فاصله بین ما: تابلویی در متروی لندن، مه ۲۰۲۲ © Sopa Images/LightRocket/Getty Images
فاصله بین ما: تابلویی در متروی لندن، مه ۲۰۲۲ © Sopa Images/LightRocket/Getty Images

پنج سال پس از کووید، هنوز نمی‌خواهم شما را ببینم

می‌خواهید بیرون بروید؟ برای نوشیدنی همدیگر را ببینیم؟ بد نیست تجدید دیداری داشته باشیم؟ نه، واقعاً نه، خیلی ممنون.

تمام این پرسش‌ها را با نوعی ترس و احتیاط بررسی می‌کنم. من دوستانم را دوست دارم: من آن‌ها را می‌پرستم. اما از این که بخواهم عرض شهر را بپیمایم، در فضایی شلوغ قرار بگیرم و بعد سعی کنم مکالمه‌ای شکل دهم، متنفرم. کل فرآیند معاشرت کمی بیش از حد شبیه کار است.

به علاوه، تعداد کمی از تفریحات می‌توانند با «انجام دادن اینترنت» رقابت کنند، آن لحظات طلایی که، بدون هیچ تعهد، کار خانه یا شوهرداری، می‌توان ساعت‌ها را فقط با ضربه‌های کوچک تلف کرد. شما ممکن است درباره آسیب به سلامت روان و اعتیاد به صفحه نمایش اعتراض کنید. اما به من آن تی‌شرتی را بدهید که می‌گوید: «ترجیح می‌دهم مثل یک زامبی صفحه گوشی را بالا و پایین کنم.» وقتی هیچ چیز اینقدر با صدای بلند شما را صدا نمی‌زند، چرا کاری انجام دهیم؟

بسیاری از ما در این لختی ناشی از شبکه‌های اجتماعی گیر افتاده‌ایم. در مجموعه‌ای از نمودارها که توسط نیویورک تایمز منتشر شده و به بررسی چگونگی تغییر زندگی آمریکایی‌ها در پنج سال پس از همه‌گیری پرداخته است، برجسته‌ترین جزئیات، مواردی هستند که به حالت قبل بازنگشته‌اند. پس از کووید، بیشتر عادت‌ها تقریباً بلافاصله بهبود یافتند: برای مثال، به سرعت به فرودگاه‌ها و آرایشگاه‌های حرفه‌ای بازگشتیم. اما اکنون زمان بیشتری را در خانه می‌گذرانیم، هم برای کار و هم برای تفریح. از زمان کووید، زمان کمتری را به معاشرت اختصاص می‌دهیم: بر اساس بررسی استفاده از زمان، زمان صرف شده با دیگران به کمتر از ۳۵ دقیقه در یک روز متوسط کاهش یافته است.

این ممکن است به این دلیل باشد که مغز ما اساساً تغییر کرده است. مطالعات انجام شده در طول همه‌گیری نشان داد که انزوای طولانی مدت بر هورمون‌های استرسی که هنگام پیوندهای اجتماعی تولید می‌کنیم، تأثیر می‌گذارد. بسیاری از ما در میان گروهی سفارشی‌تر از همراهان احساس راحتی کردیم. اما زندگی و تعامل با گروه کوچکتری از افراد، مغز ما را زنگ زده کرد: انزوا بر حافظه و مهارت‌های کلامی ما تأثیر گذاشته است. این واقعیت که بسیاری از دفاتر هنوز به صورت نیمه وقت فعالیت می‌کنند، بسیاری از این مسائل را تشدید کرده است. این تغییرات کوچک در دراز مدت خود را نشان می‌دهند. ما در برقراری ارتباط با مردم مشکل داریم. ما باید «دوست‌یابی» را تمرین کنیم.

اما واقعاً چقدر تنها هستیم؟ برای برخی، انزوای خزنده، همه‌گیری دیگری، یعنی تنهایی را به همراه داشته است. برای دیگران، سهولت استفاده از رسانه‌های اجتماعی و ارتباط دیجیتالی باعث شده است که تعاملات ما به صورت آنلاین انجام شود. آیا پیام دادن به چند دوست به طور همزمان در حین تماشای «نیلوفر آبی سفید» نشانه جامعه‌ای است که گرفتار قرنطینه جدید خودخواسته شده است؟ یا صرفاً معاشرت نسخه ۲.۰ است؟ معاشرت روی مبل ارزان‌تر، راحت‌تر و کارآمدتر است. تقریباً به طور قطع ایمن‌تر هم هست. با زندگی کردن در یک بیماری واگیردار، ما غریزی محتاط‌تر شده‌ایم - به کاهش استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی توجه کنید - و نمی‌خواهیم سرخک یا آنفولانزای مرغی بگیریم.

مدل‌ها در حال قدم زدن روی سکوی نمایش با لباس‌های چرمی مشکی با زوایای بیرون زده و میخ‌ها

شاید دیگر دوستان را نمی‌بینیم زیرا دیگر آسان نیست - برنامه‌ریزی بیش از حد، و برنامه‌ریزی، هیچ خودانگیختگی وجود ندارد. همه‌گیری به خاموش کردن آخرین سنگرهای تعاملات غیررسمی کمک کرد: بازدیدهای سرزده، تماس‌ها و گپ و گفت‌های فنجان چای که نسل‌های گذشته را مشغول می‌کرد، اکنون عمدتاً توسط پیامک‌ها انجام می‌شود. ممکن است در طول همه‌گیری با همسایگان خود آشنا شده باشیم، اما اکنون به ندرت آنها را می‌بینیم. در سال‌های گذشته، صدای زنگ در تقریباً همیشه پیش درآمد نوعی انحراف اجتماعی بود، کودکی زانو خراشیده به دنبال یک بازی فوتبال کنار جاده‌ای یا کسی که سرزده می‌آمد. امروزه، یا نشانه تحویل غذا یا بسته است، یا نشانه چیزی «عجیب».

معاشرت ماهیچه‌ای است که نیاز به کار دارد. و پس از گذراندن بهترین بخش از دو هفته در نمایش‌های مد فصلی، در میلان و پاریس، ماهیچه‌های من از استفاده بیش از حد رنج می‌برند. من روزهای ۱۲ ساعته پر از صحبت‌های کوتاه داشته‌ام. مهارت‌های شناختی و یادآوری من به پایین‌ترین حد خود رسیده است. شاید من تمرین نداشته‌ام و نیاز دارم که دوباره وارد رینگ شوم. شاید من به هدف سالانه خود رسیده‌ام و اکنون نیاز دارم که دوباره به دیوارها خیره شوم.

خوشبختانه، من روند جدیدی را در مد مشاهده کرده‌ام که باید نیازهای من را برآورده کند. این روند ابتدا در Alaïa شکل گرفت، جایی که مدل‌ها کلاه‌های غول‌پیکری پوشیده بودند که از هرگونه بوسه هوایی جلوگیری می‌کرد و تاپ‌هایی که هیچ سوراخ بازویی نداشتند، از این رو لباس‌های ضد آغوش بودند. بدن مدل‌ها با کمربندهایی مانند شناورهای بادی تزئین شده بود، اما شیک، که دامن‌های گشاد از آن آویزان بودند. همان سیلوئت‌های سخاوتمندانه و اغراق‌آمیز سپس در Givenchy، Duran Lantink و Saint Laurent دیده شد، جایی که مدل‌ها با دامن‌های بزرگی که شبیه کرینولین بودند، در باند فرودگاه قدم می‌زدند. Junya Watanabe به ما کت‌های چرمی ناهمواری داد که با شاخک‌های تهاجمی تزئین شده بودند. در دنیایی که به طور فزاینده‌ای از تماس انسانی دوری می‌کند، این ظاهرها می‌گویند «دور بمان». کمد لباس ضد اجتماعی. فکر می‌کنم ممکن است مد شود.

[email protected]

از جدیدترین داستان‌های ما زودتر از همه باخبر شوید — هفته‌نامه FT را در اینستاگرام و X دنبال کنید، و ثبت‌نام کنید تا هر شنبه صبح خبرنامه FT Weekend را دریافت کنید