هنرمندی جسور میخواهد که خود را در کنار ون گوگ قرار دهد، اما انسلم کیفر هرگز از جسارت کم نگذاشت. نمایشگاه قابل توجه انسلم کیفر: به من بگو گلها کجا هستند در موزههای ون گوگ و استدلیک آمستردام، یک نمایشگاه مروری، ویترینی از آثار جدید و گفتگویی با بنیانگذار اکسپرسیونیسم است. این نمایشگاه به عنوان کیفر/ون گوگ، در تابستان به شکلی کوچکتر به لندن میآید.
این نمایشگاه که به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد کیفر برگزار میشود، سومین نمایشگاه از سهگانه نمایشگاههای اروپایی الهامبخش است - پس از پالاتزو دوکاله ونیز در سال 2022 و پالاتزو استروتزی، فلورانس، 2024 - که در آن این هنرمند آلمانی صحنهای را با غولهای تاریخ هنر به اشتراک میگذارد. این نمایشگاه به ویژه به "چرخه ونیز" او مربوط میشود که بلافاصله پس از حمله روسیه به اوکراین افتتاح شد: بومهای عظیم و سیاه جنگی از یونیفرمهای پارهپاره، کفشهای پناهندگان، یک تابوت، آویزان از پانلهای سوخته. سه سال بعد، نقاشی "به من بگو گلها کجا هستند"، که تمام فضای گالری مرتفع را در بالای راهپله تشریفاتی استدلیک پوشانده است، همتای طلایی و ویرانشده آن چرخه است.
یک سطح مادی ضخیم که با روغن، اکریلیک، شلاک و گلبرگهای رز پوشیده شده است، به یک قسمت بالایی درخشان با زمینه طلایی تقسیم میشود و یک منطقه پایینی تیره و خاکی، مانند محرابهای رنسانس. در بالا، کارگران زن در حال پاشیدن بارانی از ورق طلا هستند در حالی که مردان شبحوار سقوط میکنند و فرو میریزند. در زیر، دهها یونیفرم سربی رنگشده، فرسوده و خالی با ناراحتی روی ریلها آویزان شدهاند، مانند پوستهای لهشدهای که برای بیجانی خود سوگواری میکنند، و به فضای ما بیرون زدهاند. در امتداد بالای اثر، اشعاری از آهنگ صلح پیت سیگر "گلها کجا رفتهاند؟" در نسخه آلمانی مارلنه دیتریش: "به من بگو مردها کجا رفتهاند؟...؟...؟ به من بگو قبرها کجا هستند."
این چیدمان فراگیر و جسورانه در میانه نمایشگاه قرار دارد، که از موزه ون گوگ شروع میشود و سپس در استدلیک در کنار آن ادامه مییابد. بار دیگر، این اثر کیفر را به عنوان طراح صحنه خیرهکننده عصر، یادبودگوی فصیح رنج، و تنظیمکننده وحشت به عنوان زیبایی، تایید میکند.
هر هنرمندی که در این سبک اکسپرسیو کار میکند، مدیون ون گوگ است و موزه ون گوگ این شجرهنامه را آشکار میکند و 10 نقاشی کیفر را با هشت اثر از ون گوگ به نمایش میگذارد. پرترههایی از خود توسط هر دو هنرمند وجود دارد؛ "سول اینویکتوس"، کیفر در زیر آفتابگردانی که دانههایش را میریزد، این ارتباط را تأیید میکند، با تصاحب موتیف ون گوگ که نماد چرخه زندگی است. کلوزآپ کوچک ون گوگ از تجزیه "آفتابگردانهای به دانه نشسته" در اینجا وجود دارد، همانطور که اثر عجیب کیفر "بالا رفتن، بالا رفتن، پایین رفتن"، یک آفتابگردان مجسمهسازی شده وارونه است که به شکل گهواره حلقه شده است. این اثر با ریتم طنابهای گهوارهای که به آرامی توسط مادر در تابلوی "آگوستین رولین (لالایی)" که در کنار آن آویزان است، تکان میخورد، هماهنگ است. ون گوگ قصد داشت این پرتره را با تصاویر آفتابگردان احاطه کند.
ون گوگ فراتر از هر برخوردی با یک هنرمند معاصر است، اما برای کیفر این همنشینی روشنگر است.
در اطراف آفتابگردانها، مناظر آخرالزمانی طلایی/سیاه/خاکستری کیفر از دهه گذشته، با تودههایی از خاک رس، گچ، کاههای مواج - "ای ساقههای شب"، "زیر درختان نمدار روی خلنگزار"، "جام شوکران" - با جسارت حرکتی و ایمپاستوی متلاطم ون گوگ، و گاهی اوقات با ساختار ترکیبی او از مزارع مواج رسیده در زیر افقهای بلند - "گندمزار با دروگر"، "گندمزار زیر ابرهای رعد و برق" - شباهتهایی دارند.
برای ون گوگ اینها اشاراتی شورانگیز از فانی بودن بودند. او توضیح داد که مرگ "در روشنایی روز با خورشیدی که همه چیز را با نور طلای ناب غرق میکند" رخ میدهد. در آخرین اثر، "گندمزار با کلاغها"، گندمهای بیش از حد رسیده که به طور تقریبی نقاشی شدهاند، مانند شعلههای آتش هجوم میآورند، که مسیری که به هیچ کجا نمیرسد از میان آن میگذرد. تنش بین ناامیدی و طبیعتِ امیدبخش به اوج خود میرسد.


کیفر با مسیر صورتیرنگ خود از میان چوب سوخته در "کلاغها"، که 40 برابر بزرگتر است، و همچنین یک "شب پرستاره" عظیم (4.7 متر در 8.4 متر)، که آسمان S شکل متلاطم ون گوگ و ستارههای سفید هالهدار را به صورت مارپیچهای پر زرق و برق در ورق طلا و رسوب الکترولیز تکرار میکند، ادای احترام میکند. این آثار که برای اولین بار در اینجا به نمایش گذاشته شدهاند، شگفتانگیز هستند: به خاطر جسارت و وزن نفوذپذیرشان؛ به عنوان شبیهسازیهای عجیب و غریب و بزرگشده از تصاویر محبوب. اما اگرچه آنها تاثیرگذار هستند، نمیتوانند ما را مانند "گندمزار با کلاغها"ی متلاطم ون گوگ تحت تأثیر قرار دهند.
قرار دادن کیفر، استاد نمایش، در برابر ون گوگ، که همه چیز را بر شدت احساسی بنا نهاد، یک قمار است. ون گوگ فراتر از هر برخوردی با یک هنرمند معاصر است و بازدیدکنندگان به هر حال آثار او را در مجموعه دائمی غنی بررسی خواهند کرد. اما برای کیفر این همنشینی روشنگر است. با تأکید بر آنچه کیفر *نیست*، این نمایشگاه نشان میدهد که او *چیست*: یک مفهومگرا که اکسپرسیونیسم در خدمت هدف سیاسی/روایی اوست، نه بیانیههای پرشور ون گوگ.

در استدلیک، رولهای آبشاری نوارهای سربی که با عکسها نقش بستهاند، شامل تصویری است که در سال 1969 حرفه کیفر را آغاز کرد - یک عکس فوری سلف پرتره از او در حال ادای سلام نازی، با پوشیدن یونیفرم نازی پدرش. از آنجا کیفر طعمه خود را تعقیب کرد: ترومای نازی، گناه و انکاری که در زیر بهبودی پس از جنگ آلمان مدفون شده بود. بعدها درامهای اسطورهای و مذهبی خیر در برابر شر به وجود آمد.
هنگامی که موزههای آلمان در ابتدا از کیفر دوری کردند، استدلیک حامی او بود و شاهکارهای اولیه او را خریداری کرد، به ویژه "فضای داخلی" (1981). این اثر بر اساس عکسی از دفتر صدراعظم رایش در برلین، غارمانند و دارای نورگیر آلبرت اشپر، تضادهای تیره/روشن، پرسپکتیوهای عمیق و اصرار جلویی مشخصه کیفر را معرفی میکند - نورگیر عظیم به جلو متمایل میشود. این نقاشی شما را به داخل میکشاند؛ همچنین صحنهپردازی اغواکننده قدرت، دستکاری تصاویر، که استبداد به آن وابسته است را نشان میدهد. نکته همین است: کیفر قلب نازی را به عنوان نمایشی جذاب نقاشی میکند و ما را نیز بخشی از جمعیتی میکند که تسلیم زیباییشناسی وحشت میشوند. "فضای داخلی" یک تصویر بسیار محبوب استدلیک است.
"این فاشیست که فکر میکند یک آنتیفاشیست است کیست؟" مارسل برودترز، هنرمند سوررئالیست، از کیفر پرسید. این ناعادلانه بود، اگرچه شما ناراحتی را درک میکنید. کیفر پرمدعا، نمایشی و تعلیمی است. این روزها او همچنین بیش از حد تولید میکند؛ نمایشگاه به خوبی انتخاب شده است، اما لایههای رسانهای ترکیبی سنگین و تکراری در نهایت فرمولی به نظر میرسند.
مرور استدلیک بر حرفه کیفر روشنگر است. به ما یادآوری میکند که او با آن سلام نازی، به عنوان یک هنرمند پرفورمنس، یک شوخیباز، شروع کرد. براندازی زیرکانه در "سفر به انتهای شب" (1990) باقی مانده است، یک بمبافکن سربی با یک مار پیچ خورده در کابین خلبان، و نقش برجسته مینیمالیستی از نیلوفرهای خاکستری در قابهای عکس، که یادآور دهها "زنان انقلاب" (1986) است، با یک رز قرمز برای ماری آنتوانت.

با این حال، شکوه و جلال در کوارتت نهایی نقاشیهای طلایی 8 متری که با داس و تبر آویزان شدهاند، که در گاگوسیان در سال 2021 افتتاح شد، افزایش مییابد. "عصر تبر عصر گرگ" (ارجاعی از افسانه نورس)، "هفت جام خشم" (پیشگویی کتاب مکاشفه درباره آخرالزمان)، "برش داس" (طرح جنگی آلمان در سال 1940) و "میدان پارچه طلا" (یک معاهده صلح ناموفق قرن شانزدهمی) به همان اندازه که عناوینشان نشان میدهند، نمایشی هستند. آیا کیفرِ تحریککننده به یک غاز طلایی گاگوسیان تبدیل شده است، من تعجب کردم.
اما راه خروج از راهپله استدلیک است، و *Sag mir* فراگیر مرا بازگرداند.

برخلاف ون گوگ، که حالات ذهنی را نقاشی میکرد، کیفر یک هنرمند چیدمان است، که بیشترین خلاقیت را در هنگام ایجاد پروژههای خاص مکان در فضاهای بزرگ تاریخی دارد. تکرار لندنی فاقد نقاشیِ عنوان خواهد بود، اما در آمستردام کیفرِ شومن همزمان مجذوب میکند و در برابر سیاست نمایش هشدار میدهد: هنرمندی برای زمانهای از هم گسیخته ما.
موزههای ون گوگ و استدلیک، آمستردام، 7 مارس تا 9 ژوئن،
vangoghmuseum.nl
،
stedelijk.nl
آکادمی سلطنتی، لندن، 28 ژوئن تا 26 اکتبر،
royalacademy.org.uk
برای اطلاع از جدیدترین مطالب ما ابتدا — اینستاگرام و X را دنبال کنید و در خبرنامه آخر هفته ما مشترک شوید