آمریکاییهای بلندنظر نگرانند که پرزیدنت دونالد ترامپ کشورشان را به یک کشور مطرود تبدیل کند. اگر از دولتهای خارجی در مورد سیاستگذاری ترامپی سوال کنید، نگرانی متفاوتی را مطرح میکنند. وقتی کشورهای دیگر به عناصر اساسی سیاست خارجی «اول آمریکا» - بیتفاوتی نسبت به ارزشهای لیبرال، تحقیر قوانین و هنجارهای جهانی، و تمرکز سرد بر منافع ملی - میاندیشند، تعداد شگفتانگیزی از آنها نگران این هستند که: این رویکرد در حال گسترش است.
تلگرام بهتازگی یک هفته را در واشنگتن و نیویورک گذرانده است. او دیپلماتهای کهنهکاری را یافت که پس از آنکه آمریکا در رایگیری قطعنامه سازمان ملل درباره اوکراین، برخلاف متحدان اروپاییاش، به نفع روسیه رای داد، شوکه شده بودند. یک دیپلمات آسیایی میگوید که نظم بینالمللی با «لحظهای از خطر شدید» روبرو است.
الیز استفانیک، نامزد آقای ترامپ برای سفارت در سازمان ملل، در جلسه تایید سنا، تمایل آمریکا برای محدود کردن کار این نهاد جهانی به «ماموریت بنیانگذاری آن یعنی صلح و امنیت بینالمللی» را نشان داد. همان دیپلماتها نگرانند که رویکرد «اول آمریکا» مسری باشد. کشورهای اروپایی که زمانی در تامین مالی ماموریتهای حفظ صلح و برنامههای بشردوستانه پیشتاز بودند، به شرکای خود میگویند که با توجه به قطع حمایت آقای ترامپ از اوکراین و با توجه به اینکه رایدهندگان خودشان نیز مخالف کمکهای خارجی شدهاند، اولویت با پروژههایی است که منافع ملی آنها را پیش میبرد. بریتانیا بهتازگی بخش اعظم بودجه کمکهای خود را به هزینههای دفاعی اختصاص داده است. دولت هلند اعلام کرد: «از این پس، منافع هلند در سیاست توسعه کشور ما در اولویت قرار خواهد گرفت.» تجارت، امنیت و مهاجرت به عنوان نگرانیهای اصلی هلند ذکر شدهاند.
دیپلماتها توضیح میدهند که قدرتهای میانی - کشورهایی مانند برزیل، مالزی یا آفریقای جنوبی - در پیشنهاد راهحل برای درگیریها یا بحرانهای جهانی بسیار فعالتر شدهاند. اغلب، رویکرد آنها از قطعیتهای اخلاقی مداخلهگرایی قدیمی غربی دوری میکند و به اجماعسازی و مصالحه تمایل دارد. برخی از تازهواردان «قدرتمند» به صحنه مرکزی جهانی آمادهاند تا از نفوذ خود استفاده کنند و رویکردی معاملهگرایانه و فوق واقعگرایانه را بدون هیچگونه صبری در قبال ارزشهای لیبرال، پیش ببرند. ترکیه و کشورهای عربی خلیج فارس مانند امارات متحده عربی به عنوان نمونههایی از این دست ذکر میشوند.
در داخل آمریکا، منتقدان اصولی دیپلماسی آقای ترامپ به کاهشهای بینظم دولت او در برنامههای کمکهای خارجی اشاره میکنند و پیشبینی میکنند که جان انسانها از دست خواهد رفت و قدرت نرم آمریکا که طی دههها به عنوان بزرگترین اهداکننده کمکهای بشردوستانه در جهان ایجاد شده بود، از بین خواهد رفت. از نظر مخالفان، رویکرد بیرحمانه آقای ترامپ به صلحسازی در اوکراین، اعتبار آمریکا را به عنوان ضامن امنیت اروپا تضعیف میکند. به بیان سادهتر، تحقیر آقای ترامپ نسبت به توافقهای جهانی و نهادهای چندجانبه، شکافهایی ایجاد میکند که رقبا میتوانند آنها را پر کنند. هنگامی که دولت او توافقهای تغییرات اقلیمی را رد میکند، معاهدات کنترل تسلیحات را زیر سوال میبرد یا تهدید به خروج یا قطع بودجه نهادهای مختلف سازمان ملل میکند، همه نگاهها به چین، غول خودکامهای که معتقد است سرنوشتش رهبری یک نظم جهانی چندقطبی است، معطوف میشود.
جهانبینی آقای ترامپ مدافعان کمی در سفارتخانهها و نمایندگیهای خارجی واشنگتن و نیویورک دارد. یک دیپلمات از یک متحد نزدیک، غرایز سیاست خارجی او را «خزندهوار» مینامد. با این حال، تعداد قابل توجهی از دولتها در بخش عمدهای از تحلیل تاریک آقای ترامپ در مورد روشهای جهان سهیم هستند. برخی اذعان دارند که آمریکا با اهدای دهها میلیارد دلار به برنامههایی مانند PEPFAR (برنامه اضطراری رئیسجمهور برای کمک به ایدز)، طرحی برای درمان و پیشگیری از HIV (اچآیوی)، بهویژه در آفریقا، قدرت نرم شگفتانگیز کمی به دست آورده است. یک دیپلمات آفریقایی اذعان میکند که در قاره او، سیاستمداران معمولاً اهداکنندگان غربی را به ایراد سخنرانیهای نصیحتآمیز متهم میکنند، در حالی که چین به دلیل ارائه وام برای ساخت جادهها مورد ستایش قرار میگیرد. «آفریقاییها بهطور کلی کمکها را ابزاری خیرخواهانه نمیدانند. آنها معتقدند که این کمکها یک پویایی قدرت بین دهنده و گیرنده ایجاد میکند.» این دیپلمات میگوید بخشی از توضیح در رفتار خودخواهانه نخبگان محلی نهفته است. در زمان انتخابات، «سیاستمداران میگویند: به من رای دهید زیرا این جاده ساخته شد. بیش از اینکه بگویند: به من رای دهید زیرا من با PEPFAR همکاری کردم.»
اروپا از قلدری آقای ترامپ در قبال اوکراین متحیر شده است. بسیاری از قدرتهای میانی، واقعیت را در حال درهمشکستن «رویای خام» ادامه مقاومت اوکراین در برابر روسیه، همسایه مسلح به سلاح هستهایاش، میبینند. یک دیپلمات از جنوب جهانی میگوید: «به عنوان کشورهایی که قدرت جنگیدن نداریم، میدانیم که این درگیریها همیشه پای میز مذاکره به پایان میرسند.» «اوکراینیها با ژتونهای آمریکایی بازی میکردند و حالا آمریکاییها ژتونها را از روی میز برداشتهاند.»
بازگشت به دنیای معاملهگرایانه و بیثبات
خوشبینان از یک نظم جهانی چندقطبی صحبت میکنند که به ارزشهای هر کشور احترام میگذارد، که وقفهای خوشایند از دههها مداخله و ریاستطلبی غرب است. آنها گروههایی از کشورها را توصیف میکنند که با تغییرات اقلیمی و چالشهای دیگر، در ائتلافهای داوطلبانه و گروههای منطقهای مقابله میکنند. بدبینان نگران درگیری قریبالوقوع بین کشورهای ثروتمند و فقیر هستند. صحبتهای زیادی در مورد دادن سهم بزرگتری به کشورهای در حال توسعه در نهادهای جهانی وجود دارد. اما اگر کشورهای فقیرتر انتظار دارند که این امر منجر به انتقالهای هنگفت از دنیای ثروتمند، به عنوان غرامت استعمار یا تغییرات اقلیمی شود، به زودی ناامید خواهند شد. دیپلمات آسیایی نگران است: «اگر بحث بر سر 'پول را نشانم بده' باشد، ما خود را برای شکست آماده میکنیم.» با کنار رفتن اهداکنندگان غربی، ممکن است جایگزینی برای آنها پیدا نشود. اخیراً یک فرستاده از یک قدرت نوظهور از همتای چینی خود پرسیده است که آیا اگر آمریکا بودجه سازمان ملل را قطع کند، چین وارد عمل خواهد شد یا خیر. پاسخ این بود: «قطعاً خیر.»
ریچارد گوان از گروه بینالمللی بحران، یک سازمان غیردولتی پیشگیری از درگیری مستقر در بروکسل، میگوید که در ده سال آینده، سازمان ملل میتواند به یک اسکلت تقلیل یابد. آژانسهای فنی که بر استانداردهای بینالمللی یا مالکیت معنوی نظارت دارند، ممکن است باقی بمانند، همانطور که ممکن است آژانسهای بشردوستانه کوچکشده برای کمک به نیازمندترینها باقی بمانند. مجمع عمومی سازمان ملل میتواند به یک تریبون ضد غربی تبدیل شود. یک دیپلمات بلندپایه میگوید: «معماری قدیمی در حال فروپاشی است.» توپ ویرانگر آقای ترامپ، سرعت این فروپاشی را افزایش میدهد. ¦
مشترکان اکونومیست میتوانند در خبرنامه جدید دیدگاه ما ثبتنام کنند، که بهترین مطالب رهبران، ستونها، مقالات مهمان و مکاتبات خوانندگان ما را گرد هم میآورد.
این مقاله در بخش بینالملل نسخه چاپی با عنوان «آمریکا اول یک وضعیت مسری است» منتشر شده است.