خودرویی در حال عبور از کنار ساختمان‌های ویران شده در حملات اسرائیل در جریان جنگ اخیر، نزدیک دیوار مرزی در روستای رمیه در جنوب لبنان، در ۵ مارس ۲۰۲۵. — محمود زایات/ خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
خودرویی در حال عبور از کنار ساختمان‌های ویران شده در حملات اسرائیل در جریان جنگ اخیر، نزدیک دیوار مرزی در روستای رمیه در جنوب لبنان، در ۵ مارس ۲۰۲۵. — محمود زایات/ خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز

با وجود امیدهای فرستاده ترامپ، عادی‌سازی روابط لبنان و اسرائیل غیرواقعی تلقی می‌شود

اظهارات اخیر استیو ویتکوف، فرستاده ویژه ایالات متحده، در مورد احتمال عادی‌سازی روابط لبنان با اسرائیل، به گفته کارشناسان، نشان می‌دهد که دولت ترامپ ممکن است پویایی‌های منطقه‌ای و داخلی این کشور را به درستی درک نکرده باشد.

اظهارات اخیر استیو ویتکوف، فرستاده ویژه ایالات متحده، در مورد احتمال عادی‌سازی روابط لبنان با اسرائیل، به گفته کارشناسان، نشان می‌دهد که دولت ترامپ ممکن است پویایی‌های منطقه‌ای و داخلی این کشور را به درستی درک نکرده باشد.

بیروت — خوش‌بینی ناشی از تغییرات اخیر لبنان پس از پایان جنگ اسرائیل و حزب‌الله در نوامبر گذشته، انتخاب رئیس‌جمهور جدید و تشکیل دولت جدید، باعث شده است که استیون ویتکوف، فرستاده ایالات متحده در خاورمیانه، اظهار کند که چشم‌انداز عادی‌سازی روابط لبنان با اسرائیل در حال افزایش است.

فرستاده تازه منصوب شده به خاورمیانه اظهار داشت که تغییرات منطقه‌ای می‌تواند به لبنان و سوریه نیز گسترش یابد، زیرا لبنان رهبری جدیدی دارد و رژیم اسد طرفدار ایران در سوریه نیز برکنار شده‌است.

او در رویداد کمیته یهودیان آمریکا در واشنگتن دی‌سی در ۲۵ فوریه گفت: «به هر حال، لبنان می‌تواند بسیج شود و وارد توافق‌نامه صلح ابراهیم شود، همانطور که سوریه نیز می‌تواند. بنابراین، تغییرات عمیق بسیاری در حال رخ دادن است.»

ویتکوف جزئیات بیشتری ارائه نکرد، اما اظهارات او با تردیدهایی روبرو شد و تحلیلگران آن‌ها را غیرواقعی خواندند و در مورد تمایل لبنان به دنبال کردن یک توافق صلح کامل با اسرائیل در آینده نزدیک ابراز تردید کردند.

اظهارات ویتکوف در بحبوحه تحولات سریع منطقه‌ای بیان می‌شود. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در دوره دوم ریاست‌جمهوری خود متعهد شده است که ثبات خاورمیانه را تضمین کند، که با پایان دادن به جنگ غزه آغاز می‌شود و در نهایت کشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی، را به عادی‌سازی روابط با اسرائیل تشویق می‌کند. با این حال، ریاض بر یک مسیر معتبر برای تشکیل کشور فلسطین به عنوان پیش‌شرط هرگونه بحث عادی‌سازی اصرار دارد.

آیا لبنان برای صلح با اسرائیل آماده است؟

لینا خطیب، همکار برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتم هاوس، به المانیتور گفت که اگر روند صلح برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین به گونه‌ای که برای هر دو طرف قابل قبول باشد از سر گرفته شود و اگر کشورهای کلیدی عربی روابط خود را با اسرائیل عادی کنند، «لبنان یک استثنا نخواهد بود - اما تنها تا زمانی که اسرائیل به تمامیت ارضی و امنیت لبنان احترام بگذارد.»

با این حال، علیرغم خوش‌بینی ایالات متحده، نه انتخاب جوزف عون به عنوان رئیس‌جمهور در ژانویه و نه تشکیل متعاقب آن دولت نواف سلام، همراه با کاهش قدرت حزب‌الله، احتمالاً لبنان را به سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل سوق نخواهد داد.

لبنان و اسرائیل سابقه طولانی خصومت دارند که با جنگ‌ها و درگیری‌های مرزی همراه بوده است. اسرائیل در سال ۱۹۷۸ و بار دیگر در سال ۱۹۸۲ به لبنان حمله کرد که منجر به اشغال طولانی‌مدت شد و انگیزه بیشتری برای ظهور حزب‌الله تحت حمایت ایران ایجاد کرد.

رهبری جدید لبنان با چالش‌های متعددی از جمله پیامدهای آخرین جنگ اسرائیل روبرو است. علیرغم آتش‌بس حاصل شده در اواخر نوامبر، اسرائیل همچنان به کنترل پنج نقطه استراتژیک در امتداد مرز جنوبی ادامه می‌دهد.

در جریان درگیری ۱۴ ماهه بین اسرائیل و حزب‌الله از اکتبر ۲۰۲۳ تا نوامبر ۲۰۲۴، حداقل ۱۲۱ اسرائیلی کشته شدند که شامل ۷۶ سرباز و ۴۵ غیرنظامی بودند.

این درگیری همچنین منجر به تلفات قابل توجهی در طرف لبنانی شد، به طوری که برآوردها نشان می‌دهد حزب‌الله ممکن است تا ۴۰۰۰ جنگجوی خود را از دست داده باشد. علاوه بر این، وزارت بهداشت لبنان از بیش از ۳۸۰۰ کشته خبر داد، رقمی که شامل رزمندگان و غیرنظامیان می‌شود.

این جنگ باعث آوارگی گسترده شد، به طوری که تقریباً ۱.۲ میلیون نفر در لبنان و بیش از ۴۶۵۰۰ نفر در اسرائیل آواره شدند. اثرات مالی شدید بود و لبنان با ۸.۵ میلیارد دلار تخریب، از جمله آسیب به ۱۰۰۰۰۰ خانه مواجه شد.

بنابراین، به گفته کریم بیطار، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه سنت جوزف لبنان، آشتی احتمالی بین اسرائیل و لبنان که منجر به پیوستن بیروت به توافق‌نامه ابراهیم شود - که در دوره اول ترامپ در سال ۲۰۲۰ بین اسرائیل، امارات متحده عربی، مراکش و بحرین امضا شد - بعید به نظر می‌رسد.

او به المانیتور گفت: «من هیچ مقام لبنانی را نمی‌بینم که از این عادی‌سازی حمایت کند. حتی طرفدارترین سیاستمداران لبنانی غربی نیز متوجه هستند که این امر در این مرحله غیرممکن است. اگر فشار قابل توجه ایالات متحده در دو سال آینده منجر به آغاز روند عادی‌سازی شود، پیامدهای سیاسی داخلی ویرانگر خواهد بود.»

احساسات عمیق ضد اسرائیلی

هر حزب لبنانی که از این روند حمایت کند، با واکنش شدید جناح‌های ضد اسرائیلی مواجه خواهد شد و چندین گروه سیاسی در نهایت این توافق را از مسیر خارج خواهند کرد.

این مخالفت نه تنها از جنگ‌های اخیر اسرائیل در لبنان و غزه، بلکه از تجاوز تاریخی آن به لبنان و اقداماتش در منطقه، به ویژه در قبال فلسطینی‌ها، ناشی می‌شود.

اسرائیل ابتدا در سال ۱۹۷۸ با «عملیات لیتانی» به لبنان حمله کرد و به دنبال آن در سال ۱۹۸۲ در طول جنگ داخلی لبنان، جنوب لبنان را اشغال کرد که تا سال ۲۰۰۰ ادامه داشت. در سال ۲۰۰۶، اسرائیل و حزب‌الله یک جنگ ویرانگر ۳۴ روزه را تجربه کردند و اخیراً نیز این دو طرف درگیر یک درگیری مسلحانه سنگین ۱۳ ماهه مرتبط با جنگ ۲۰۲۳ غزه شدند که با آتش‌بسی شکننده به پایان رسید.

علیرغم تنش‌های جاری، لبنان و اسرائیل گهگاه وارد مذاکراتی شده‌اند، مانند توافق مرزی دریایی در سال ۲۰۲۲ که با میانجیگری ایالات متحده بین دو کشور امضا شد.

تلاش‌های گذشته برای صلح شامل آتش‌بس ۱۹۴۹ است که توسط اسرائیل در سال ۱۹۶۷ به حالت تعلیق درآمد و توافق‌نامه ۱۹۸۳ با میانجیگری ایالات متحده که در نهایت به دلیل مخالفت‌های شدید داخلی و خارجی شکست خورد.

دیوید وود، تحلیلگر ارشد لبنان در گروه بین‌المللی بحران، به المانیتور گفت که لبنان و اسرائیل همچنان از عادی‌سازی سیاسی فاصله زیادی دارند و بسیاری از لبنانی‌ها، نه فقط حامیان حزب‌الله، به شدت مخالف سیاست‌های اسرائیل در طول سال‌ها هستند.

او گفت: «من فکر نمی‌کنم بسیاری از لبنانی‌ها از عادی‌سازی روابط با اسرائیل حمایت کنند، زیرا معتقدند اسرائیل با فلسطینی‌ها و همسایگانش، از جمله لبنان، با احترام رفتار نکرده است.»

اگرچه پیشنهاد ویتکوف مبنی بر اینکه لبنان می‌تواند روابط خود را با اسرائیل عادی کند، توضیح داده نشد، وائل ابوفاعور، نماینده پارلمان لبنان، در مصاحبه‌ای با تلویزیون الحره متعلق به ایالات متحده در ۲۴ فوریه، فاش کرد که دولت ایالات متحده ممکن است برای آشتی بین لبنان و اسرائیل فشار بیاورد و قبلاً با مقامات کلیدی لبنان تماس گرفته است. با این حال، این پیشنهاد رد شد.

سام هلر، تحلیلگر مستقر در بیروت در سنچری اینترنشنال، به المانیتور گفت که اظهارات ویتکوف اهمیت رهبری جدید لبنان را بیش از حد ارزیابی می‌کند.

او گفت: «من اظهارات او را نوعی خوش‌بینی بیش از حد در مورد نوع تغییری که آمریکایی‌ها و متحدانشان می‌توانند در منطقه ایجاد کنند، می‌دانم.»

این اولین بار در دوره دوم ترامپ نیست که ایالات متحده به لبنان فشار می‌آورد. در اوایل فوریه، مورگان اورتاگوس، معاون فرستاده ویژه ایالات متحده برای خاورمیانه، از حذف حزب‌الله و متحدانش از دولت حمایت کرد، اگرچه افرادی که روابط نزدیکی با آنها داشتند بعداً در سهمیه شیعیان قرار گرفتند.

هلر توضیح داد: «آمریکایی‌ها درک کاملاً یکپارچه یا منسجمی از ابزارها و اهداف، یا آنچه که واقعاً می‌توانند درخواست کنند و به انجام برسانند، ندارند.»

در همین حال، بیطار استدلال کرد که اظهارات ویتکوف منعکس‌کننده این باور ایالات متحده است که لبنان و سوریه در نهایت با سیاست قدرت همسو خواهند شد، اما او این را به عنوان یک برداشت نادرست از پویایی‌های منطقه می‌بیند. او معتقد است که چنین بحث‌هایی ممکن است تنها در چند سال آینده، اگر اسرائیل از هر دو کشور عقب‌نشینی کند، واقع‌بینانه شوند.

او گفت: «در شرایط کنونی، عادی‌سازی به سادگی توسط اکثریت قریب به اتفاق لبنانی‌ها و سوری‌ها به عنوان یک تحریک دیگر تلقی می‌شود.»

در حالی که ایالات متحده پتانسیل فشار بر لبنان را دارد، وود توضیح داد که با توجه به میلیاردها دلار کمک در طول سال‌ها، از جمله بیش از ۳ میلیارد دلار به ارتش لبنان، «برای ایالات متحده بسیار خطرناک خواهد بود که تلاش کند لبنان را برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل تحت فشار قرار دهد، زیرا این ایده بسیار غیرمحبوب است.»

او افزود: «این موضوع تفرقه‌انگیز می‌تواند واکنش شدیدی علیه دولت ایجاد کند و اعتبار آن را در زمانی که جامعه بین‌المللی نسبت به دولت جدید خوش‌بین است و امیدوار است که از فرصت برای اصلاحات و فصل جدیدی در تاریخ لبنان استفاده کند، تضعیف کند.»

امروزه، احزاب لبنانی در هدف خود برای پایان دادن به اشغال اسرائیل در جنوب لبنان متحد به نظر می‌رسند، همانطور که رای اعتماد پارلمان به دولت سلام در ۲۶ فوریه نشان داد.

حزب‌الله که علیرغم شکست‌های نظامی و سیاسی همچنان قدرت داخلی را در دست دارد، از دولت حمایت کرد، حتی اگر بیانیه دولت جدید تمرکز را به ارتش لبنان به عنوان تنها نیروی دفاع از کشور در برابر هرگونه تهدیدی تغییر داد و عبارت قبلی «مقاومت مسلح» را که حزب‌الله برای مشروعیت بخشیدن به سلاح‌های خود در خارج از کنترل دولت استفاده می‌کرد، تغییر داد.