رئیسجمهور ترامپ میگوید نباید به ایران اجازه دستیابی به بمب هستهای داده شود و ترجیح میدهد از طریق یک توافق از آن جلوگیری کند. ایران نیز در این مورد حرفی برای گفتن خواهد داشت، اما چقدر؟ یک گزارش جدید از بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) شرایطی را تشریح میکند که میتواند یک توافق را ارزشمند سازد.
نکته کلیدی، تمایز بین کنترل تسلیحات و خلع سلاح هستهای است. باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ به کنترل تسلیحات بسنده کرد و برنامه هستهای ایران را محدود کرد اما آن را دست نخورده، مشروعیتیافته و آماده برای تسریع به محض انقضای محدودیتهای موقت باقی گذاشت.
در مقابل، آفریقای جنوبی در سال ۱۹۹۰ خلع سلاح هستهای را آغاز کرد، همانطور که لیبی پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ این کار را انجام داد. این مسیر هیچ زیرساخت غنیسازی و تسلیحاتی را باقی نمیگذارد تا رژیم نظر خود را تغییر دهد.
اورده کیتری، آندریا استریکر و بهنام بن طالبلو، نویسندگان FDD، واقعبین هستند. آنها مینویسند: «اگر تاریخ نشانهای باشد، ایران از مذاکرات برای ادامه پیشروی هستهای خود و دفع سختترین تحریمها استفاده خواهد کرد. به احتمال زیاد تهران مذاکرات را راهی برای کند کردن بازگشت تحریمهای فشار حداکثری و جلوگیری از اقدام نظامی اسرائیل یا آمریکا میداند.»
در همین راستا، روسیه، چین و ایران روز جمعه خواستار پایان تحریمهای ایران قبل از مذاکرات شدند. نویسندگان یادآوری میکنند که توافق آقای اوباما «با ارائه فوری، نه تدریجی، تخفیف تحریمها، به سرعت اهرم فشار بر ایران را از دست داد». دولت بایدن صرفاً برای ادامه مذاکره به ایران تخفیف تحریمها داد.
آقای ترامپ برای این کار وقت ندارد. او هفته گذشته گفت: «ما به لحظات پایانی رسیدهایم.» ایران غنیسازی را نه چندان پس از خروج او از توافق اوباما در سال ۲۰۱۸، بلکه پس از انتخاب جو بایدن، با استفاده از سیاست مماشات او، تسریع کرد. امروزه، کارشناسان فکر میکنند ایران میتواند در یک ماه اورانیوم با غنای تسلیحاتی کافی برای هفت بمب هستهای تولید کند—فقط با استفاده از تأسیسات فردو خود که در زیر یک کوه پنهان شده است.
برای به حداقل رساندن تعلل، این گزارش پیشنهاد میکند که از تهران خواسته شود از ابتدا با هدف مذاکرات موافقت کند: خلع سلاح. این به معنای بازرسیهای «در هر زمان و هر مکان» است. پایان دادن به تحقیق و توسعه سلاحهای هستهای؛ و «برچیدن، صادرات یا تخریب کامل، دائمی و قابل راستیآزمایی داراییهای تولید اورانیوم» و داراییهای تولید پلوتونیوم ایران.
این همان چیزی است که آقای ترامپ توافقی را که میخواهد اینگونه توصیف کرده است: «نظارت، بررسی، بازرسی و سپس منفجر کردن آن یا فقط اطمینان حاصل کردن از اینکه دیگر هیچ تأسیسات هستهای وجود ندارد.» او هفته گذشته گفت که به دنبال توافقی است «که به همان اندازه خوب باشد که از نظر نظامی پیروز شده باشید.»
گزینه جایگزین—رها کردن ایران با مواد هستهای، تأسیسات استفاده از آن و بازرسیهای محدود—ارزش تخفیف تحریمهایی را که هزینه خواهد داشت، ندارد. اما رساندن ایران از اینجا به آنجا آسان نیست. این امر مستلزم «فشار حداکثری» است، به همین دلیل است که تهران به آقای ترامپ علامت میدهد که اگر لطف کند تحریمهای جدید را کاهش دهد، میتواند با مذاکره موافقت کند (بخوانید: تعلل کند).
ایران میداند که ضعیف است. اگر آقای ترامپ بتواند تحریمها را گسترش دهد تا صادرات نفت آن به چین را متوقف کند و با اسرائیل همکاری کند تا یک تهدید نظامی ارائه دهد که برای یک بار هم که شده معتبر باشد، ایران باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد از پروژه هستهای خود دست بکشد یا خطر ناآرامیهای داخلی بیشتر یا حمله نظامی را به جان بخرد. امتیازاتی که میتواند یک توافق را ارزشمند سازد، در آن زمان ممکن خواهد شد.
همانطور که گزارش FDD میگوید، «۲۰۲۵، ۲۰۱۵ نیست.» ایران نمیتواند چراغها را روشن نگه دارد و ارزش پول آن کاهش یافته است. به لطف اسرائیل، پدافند هوایی و نیروهای نیابتی آن از بین رفتهاند. اسرائیل و ایالات متحده نشان دادهاند که میتوانند موشکهای بالستیک ایران را رهگیری کنند. آقای ترامپ به حمایت از حمله به برنامه هستهای اگر ایران خلع سلاح نکند، اشاره کرده است. اگر او فشار را حفظ کند، شاید بتواند به توافقی دست یابد که ارزش داشتن داشته باشد.