تصویرسازی: Oyow برای بلومبرگ
تصویرسازی: Oyow برای بلومبرگ

تهدید واقعی برای قدرت نرم آمریکا

اقتدار اخلاقی مهم‌تر از کمک‌های خارجی است.

آمریکایی‌ها تصورات نادرستی درباره هزینه‌های دولتشان در زمینه کمک‌های خارجی دارند. آن‌ها تصور می‌کنند که این هزینه‌ها بخش عظیمی از بودجه فدرال را مصرف می‌کند - نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها معتقدند این هزینه‌ها تقریباً 25٪ بودجه را شامل می‌شود - در حالی که واقعیت کمتر از 1٪ است. آن‌ها مقامات فاسد را در پایتخت‌های دوردست تصور می‌کنند که بخشندگی آمریکا را در جیب خود می‌گذارند، حتی اگر بیشتر کمک‌ها از طریق سازمان‌های غیردولتی و موسسات چند جانبه که به دقت نظارت می‌شوند، جریان یابد. آن‌ها این کمک‌ها را بیهوده رد می‌کنند، اگرچه شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد کمک‌های آمریکا به طور چشمگیری گرسنگی، بیماری و مرگ زودرس را کاهش داده است.

این نادانی گسترده توضیح می‌دهد که چرا اکثریت آمریکایی‌ها از تصمیم رئیس جمهور دونالد ترامپ برای مسدود کردن برنامه‌های کمک‌های خارجی حمایت می‌کنند. این احتمالاً دلیلی است که وزارت بهره‌وری دولت ایلان ماسک، این موضوع را به عنوان اولین هدف خود قرار داده است: USAID به عنوان برجسته‌ترین توزیع‌کننده کمک‌های آمریکایی، با اختصاص 43 میلیارد دلار از مجموع 68 میلیارد دلار در سال مالی 2023، بهترین و در دسترس‌ترین گزینه بود.

ماسک در 3 فوریه در X لاف زد: «آخر هفته را صرف خوراندن USAID به دستگاه خردکن چوب کردم.» بیشتر 10000 کارمند این آژانس به مرخصی اداری فرستاده شده‌اند و بسیاری از قراردادهای آن لغو شده است.

کارمندان USAID وسایل شخصی خود را در مقر سازمان پس از اخراج توسط DOGE جمع آوری می کنند.
کارمندان USAID وسایل شخصی خود را در مقر سازمان پس از اخراج توسط DOGE جمع آوری می کنند. عکاس: چیپ سومودیویلا/گتی ایمیجز

تصور تأثیر این موضوع بر ذینفعان برنامه‌های تحت حمایت USAID در سراسر جهان دشوار نیست. در حالی که سازمان‌های غیردولتی و سایر موسسات توسعه خود را برای «جهانی بدون ایالات متحده» آماده می‌کنند، پیش‌بینی‌های «مرگ میلیون‌ها نفر» از سوی مقامات فعلی و سابق آژانس و همچنین بیل گیتس، میلیاردر بشردوست، مطرح شده است.

در محافل سیاست خارجی واشنگتن، تخریب USAID همچنین باعث ایجاد هیاهویی از نگرانی در مورد جایگاه ایالات متحده در جهان شده است. اجماع بر این است که دولت با خفه کردن کمک‌های خارجی، خسارات جدی به قدرت نرم آمریکا وارد کرده است. همچنین نگرانی اجباری در مورد خلأی وجود دارد که ممکن است توسط چین پر شود.

اما همانطور که مردم در مورد میزان هزینه‌های کمک‌های خارجی اغراق می‌کنند، کارشناسان سیاست نیز تمایل دارند در مورد سهم آن در قدرت نرم آمریکا اغراق کنند. برای کسانی از ما که در سایه جنگ سرد بزرگ شده‌ایم، نفوذ آمریکا کمتر مربوط به جریان دلارها بود و بیشتر مربوط به تصویری بود که این کشور از خود به عنوان شهر درخشان افسانه‌ای بر روی تپه نشان می‌داد. این چیزی است که ترامپ و ماسک قصد دارند با آمریکا انجام دهند - نه با کمک‌های خارجی - که ممکن است این تصویر را لکه‌دار کند و بیشترین آسیب را به قدرت نرم ایالات متحده وارد کند.

اقتدار اخلاقی

مفهوم قدرت نرم از ذهن جوزف اس. نای، استاد دانشگاه هاروارد و مقام سابق دولت کلینتون، در یک مقاله مهم در سال 1990 برای فارن پالیسی پدیدار شد. نای بعداً چندین کتاب و تک نگاری در این زمینه تألیف کرد، از جمله کتاب قطعی قدرت نرم: ابزارهای موفقیت در سیاست جهانی.

از آن زمان، مفهوم «قدرت نرم» به نوعی مذهب سکولار در بین متخصصان سیاست خارجی در سراسر جهان تبدیل شده است - و کتاب نای یکی از کتاب‌های مقدس نظریه روابط بین‌الملل است.

نای قدرت نرم را به عنوان «توانایی تأثیرگذاری بر دیگران برای به دست آوردن نتایجی که فرد می‌خواهد از طریق جذابیت و اقناع به جای اجبار یا پرداخت» تعریف کرد. او استدلال کرد که قدرت نرم کشوری مانند ایالات متحده، متکی به «منابع فرهنگی، ارزش‌ها و سیاست‌های آن» است.

کمک‌های خارجی در کجا قرار می‌گیرند؟ در میان ناله دستگاه خردکن چوب ماسک، این سوال را از خود نای پرسیدم. پاسخ او گویا بود: او گفت که کمک، صرفاً ابزاری برای سیاست خارجی است و پودر کردن USAID ممکن است بر قدرت نرم آمریکا تأثیر بگذارد - اما فقط به طور حاشیه‌ای. نای گفت که ادراکات بین‌المللی از حمله ترامپ به فرهنگ و ارزش‌های آمریکا از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است.

نای به قلدری ترامپ نسبت به متحدانی مانند کانادا و تهدیدهای او برای الحاق پاناما و گرینلند، و همچنین بی‌توجهی او به نهادهای بین‌المللی مانند سازمان بهداشت جهانی و چارچوب‌هایی مانند توافقنامه پاریس اشاره کرد. او گفت: «تأثیر این چیزها در درازمدت عمیق‌تر خواهد بود.»

این دیدگاه توسط ویکتوریا دی گرازیا، استاد بازنشسته تاریخ در دانشگاه کلمبیا و ویراستار مشترک کتاب قدرت نرم بین‌المللی: رقابت برای نفوذ فرهنگی در نظم جهانی قرن بیست و یکم، تکرار شد. او «اخراج مردم و ارعاب اقلیت‌ها» را به فهرست تخلفات ترامپ از ارزش‌های آمریکایی اضافه کرد، اما گفت که بزرگترین آسیب به قدرت نرم ایالات متحده، شکست این کشور در «حفظ نظم لیبرال» - آن شبکه پیچیده از نهادها، هنجارها و روابطی است که جهان پس از سال 1945 را تعریف کرده است.

دی گرازیا گفت: «ممکن است USAID را حذف کنید و این تأثیر چندانی بر قدرت نرم آمریکا نداشته باشد. کمک‌های توسعه‌ای جایی نیست که قدرت جذاب آمریکایی در آن ایجاد می‌شود.»

برای اطمینان از اینکه این فقط دیدگاه از ایالات متحده به بیرون نیست، با هندریک اوهنسورگ، مدیر عامل مرکز مطالعات جهانی، محقق در دانشگاه بن و نویسنده کتاب قدرت نرم: نیروهای جاذبه در روابط بین‌الملل، تماس گرفتم. نظر او با همتایان آمریکایی‌اش همسو بود: «نحوه رفتار یک کشور با مردم خود مهم‌تر از کاری است که برای غریبه‌های دوردست انجام می‌دهد.»

اوهنسورگ خاطرنشان کرد که سیاست‌های داخلی ترامپ به دلیل دسترسی گسترده رسانه‌های اجتماعی و اتصال دیجیتال، تأثیر نامتناسبی در خارج از کشور خواهد داشت. او توضیح داد: «فناوری‌های ارتباطی مدرن به این معنی است که همه تصویر واضح‌تری از آنچه در داخل ایالات متحده اتفاق می‌افتد دارند - پویایی که هم فرسایش اقتدار اخلاقی آمریکا را تقویت و هم تسریع می‌کند.»

ایده‌ها در مقابل کمک

اندازه‌گیری میزان کمک به درک کشور اهداکننده بسیار دشوار است.

هنگامی که یک کودک گرسنه یک کاسه برنج دریافت می‌کند یا یک روستایی در حال مرگ داروی نجات‌بخش دریافت می‌کند، قدردانی آنها معمولاً متوجه کارمند سازمان غیردولتی حاضر است، نه ملت دوردستی که کمک را ارائه کرده یا مالیات‌دهندگانی که ناآگاهانه آن را تأمین مالی کرده‌اند. در همین حال، نخبگان کشورهای گیرنده ممکن است چنین کمکی را با بی‌تفاوتی یا حتی رنجش آشکار تلقی کنند. همه اینها سود قدرت نرم کمک به کشور اهداکننده را پیچیده می‌کند.

«کمک‌های توسعه‌ای جایی نیست که قدرت جذاب آمریکایی در آن ایجاد می‌شود.»

تجربه شخصی من در هند در دهه‌های 1970 و 80 - زمانی که در میان فشارهای تکتونیکی جنگ سرد به بلوغ رسیدم - این پویایی‌های پیچیده را روشن می‌کند. هند با وجود تمام لفاظی‌های عدم تعهد خود، قاطعانه مدار شوروی را در آغوش گرفته بود، در حالی که پاکستان، دشمن همیشگی آن، از حمایت آمریکا برخوردار بود.

مسکو برای تأمین وفاداری هند، منابع زیادی را از طریق کمک مستقیم، ترتیبات تجاری ترجیحی، انتقال فناوری صنعتی و سخت‌افزار نظامی با تخفیف، به دهلی نو سرازیر کرد. برای تحکیم این رابطه، اتحاد جماهیر شوروی همچنین از هند در موسسات چندجانبه مانند سازمان ملل متحد حمایت دیپلماتیک کرد.

دولت هند از همه اینها سپاسگزار بود و شهروندان خود را تشویق کرد تا اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان دوست و نیکوکار خود تصور کنند. و در حالی که هند نیز از ایالات متحده کمک دریافت می‌کرد، به ویژه پس از بلایای طبیعی، این موضوع در ارتباطات رسمی کم‌اهمیت جلوه داده می‌شد. به دلیل ارتباط آمریکا با پاکستان، ما قرار بود با سوء ظن، اگر نگوییم خصومت، به آن نگاه کنیم.

نخست وزیر هند جواهر لعل نهرو (سمت چپ) و دخترش ایندیرا گاندی (دومین نفر از سمت راست) از نیکیتا خروشچف، رهبر حزب کمونیست (دومین نفر از سمت چپ) و نیکلای بولگانین، نخست وزیر شوروی (سمت راست) در سال 1955 در دهلی نو استقبال می کنند.
نخست وزیر هند جواهر لعل نهرو (سمت چپ) و دخترش ایندیرا گاندی (دومین نفر از سمت راست) از نیکیتا خروشچف، رهبر حزب کمونیست (دومین نفر از سمت چپ) و نیکلای بولگانین، نخست وزیر شوروی (سمت راست) در سال 1955 در دهلی نو استقبال می کنند.

فقط، هرگز اینطور نشد. کمک‌های شوروی هرچقدر هم که در دهلی نو مورد استقبال قرار گرفت، تحسین نسبتاً کمی از سوی هندی‌های عادی به دست آورد. و با وجود اینکه رهبران سیاسی ما امپریالیسم و ​​ریاکاری آمریکا را محکوم کردند، آرمان آمریکایی جذابیت مقاومت‌ناپذیری بر تخیلات هندی اعمال می‌کرد.

این صرفاً کشش فریبنده موسیقی راک، فیلم‌های هالیوودی و کوکاکولا نبود، اگرچه اینها مطمئناً کمک کردند. ما نیز آنچه را که نای بعداً فرهنگ سیاسی و اجتماعی آمریکا می‌نامید، همانطور که توسط رهبرانش بیان می‌شد (اگرچه همیشه تمرین نمی‌شد) تحسین می‌کردیم.

این باعث نشد که ما نسبت به عیوب آمریکا، مانند بدرفتاری با اقلیت‌ها در داخل و حمایت از ظالمان در خارج از کشور، نابینا باشیم. اما تصویر کلی از ایالات متحده به عنوان مکانی آزاد و خوشایند بود - جایی که امکاناتی وجود داشت که در مرداب بوروکراتیک خفه‌کننده خودمان غیرقابل تصور بودند. در مقابل، آرمان شوروی تمام جذابیت زمستان مسکو را داشت. با وجود تمام کمکی که مسکو برای دهلی نو ارسال کرد، هیچ چیز در مورد فرهنگ اتحاد جماهیر شوروی - سیاسی، اجتماعی یا مردمی - فریبنده نبود.

اگر نای یک دهه قبل این عبارت را ابداع کرده بود، و اگر من از بلوغ تحلیلی بیشتری برخوردار بودم، این عدم تقارن را به عنوان هندسه نامرئی جاذبه می‌شناختم که به اندازه قدرت نظامی یا اقتصادی، امور بین‌الملل را شکل می‌دهد. به عبارت دیگر، قدرت نرم در عمل.

از چپ: ایندیرا گاندی، جان اف کندی، رئیس جمهور آمریکا، بانوی اول ژاکلین کندی و جواهر لعل نهرو، نخست وزیر هند در سال 1961.
از چپ: ایندیرا گاندی، جان اف کندی، رئیس جمهور آمریکا، بانوی اول ژاکلین کندی و جواهر لعل نهرو، نخست وزیر هند در سال 1961.

درسی برای چین

مثال شوروی باید یک داستان هشدار دهنده برای چین معاصر باشد که بهترین بخش دو دهه را صرف تلاش برای تولید قدرت نرم از طریق تعامل اقتصادی با جهان در حال توسعه کرده است. شباهت‌ها دقیق نیست: بر خلاف اتحاد جماهیر شوروی در حال احتضار دهه 1980، چین امروزی می‌تواند داستانی قانع‌کننده در مورد نجات صدها میلیون نفر از شهروندانش از فقر بگوید. اما شباهت‌ها با این وجود چشمگیر هستند.

پکن مانند مسکو در آن زمان، آرزوی کنترل تقریباً کامل بر مدیریت تصویر جهانی خود را دارد. اما حتی کمتر از اتحاد جماهیر شوروی در پنهان کردن نحوه رفتار خود با مردمش موفق بوده است. باز هم به لطف فناوری‌های ارتباطی مدرن، افراد بیشتری درباره اردوگاه‌های کار اجباری اویغورها در سین‌کیانگ می‌دانند، به عنوان مثال، تا اینکه در زمان واقعی از گولاگ‌ها در اتحاد جماهیر شوروی آگاه بودند.

به گفته نای، وسواس پکن در مورد کنترل پیام فقط اعتبار آن را تضعیف می‌کند: «از آنجایی که حزب کمونیست کنترل کامل بر رسانه‌ها و جامعه مدنی دارد، این روایت با سوء ظن تلقی می‌شود.» اوهنسورگ موافقت کرد و خاطرنشان کرد که مطبوعات آزاد آمریکا، که بی‌رحمانه کاستی‌های جامعه و دولت ایالات متحده را در طول جنگ سرد افشا کردند، به طور متناقضی قدرت نرم این کشور را تقویت کردند. او گفت: «تبلیغات شوروی هرگز کارساز نبود زیرا آشکارا تبلیغات بود.»

چین به طرز چشمگیری قدرت نرم فرهنگی بسیار کمی دارد، نه تنها در مقایسه با ایالات متحده، بلکه در مقایسه با کشورهای بسیار کوچکتر مانند کره جنوبی و ترکیه. جهان با سی پاپ نمی‌رقصد و بر فراز و نشیب‌های سریال‌های تلویزیونی چینی تمرکز نمی‌کند.

اما اگر چین در به دست آوردن قدرت نرمی که به شدت آرزویش را دارد، با وظیفه‌ای سیزیفی روبرو است، ایالات متحده ممکن است با سرعتی سرسام آور در جهت مخالف حرکت کند. نای هشدار داد که آسیبی که ترامپ به قدرت نرم آمریکا وارد می‌کند به راحتی قابل جبران نیست. او خاطرنشان کرد که الگوهای تاریخی نوسانات قابل توجهی را نشان می‌دهند: پس از جنگ جهانی دوم صعودی، در طول ویتنام کاهش یافت. در دوران ریاست جمهوری کارتر دوباره ظهور کرد، در دوران جورج دبلیو بوش به خطر افتاد. در دوران اوباما احیا شد و در دوره اول ترامپ آسیب دید. او در مورد قدرت نرم گفت: «نمی‌توانید این را در یک لحظه تغییر دهید. ممکن است دهه‌ها طول بکشد.»

یونانیان باستان می‌دانستند که تکبر، انتقام را دعوت می‌کند - اینکه غرور یا تکبر بیش از حد به ناچار مجازات الهی را جذب می‌کند. از آنجایی که دستگاه خردکن چوب استعاری ماسک به برچیدن دولت ایالات متحده، قطعه به قطعه بوروکراتیک ادامه می‌دهد، ممکن است تعجب کنیم که آیا عقب‌نشینی آمریکا از مأموریت توسعه‌ای پس از جنگ نه تنها نشان‌دهنده یک تغییر سیاستی، بلکه یک تغییر عمیق‌تر در خود شخصیت آمریکایی است.

و این ممکن است مهم‌ترین زیان قدرت نرم از همه ثابت شود.