دانشگاه کلمبیا اکنون کانون جنگ فرهنگی در آمریکاست. دولت ترامپ یک دانشجوی سابق کلمبیا - و خود دانشگاه - را به عنوان پرونده آزمایشی برای رژیم اقتدارگرای جدید خود هدف قرار داده است.
داستان کلمبیا صرفاً درباره محمود خلیل، دانشجوی سابق تحصیلات تکمیلی در رشته امور بینالملل در آنجا نیست که یکی از رهبران اعتراضات طرفدار فلسطین بود که تقریباً بلافاصله پس از حملات تروریستی حماس در 7 اکتبر 2023 (۱۵ مهر ۱۴۰۲) آغاز شد. اما وقتی مقامات فدرال مهاجرت آخر هفته گذشته در ساختمان آپارتمان او ظاهر شدند و او را به یک مرکز در لوئیزیانا منتقل کردند تا مراحل اخراج او را آغاز کنند، بدخواهی و بیکفایتی دولت ترامپ را به وضوح نشان دادند.
بیکفایتی از همان ابتدا آشکار بود. به نظر میرسد افسران فدرال در زمان دستگیری خلیل باور داشتند که او با ویزای دانشجویی در ایالات متحده حضور دارد. اما این درست نبود. او دارای گرین کارت، یک مقیم قانونی دائم ایالات متحده است.
بدخواهی نیز آشکار بود. علیرغم اقامت دائم او، که به نظر میرسد مأموران در صحنه به زودی از آن مطلع شدند، دولت به خلیل اجازه نداد تا زمانی که توسط یک قاضی فدرال دستور داده شد، گفتگوی خصوصی با وکیل خود داشته باشد. خلیل زمانی از خانوادهاش گرفته شد که همسرش، که یک شهروند آمریکایی است، هشت ماهه باردار بود.
دلیل دستگیری، اخراج احتمالی و انزوای او از وکلای خودش چه بود؟ طبق اعلامیه حضور وزارت امنیت داخلی که به خلیل ارائه شد، «وزیر امور خارجه تعیین کرده است که حضور یا فعالیتهای شما در ایالات متحده پیامدهای جدی و نامطلوب سیاست خارجی برای ایالات متحده خواهد داشت.»
در حالی که این بیانیه محکومکننده به نظر میرسد، واقعیت این است که خلیل به دلیل فعالیتهای اعتراضی خود بازداشت شد و نه به این دلیل که حمایت غیرقانونی از تروریستها ارائه کرده است. همانطور که یک مقام دولت به The Free Press گفت، «اتهام در اینجا این نیست که او قانون را زیر پا گذاشته است.»
تروی ادگار، معاون وزیر وزارت امنیت داخلی، در مصاحبه با NPR به وضوح بیان کرد که دولت ابراز عقیده خلیل را هدف قرار داده است. ادگار گفت: «ما از این دانشجو دعوت و اجازه دادیم که وارد کشور شود و او خود را در میانه فرآیند اساساً فعالیت طرفدار فلسطین قرار داده است. و در این مرحله، همانطور که گفتم، وزیر امور خارجه میتواند روند ویزای او را در هر زمان بررسی و آن را لغو کند.»
اما ویزایی برای بررسی وجود ندارد. خلیل اکنون یک مقیم دائم است. اشتباه نکنید، دستگیری و بازداشت محمود خلیل حمله مستقیم به آزادی بیان است.
در حالی که من از اقدامات دولت وحشتزدهام، اما تعجب نمیکنم که این پرونده از کاری که کسی در کلمبیا انجام میداد، ناشی شد. این دانشگاه برای دههها درجات مختلفی از آشفتگی سیاسی را تجربه کرده است.
در واقع، اولین باری که مجبور شدم برای سخنرانی از طریق فلزیاب عبور کنم، 20 سال پیش در کلمبیا بود. من رئیس بنیاد حقوق فردی در آموزش و پرورش (که اکنون بنیاد حقوق فردی و آزادی بیان نامیده میشود) بودم و به محوطه دانشگاه رفتم تا از حق دانشجویان یهودی برای صحبت علیه یهودستیزی اساتید در گروه زبانها و فرهنگهای خاورمیانه و آسیایی دانشگاه دفاع کنم.
من هرگز فضای تهدیدآمیز هم در محوطه دانشگاه و هم در خود رویداد را فراموش نخواهم کرد. مردم درaudience به من و به یکدیگر فریاد میزدند. معترضان در سالنها شعار میدادند.
اما آن تجربه در مقایسه با آنچه پس از حملات تروریستی حماس در محوطه دانشگاه رخ داد، ناچیز بود.
دانشجویان یهودی در کلمبیا و چندین محوطه دانشگاه نخبگان آمریکایی دیگر با مصیبت روبرو شدند. در حالی که بسیاری از تظاهرکنندگان طرفدار فلسطین از پاسخ نظامی اسرائیل به طور مسالمتآمیز و قانونی انتقاد کردند، اعتراضات اغلب به یک چرخش تاریک رسید.
حامیان حماس حملات را جشن گرفتند و اعتراضات علیه اسرائیل از کنترل خارج شد. معترضان بخشهای بزرگی از زمینهای دانشگاه را برای روزهای متمادی اشغال کردند و در کلمبیا یک جناح از معترضان تالار همیلتون، یک ساختمان اداری مرکزی را تصرف کردند.
بر اساس شکایت 234 صفحهای که توسط ائتلافی از دانشجویان یهودی و سازمانهای یهودی علیه کلمبیا تنظیم شده است، «به دانشجویان یهودی و اسرائیلی توهین شده، مورد حمله فیزیکی قرار گرفته، تهدید شده و در محوطه دانشگاه و رسانههای اجتماعی با القاب هدف قرار گرفتهاند»، از جمله اظهاراتی مانند «مرگ بر یهودیان»، «خوک صهیونیست» و «بچه کش».
در حالی که تعیین صحت هر ادعایی مبنی بر تبعیض یا آزار و اذیت یهودیستیزانه علیه کلمبیا امکانپذیر نیست، اما وضعیت به اندازهای جدی بود که دولت بایدن تحقیقاتی را بر اساس Title VI علیه دانشگاه در نوامبر 2023 (آبان ۱۴۰۲)، حتی قبل از اعتراضات غیرقانونی سال 2024 و 2025 آغاز کرد.
Title VI قانون حقوق مدنی سال 1964 (۱۳۴۳ هـ.ش) از مؤسسات آموزشی که از بودجه فدرال استفاده میکنند، میخواهد که از دانشجویان در برابر تبعیض بر اساس نژاد، رنگ و منشاء ملی محافظت کنند. هم دولت بایدن و هم دولت ترامپ Title VI را تفسیر کردهاند تا تبعیض و آزار و اذیت یهودیستیزانه را ممنوع کنند.

با این حال، در عین حال، محافظت از دانشجویان در برابر تبعیض تنها اولویت کلمبیا نیست. باید از آزادی بیان و آزادی آکادمیک نیز به شدت محافظت کند.
کلمبیا یک دانشگاه دولتی نیست، بنابراین مشمول متمم اول قانون اساسی (که فقط در برابر سانسور دولتی محافظت میکند) نیست، اما من به قدرت اخلاقی سخنان دادگاه عالی در پروندهای به سال 1957 به نام Sweezy v. New Hampshire معتقدم: «معلمان و دانشآموزان همیشه باید آزاد باشند که تحقیق کنند، مطالعه کنند و ارزیابی کنند، تا بلوغ و درک جدیدی به دست آورند؛ در غیر این صورت، تمدن ما راکد و میمیرد.»
به عبارت دیگر، دانشگاهها دارای یک تعهد دوگانه هستند - محافظت از دانشجویان و اعضای هیئت علمی و کارکنان در برابر تبعیض و آزار و اذیت، در حالی که از آزادی بیان در محوطه دانشگاه نیز محافظت میکنند. این کار آسانی نیست. این کار ترکیبی از خرد و شجاعت را میطلبد.
اما دولت ترامپ نه خرد دارد و نه شجاعت، و اکنون در حال استفاده از ادعاهای یهودستیزی در محوطه دانشگاه به عنوان توجیهی برای نقض جدی روند قانونی و آزادی بیان است. وحشتهای سرخ ضد کمونیستی قرن بیستم جای خود را به یک جنون جدید دادهاند که علیه حامیان چپگرای آرمان فلسطین برانگیخته شده است.
من به سختی اولین کسی هستم که این مقایسه را انجام میدهد، تا حدی به این دلیل که یک تشابه بسیار واضح وجود دارد - در هر دو مورد سانسور جذابیت سیاسی داشت. کمونیسم یک ایدئولوژی زننده است و عدم محبوبیت کمونیستها و ایدههای کمونیستی (به ویژه در اوج جنگ سرد) آنها را به اهدافی دعوتکننده برای عوامفریبان و فتنهانگیزان تبدیل کرد. دولت میتوانست کمونیستها را با تشویق پرشور سانسور کند.
همدردی با حماس (چه رسد به حمایت از حماس) به طور مشابه زننده است. و افراد زیادی در محوطههای دانشگاه وجود دارند که چیزهای واقعاً شنیعی درباره اسرائیل، صهیونیسم و یهودیان گفتهاند. آنها خواستار نابودی دولت یهود و خشونت علیه یهودیان شدهاند. مجازات این صداها نیز تشویق پرشوری را به همراه دارد، به ویژه از بخشهایی از پایگاه رئیس جمهور ترامپ، اما نه تنها در آنجا.
با این وجود، درست همانطور که ما به درستی با شرم به افراطگراییهای دوران مککارتیسم نگاه میکنیم، اگر اجازه دهیم خشم از اعتراضات دانشگاهی بر تعهد ما به روند قانونی و آزادی بیان غلبه کند، با شرم به افراطگراییهای این لحظه نگاه خواهیم کرد.
بیایید با آزادی بیان شروع کنیم. بیان تمام راههایی که من با فعالیتهای ضداسرائیلی خلیل مخالفم، دشوار است. تحصنها با حقوق سایر دانشجویان در محوطه دانشگاه تداخل داشت. همچنین شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه یک گروه طرفدار فلسطین که خلیل به آن تعلق داشت، در واقع، حملات خشونتآمیز علیه اسرائیل را تأیید کرده است، از جمله با انتشار مقالهای که حملات 7 اکتبر (۱۵ مهر) را «پیروزی اخلاقی، نظامی و سیاسی» خواند.
اما احساسات من در مورد محتوای این نظرات به قانون اساسی بودن آنها بیربط است. در واقع، تمام نکته ماده آزادی بیان متمم اول قانون اساسی این است که از بیانی محافظت کند که سایر شهروندان به دنبال سرکوب آن هستند. بیان محبوب نیازی به حمایت قانونی ندارد.
علاوه بر این، مدتهاست ثابت شده است که متمم اول فقط از حقوق شهروندان آمریکایی محافظت نمیکند. دادگاه عالی در پروندهای به سال 1945 به نام Bridges v. Wixon حکم داد که «آزادی بیان و مطبوعات به بیگانگان ساکن در این کشور نیز اعطا میشود.»
با این حال، این به بررسی پایان نمیدهد. معلوم میشود که قوانین فدرال آبها را گلآلود میکند و به مقامات فدرال این اختیار را میدهد که حتی ساکنان قانونی دائم را در صورتی که آن ساکنان تهدیدی برای امنیت ملی یا حمایت از سازمانهای تروریستی تعیینشده تشخیص داده شوند، اخراج کنند. این قوانین آنقدر به ندرت مورد استناد قرار میگیرند که قانون رویهای کافی برای تعیین دقیق نحوه اعمال آنها توسط دادگاهها در مورد خلیل وجود ندارد.
مهم است که یک انحراف فنی مختصر داشته باشیم تا توضیح دهیم. در حال حاضر، دولت به 8 U.S.C. Section 1227 تکیه میکند که بیان میدارد: «بیگانهای که حضور یا فعالیتهایش در ایالات متحده، وزیر امور خارجه دلایل معقولی داشته باشد که باور کند پیامدهای جدی نامطلوب سیاست خارجی بالقوه برای ایالات متحده خواهد داشت، قابل اخراج است.»
یک قانون متفاوت، 8 U.S.C. Section 1182، میگوید که هر بیگانهای که «فعالیت تروریستی را تأیید یا حمایت کند یا دیگران را متقاعد کند که فعالیت تروریستی را تأیید یا حمایت کنند یا از یک سازمان تروریستی حمایت کنند» میتواند از ورود به کشور منع شود. نقض همان قانون نیز میتواند دلیلی برای اخراج باشد.
اما استناد به این قوانین سؤالات بیشتری را مطرح میکند. اول، آنها به طرز پوچی گسترده هستند. این ایده که اعتراض یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی در محوطه دانشگاه میتواند «پیامدهای جدی نامطلوب سیاست خارجی بالقوه» داشته باشد، تقریباً ذاتاً پوچ است، و حتی اگر خلیل حملات تروریستی به اسرائیل را تأیید کرده باشد، این هنوز هم بیانی است که از نظر قانون اساسی محافظت میشود. متمم اول قانون اساسی اجازه میدهد که از خشونت، از جمله خشونت غیرقانونی حمایت شود، تا زمانی که سخنران تحریک به اقدام غیرقانونی قریبالوقوع نکند.
این استاندارد از معترضان دانشگاهی که شعار میدادند «جهانیسازی انتفاضه» محافظت میکند و از افرادی که خواستار حذف اجباری فلسطینیان از غزه هستند نیز محافظت میکند. در هر دو شرایط، معترضان اقدامات غیرقانونی و خشونتآمیز را تأیید میکنند. با این حال، در هر دو شرایط، قانون اساسی از بیان آنها محافظت میکند.
حمله به روند قانونی به همان اندازه که حمله به آزادی بیان جدی است. در این ماه، دولت ترامپ اعلام کرد که تقریباً 400 میلیون دلار در قراردادها و کمکهای فدرال به کلمبیا را لغو میکند. در بیانیه دولت آمده است که این لغوها «به دلیل بیعملی مستمر مدرسه در مواجهه با آزار و اذیت مداوم دانشجویان یهودی» بوده است و گفته است «انتظار میرود لغوهای بیشتری به دنبال داشته باشد.»
در نگاه اول، این اقدام قانونی به نظر میرسد. از این گذشته، Title VI از مدارس میخواهد که از دانشجویان در برابر آزار و اذیت محافظت کنند و شواهد کافی وجود دارد که دانشجویان یهودی در محوطه دانشگاه با مصیبت روبرو شدهاند.
اما مشکلی وجود دارد - قوانین و مقررات فدرال فقط زمانی اجازه خاتمه کمکهای مالی فدرال را میدهند که «انطباق از طریق راههای داوطلبانه قابل تأمین نباشد» و زمانی که «پس از فرصت استماع، یک یافته صریح در پرونده مبنی بر عدم انطباق وجود داشته باشد.»
هیچ استماعی وجود نداشت. دولت به سادگی اقدام کرد. به عنوان یک قاعده، ملت ما رویکرد ملکه قلبها در «آلیس در سرزمین عجایب» را اتخاذ نمیکند: «ابتدا حکم، بعداً رأی.» حداقل، ما قرار نیست این کار را انجام دهیم.
بدتر از آن، دولت ترامپ روز پنجشنبه نامهای به کلمبیا ارسال کرد و خواستار تغییراتی در حکمرانی، فرآیندهای پذیرش و برنامههای آکادمیک خود «به عنوان پیششرط مذاکرات رسمی» با دولت شد. با این حال، دولت اختیار قانونی یا اساسی برای تحمیل این خواستهها را ندارد. کلمبیا هنوز یک دانشگاه خصوصی است که دارای حقوق اساسی خود است.
دولت میگوید که تازه شروع کرده است. در 10 مارس (۲۰ اسفند)، وزارت آموزش و پرورش به 60 دانشگاه اطلاع داد که ممکن است به دلیل عدم محافظت از دانشجویان یهودی در برابر آزار و اذیت یهودیستیزانه با اقدامات اجرایی روبرو شوند. و خود رئیس جمهور نوشت که بازداشت خلیل «اولین دستگیری از بسیاری دستگیریهای آینده است.»

به همین دلیل به جای اینکه اجازه دهیم خشم اخلاقی بر قضاوت و خرد ما غلبه کند، باید از استانداردهای دوگانه برای حامیان راست و چپ خودداری کنیم. باید بگذاریم بیان آزاد به جریان خود ادامه دهد و به عنوان یک ملت، نباید به دولت اجازه دهیم خودسرانه به سمت آزادی آکادمیک یورش برد و روند قانونی را نقض کند.
هنگامی که دولت یک شهروند آمریکایی را - یا یک مقیم قانونی دائم را - به دلیل بیان دیدگاههای نامطلوب سیاسی هدف قرار میدهد، همه ساکنان این ملت آسیب میبینند. از هر یک از این تخلفات باید به سختی دفاع کرد، و به هیچ وجه نباید به سادگی تسلیم افراطگرایی سیاسی شد.
این داستان با کلمبیا متوقف نخواهد شد. دولت متعهد به سرکوب فعالان است و کلمبیا فقط یک شروع است. در این زمستان سخت آزادی، وظیفه همه ما این است که شجاعانه در برابر این یورش بایستیم.