آیا کشورهای دیگر می توانند سربازان را در غزه محاکمه کنند؟
یک جنبش حقوقی رو به رشد به اصل صلاحیت جهانی روی آورده است، که به دادگاه های ملی اجازه می دهد تا پرونده های جنایات جنگی را بدون در نظر گرفتن اینکه این جنایات کجا انجام شده یا ملیت مرتکب چه بوده است، رسیدگی کنند.
نوشته آنی هایلتون
بهار گذشته، ویدیویی در رسانه های اجتماعی پخش شد. این ویدیو که در شب فیلمبرداری شده است، چندین سرباز را با لباس های نظامی سبز زیتونی نشان می دهد که گروهی از زندانیان را حمل می کنند. مردان اسیر لباس های سفید و چشم بند به چشم دارند و دستانشان از پشت بسته شده است. فردی که دوربین را در دست دارد شروع به روایت می کند، به زبان فرانسه، "این مادر فاکرهای را دیدی؟" او با اشاره به زندانی که لباسش تا کمر افتاده است، می گوید: "نگاه کن، خودش را خیس کرده است. . . . پشتش را به شما نشان خواهم داد. می خندید. آنها او را شکنجه کردند تا مجبورش کنند حرف بزند." در کلیپ جداگانه ای، دوربین را به سمت مردان می گیرد، از جمله یکی که روی کمرش علامت هایی دارد، و می گوید: "در 7 اکتبر خوشحال بودید، ای پسران سگ؟"
گروهی از سازمانهای حقوق بشر اروپایی و فلسطینی ادعا میکنند که این ویدیو توسط یک سرباز فرانسوی-اسرائیلی مستقر در ارتش اسرائیل در غزه فیلمبرداری شده است. سیاستمداران در فرانسه خواستار تحقیقات شدند و استدلال کردند که اگر این سرباز ملیت فرانسوی داشته باشد و مرتکب احتمالی شکنجه باشد، یا به آن کمک کرده باشد، باید در دادگاه های فرانسه به دلیل جنایات جنگی احتمالی محاکمه شود. توماس پورتس، معاون مجلس ملی، در ایکس نوشت: "من بلافاصله با دادستان عمومی پاریس تماس می گیرم." اخبار به سرعت به موضوع دیگری پرداختند و مقامات فرانسوی هرگز این پرونده را پیگیری نکردند. اما در پشت صحنه، گروهی از وکلا و فعالان در سراسر اروپا قبلاً برای مستندسازی و احتمالاً پیگرد قانونی موارد مشابه همکاری می کردند.
هزاران اروپایی به ارتش اسرائیل پیوسته اند که بسیاری از آنها از زمان آغاز جنگ بین اسرائیل و حماس به این ارتش پیوسته اند. ارقام دقیق را نمی توان تأیید کرد، اما تخمین زده می شود که ارتش اسرائیل بیش از چهار هزار سرباز با ملیت فرانسوی داشته باشد که دومین گروه بزرگ سربازان خارجی است. (ایالات متحده اول است.) مقامات مبارزه با تروریسم فرانسه تحقیقاتی را در مورد حملات 7 اکتبر به رهبری حماس آغاز کرده بودند، که در آن شهروندان فرانسوی زخمی و کشته شدند، اما علیرغم افزایش اتهامات مربوط به جنایات جنگی که توسط اسرائیل در غزه انجام می شود، هیچ تحقیقی در مورد دخالت احتمالی شهروندان فرانسوی انجام نشده است.
اولیویا زمور، که رهبری گروه مدافع یورو فلسطین را بر عهده دارد، اشاره کرد که حکم جلب بین المللی برای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، و یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق آن، صادر شده است. او گفت: "ما هزاران نفر با تابعیت دوگانه در ارتش اسرائیل داریم که ممکن است مرتکب جنایاتی شده باشند،" و دولت فرانسه هیچ کاری نکرده است. "ما این را بسیار جدی می دانیم."
پس از جنگ جهانی دوم، جامعه جهانی سازوکارهایی را برای پیگرد قانونی جنایات بینالمللی - نسلکشی، شکنجه، استفاده از سلاحهای شیمیایی - در خارج از دادگاههای ملی ایجاد کرد، که اغلب با شکست مواجه میشدند یا به سادگی قادر به رسیدگی به چنین پروندههایی نبودند. دادگاههای نورنبرگ، اولین دادگاه بینالمللی جنایات جنگی تاریخ، برخی از مقامات عالیرتبه حزب نازی را مورد بازخواست قرار داد. دادگاهها و محاکم ویژه بعداً برای پیگرد قانونی جنایات در رواندا، یوگسلاوی سابق، سیرالئون و کامبوج و غیره ایجاد شدند. امروزه، این تشخیص فزاینده وجود دارد که چنین موسساتی کافی نیستند. دادگاه ها و محاکم ویژه که توسط سازمان ملل متحد ایجاد شده اند، به درگیری ها و دوره های زمانی خاص محدود می شوند. در سال 1998، صد و بیست کشور به تصویب اساسنامه رم رای دادند که دادگاه بین المللی کیفری را تأسیس کرد که حضور دائمی دارد. اما از دادگاه بینالمللی کیفری به دلیل پاسخهای کُند و سطحیاش انتقاد شده است—این دادگاه تنها یازده متهم را در تاریخ خود محکوم کرده است که همگی اهل آفریقا بودهاند. (بسیاری از سیاستمداران آفریقایی و پژوهشگران پسااستعماری استدلال می کنند که این دادگاه بیش از حد بر آفریقا تمرکز می کند و درگیری های به همان اندازه مهم در جاهای دیگر را نادیده می گیرد.) و منابع محدود آن به این معنی بوده است که فقط عاملان سطح بالا تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند. یوهان صوفی، وکیلی فرانسوی که متخصص حقوق بینالملل کیفری است، به من گفت: این "قطره ای از عدالت در دریای معافیت از مجازات است."
برای جبران کاستی های دادگاه بین المللی کیفری و دادگاه های موقت، وکلا در اروپا و جاهای دیگر به طور فزاینده ای به یک اصل حقوقی معروف به صلاحیت جهانی روی آورده اند که به دادگاه های ملی اجازه می دهد تا متخلفان را به روشی از پایین به بالا و غیرمتمرکزتر تحت تعقیب قرار دهند. صلاحیت جهانی که برای اولین بار برای تعقیب دزدان دریایی و برده فروشان استفاده شد، به هر دادگاهی اجازه می دهد تا پرونده های مربوط به نقض جدی حقوق بین الملل را بدون در نظر گرفتن اینکه این جنایات کجا انجام شده یا ملیت مرتکب چه بوده است، رسیدگی کند. این اصل ریشه در این فرضیه دارد که کسانی که مرتکب جنایاتی با چنین شدتی می شوند، hostes humani generis—“دشمنان بشریت”—هستند و بنابراین همه دولت ها باید اختیار داشته باشند تا آنها را پاسخگو کنند. این اصل در کنوانسیون ژنو در سال 1949 به ثبت رسید و در پیگرد قانونی اسرائیل در سال 1961 برای آدولف آیشمن، یکی از مقامات ارشد نازی، به دلیل نقشش در هولوکاست، محوری بود. اما پس از آن تا حد زیادی غیرفعال شد. صوفی احیای آن را "یکی از تحولات بزرگ دهه گذشته" می نامد. صدها پرونده - پوشش درگیری ها در سوریه، گامبیا، رواندا، عراق، لیبریا و سایر کشورها - باز شده یا با موفقیت مورد پیگرد قانونی قرار گرفته است.
در سال 2023، سازمان بین المللی محاکمه، یک سازمان غیردولتی مستقر در ژنو، مراحل مربوط به صلاحیت جهانی را در هشت کشور مستند کرد، از جمله باز شدن سی و شش پرونده جدید. (این پرونده ها در اروپا متمرکز شده اند، اما به گفته بنیاد کلونی برای عدالت، صد و چهل و هشت کشور دارای قوانین داخلی هستند که اجازه صلاحیت جهانی را می دهد.) متهمان ادعایی شامل مقامات سابق دولتی، اعضای سابق گروه های شورشی مسلح و شبه نظامی، و شرکت ها و بازرگانان هستند. وونی رامبولامانانا، مشاور ارشد حقوقی در سازمان بین المللی محاکمه، به من گفت که صلاحیت جهانی "یکی از قدرتمندترین ابزارهای" موجود برای مبارزه با جنایات بین المللی است و "ما می بینیم که کار می کند زیرا نتایج می گیریم."
نهادهای قضایی در آمریکای جنوبی، آفریقا و ایالات متحده نیز پرونده های مربوط به صلاحیت جهانی را آغاز کرده اند. در سال 2016، حسین حبری، دیکتاتور سابق چاد، به دلیل جنایت علیه بشریت، جنایات جنگی و شکنجه محکوم شد و در سنگال، جایی که پس از سرنگونی دولتش گریخته بود، به حبس ابد محکوم شد. سال گذشته، یک دادستان در آرژانتین خواستار صدور حکم جلب برای مقامات میانمار شد که مظنون به نسل کشی علیه مسلمانان روهینگیا بودند. بیش از یک دهه است که مرکز حقوق قانون اساسی مستقر در ایالات متحده پرونده های مربوط به صلاحیت جهانی را در اروپا و کانادا در رابطه با موارد شکنجه توسط دولت آمریکا در جریان جنگ علیه ترور مطرح کرده است. جنگ روسیه در اوکراین باعث شده است که چندین کشور اروپای شرقی اولین تحقیقات مربوط به صلاحیت جهانی خود را آغاز کنند.
در ماه اکتبر، دادستان فدرال بلژیک تحقیقات مقدماتی در مورد جنایات جنگی را در مورد یک شهروند بلژیکی-اسرائیلی که گزارشهای خبری او را به عنوان عضو یک واحد تک تیرانداز متخصص اسرائیلی در غزه معرفی میکنند، آغاز کرد. (تحقیقات مشابهی اخیراً در آفریقای جنوبی آغاز شده است.) به نظر می رسد این بررسی بر گزارش ویدیویی یونس تیراوی، یک روزنامه نگار فلسطینی، متمرکز است که بر واحد تک تیرانداز تمرکز دارد. این گزارش شامل مصاحبه با یکی از اعضای آمریکایی این واحد است - که ادعا می شود متشکل از بیست و یک نفر، از جمله ملیت های فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی است - که می گوید این واحد بسیاری از افراد در مناطق جنگی، از جمله افراد غیرمسلح و با لباس های غیرنظامی را به عنوان اهداف بالقوه می بیند. او همچنین می گوید به کسی که برای جمع آوری جسد آمده بود شلیک کرده است. (سخنگوی ارتش اسرائیل گفت که "حملات خود را به سمت اهداف نظامی هدایت می کند و کاملاً متعهد به رعایت تعهدات قانونی خود است.")
کلر تیکسیر، مشاور ارشد حقوقی در مرکز اروپایی حقوق قانون اساسی و حقوق بشر، به من گفت که پروندههای مربوط به صلاحیت جهانی، حتی زمانی که منجر به محکومیت نمیشوند، برای ایجاد یک روایت تاریخی از جنایاتی که ممکن است در غیر این صورت مستند نشوند، حیاتی هستند. او گفت: "از آنجایی که بسیاری از جنایات بینالمللی در مکانهای بسیار خشونتآمیز رخ میدهند، شاهدان اغلب در شرایطی زندگی میکنند که جانشان ممکن است در معرض تهدید باشد." "حافظه از بین می رود. ایجاد این سابقه حقوقی - برای میزبانی، ردیابی، قضاوت این شهادت ها، استدلال ها و شواهد شهود بسیار مهم است."
از سال 2016، تیکسیر از قربانیان سوری در دادگاه های فرانسه در پرونده ای علیه لافارژ، یک شرکت سیمان فرانسوی با یک شرکت تابعه در سوریه، به دلیل همدستی در جنایات علیه بشریت نمایندگی کرده است. این شرکت متهم به پرداخت میلیون ها دلار رشوه به داعش و سایر گروه های مسلح است. این رشوه ها برای کمک به باز نگه داشتن کارخانه سیمان جلبیه این شرکت در شمال سوریه بود، از جمله زمانی که این منطقه تحت کنترل داعش بود. لافارژ اولین شرکتی در جهان است که با چنین اتهامی روبرو شده است. چهار نفر از مدیران ارشد سابق آن نیز در حال محاکمه هستند. (سخنگوی شرکت گفته است: "این اتهامات مربوط به یک موضوع میراثی از یک دهه پیش است که لافارژ SA از طریق روند قانونی به آن رسیدگی می کند.")
این پرونده توسط یک واحد مبارزه با تروریسم که تحت نظر دادستان عمومی پاریس فعالیت می کند، موسوم به PNAT، تحت تعقیب قرار می گیرد، که در حال حاضر بیش از صد و پنجاه تحقیق در مورد جنایات بین المللی در نزدیک به سی کشور را دنبال می کند. سال گذشته، در ماه مارس، با گسترش جنگ در غزه، وزارت امور خارجه فرانسه اعلام کرد که دولت رفتار شهروندان فرانسوی-اسرائیلی در ارتش اسرائیل را بررسی نخواهد کرد. یک سخنگو گفت: "شما می دانید که تابعیت دوگانه به معنای وفاداری دوگانه است، بنابراین، ما در مورد کارهایی که شهروندان فرانسوی-اسرائیلی در مورد تعهدات نظامی خود در اسرائیل انجام می دهند، تحقیق نخواهیم کرد." بسیاری این تصمیم را سیاسی، نمونه ای از این واقعیت دانستند که صلاحیت جهانی، مانند قوانین بین المللی، به طور گزینشی اعمال می شود. اما متهم کردن سربازان کشور دیگر به جنایت، بار سیاسی خاص خود را دارد. کارمن چونگ کا-من، مدیر اجرایی مرکز عدالت و پاسخگویی مستقر در ایالات متحده، به من گفت: "اگر همین اصل را به هر یک از اعضای نیروهای مسلح ایالات متحده تعمیم دهید، آنها می توانند با توجه به کارهایی که ما به عنوان یک کشور انجام داده ایم، تحت تعقیب قرار گیرند."
الیویه کریستن، دادستان ارشد PNAT، تأیید کرد که تنها پرونده فعلی این واحد در مورد جنگ اسرائیل و حماس مربوط به قربانیان فرانسوی حملات 7 اکتبر حماس است. من از او پرسیدم که آیا عاملان فرانسوی جرایم احتمالی علیه فلسطینی ها در غزه یا لبنان شناسایی شده اند یا خیر. کریستن گفت: "این یک منطقه درگیری است که مانند سایر مناطق درگیری مسلحانه مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. اگر از حقایقی مطلع شویم که می تواند شامل افراد فرانسوی باشد، ماهیت حقایق را بررسی می کنیم و سپس تحقیقات را انجام خواهیم داد."
اخیراً، در یک بعد از ظهر خاکستری و بارانی، با دیاب ابوجهجه، نویسنده و فعال 53 ساله بلژیکی لبنانی، در یک براسری در مرکز بروکسل ملاقات کردم. ابوجهجه توسط نیویورک تایمز به عنوان مالکوم ایکس بلژیک توصیف شده است، مردی که "بسیاری از بلژیکی ها را" به دلیل "جنبش غرور عربی خود" می ترساند. او در اوایل دهه هشتاد در جنوب لبنان تحت اشغال اسرائیل زندگی می کرد، جایی که قبل از مهاجرت به سازمان ناصریست مردمی، یک گروه چپ گرا، پیوست و آموزش نظامی دید. (او متهم به یهودی ستیزی، همجنس گراهراسی و طرفداری از تروریسم شده است.)
ابوجهجه واکنش اسرائیل به حملات 7 اکتبر حماس را در تلویزیون تماشا کرد و بلافاصله متوجه شد "که این شروع یک فصل وحشتناک انتقام خواهد بود." راهپیمایی در تظاهرات و حضور در برنامه های خبری به سرعت احساس بیهودگی کرد. او دوستان، فعالان و چهره های عمومی را در اطراف میزهای شام و کافه ها جمع کرد تا استراتژی هایی را برای تأثیرگذاری بیشتر خود ایجاد کنند. تا نوامبر 2023، تلاش های آنها در قالب یک سازمان جدید به نام جنبش 30 مارس گرد هم آمد که هدف آن، از جمله موارد دیگر، ایجاد پرونده های حقوقی علیه سربازان اسرائیلی در غزه بود.
این گروه از آن زمان ده ها پرونده جنایی علیه اروپایی هایی که به ارتش اسرائیل پیوسته اند، تشکیل داده است و مدعی مشارکت در جنایات مربوط به هدف قرار دادن غیرنظامیان، تخریب اموال و شرکت در محاصره های بشردوستانه است. هیچ پرونده ای به محاکمه نرسیده است، اما برخی در حال حاضر در مقابل نهادهای قضایی یا با بازرسان در هلند، بلژیک و فرانسه هستند. تیم تحقیقاتی داوطلب این گروه رسانههای اجتماعی و سایر مطالب منبع باز را برای ردیابی مجرمان بالقوه استخراج میکند، که اغلب به طور علنی مشارکت خود را در جنگ تبلیغ میکنند - اما مرتبط کردن این افشاگریها با جنایات خاص میدان جنگ میتواند بسیار دشوار باشد.
تابستان گذشته، جنبش 30 مارس، که شاخه حقوقی آن بنیاد هند رجب نام دارد، پرونده ای را در هلند در مورد یک سرباز هلندی-اسرائیلی ارتش اسرائیل ارائه کرد. این گروه بر اساس شواهد منبع باز و محتوای رسانه های اجتماعی خود مرد، او را به یک تیپ در غزه که به مناطق مسکونی، اماکن مذهبی، بازارها و مدارسی که غیرنظامیان در آن حضور داشتند، حمله کرده بود، ردیابی کرد. به گفته هارون رضا، وکیل هلندی که با این گروه کار می کند، این مرد همچنین فیلمی از خود در حال سوزاندن اشیا در یک خانه نیمه ویران و نوشتن نام خود به زبان عبری بر روی دیوارهای آن فیلمبرداری کرده است. رضا به من گفت که پرونده های دیگر مربوط به کرانه باختری است، جایی که اروپایی ها در حال تصرف زمین مستند شده اند.
پس از جمع آوری شواهد در مورد مرد فرانسوی زبان که ویدیوی زندانیان با لباس های سفید را فیلمبرداری کرده بود، جنبش 30 مارس به همراه وکلا و انجمن های مستقر در پاریس، شکایتی را به PNAT ارائه کردند و این مرد را به شکنجه و "اقدامات وحشیانه" متهم کردند. در ماه سپتامبر، PNAT آن را به دلیل شواهد ناکافی رد کرد. ماه گذشته، این پرونده دوباره مطرح شد و توسط کنسرسیومی از گروه های حقوق بشر به یک قاضی تحقیق ارائه شد. این گروه ها خود را به عنوان طرف های مدنی معرفی کردند، که در دادگاه های فرانسه به طور خودکار منجر به تحقیقات قضایی می شود. (انتظار می رود یکی از این گروه ها، فدراسیون بین المللی حقوق بشر، حداقل یک پرونده دیگر را در فرانسه در مورد یک سرباز فرانسوی-اسرائیلی در ماه های آینده تشکیل دهد.)
جنبش 30 مارس همچنین پرونده ای از شواهد علیه هزار سرباز را به دادگاه بین المللی کیفری ارائه کرده است. رضا گفت: "ما در مورد بیش از هشت هزار قطعه شواهد عکاسی، ویدیویی و پزشکی قانونی در مورد سربازان فعال در غزه صحبت می کنیم." "بسیاری از آنها دارای تابعیت دوگانه هستند: فرانسوی، هلندی، ایرلندی، آمریکایی، کانادایی، بلژیکی و آفریقای جنوبی، و بسیاری دیگر." این پرونده اتهامات مربوط به جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت و نسل کشی را علیه افسران و فرماندهان بلندپایه - که عملیات نظامی در غزه را برنامه ریزی و اجرا کردند - و علیه سربازانی که رسانه های اجتماعی آنها نشان می دهد که در خط مقدم بوده اند، بیان می کند. رضا توضیح داد، شواهد یا مستقیماً فردی را در یک اقدام جنایی احتمالی دخیل می کند - مانند سربازی که در ویدیویی در حال شلیک به یک غیرنظامی ضبط شده است - یا آنها را به عنوان دخیل در یک جنایت سازمان یافته تر شناسایی می کند. به طور همزمان، آنها اسامی سربازان دو تابعیتی را به حدود دوازده سفارت در لاهه، مقر دادگاه بین المللی کیفری، ارسال کرده اند، به این امید که پرونده ها به مقامات در سطح ملی ارجاع داده شود.
اران شامیر-بورر، رئیس سابق بخش حقوق بینالملل ارتش اسرائیل، که اکنون در مؤسسه دموکراسی اسرائیل است، به من گفت که گروههای مدافع "موفق شدهاند راهی برای استفاده از دادگاههای کیفری و مقامات کیفری برای پیشبرد اهداف سیاسی پیدا کنند." او ادامه داد: "ما شاهد تلاش برای استفاده از روند دادرسی به عنوان سلاح بوده ایم." او پرونده های مطرح شده توسط گروه هایی مانند جنبش 30 مارس را "بسیار ضعیف" می داند، اما گفت، آنها همچنان می توانند "وجهه اسرائیل را لکه دار کنند" و "خسارت های وحشتناکی به افراد و جوامع یهودی در سراسر جهان وارد کنند."
اسرائیل به سربازان خود دستور می دهد از انتشار فعالیت های نظامی در رسانه های اجتماعی خودداری کنند و گاهی اوقات ارزیابی از خطرات حقوقی هنگام سفر به خارج از کشور ارائه می دهد. اخیراً تایمز اسرائیل گزارش داد که ارتش اسرائیل به سربازانی که در قبرس، اسلوونی و هلند سفر می کردند، هشدار داده است که به دلیل ترس از دستگیری پس از اینکه "گروه های ضد اسرائیلی طرفدار فلسطین شکایاتی را علیه آنها به دلیل جنایات جنگی ادعایی مطرح کردند" به خانه بازگردند. هفته گذشته، به دنبال شکایتی که توسط جنبش 30 مارس به مقامات برزیلی ارائه شد، یک قاضی دستور داد تا پلیس در مورد جنایات احتمالی یک سرباز اسرائیلی در تعطیلات در آنجا تحقیق کند. (این سرباز از آن زمان کشور را ترک کرده است.)
شهروندان دو تابعیتی به ویژه آسیب پذیر هستند و به برخی از آنها توصیه می شود از بازگشت به سایر ایالت های خود خودداری کنند. به عنوان مثال، آفریقای جنوبی قانونی دارد که شهروندان خود را از جنگیدن در جنگ های خارجی بدون اجازه منع می کند و ممکن است متخلفان را پس از بازگشت مجرم شناخته شود. (سخنگوی دولت تایید کرد که آفریقای جنوبی به هیچ شهروندی اجازه پیوستن به ارتش اسرائیل را نداده است.) شامیر بورر گفت: "آنها حتی اکنون نمی توانند به کشورهای خود سفر کنند زیرا از عواقب احتمالی می ترسند و آنها هیچ کاری نکرده اند."
صوفی، وکیل فرانسوی، معتقد است که همه سربازان خارجی که در غزه خدمت می کنند باید مورد تحقیق قرار گیرند. او گفت: "گرسنه کردن کل جمعیت، بمباران بی رویه - هر کسی که به این جنایات کمک کرده و آن را تسهیل کرده باشد، از نظر فنی و قانونی بر اساس قوانین بین المللی مسئول است." "حتی اگر شما یک سرباز فرانسوی باشید و به اجرای محاصره بر کل جمعیت غیرنظامی کمک کرده باشید، احتمالاً از نظر قانونی مسئول کمک و تسهیل در جنایات جنگی یا جنایات علیه بشریت هستید."
ابوجهجه، به نوبه خود، اذعان کرد که پرونده های جنبش 30 مارس تا حدی انگیزه سیاسی دارد. او گفت: "همه چیز روی این سیاره به نوعی انگیزه سیاسی دارد." او افزود که از دست دادن ایمان به اجرای قوانین بین المللی، اقدام سیستم های دموکراتیک محلی را ضروری می سازد. او پرسید: "اگر نتوانیم روی حاکمیت قانون در کشورهای خود حساب کنیم، چه چیزی ما را از دیکتاتوری جدا می کند؟" ♦