دخترخواندهام حدود پنج سال است که مادر مجرد است. او 45 سال دارد و من تشخیص میدهم که بزرگ کردن یک دختر 10 ساله در حالی که یک شغل تمام وقت دارد و به طور مرتب با یک شوهر سابق غیرهمکار جدال میکند، سخت است. من تمام تلاشم را میکنم تا همه چیز را در نظر بگیرم.
مسئله اصلی، پایبندی تزلزلناپذیر دخترخواندهام به مفهوم «فرزندپروری ملایم» است که در حال حاضر مد روز است.
به نظر من، کودک در حال تبدیل شدن به یک بچه پررو است که میداند مادرش به ندرت نظم و انضباط معناداری اعمال میکند. در عوض، مادرش با دخترش «استدلال» میکند تا دفعه بعد که اقدامات دختر مستلزم «استدلال» بیشتری باشد.
به همسرم هشدار میدهم که بچه پررو 10 ساله امروز، نوجوان فردا مستعد تکانههای خطرناک است. همسرم موافق است، اما هنوز به طور جدی این موضوع را با دخترش مطرح نکرده است، علیرغم تلاشهای مکرر من برای وادار کردن او به عمل.
در همین حال، دخترخواندهام و فرزندش در نزدیکی ما زندگی میکنند و در هر بازدید احساس میکنم که روی پوست تخممرغ راه میروم. ناگزیر، به کودک چیزی گفته میشود که از آن ناراحت میشود - معمولاً توسط من - و شانههای قوز کرده قابل پیشبینی، دستهای مشت شده و اخم بسیار آشنا به دنبال خواهد داشت، زیرا او با عصبانیت دور میشود و قهر میکند، و به دنبال آن مادرش با او در مورد «اشتباه پدربزرگ» «استدلال» میکند.
من نمیتوانم کاری بیشتر از تماشا انجام دهم و به سادگی منتظر رسیدن یک وضعیت کاملاً خارج از کنترل هستم.
آیا میتوانید کمک کنید؟
از طرف درمانگر: شما شاهد رویدادهایی هستید که به نظر میرسد عمیقاً با ارزشها و تجربه خودتان ناهمسو هستند و این باعث میشود احساس کنید که تنها راه درست کردن اوضاع، تغییر نحوه تربیت فرزند توسط دخترخواندهتان است. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که انگیزه اصلی ناامیدی شما، تمایل واقعی شما برای بهبود این دختر جوان است. اجازه دهید این حس مراقبت، نحوه برخورد شما با این موضوع را هدایت کند.
تفاوتهای بین نسلی در رویکردهای فرزندپروری میتواند باعث ایجاد تنش شود، زیرا بسیاری از والدین امروزی در حال واکنش به نحوه تربیت خود هستند و گاهی اوقات در این فرآیند بیش از حد اصلاح میکنند. اگر این مورد در مورد دخترخوانده شما نیز صدق میکند، ممکن است به جای کنار گذاشتن کل رویکرد او، به دنبال نکات مثبتی در اقدامات او باشید که با آنها همسو هستید.
در اینجا یک استعاره برای در نظر گرفتن وجود دارد: کودکان در اقیانوس گم میشوند، در یک تنگ ماهی رشدشان متوقف میشود و در یک آکواریوم شکوفا میشوند. این به چه معناست؟
بیایید بگوییم کودکی در صف کامیون بستنی در پارک منتظر است و قبل از اینکه نوبت او برسد، خوراکی که تمام روز در موردش خیالپردازی میکرده تمام میشود. پاسخ معمولی والدین نشان دهنده سبک فرزندپروری آنها است.
رویکرد تنگ ماهی: دیگر قهر نکن! اگر قهر کنی، هیچ بستنی بهت نمیرسه و ما از پارک میریم! این سبک مستبدانه فرزندپروری ممکن است در کوتاه مدت «نتیجه» بدهد: کودک اطاعت میکند، اما عموماً از ترس، و نه به این دلیل که «درسی میگیرد». این باعث میشود کودک احساس کند که به دلیل داشتن احساس طبیعی ناامیدی، نادیده گرفته شده و شرمنده شده است. این کودکان همچنین ممکن است برای توسعه مهارتهای مورد نیاز برای خودتنظیمی و انتخابهای خوب تلاش کنند، زیرا برای مدیریت رفتار خود به دیگران تکیه کردهاند.
رویکرد اقیانوس: وای نه، این خیلی سخته! میتونی بهم بگی چه احساسی داری؟ عصبانی و ناراحتی؟ بیا در مورد احساسات عصبانی و ناراحتت صحبت کنیم! گاهی اوقات والدینی که در یک محیط تنگ ماهی بزرگ شدهاند، سعی میکنند یک فضای بازتر و انعطافپذیرتر برای فرزندان خود ایجاد کنند - اما سپس آن را خیلی دور میبرند. هر تعاملی به طور کامل مورد بحث قرار میگیرد و تکیه بیش از حد به این احساسات اغلب کودک را از حرکت به جلو از طریق آنها به روشی سازنده محروم میکند.
رویکرد آکواریوم: خیلی بده، میدونم که این طعم رو دوست داری - شاید دفعه بعد بتونیم زودتر تو صف وایسیم. بیا یه چیز دیگه انتخاب کنیم - چیز دیگهای خوب به نظر میاد؟ رویکرد آکواریوم رهبری رویکرد تنگ ماهی را میگیرد و آن را با احترام و شفقت رویکرد اقیانوس ترکیب میکند. این ترکیب به کودکان کمک میکند تا هم احساس اعتماد به نفس و هم احساس امنیت کنند.
بچهها به همدلی در کنار محدودیتهای والدین نیاز دارند و آنچه شما در مورد دخترخواندهتان به آن واکنش نشان میدهید این است که به نظر میرسد این تعادل به هم خورده است. به گفته شما، دخترخواندهتان به دخترش اجازه ناراحتی نمیدهد، که او برای توسعه تابآوری و احساس شایستگی در جهان باید آن را تجربه کند. شاید این به دلیل نحوه تربیت دخترخواندهتان باشد و او یا سعی میکند از آن تقلید کند یا از آن دور شود.
گاهی اوقات نیز والدین مجرد از اینکه «آدم بده» باشند میترسند، وقتی که در حال گذراندن طلاق هستند یا با «محافظت» از کودک با مهربانی بیشتر، درد ناشی از طلاق را جبران میکنند. یا شاید دخترخوانده شما احساس میکند که اتخاذ سبک فرزندپروری خود یکی از معدود راههایی است که او میتواند حس کنترل خود را در حین مقابله با یک شوهر سابق غیرهمکار حفظ کند.
در خانوادههایی که افراد بزرگسال بیشتری در خانه حضور دارند، بچهها از دیدن راههای مختلف برخورد با موقعیتها سود میبرند و در حالی که شما با نوهتان زندگی نمیکنید، شما یکی از آن بزرگسالان در زندگی او هستید. شما میتوانید رویکرد آکواریوم را اتخاذ کنید، به او اجازه دهید احساسات خود را بدون تحقیر شما ابراز کند (او «بچه پررو» نیست، او با تنظیم عاطفی مشکل دارد) در حالی که انتظارات روشنی را تعیین میکنید و توضیحات مختصری برای تصمیمات خود ارائه میدهید. (الان نمیتوانی کلوچهها را بخوری چون الان میخواهیم شام بخوریم، اما بعدش میتوانی بخوری.) اگر نوهتان در پاسخ قهر کند، نیازی نیست واکنش نشان دهید - میتوانید با دعوت او به بازی با خودتان، او را منحرف کنید و اگر او این را رد کند و به قهر کردن ادامه دهد، همچنان گرم اما غیرواکنشی باشید.
هرچه نوهتان در بودن با شما احساس راحتی بیشتری کند، ممکن است زمان بیشتری را با او بدون حضور مادرش بگذرانید. (به عنوان یک مادر مجرد، دخترخواندهتان ممکن است از این زمان استراحت لذت ببرد!) ممکن است از اینکه چگونه یک کودک میتواند با انتظارات مختلف در محیطهای مختلف سازگار شود، شگفتزده شوید، زمانی که این انتظارات با گرمی و ثبات ارائه شوند.
شما همچنین میتوانید با مطرح نکردن اختلافات خود، روی تقویت رابطه خود با دخترخواندهتان کار کنید. وقتی که او احساس کند که توسط شما دیده و ارزشمند شمرده میشود، حتی ممکن است به نوع فرزندپروری که شما الگوبرداری میکنید علاقهمند شود، به جای آنچه که احتمالاً اکنون به عنوان انتقاد مزاحم تلقی میکند. اما حتی اگر او تمایل خود را به توضیح بیش از حد تنظیم نکند، مشاهده یک رابطه دوستانه و غیرخصمانه بین شما دو نفر توسط دخترش، احتمالاً این دختر را بیشتر متمایل میکند تا به شما اعتماد کند و پذیرای رویکرد شما باشد. و وقتی که احساس میکنید موجی از ناامیدی از تماشای فرزندپروری دخترخواندهتان به شما دست میدهد، مکث کنید تا از خود بپرسید که چه باورها یا تجربیاتی ممکن است به پاسخ شما شکل دهند. این خودآگاهی میتواند به شما کمک کند تا به طور سازندهتری با دخترخوانده و نوهتان درگیر شوید.
در پایان، شما نمیتوانید نحوه تربیت دخترش توسط دخترخواندهتان را کنترل کنید، اما میتوانید نحوه حضور خود در پویایی خانواده را کنترل کنید. ممکن است لازم باشد انتظارات خود را تنظیم کنید و تشخیص دهید که تأثیر شما زمانی بیشتر خواهد بود که بتوانید خود را به عنوان یک متحد، نه به عنوان یک منتقد، قرار دهید.