد بود.
با این حال، اولین واردشوندگان، که صاحبان ادعا شدند، بعداً توسط به اصطلاح مدعیان غیرقانونی به چالش کشیده شدند که منجر به بیثباتی شد. درگیریهای خشونتآمیز بین مهاجران، معدنچیان و بومیان رایج بود که منجر به سلب مالکیت و قتل بومیان شد.
تب طلا و پیامدهای آن به تکامل حقوق معدنی کشور کمک کرد، که ویژگی متمایز مالکیت خصوصی منابع زیرسطحی را حفظ میکند. این امر در تضاد شدید با سایر نقاط جهان است، جایی که دولتها معمولاً مالک منابع معدنی هستند و استخراج، از جمله صدور مجوز را کنترل میکنند.
در ایالات متحده، ساختار مالکیت به افراد یا نهادها اجازه میدهد تا حقوق معدنی را اجاره یا بفروشند. این جنبه از چارچوب قانونی حقوق معدنی ایالات متحده در مقایسه با سایر کشورها پیامدهای کاملاً متفاوتی در نحوه تعامل افراد با معدن دارد.
امروزه، از برزیل و جمهوری دموکراتیک کنگو گرفته تا سودان و اندونزی، تب طلای جدیدی در حال گسترش است. اما برخلاف تب طلای کالیفرنیا، هیچ تسهیلاتی برای معدنچیان سنتی که از منابع زیرسطحی متعلق به دولت بهرهبرداری میکنند، در نظر گرفته نشده است. استخراج معادن کوچک - استخراج در مقیاس کوچک که با حداقل تجهیزات یا سرمایهگذاری سرمایه انجام میشود - بنابراین در اکثر کشورها غیرقانونی است و برای مبارزه با آن، بسیاری از دولتها اکنون به اجبار متوسل میشوند. این استراتژی منجر به چرخه خشونت و خشونت متقابل میشود.
در واقع، بسیاری از درگیریهای داخلی و بیندولتی در سراسر جهان - بهویژه در آفریقا - توسط این تب طلای جدید دامن زده میشود.
افزایش استخراج معادن کوچک در زمانی رخ داده است که ارزش این فلز به شدت در حال افزایش است. قیمت طلا از پایان سال ۲۰۰۰ شش برابر افزایش یافته است و در اواخر فوریه در میان تنشهای ژئوپلیتیکی و افزایش تورم به تقریباً ۲۹۰۰ دلار در هر اونس رسیده است.
طلا هزاران سال است که توسط انسان به شکل پول و جواهرات استفاده میشود. ویژگیهای درخشان و چکشخوار این فلز به تقویت ویژگیهای اقتصادی آن به عنوان ذخیره ارزش و پناهگاه امن برای سرمایهگذاران کمک کرده است.
اخیراً، تورم فزاینده تقاضا برای طلا را به عنوان پوششی در برابر تورم، بهویژه از سوی بانکهای مرکزی در سراسر جهان، افزایش داده است. علاوه بر این، تهدید تحریمها باعث شده است که بسیاری از بانکهای مرکزی به طور قابل توجهی ذخایر طلای خود را افزایش دهند.
استخراج طلای سنتی فعالیتی خطرناک است که معمولاً به تکنیکهای ابتدایی برای جداسازی طلا از سنگ معدن متکی است. مسمومیت - مرتبط با استفاده از جیوه و سیانید، به ترتیب، برای جمعآوری ذرات و استخراج طلا - به دلیل عدم وجود یا عدم اجرای استانداردهای ایمنی، در استخراج معادن کوچک رایج است.
این معدنچیان معمولاً از معادن غیرقانونی با تهویه ضعیف، ابزار ناکافی و برنامهریزی ناکافی بهرهبرداری میکنند. در نتیجه، خطر ریزش معدن مکرر است، که به نوبه خود منجر به جراحات یا حتی مرگ معدنچیان سنتی میشود، که اخیراً در اواسط فوریه هنگامی که یک معدن غیرقانونی در مالی فرو ریخت و ۴۸ کشته برجای گذاشت، رخ داد.

بقیه عرضه طلای جهان توسط اپراتورهای بزرگ - یعنی شرکتهای دولتی و چندملیتی - تولید میشود. این بازیگران اغلب با معدنچیان سنتی درگیر میشوند که میتواند سود شرکتهای چندملیتی را تهدید کند. این شرکتها اغلب مصمم هستند که استخراج معادن کوچک خود را به عنوان منبع ضروری معیشت برای جوامع خود حفظ کنند.
اما استخراج غیرقانونی اغلب با جرم و جنایت و خشونت همراه است. حملات به اپراتورهای بزرگ (و قانونی) به مانعی بزرگ برای فعالیتهای استخراجی آنها تبدیل شده است. با این حال، موقعیتهایی وجود دارد که معدنچیان غیرقانونی در کنار شرکتهای معدنی قانونی کار میکنند. به عنوان مثال، آمنی ماتابارو تام، کارشناس حقوق بشر کنگویی، گزارش میدهد که شرکتهای چینی در استان کیوو جنوبی در جمهوری دموکراتیک کنگو صدها معدن سنتی را بدون تأیید دولت اداره میکنند.
در همین حال، در آفریقای جنوبی، سرکوب استخراج غیرقانونی توسط دولت در پایان سال ۲۰۲۴ به اوج خود رسید، زمانی که دولتها از نجات معدنچیان از یک عملیات غیرقانونی که در معدن استیلفونتین در خارج از ژوهانسبورگ به دام افتاده بودند، خودداری کردند که منجر به مرگ ۸۷ نفر شد.
در چاد، بیشتر معادن به طور غیرقانونی توسط معدنچیان سنتی اداره میشوند. ارتش تلاش کرده است تا عملیات و قاچاق مظنون را از طریق مرزها با لیبی و موریتانی متوقف کند.
در سودان، دو جناح رقیب که درگیر یک جنگ داخلی خونین هستند - نیروهای مسلح سودان و نیروهای شبهنظامی پشتیبانی سریع - هر دو معادن اصلی طلا را با منافع خارجی از امارات متحده عربی و روسیه کنترل میکنند. این دو جناح از درآمد حاصله برای تأمین مالی خرید اسلحه و جنگ استفاده میکنند.
در برزیل، دولت از فناوری پزشکی قانونی برای ردیابی منشأ طلا و سرکوب تجارت غیرقانونی طلا از سایتهای معدنی در جنگلهای بارانی آمازون استفاده میکند.
چشمانداز یک سود بادآورده جدید در اقتصادهای در حال توسعه و بازارهای نوظهور، تلاشهای اکتشاف طلا را دوباره زنده کرده است. در واقع، دولتهایی که از این امر سود میبرند، تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در اکتشاف، بهویژه توسط شرکتهای چندملیتی، نشان دادهاند. این امر موجهایی از اکتشافات ذخایر طلا در سراسر جهان را تحریک کرده است.
معدنچیان سنتی به طور قابل درک تلاش کردهاند تا سهمی از این فعالیت داشته باشند. در نتیجه، شورای جهانی طلا تخمین میزند که استخراج معادن کوچک اکنون حدود ۲۰ درصد از عرضه طلای جهان را تولید میکند و شامل حدود ۲۰ میلیون نفر میشود که عمدتاً معیشت خود را از این عملیاتها تأمین میکنند.
آسیبهای زیستمحیطی و بهداشتی ناشی از استخراج معادن کوچک - و همچنین پیوند احتمالی با تأمین مالی تروریسم، که توسط باندها یا دولتهایی که از معدنچیان سنتی سوء استفاده میکنند، دامن زده میشود - اقدامات دولتها برای جلوگیری از استخراج معادن کوچک را توجیه کرده است.
اما این واکنش شدید چیزی بیش از آن چیزی است که به نظر میرسد. در واقع، بیاعتمادی به دولتها و شرکتهای چندملیتی به طور یکسان به افزایش استخراج معادن کوچک کمک کرده است. به عبارت دیگر، استخراج معادن کوچک میتواند به عنوان راهی برای جوامع محلی برای تصاحب سهمی از سود طلا تلقی شود که در غیر این صورت توسط آنچه آنها تبانی بین دولتها و شرکتهای چندملیتی میدانند، غصب میشود.
استفاده از زور علیه معدنچیان سنتی راه حل نیست. برای پایان دادن به چرخه خشونت، دولتها باید رویکردی فراگیرتر در قبال استخراج معادن کوچک اتخاذ کنند. رسمیت بخشیدن به این عملیات ممکن است راه حل باشد.
مثال مالاوی را در نظر بگیرید. دولت با اجازه دادن به عملیاتهای کوچک برای دریافت مجوزهای معدنی، مجوزهای ادعای معدن و مجوزهای معدنی رزرو شده، استخراج معادن کوچک را تسهیل کرده است. در خارج از استخراج طلا، نیجریه با ارائه امتیازاتی به مردم محلی، تولید نفت در خشکی را بومیسازی کرده است. این امر به محدود کردن سرقت و اختلال بهویژه در دلتای نیجر، جایی که خشونت شایع بود، کمک کرده است.
رها کردن وضعیت استخراج معادن کوچک میتواند مخرب باشد.
در عوض، مزایای خارج کردن استخراج معادن کوچک از سایه میتواند چشمگیر باشد. به عنوان مثال، در کشورهایی که این عمل گسترده است، اغلب با تنشهای دیگری بین دولتهای مرکزی و نهادهای فرعی - که تمایل بیشتری به تحمل استخراج معادن کوچک دارند - بر سر تصاحب درآمدهای حاصل از معدن بین دو سطح دولت، همزمان میشود. بنابراین دولتهای مرکزی باید تعادل مناسبی برای تقسیم درآمد بین استانهای مختلف و خودشان پیدا کنند تا تنشهای داخلی کاهش یابد.
یک رویکرد فراگیرتر در قبال استخراج معادن کوچک نه تنها اعتماد را ایجاد میکند و درگیری را محدود میکند، بلکه به دولتها کمک میکند تا به مسائل مربوط به آسیبهای بهداشتی و زیستمحیطی رسیدگی کنند. اجرای ضعیف استانداردهای زیستمحیطی و اجتماعی در این صنعت نیز میتواند با رسمیت بخشیدن به استخراج معادن کوچک برطرف شود.
علاوه بر این، همانطور که بحث و جدل بر سر اتهامات کار اجباری و تحریم متعاقب آن مواد معدنی ناشی از مناطق درگیری مانند شرق کنگو ادامه دارد، رسمیت بخشیدن به استخراج معادن کوچک احتمالاً ردیابی منشأ به اصطلاح مواد معدنی خون را تقویت میکند - و امیدواریم به دولتها کمک کند تا واکنش شدید را محدود کنند.
تب طلای جدید میتواند کاتالیزوری برای دموکراتیک کردن معدن و گسترش ثروت حاصل از درآمد آن باشد. همانند تب طلای قرن نوزدهم، که باعث تکامل حقوق معدن در ایالات متحده شد، دولتها امروزه باید بین استخراج در مقیاس بزرگ و استخراج معادن کوچک تعادل برقرار کنند.
دولتها باید سهم عادلانه خود را از درآمدهای حاصل از استخراج طلا در مقیاس بزرگ دریافت کنند و سرمایهگذاری در فرآوری داخلی را جذب کنند. برای انجام این کار، دولتها باید در مورد معاملات خود با شرکتهای چندملیتی و همچنین نحوه صرف درآمدهای حاصل از صدور مجوز استخراج به شرکتهای چندملیتی شفاف باشند.
در عین حال، دولتها باید با رسمیت بخشیدن به استخراج معادن کوچک، حقوق معدن را به جوامع توزیع کنند تا تنشها کاهش یابد و گسترش خشونت متوقف شود.