در اواسط دهه ۱۵۰۰، یک زوج تازه ازدواج کرده، یک چاپخانه کوچک در شهر شلوغ آنتورپ در فلاندرز راهاندازی کردند. انقلابی که آنها الهامبخش آن بودند، هنوز هم در نحوه برخورد ما با چالشهای تغییرات آب و هوایی و انقراض گسترده در سیارهای که به زودی ۱۰ میلیارد نفر جمعیت خواهد داشت، طنینانداز است.
ولکسکن دیریکس و هیرونیموس کوک در حکاکیهایی تخصص داشتند که به تاجران و بانکدارانی که آنتورپ را به پایتخت مالی اروپای شمالی تبدیل کرده بودند، میفروختند. (مغازه آنها فقط چند خیابان با یکی از اولین بورسهای اوراق بهادار جهان فاصله داشت.) بسیاری از چاپهای آنها مزارع، روستاها و رودخانههای هلند را به سبکی طبیعتگرایانه نشان میداد که در هنر غرب بیسابقه بود.
واضح است که چرا این صحنهها برای مشتریان آنها جذاب بود. هلند در حال تبدیل شدن به یکی از شهریترین جوامع روی کره زمین بود. تا سال ۱۷۰۰، حدود ۷۰ درصد از مردم آن در شهرها زندگی میکردند. مناظر بیشتر از اینکه آینهای در برابر طبیعت باشند، مرثیهای برای جهانی بودند که به نظر میرسید در حال ناپدید شدن است. برای یک طبقه متوسط شهری تازهتاسیس، این تصاویر نمادی از اشتیاق به یک زندگی روستایی ایدهآل بود که خریداران آنها به طور فزایندهای از آن جدا شده بودند.
همین احساس در مذاکرات سازمان ملل در اواخر ماه گذشته در مورد کنوانسیون تنوع زیستی قابل تشخیص بود. این معاهده بین کشورهای عضو سازمان ملل که در سال ۱۹۹۳ به اجرا درآمد، به منظور حفظ محیط طبیعی در جهانی است که به طور فزایندهای تحت تأثیر نیازهای بشریت شکل میگیرد. شرکتکنندگان در نشست سه روزه رم توافق کردند که به ایجاد یک صندوق ۲۰۰ میلیارد دلاری برای جبران خسارات وارده به تنوع زیستی بپردازند، اگرچه تصمیمگیری در مورد ایجاد واقعی آن را به سال ۲۰۲۸ موکول کردند.
با توجه به اینکه دونالد ترامپ ایالات متحده را از توافقنامه پاریس خارج کرده و بودجه تحقیقات مرتبط با آب و هوا را متوقف کرده است، چشمانداز توقف تخریب اکوسیستمها توسط ما به ندرت تا این حد دور از دسترس به نظر میرسید. بسیاری از دانشمندان میگویند که ما در حال حاضر در میانه یک انقراض جمعی هستیم که با انقراضهایی که تریلوبیتها و دایناسورها را از بین برد، رقابت میکند.
اما اگر تلاشهای ما برای حفظ تنوع زیستی بیشتر زیباییشناختی باشد تا علمی – تلاشی برای بازآفرینی یک محیط طبیعی خیالی مانند مناظر در حال محو شدن عصر طلایی هلند، چه؟ اگر چنین است، در میان بزرگترین تهدیدات برای تنوع زیستی، به طور متناقض، ممکن است تلاشهای ما برای حفظ آن باشد. اقداماتی که برای حفاظت از جهان طبیعی اتخاذ کردهایم، در واقع گذار انرژی مورد نیاز برای جلوگیری از تخریب آن را به خطر میاندازد.

اصطلاح تنوع زیستی برای اولین بار در دهه ۱۹۸۰ ظهور کرد و اهمیت توجه اکولوژیستها به تنوع گونهها در یک چشمانداز را در بر میگیرد.
تحت یک شیوه تفکر کاملاً فایدهگرایانه، یک مزرعه شخمزده و کود داده شده سویا برای انسان مفیدتر از جنگلهای بارانی است که برای ایجاد آن قطع شده است. این مزرعه میتواند تغذیه، درآمد و شغل را برای افراد بسیار بیشتری نسبت به محیط طبیعی فراهم کند. تنوع زیستی این منطق را وارونه میکند، و تمام مزایایی را که حتی زیستگاههای دستنخورده میتوانند فراهم کنند، برمیشمارد.
به عنوان مثال، جنگلهای حرا یکی از موثرترین پدافندها در برابر سیل ساحلی و طوفان هستند که از حدود ۱.۵ میلیارد دلار خسارت به شهرستانهای فلوریدا که در سال ۲۰۱۷ تحت تاثیر طوفان ایرما قرار گرفتند، جلوگیری میکند. به طور مشابه، جنگلها میتوانند دیاکسید کربن گرمکننده آب و هوا را با راندمان بینظیری جذب کنند. کاشت درخت، دیاکسید کربن را با هزینه حدود ۴۰ دلار به ازای هر تن متریک از جو حذف میکند، که بسیار کمتر از هزینه ۷۱ دلاری به ازای هر تن اعتبارات کربن اروپایی و قیمت ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دلاری به ازای هر تن برای حذف مکانیکی دیاکسید کربن است، که هنوز هم تا حد زیادی یک فناوری فرضی است.
حفاظت از زیستگاهها همچنین میتواند به ارائه فهرستی طبیعی از مواد دارویی امیدوارکننده کمک کند. داروی پرفروش کاهش وزن Ozempic از سم هیولای گیلا (Gila monster)، مارمولکی از مناطق خشک مرزی ایالات متحده و مکزیک، گرفته شده است. داروی ضد فشار خون کاپتوپریل از سم مار برزیلی گرفته شده است، در حالی که داروهای ضد مالاریا کلروکین و آرتمیسینین به ترتیب از یک درخت آمریکای جنوبی و درختچه چینی ساخته شدهاند.
اما نحوه تفکر ما در مورد تنوع زیستی میتواند به طرز دیوانهکنندهای مبهم باشد. مارک ولند، استاد اکولوژی در دانشگاه شربروک کانادا، میگوید: «یکی از چالشهای صحبت در مورد تنوع زیستی، تعاریف دوگانه است.» «یکی کاملاً علمی است: این چیزی است که میتوانید آن را کمی کنید و تنوع در یک اکوسیستم را منعکس میکند. و تعریف دیگری وجود دارد که در میان عموم مردم و همچنین دانشمندان استفاده میشود، که تقریباً مترادف با «چیزهایی است که ما بیشتر در مورد یک مکان خاص دوست داریم.» این به مردم اجازه میدهد تا تیرک دروازه را جابجا کنند.»
نیوزیلند را در نظر بگیرید. به لطف ورود حیوانات و گیاهان غیربومی مانند گربهها، گوسفندان، سیبها و کیوی، محیط زیست آن اکنون تحت یک تعریف عددی، از هر زمان دیگری متنوعتر است. جمعیت بز کوهی هیمالیا (Himalayan tahr)، بز کوهی که توسط شکارچیان در اوایل قرن بیستم معرفی شد، اکنون بسیار بیشتر از محدوده بومی این حیوان در جنوب آسیا است.
اما در این فرآیند، چیزی از دست رفته است. قبل از ورود انسانها، بزرگترین عقابهای جهان، بلندترین پرندگان جهان را در آنجا شکار میکردند، در حالی که یک طوطی بیپرواز به سنگینی یک نوزاد تازه متولد شده، در زیر درختان جستجو میکرد. این طوطی، کاکاپو (Kakapo)، اکنون به لطف تلاشهای جدی حفاظتی، در حال بقا است. اکوسیستم منحصر به فرد نیوزیلند کمی بیشتر شبیه بقیه کره زمین شده است.
بحران آب و هوا، تنش بین این دو تعریف از تنوع زیستی را به نقطه شکست میرساند - و درک ما از بهترین راه برای محافظت از آن را به چالش میکشد.
یک مطالعه سازمان ملل در سال ۲۰۰۵ نشان داد که گرمایش جهانی به زودی بزرگترین عامل از دست دادن تنوع زیستی خواهد بود، زیرا اکوسیستمها سریعتر از آنکه بتوانند بازیابی شوند، تخریب میشوند. جلوگیری از این فاجعه مستلزم یک انقلاب صنعتی برای کربنزدایی از اقتصادهای ما است - با مقادیر زیادی زیرساختهای جدید از جمله مزارع بادی و خورشیدی، سدهای برق آبی، نیروگاههای هستهای، خطوط انتقال برق و شبکههای ریلی پرسرعت.
اما چنین پروژههایی معمولاً در کاغذبازی اداری - که بیشتر آن به دلایل تنوع زیستی توجیه میشود - غرق میشوند. تاخیر در تایید برنامهریزی، به گفته شورای جهانی انرژی بادی، «یکی از بزرگترین موانع رشد انرژیهای تجدیدپذیر در سطح جهان» است. هنگام ساخت یک پروژه بادی یا خورشیدی، توسعهدهندگان معمولاً زمان بسیار بیشتری را صرف انجام بررسیهای زیستمحیطی و مقابله با چالشهای قانونی میکنند تا اینکه واقعاً زیرساختها را توسعه دهند.

حتی ادعاهای ساختگی آسیب به تنوع زیستی به راحتی میتواند یک پروژه انرژی پاک را به طور چشمگیری تغییر دهد یا مسدود کند. در تنسی، دههها سدسازی برای تولید برق و پایان دادن به سیلهای ویرانگر در دهه ۱۹۷۰ پس از اینکه دادگاه عالی حکم داد که سد پیشنهادی Tellico به جمعیتهای ماهی Snail darter، ماهیای به اندازه انگشت که در نهرهای آب شیرین زندگی میکند، آسیب میرساند، متوقف شد.
این سد در نهایت ساخته شد و جمعیتهای دارتر پس از انتقال به رودخانهای دیگر، به شدت بهبود یافتند. اما تحقیقات منتشر شده در ژانویه یک واقعیت شگفتانگیز را نشان داد: Snail darter اصلاً یک گونه جداگانه نیست، بلکه یک جمعیت محلی از Stargazing darter است که در معرض خطر انقراض نیست. *نیویورک تایمز* گزارش داد که حافظان محیط زیست در دهه ۱۹۷۰ در مورد منحصر به فرد بودن این ماهی اغراق کردند زیرا میخواستند سد را مسدود کنند. تلاش برای ساخت یک پروژه مشابه در حوضه تنسی در سال ۱۹۹۹ به دلیل تهدید دو گونه از صدفهای آب شیرین کنار گذاشته شد.
در مجموع، چنین موانعی روی هم انباشته میشوند. تولید برق از سدهای ایالات متحده از زمان اوج خود در سال ۲۰۱۷، حدود یک پنجم کاهش یافته است. محققان آزمایشگاه ملی Oak Ridge وزارت انرژی ایالات متحده سال گذشته استدلال کردند که یکی از عوامل مؤثر ممکن است این باشد که اپراتورهای سد هنگام تعیین سطوح رهاسازی آب، سلامت حیات وحش پایین دست را در نظر میگیرند، به جای اینکه صرفاً بر تولید برق تمرکز کنند.
در بریتانیا، نبرد مشابهی بر سر خفاش Bechstein (Bechstein’s bat)، پستانداری به اندازه انگشت شست که قلمرو آن از سوئد تا یونان و از پرتغال تا شرق ایران امتداد دارد، در جریان است. HS2 Ltd.، شرکت دولتی که در حال ساخت یک خط راه آهن پرسرعت جدید است که لندن و بیرمنگام را به هم متصل میکند، قصد دارد ۱۰۰ میلیون پوند (۱۲۸ میلیون دلار) برای ساخت تونلی برای جلوگیری از برخورد خفاشها با قطارها هزینه کند. به گفته نخستوزیر کایر استارمر، که قول داده است کاغذبازی اداری پیرامون زیرساختهای اصلی را کاهش دهد، این یک «نمایش پوچ» است. HS2 مجبور شد ۸۲۷۶ مجوز جداگانه برای ساخت و ساز دریافت کند و هزینههای فزاینده، برنامههای توسعه شبکه به سمت شمال به منچستر و لیدز را از بین برد.
به سختی میتوان استدلال کرد که راه آهن بدون تونل پرهزینه، تأثیر تعیینکنندهای بر حدود ۲۰۰۰۰ خفاش Bechstein در بریتانیا داشته است. مطالعات ژنتیکی نشان میدهد که آنها ممکن است تنها با چند ماده باردار زمانی که یخچالهای طبیعی در پایان آخرین عصر یخبندان شروع به عقبنشینی کردند، به بریتانیا رسیده باشند. شواهد فسیلی نشان میدهد که آنها زمانی بسیار گستردهتر بودند، تا اینکه جنگلزدایی گسترده در قرون وسطی، چشمانداز مدرن انگلیسی را ایجاد کرد و بیشتر زیستگاه طبیعی آنها را از بین برد. در تاریخ طولانی خفاش Bechstein در بریتانیا و سراسر اروپا، HS2 و تونل ۱۰۰ میلیون پوندی آن یک پاورقی است.

یا نیمه بیابان ایالتهای راجستان و گجرات در شمال غربی هند را در نظر بگیرید، منطقهای که برای انرژی خورشیدی و بادی مناسب است. دولت تقریباً یک دهه است که برای ایجاد یک منطقه انرژی تجدیدپذیر در آنجا برنامهریزی کرده است تا وابستگی به سوختهای فسیلی را در کشوری که حدود یک هفتم برق تولید شده از زغال سنگ جهان را تولید میکند، کاهش دهد. اما این پروژه به دلیل تلاش برای محافظت از هوبره بزرگ هندی (great Indian bustard) - یکی از بزرگترین پرندگان پروازی - که به دلیل شکار، استفاده از آفتکشها و از دست دادن زیستگاه در آستانه انقراض قرار گرفت، متوقف شده است.
طرفداران محیط زیست استدلال کردند که ساخت نیروگاههای جدید تجدیدپذیر، چند صد هوبره باقیمانده را تهدید میکند و در سال ۲۰۲۱، دادگاه عالی هند ساخت خطوط برق هوایی را در منطقهای به وسعت ۹۹۰۰۰ کیلومتر مربع (۳۸۰۰۰ مایل مربع)، تقریباً به اندازه کره جنوبی، مسدود کرد. دولت به دادگاه گفت، بدون مشخص کردن بازه زمانی، این امر حدود ۹۷ درصد از پتانسیل انرژی تجدیدپذیر منطقه را بلااستفاده میگذارد و منجر به انتشار ۶۲۳ میلیون تن متریک دیاکسید کربن از ژنراتورهای زغالسنگ میشود. سال گذشته، دادگاه عالی منطقه ممنوعه را به ۱۳۶۶۳ کیلومتر مربع کاهش داد - اما در این بین، سه سال تلف شد.
میتوانید داستانهای مشابهی را در سراسر جهان پیدا کنید: از دعوا بر سر تاثیر مزارع بادی فراساحلی بر نهنگها در نزدیکی مارتاز وینیارد در ماساچوست، تا نگرانیها در مورد تاثیر مزارع بادی ساحلی بر خفاشها در مکزیک و غرب ایالات متحده، تا حذف سدهای برق آبی در شمال غربی اقیانوس آرام ایالات متحده برای بهبود شرایط برای جمعیتهای محلی ماهی قزل آلا. در هر مورد، اقدامات حفاظتی پیشنهادی شایسته به نظر میرسد و آسیب به گذار انرژی جزئی است.

چنین نبردهایی کیفیتی هیجانانگیز و داوود و جالوتگونه دارند، به طوری که طرفداران محیط زیست از قانون برای پیروزی در مبارزات علیه توسعهدهندگان بیتوجه به نمایندگی از گونههای در معرض خطر استفاده میکنند. همیشه مکان دیگری وجود دارد که بتوانید یک آرایه خورشیدی یا مزرعه بادی یک گیگاواتی بسازید، یا مسیر دیگری برای آن خط راه آهن پرسرعت. با این حال، طرفداران محیط زیست استدلال میکنند که گیاهان، جانوران و زمینشناسی اکوسیستمهای فردی منحصر به فرد هستند و باید حفظ شوند.
با این حال، در مجموع، ما جنگل را به خاطر درختان از دست میدهیم. پروژههای زیربنایی فردی ممکن است تأثیرات زیادی بر جمعیتهای کوچک محلی حیات وحش داشته باشند. اما این در مقایسه با آسیب جبرانناپذیر ناشی از ۱۰۰ میلیون تن دیاکسید کربنی که وسایل نقلیه و ساختمانهای موجود هر روز به جو وارد میکنند، ناچیز است.
طبق تحلیلی که سال گذشته در *ساینس* منتشر شد، با ۱.۳ درجه سانتیگراد گرمایش نسبت به دماهای پیش از صنعتی شدن - جایی که امروز در آن قرار داریم - حدود ۱.۶ درصد از کل گونهها به سمت انقراض رانده خواهند شد. با ۲.۷ درجه سانتیگراد - جایی که حتی اگر همه کشورها به تعهدات آب و هوایی خود عمل کنند، به آن خواهیم رسید - این رقم به ۵ درصد افزایش مییابد. در سناریویی که امیدواریم بعید باشد که به ۴.۳ درجه سانتیگراد برسیم، ۱۵ درصد از گونهها از بین میروند.
ما اکنون ۱۰ سال از دوره ۳۵ سالهای را پشت سر گذاشتهایم که توافقنامه پاریس در سال ۲۰۱۵ قول داد انتشار گازهای گلخانهای را به صفر خالص برساند - اما آلودگی سالانه دیاکسید کربن حدود ۸ درصد *افزایش* یافته است. یک اقتصاد کمکربن با سرعتی شگفتانگیز در حال ساخته شدن است، اما اگر نتوانیم راهی برای تسریع آن پیدا کنیم، تمام امیدها برای متوقف کردن این گرمایش محکوم به شکست است.
این یک مشکل است، وقتی که ابزارهای ما برای حفظ تنوع زیستی بسیار قویتر از ابزارهای جلوگیری از انتشار گازهای گلخانهای هستند. شرکتی که مزرعه بادی میسازد باید ارزیابیهای جامعی از تأثیر آن بر حتی جمعیتهای محلی گونههای فراوان انجام دهد. اما تنها در سال گذشته، بریتانیا توسعهدهندگان پروژههای سوخت فسیلی را مجبور کرده است که حتی ابتداییترین تحلیل را از تأثیرات آنها بر آب و هوا انجام دهند. در همه جاهای دیگر، فصل شکار باز است.
اجتنابناپذیر است که وقتی به اطراف خود نگاه میکنیم، چیزی زیبا و شایسته حفظ شدن ببینیم. اما ما اغلب آنچه را که آشناست با آنچه طبیعی است اشتباه میگیریم. در مقایسه با نمایش طولانی تکامل و انقراض در سیاره ما، ما در کسری از ثانیه در زمان زندگی میکنیم. تنها حدود ۰.۱ درصد از کل گونههایی که روی زمین وجود داشتهاند، امروز زنده هستند.
حتی از زمان ورود انسانها به نیوزیلند، حدود ۹۹.۹ درصد از گونههایی که تاکنون در آنجا زندگی کردهاند، منقرض شدهاند.
ما باید این واقعیت را بپذیریم که تلاشهای ما برای متوقف کردن انتشار گازهای گلخانهای و حفظ تنوع زیستی به ناچار با یکدیگر در تضاد هستند. انتخابهایی که انجام میدهیم، گونههایی را که در دهههای آینده در معرض خطر انقراض قرار میگیرند، تعیین خواهند کرد. ما باید تصمیم بگیریم که آیا میخواهیم با اقداماتی که انجام میدهیم، جان چند هوبره بزرگ هندی، خفاش Bechstein یا ماهی Snail darter را نجات دهیم، یا در عوض، انتشار گازهای گلخانهای را متوقف کنیم که گونههای بسیار بیشتری را در سراسر جهان تهدید میکند.
ما نمیتوانیم هر دو کار را انجام دهیم. اگر بخواهیم سیاره را نجات دهیم، باید بخشی از آن را فدا کنیم.