چه چیزی باعث یک انقلاب میشود؟ وقتی صحبت از سرمایهگذاری به میان میآید، هیچ تغییری به اندازه تغییری که با محققان دانشگاه شیکاگو در دهه 1960 آغاز شد، بزرگ نبوده است. انقلاب نظریه مالی آنها شیوه سرمایهگذاری تقریباً همه را تغییر داد و سفتهبازان را تریلیونها دلار ثروتمند کرد.
این تحول موضوع مستند «صدا را قطع کن» (Tune Out the Noise) اثر ارول موریس، برنده جایزه اسکار است که اولین نمایش آن در 6 مارس در نیویورک برگزار شد. فیلم او شامل مصاحبههایی با دانشگاهیان و سرمایهگذاران، مانند یوجین فاما (Eugene Fama)، مایron شولز (Myron Scholes) و دیوید بوث (David Booth) است، که ایدههایی در مورد کارایی بازار (market efficiency) و تنوع (diversification) را از کتابهای درسی گرفتند و در عمل در بازارها به کار بردند. این منجر به افزایش استفاده از دادهها و تمرکز منظم بر هزینهها شد، که به نوبه خود، پایهای برای سرمایهگذاری غیرفعال (passive investing) مدرن فراهم کرد.
فیلم آقای موریس ممکن است، در تئوری، درباره افراد درخشان باشد، اما قدرتمندترین پیام آن درباره نقش شانس است. تاریخ، مانند بازارها، تحت تأثیر تصادف است، و شانس افراد مناسب را در زمان مناسب گرد هم آورد. هر یک باید برای ظهور انقلاب مالی حضور میداشتند.
نقش دانشگاه شیکاگو تقریباً تنها بخشی از داستان است که بر اساس طراحی اتفاق افتاد. به دلیل شهرت خود در زمینه اقتصاد، به کانون تحقیقات مالی تبدیل شده بود. مرکز تحقیقات قیمت اوراق بهادار در سال 1960 در آنجا تأسیس شد، و ثروت دادههای آن در مورد قیمت اوراق قرضه و سهام در طول دههها، دانشگاهیان را قادر ساخت تا کار خود را انجام دهند.
تصادف تقریباً در همه جای دیگر آشکار است. اگرچه آقای فاما، که بعداً برای کار خود در زمینه قیمتگذاری دارایی (asset pricing) برنده جایزه نوبل شد، دکترای خود را در سال 1964 در شیکاگو به پایان رساند، اما تقریباً هرگز به دانشگاه نرسید. پس از اتمام تحصیلات کارشناسی در دانشگاه تافتس (Tufts University)، مجبور شد درخواست خود را برای شیکاگو پیگیری کند و متوجه شد که هرگز دریافت نشده است. با تلفن زدن به دانشگاه، او به طور اتفاقی با رئیس دانشجویان تماس گرفت، که قبل از پیشنهاد آن به او در همان لحظه، درباره بورسیه تحصیلی برای فارغ التحصیلان تافتس به او گفت.
داستان مشابهی برای آقای شولز، یکی دیگر از برندگان آینده جایزه نوبل، وجود داشت. در تابستان سال 1963، او علیرغم تخصص اندک، شغلی را به عنوان برنامه نویس کامپیوتر آغاز کرد. شش برنامه نویس دیگری که استخدام شده بودند، برای این شغل حاضر نشدند و آقای شولز را تنها گذاشتند تا در تحقیقات مالی سایر دانشگاهیان کمک کند. او به این کار علاقهمند شد، از برنامه خود برای بازگشت به شرکت انتشارات کتاب خانوادگی خود دست کشید، و به موقع پیشنهادی برای شرکت در برنامه دکتری دانشگاه به او داده شد.
آقای بوث، که نامش اکنون زینت بخش دانشکده تجارت شیکاگو است، و رکس سینکفیلد (Rex Sinquefield)، شریک تجاری او، با تأسیس مشترک شرکت Dimensional Fund Advisors، ایدههای دانشگاهی را به عمل درآوردند، شرکتی که امروزه 777 میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت دارد. در سال 1969، آقای بوث به سختی از اعزام به جنگ ویتنام اجتناب کرد، زمانی که یک افسر مهربان، خدمت سربازی او را به این دلیل که قصد داشت برای مدرک PhD تحصیل کند، به تعویق انداخت. آقای سینکفیلد در طول جنگ در نیروهای مسلح خدمت کرد، اما ضعف بینایی او را از جنگیدن باز داشت.
چند پیچ و خم سرنوشت - یک تماس تلفنی بی پاسخ، یک افسر استخدام کننده تندخو، برنامه نویسان کامپیوتر کوشاتر یا بینایی بهتر - مانع از رسیدن برخی از این مردان به شیکاگو میشد. بدون تلاقی اندیشه، سرمایهگذاری ممکن است امروز بسیار متفاوت به نظر برسد و جهان را بسیار فقیرتر کند.
چنین تصادفی در جاهای دیگر نیز یافت میشود: برای مثال، سایر بخشهای اقتصاد و فیزیک هستهای، به تمرکز استعدادها در آمریکا پس از فرار نوابغ، اغلب یهودی، از دست نازیها متکی بودند. در دهه 1950 به نظر میرسید که سیلیکون ولی خانه بعیدی برای صنعت فناوری آمریکایی است، و تحقیقات شرکتی بیشتر در ساحل شرقی انجام میشد. این امر تا حد زیادی به این دلیل تغییر کرد که ویلیام شاکلی (William Shockley)، مخترع فناوری ترانزیستور، شرکت خود را در منطقه خلیج سانفرانسیسکو تأسیس کرد. کارمندان این شرکت به تأسیس غولهایی از جمله Fairchild Semiconductor و Intel ادامه دادند. شاکلی این منطقه را صرفاً به این دلیل انتخاب کرده بود که میخواست نزدیک مادر سالخوردهاش باشد.
"صدا را قطع کن" بینندگان را به این فکر وا میدارد که انقلاب سرمایهگذاری بعدی از کجا خواهد آمد. معاملات کمی (Quantitative trading) سرعت فعالیت بازار را افزایش داده است، که به اندازه تغییراتی که از دهه 1960 ظهور کردند، تحولآفرین نیست. برخی نگران هستند که ارزهای رمزنگاری شده مهمترین نوآوری جدید هستند، و اینکه آنها در اختیار سفته بازان و جنایتکاران هستند. اما، با گذشت زمان، ایدههای مفیدتری میتوانند از این صنعت ظهور کنند. همیشه یک شانس وجود دارد. ¦
این مقاله در بخش مالی و اقتصادی نسخه چاپی با عنوان "حکمفرمایی تصادف" منتشر شد.