تصویرسازی از مارگو والتر برای نیویورک تایمز
تصویرسازی از مارگو والتر برای نیویورک تایمز

چه زمانی تنوع عصبی بهانه‌ای برای بی‌ادبی است؟

چگونه با همکارانی که حتی تلاش نمی‌کنند رفتار خوبی داشته باشند، کنار بیاییم.

از نظر اجتماعی دست و پا چلفتی، یا لجباز؟

سوالات خود را در مورد دفتر کار، پول، مشاغل و تعادل کار و زندگی به آدرس [email protected] ارسال کنید. نام و موقعیت مکانی خود یا درخواست ناشناس ماندن را ذکر کنید. نامه‌ها ممکن است ویرایش شوند.

من برای یک سازمان بزرگ دولتی در نقش مصاحبه با کارمندان در مورد تعهد آنها به ماموریت سازمان کار می کنم. من پنج سال است که در این نقش هستم، اگرچه سالها مصاحبه های حساسی انجام داده ام و عاشق کار هستم. مشکل فیلمبرداری است که مجبورم با او کار کنم، کسی که عملاً فاقد هوش هیجانی است. این یک مسئله "تنوع" است زیرا او "در طیف" است.

من مصاحبه های خوبی می گیرم زیرا می توانم به سرعت افراد را راحت کنم. او برعکس عمل می کند و من دائماً مجبورم خسارت را جبران کنم. او داستان های نامناسب می گوید. او با من و با فرد مصاحبه شونده تند و بی ادب است. فردی که چند سال پیش با او مصاحبه کردم گفت هنوز به خاطر دارد که او چقدر احساس ناراحتی کرده است. او در ماموریتی در یک سایت دورافتاده آنقدر بی ادب بود که بخش به او گفت که آنجا را ترک کند و دیگر هرگز برنگردد.

بعد کیفیت کارش هست. من با فیلمبرداران عالی کار کرده ام که شخص سوم فوق العاده ای در اتاق هستند و می توانند انواع چالش های صوتی/تصویری را برطرف کنند. اما او درخواست هایی مانند "هنگام صحبت سر خود را تکان ندهید" یا "تن صدای خود را یکنواخت نگه دارید" می کند تا کار ویرایش او آسان تر شود یا به این دلیل که نمی داند چگونه با یک موقعیت کنار بیاید. (به همین دلیل مدتی ویرایش را بر عهده گرفتم.) او حتی اگر مشکوک شود که پروژه ای فراتر از توانایی هایش است، مانع از انجام آن می شود. یک فیلمبردار در سطح اجرایی اخیراً به من گفت که مجبور شده اند پروژه های بخش را برعهده بگیرند زیرا او شایستگی تکمیل آنها را نداشته است.

من این مسائل را به اطلاع مدیر او و همچنین مدیر بخش رسانده ام، اما آنها فقط می گویند "او تلاش می کند" یا "او در کلاس های هوش هیجانی شرکت می کند." او در جلسات تیم ما در مقابل مدیریت اعلام کرده است که توجه به مهارت های بین فردی اتلاف وقت است. او هرگز مسئولیت هیچ رفتاری یا کیفیت پایین کار را نمی پذیرد، اما از همه کسانی که ممکن است از کارش انتقاد کنند "لطف" می خواهد.

این بخش و سازمان شایسته بهتری هستند. چه راه خوبی برای جدی گرفتن این موضوع توسط رهبران وجود دارد؟ از هر گونه مشاوره سپاسگزار خواهم بود.

هوم. به نظر می رسد این فیلمبردار دردسرساز است و این را به ملایمت می گوییم. و اگرچه من همدلی زیادی با افرادی دارم که از نظر اجتماعی دست و پا چلفتی هستند - چه در طیف باشند چه نباشند - تنوع عصبی هرگز بهانه ای برای رفتار بی ادبانه یا بد مکرر نیست. در واقع، به نظر می رسد که این موضوع کمتر مربوط به هوش هیجانی یا تنوع شخصیتی است تا صرفاً گستاخی، لجبازی و استحقاق. (اگرچه: یک نکته که باید در نظر بگیرید این است که دقیقاً چه چیزی باعث می شود فکر کنید که قرار گرفتن فردی در طیف اوتیسم نشان دهنده تنوع نیست، همانطور که در گیومه می گذارید. یا اینکه مسائل مربوط به تنوع دلیلی برای حمایت از فرد در شغل خود نیست.)

اما نکته اینجاست: این شخص آشکارا یک مورد ناامید کننده است، به این معنی که این موضوع به جایی رسیده است که مدیرانش باید مداخله کرده و این وضعیت را اصلاح کنند ... و نه فقط با شرکت او در کلاس های هوش هیجانی. این کار مثل این است که مشکل را به آینده موکول کنیم.

شما می گویید که فردی در یک سایت دورافتاده به او گفته است که آنجا را ترک کند و دیگر هرگز برنگردد. کارمند دیگری - و در سطح اجرایی، کم هم نیست! - به خوبی از بی کفایتی او آگاه شده است. و با این حال ... و با این حال. هیچ؟

شما همچنین می گویید که مسائل رفتاری این کارمند را به اطلاع مدیر او و مدیر بخش رسانده اید. آنها حتی از ادعاهای او مبنی بر "مهارت های بین فردی اتلاف وقت است" مطلع شده اند. (؟!) پس چرا مداخله نمی کنند؟

من پاسخ خوبی برای این سوال ندارم و شما هم ندارید. من باید فکر کنم که مدیران او به دلیلی از او حمایت می کنند - دلیلی که من و شما احتمالاً هرگز آن را درک نخواهیم کرد - و بنابراین پیشنهاد می کنم که اگر هنوز این کار را نکرده اید، شروع به مستندسازی و تهیه لیستی از موارد متعدد رفتار زننده او و تأثیر آنها بر سایر کارمندان کنید. (این بخش آخر بسیار مهم است.) سپس این لیست را برای مدیر خود و مدیر او نیز ارسال کنید. و اگر این هم کار نکرد؟ واحد منابع انسانی را درگیر کنید. مهم است که به همه کسانی که به آنها مراجعه می کنید، روشن کنید که این موضوع به دلیل تنفر شخصی از همکارتان نیست، بلکه نگرانی در مورد تأثیر رفتارش بر اطرافیان اوست ... نه به ذکر کیفیت واقعی کارش.

به منابع انسانی تاکید کنید که وظیفه شما (و فیلمبردار) مستندسازی باور همکارانتان به ماموریت سازمانی است که هر دو در آن کار می کنید و وفاداری آنها به آن، و اینکه رفتار او چیزی جز تعهد را نشان نمی دهد. در واقع، این کار چیزی را که شما در وهله اول سعی در مستندسازی آن دارید، تضعیف می کند.

به عنوان کسی که با افرادی کار کرده ام که رفتارهای سمی آنها توسط افراد بالاتر مورد توجه قرار نگرفته یا نادیده گرفته شده است، من از طرف شما بسیار ناامید و ناراحت هستم. بدانید که شما همدردی من را دارید و بدون شک، بسیاری از خوانندگان این ستون نیز همینطور هستند. برای شما آرزوی موفقیت دارم.

برابری حقوق، بالاخره؟

در ارزیابی سالانه ام در هفته گذشته، رئیسم اعتراف کرد که دو مدیر ارشد، از جمله خودم، سال ها کمتر از همتایان خود با تجربه و پیشینه مشابه حقوق دریافت می کرده ایم. من 12 سال است که در این شرکت کار می کنم، از یک مدیر جوان شروع کرده و در بیشتر 9 سال گذشته به یک نقش ارشد رسیده ام.

با دانستن اینکه با وجود کار سخت و نظرات مثبت همیشگی، برای مدت طولانی کمتر از حقم حقوق دریافت کرده ام، احساس می کنم قلبم شکسته است.

رئیس سابق من، که نقش خود را با رئیس فعلی من عوض کرده و اکنون معاون ما است، احتمالاً مسئول این امر است، اما رئیس جدید من همچنان قبل از تصمیم گیری با او مشورت می کند. در حالی که رئیس فعلی من گفته است که قصد دارد حقوق من را برای کمک به بستن شکاف افزایش دهد، اما متعهد نشده است که آن را کاملاً با دیگران همتراز کند یا به سال ها نابرابری رسیدگی کند.

مطمئن نیستم که در این مرحله چه گزینه هایی دارم. نمی خواهم خیلی پرتوقع به نظر برسم، اما سخت است که احساس نکنم بیش از حد سازگار بوده ام. اگر آنها به طور بی پروا به کم پرداخت کردن حقوق من اعتراف می کنند، به نظر می رسد که هنوز من را سازگار و کم خطر برای خود می دانند. که واقعاً من را عصبانی می کند.

شما در تمام این سالها بیش از حد سازگار نبوده اید - زیرا نمی دانستید که کم پرداخت شده اید. بگذارید اول این موضوع را روشن کنیم، زیرا به نظر می رسد بخشی از شما خودتان را سرزنش می کنید به خاطر ... چه؟ واقعیت این است که هیچ چیز از گذشته تقصیر شما نبوده یا در کنترل شما نبوده است. به نظر می رسد سرزنش متوجه رئیس سابق شما است به دلیل 1) پاداش ندادن به کیفیت کار شما و 2) عدم تناسب حقوق شما با آنچه که سایر افراد در سطح شما دریافت می کردند و می کنند.

کنجکاوم بدانم که رئیس فعلی شما چگونه خبر کم پرداخت شدن حقوق شما را به شما اطلاع داد. آیا لغزش زبانی بود؟ یک اعتراف؟ آیا با عذرخواهی گفته شد؟ با خجالت یا پشیمانی؟ باید تصور کنم که اگر رئیس فعلی شما این اطلاعات را به صورت عذرخواهانه برای شما فاش کرده باشد، ممکن است نشانه تمایل او برای درست کردن اوضاع باشد.

در مورد درست کردن اوضاع: من از بی میلی - یا عدم تمایل - برای همتراز کردن کامل حقوق شما با همتایان حرفه ای شما که در موقعیت مشابهی قرار دارند، ناراحت هستم. آیا از رئیس فعلی خود پرسیده اید که چرا در این مورد درست نمی کند؟ آیا به صراحت از او در مورد رسیدگی به نابرابری به گونه ای که شامل پرداخت معوقه باشد، سوال کرده اید؟

در مورد گزینه های شما، خوب، شما کاملاً حق دارید که در مورد این موضوع پرتوقع یا حداقل پیگیر و قاطع باشید. آنها سالهاست که به شما کم پرداخت می کنند. سال ها! من هم عصبانی می شوم (من قبلاً هم از طرف شما عصبانی هستم). و حتی یک ثانیه فکر نکنید که متوجه نشده ام که هم رئیس سابق و هم رئیس فعلی شما مرد هستند و بر اساس نام داده شده در ایمیل شما، شما زن هستید. زنان هنوز کمتر از مردان درآمد دارند - 84 درصد از آنچه مردان می پردازند، و این بدون در نظر گرفتن نژاد و قومیت است - و آنها از مفروضات اجتماعی مبنی بر سازگاری آنها رنج می برند، به لطف روش هایی که ما به عنوان دختر اجتماعی می شویم. (در واقع، من در حال نوشتن کتابی در مورد این موضوع هستم.)

کنجکاوم: وقتی رئیس فعلی شما در مورد کم پرداخت شدن حقوق به شما گفت، شما در پاسخ چه گفتید؟ آیا یادداشت برداری کردید؟ بعد یا بعد از آن؟ آیا با مدیر ارشد دیگری که حقوقش کمتر پرداخت شده است، صحبت کرده اید؟ او چه گفت؟ (من همچنین بسیار مشتاق هستم بدانم که آیا آن شخص مرد است یا زن.) (برخی از ایالت ها در حال وضع قوانین شفافیت حقوق هستند. آیا ایالت شما هم از این دست است؟) و دوباره: آیا مستقیماً از رئیس خود خواسته اید که اوضاع را درست کند؟

من فکر می کنم شما باید یک وکیل استخدام پیدا کنید و یک گفتگوی مقدماتی با او داشته باشید. و بسته به اینکه کارفرما یا رئیس شما چه می گوید، ممکن است بخواهید به دنبال شغل دیگری باشید. نابرابری های دستمزد می تواند در طول سال ها تشدید شود. آنچه که ممکن است به نظر برسد یک تفاوت جزئی در حقوق سالانه باشد، در طول دهه ها به مقدار بسیار بیشتری می رسد، همانطور که شما به تازگی به طور مستقیم تجربه کرده اید. آیا احساس نادیده گرفته شدن، بدیهی انگاشته شدن و بی احترامی شما اگر حقوق شما با حقوق دیگران همتراز شود - یا نزدیک به آن - از بین می رود؟ شما هنوز در حال طی کردن این فرآیند هستید. اما چیزی که ممکن است دریابید این است که "سازگاری" به معنای سازگاری با خودتان و احترام گذاشتن به حس احترام به خود است. و اینکه اگر استعدادهای خود را در جای دیگری به کار ببرید، وضعیت بهتری خواهید داشت.