برجستهترین دفاع از آزادی توسط دولت ترامپ را انتخاب کنید: اینجا جی.دی. ونس، معاون رئیسجمهور، اروپا را به خاطر اینکه «محتوای نفرتانگیز» را قضاوت میکند و از سخنرانی خارجیها میترسد، مورد انتقاد قرار میدهد. ایلان ماسک با نامهای نازی شوخی میکند تا افرادی را که از سلامهای راست بازوی او آزرده خاطر میشوند، مسخره کند. یا، رادیکالتر از همه، خود رئیسجمهور دونالد ترامپ، اعلام میکند که با عفو افرادی که در اعتراض به شکست خود در سال ۲۰۲۰ با یورش به ساختمان کنگره و سر دادن شعارهای نژادپرستانه و درخواست برای به دار آویختن مایک پنس، معاون رئیسجمهور وقت، «یک بیعدالتی ملی جدی» را پاک میکند.
مطالب بسیار قوی. اما شاید آقای ترامپ معتقد است که تنها از طریق چنین مواضع سختگیرانهای میتوانست «تمام سانسور دولتی را متوقف کرده و آزادی بیان را در آمریکا بازگرداند»، همانطور که در سخنرانی خود در ۴ مارس در کنگره بیان کرد. با این حال، چگونه میتوان چنین افراطیگری در دفاع از آزادی را با تلاش دولت برای اخراج دانشجویی که به رهبری اعتراضات دانشگاهی علیه اسرائیل و جنگ در غزه کمک کرد، توجیه کرد؟
تاکنون احتمالاً داستان را شنیدهاید: چگونه مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، کارت سبز محمود خلیل را که اخیراً مدرک فارغالتحصیلی خود را در دانشگاه کلمبیا به پایان رسانده بود، بدون استماع یا حتی اطلاع وی لغو کرد؛ چگونه آقای خلیل که ظاهراً به جرمی متهم نشده است، در ۸ مارس هنگام بازگشت از شام با همسرش، یک شهروند آمریکایی که هشت ماهه باردار است، دستبند زده شد و به یک بازداشتگاه در لوئیزیانا منتقل شد؛ چگونه یک قاضی نیویورکی دستور داد او تا زمان رسیدگی بیشتر در آنجا نگهداری شود.
این همه بسیار تکان دهنده است. همچنین ممکن است قانونی باشد، حتی اگر دولت ترامپ هرگز ثابت نکند که آقای خلیل به نحوی اعتراض کرده است که توسط متمم اول قانون اساسی محافظت نشده یا به نحوی قانون را نقض کرده است. و این نگرانکنندهترین تحول خواهد بود، زیرا نشان میدهد که یک رئیسجمهور چقدر قدرت دارد تا سخنرانی را محدود کند. از زمان «ترس سرخ» در دهه ۱۹۵۰، روسای جمهور آمریکا سعی نکردهاند از این طریق از قدرت خود استفاده کنند، و حداقل از حمایت ضمنی از اجماع به نفع یک استاندارد مجاز برای اعتراض و به طور کلی برای سخنرانی حمایت کردهاند. اما آقای ترامپ قدرت فوقالعادهای را بر آنچه که سخنرانی قابل قبول است، اعمال میکند. بدتر از آن، استانداردهایی که او تعیین میکند مبهم هستند و به هر معترض بالقوه آینده واگذار میشود تا حدس بزند چه کلماتی ممکن است پتک دولت را فرود آورد. آقای ترامپ در Truth Social، آقای خلیل را «یک دانشجوی رادیکال خارجی طرفدار حماس» خواند و افزود «این اولین دستگیری از بسیاری از دانشجویانی است که در فعالیتهای طرفدار تروریسم، ضد یهودی و ضد آمریکایی شرکت داشتهاند». دولت هنوز توضیح نداده است که آقای خلیل در چه نقطهای از این خطوط عبور کرده یا هر کس دیگری ممکن است.
اخراج معترضان متولد خارج ممکن است به نظر یک سیاست سخنرانی «اول آمریکا» باشد، اما این نشانههایی از «اول ترامپ» بودن را دارد. این یکی از چندین اقدامی است که به نظر میرسد آقای ترامپ با محدود کردن آزادیهای بیان و اجتماعات، در داخل و خارج از دانشگاه، برای بیگانگان و شهروندان، به سیاستهای خود خدمت میکند. او تهدید کرده است که دانشگاههایی را که اجازه اعتراض «غیرقانونی» میدهند، مجازات خواهد کرد و این را به آنها واگذار میکند تا حدس بزنند منظورش چیست. دولت او ۴۰۰ میلیون دلار کمک مالی به کلمبیا (جایی که خانم لکسینگتون در کارکنان یک مؤسسه است) را لغو کرد و گفت که به اندازه کافی برای محافظت از دانشجویان یهودی تلاش نکرده است. دولت گفت که نه مدرسه دیگر را به دلیل یهودستیزی بررسی خواهد کرد و استانداردهایی را که بر اساس آن قضاوت میشوند یا حتی دلیل انتخاب آنها را مبهم گذاشته است.
در ۶ مارس، آقای ترامپ دستوری را امضا کرد که به آژانسهای فدرال دستور میدهد قراردادها و مجوزهای امنیتی را از Perkins Coie LLP، یک شرکت حقوقی، سلب کنند و آن را به «فعالیتهای نادرست و خطرناک» متهم کرد. این دستور به کارهای حقوقی گذشته در مورد پروندههای مرتبط با دموکراتها استناد کرد. این پس از یک اقدام محدودتر علیه شرکت دیگری صورت گرفت و آقای ترامپ هشدار داد که «به دنبال» دیگران خواهد رفت. به گفته وال استریت ژورنال، این سرکوب شرکتهای بزرگ را از مشارکت در دادخواهی علیه دولت میترساند.
در ۷ مارس، آقای ترامپ یک دستور اجرایی را امضا کرد تا تعریف «خدمات عمومی» را محدود کند که بر اساس آن برخی از کارگران ممکن است وام دانشجویی فدرال خود را ببخشند. آقای ترامپ بخشودگی را برای کارگران در «سازمانهای فعال» که، برای مثال، «در یک الگوی کمک و تشویق به تبعیض غیرقانونی» شرکت میکنند، ممنوع کرد. به نظر میرسد که این یک کد برای داشتن یک برنامه تنوع، برابری و شمول است. آقای ترامپ ممکن است استدلالهای خوبی علیه این سازمانها و همچنین علیه دانشگاههایی که یهودستیزی و اعتراضات ضد اسرائیلی متعفن را تحمل میکردند در حالی که سایر تعصبات و سخنرانیها را به شدت کنترل میکردند، داشته باشد. اما او استدلال نمیکند. او از دفتر خود برای تضعیف مخالفان ایدئولوژیک درک شده و ترسیم مجدد مرزهای بحث آمریکایی استفاده میکند.
از دست دادن کلمات
حمایت مردمی از آزادی بیان در حال کاهش است، با قضاوت بر اساس یک مطالعه آینده از The Future of Free Speech، یک اندیشکده. از زمان نظرسنجی قبلی در سال ۲۰۲۱، آمریکا سومین کاهش بزرگ در حمایت از آزادی بیان را در بین ۳۳ کشور، پس از ژاپن و اسرائیل، داشته است. آمریکا در رتبه نهم قرار دارد، پس از برخی از کشورهای اروپایی که آقای ونس از آنها انتقاد کرد. جیکوب امچانگاما، مدیر اجرایی این اندیشکده، میترسد که حتی اگر دادگاه عالی در نهایت استانداردهای فعلی آمریکا برای سخنرانی را تأیید کند، فرهنگی که از آن حمایت کرده است ممکن است با رواج خودسانسوری تغییر کند. او میگوید بسیاری از مردم فکر خواهند کرد که «ایده خوبی نیست که در انتهای خشم رئیسجمهوری باشید که بالاتر از استفاده از قانون برای تعقیب دشمنان واقعی یا تصوری خود نیست.»
آقای ماسک، از طرف خود، با اطمینان از میلیاردها، دفتر فدرال و مالکیت خود بر X، در حق سخنرانی غرق میشود. در ۱۰ مارس، او سناتور مارک کلی، خلبان سابق نیروی دریایی و فضانورد، را به دلیل بازدید از اوکراین و ابراز حمایت از آن «خائن» خواند. چند آمریکایی بدون ترس چنین اتهامی را به این رئیسجمهور وارد میکنند؟ ¦
مشترکین اکونومیست میتوانند در خبرنامه نظرات ما ثبت نام کنند که بهترین مطالب رهبران، ستونها، مقالات مهمان و مکاتبات خوانندگان را گرد هم میآورد.