تصور کنید در توکیو هستید، عمیقاً از اخبار منتشر شده از کاخ سفید ناراحتید، آماده یک اعتراض غیر خشونت آمیز ضد آمریکایی هستید و به عنوان کسی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، او را "دیوانه چپ رادیکال" می نامد، در نظر گرفته می شوید. بدیهی است که شما تسلا را تحریم می کنید و این کار را به خاطر اهدافتان انجام می دهید.
تا آنجا که پیش می رود، تحریک آمیز است. اما آیا در نخریدن ماشینی که به هر حال نمی خریدید، فداکاری زیادی وجود دارد؟ یک دیوانه چپ رادیکال (RLL) متوجه خواهد شد که بطری های ویسکی جک دنیلز از قفسه های فروشگاه های کانادا بیرون کشیده می شوند و به این نتیجه می رسد که یک ضربه تجاری بزرگتر به ایالات متحده در آنجا برای (عدم) دریافت وجود دارد.
بنابراین چگونه این ضربه را فرود آوریم؟ حدود یک ماه پیش، در یک فراخوان جوهری برای اقدام دسته جمعی، تعداد انگشت شماری از دستگاه های فروش کوکاکولا در منطقه شیبویا توکیو با کلمه "تحریم" مخدوش شدند. به نظر می رسد فراتر از یک آزمایش فکری فریبنده، هیچ چیز از این کمپین حاصل نشده است.
با این حال، تحریم کالاهای آمریکایی توسط یک مصرف کننده متوسط ژاپنی بعید است، یک آزمایش امکان سنجی فرضی بسیار روشنگر است. این نه تنها برای نشان دادن موقعیت نسبی دو اقتصاد امروز است، بلکه به عنوان یادآوری از اینکه ژاپن در گذشته چقدر ماهرانه بازی تعرفه و غیر تعرفه را انجام داده است و اشاره ای به جهت گیری ایدئولوژیکی است که ترامپ و اطرافیانش اکنون ممکن است در تلاش برای آن باشند.
خبر بد اول: برای یک RLL شهری و شاغل ژاپنی دشوار است که به طور کامل کالاها، خدمات و کالاهای آمریکایی را از زندگی خود حذف کند. تراشه های اینتل و انویدیا جایگاه بسیار محکمی در بازار گوشی های هوشمند و لپ تاپ دارند. به طور واقع بینانه نمی توان اپل، گوگل و مایکروسافت را به عنوان ارائه دهندگان سیستم عامل و نرم افزارهای روزمره جایگزین کرد. ژاپن یک صنعت بهداشت و درمان بزرگ داخلی دارد، اما شما نمی خواهید به عنوان تحریم کننده داروها و دستگاه های پزشکی ایالات متحده بیمار شوید. از بین دو شرکت هواپیمایی بزرگ ژاپن، تقریباً دو سوم ناوگان فعلی بوئینگ است. و نسبت زیادی از مواد اصلی مورد علاقه ژاپن، یعنی توفو، سس سویا، میسو و ناتو با دانه های سویای وارداتی ایالات متحده ساخته می شوند.
از طرف دیگر، ژاپن، هم به عنوان یک سیاست صنعتی و هم به عنوان غریزه شرکتی، مقدار بسیار زیادی از تحریم فرضی ایالات متحده را نسبتاً بدون دردسر و در برخی موارد به طور فعال جذاب کرده است.
شما می توانید ضمن حفظ یک سبک زندگی کاملاً عالی ژاپنی، از مارک های مواد غذایی فرآوری شده ایالات متحده و بسیاری از غذاها، رستوران ها، خرده فروشان، پوشاک و تجهیزات ورزشی دیگر اجتناب کنید. ممکن است مجبور شوید مارول، جنگ ستارگان و نتفلیکس را قربانی کنید، اما موسیقی، فیلم، تلویزیون و سایر سرگرمی های آمریکایی را می توان با مجموعه غنی از گزینه های داخلی جایگزین کرد. آمازون بزرگ است، اما یک رقیب ژاپنی بسیار رقابتی به نام راکوتن دارد. اتومبیل، قطار، موتور سیکلت، قایق، تجهیزات ساختمانی، آلات موسیقی - همه اینها در داخل کشور به خوبی قابل انجام است. در پشت صحنه، این رضایت نیز وجود دارد که بدانیم تولید ژاپن با ابزار، ماشین آلات سنگین، روبات ها و مواد تخصصی خود انجام می شود.
و این در اینجا محوری است. ژاپن همواره به سمت تولید "مجموعه کامل" در چندین بخش تولیدی متمایل بوده است. بهای سنگینی که پرداخت کرده است، بازاری دست و پا گیر با بیش از 3750 شرکت فهرست شده است که به شدت نیاز به ادغام دارند و قدرت نوآوری را از دست می دهند. اما خود را به عنوان یک شرکت دائمی در داخل کشور می بیند و با وجود محدودیت های فوق العاده ای که ناشی از کمبود منابع طبیعی است، می خواسته همه کارها را انجام دهد و هنوز هم (با برخی شکاف های قابل توجه) انجام می دهد.
ژاپن از دهه هفتاد تا دهه نود بالاتر از دفاع از این خواسته با حمایت گرایی نبود. یک طرف آشکار وجود داشت که شامل تعرفه های قابل توجهی بود و یک طرف غیر تعرفه ای که از این اصل ناشی می شد که داروها باید روی ژاپنی ها آزمایش شوند، تا عمل سهامداری متقابل بین شرکت های فهرست شده که در واقع رقبا را از زنجیره تامین خارج می کرد.
اوضاع بسیار بهتر شده است. بخش ژاپن در گزارش برآورد تجارت ملی آمریکا در سال 2001 در مورد موانع تجاری خارجی به 58 صفحه رسید. در نسخه 2024، تنها نه صفحه را به خود اختصاص داد. ترامپ ممکن است از وضعیت ژاپن به عنوان بزرگترین تامین کننده سرمایه گذاری مستقیم در ایالات متحده استقبال کند، اما این کشور مازاد تجاری زیادی با آمریکا دارد و او از نسلی است که ناعادلانه بودن را به یاد می آورد و ممکن است درس هایی در مورد نحوه انجام این کار بزرگتر و بهتر گرفته باشد.
در جایی که در سیاست صنعتی نوظهور ترامپ انسجام وجود دارد، به نظر می رسد که به دنبال جبران سریع و غیرممکن برای برون سپاری تاریخی و تهی شدن تولید ایالات متحده است. این کار در بازه زمانی که رئیس جمهور تصور می کند کارساز نخواهد بود، اما او دو مدل معتبر دارد که می تواند در تلاش برای این کار در نظر بگیرد: چین، که اکنون به دنبال خودکفایی تولیدی بیشتر در زنجیره فناوری و ارزش بالاتر است، و ژاپن، که در گذشته به دنبال آن بود و به جهانیان نشان داد که چگونه به آنجا برسند.