جنیفر دارت به همراه برادرش، راب دارت، در خانه دوران کودکی‌شان در وین، ویرجینیا، در این ماه.
جنیفر دارت به همراه برادرش، راب دارت، در خانه دوران کودکی‌شان در وین، ویرجینیا، در این ماه.

بازگشت وکیلی که مبارزه‌اش با روان‌پریشی خوانندگان WSJ را مجذوب خود کرد

راب دارت، که سال‌ها در لس‌آنجلس سرگردان بود، در خانه دوران کودکی خود در ویرجینیا تحت درمان قرار دارد.

راب دارت در آوریل 2024 زمانی که در خیابان‌های لس‌آنجلس بزرگ زندگی می‌کرد.
راب دارت در آوریل 2024 زمانی که در خیابان‌های لس‌آنجلس بزرگ زندگی می‌کرد. عکس: فیلیپ چونگ برای WSJ
راب دارت در حال خواندن روزنامه با مادرش، شری، در خانه خانوادگی‌شان در وین، ویرجینیا.
راب دارت در حال خواندن روزنامه با مادرش، شری، در خانه خانوادگی‌شان در وین، ویرجینیا.
شری دارت، از چپ، به همراه دو فرزندش، جنیفر و راب، در حال شرکت در مراسم کلیسا در کلیسای پرزبیتری وین در وین، ویرجینیا، در این ماه.
شری دارت، از چپ، به همراه دو فرزندش، جنیفر و راب، در حال شرکت در مراسم کلیسا در کلیسای پرزبیتری وین در وین، ویرجینیا، در این ماه.
شری دارت در ژانویه به لس‌آنجلس پرواز کرد و راب را با خود به خانه دوران کودکی‌اش در وین بازگرداند تا با او بماند.
شری دارت در ژانویه به لس‌آنجلس پرواز کرد و راب را با خود به خانه دوران کودکی‌اش در وین بازگرداند تا با او بماند.

وین، ویرجینیا - راب دارت همیشه امیدوار بود داستانی که می‌نویسد به دست مردم سراسر کشور برسد. هرگز فکر نمی‌کرد داستان در مورد خودش باشد.

سال گذشته، وال استریت ژورنال درباره سقوط دارت از یک زندگی کامل به عنوان وکیل، نویسنده و پدر، از طریق جدا شدن از خانواده، خانه و حرفه خود برای پیروی از صداهایی در سرش نوشت. او در طول همه‌گیری، درمان اختلال اسکیزوافکتیو و دوقطبی خود را متوقف کرد و شروع به سرگردانی در خیابان‌های لس‌آنجلس بزرگ کرد. خانواده‌اش ناامیدانه تلاش کردند به او کمک کنند، اما دارت امتناع کرد.

سپس، در ژانویه، دارت به خانه بازگشت.

او در ایمیلی به مادرش، شری دارت، در آن ماه نوشت که آماده کمک او است. او با هواپیما به لس‌آنجلس رفت تا با او ملاقات کند و او را به اتاق خواب دوران کودکی‌اش در این شهر در خارج از واشنگتن دی سی بیاورد.

او برای آرام کردن توهماتش دارویی طولانی‌اثر مصرف می‌کند. او هر هفته از طریق FaceTime با پسر 12 ساله‌اش صحبت می‌کند. او در حال گذراندن دوره‌های آموزش مداوم برای فعال‌سازی مجدد پروانه وکالت خود است.

دارت 45 ساله گفت: «خیلی خوب است که بی‌خانمان نباشم.»

دو سال زندگی دارت در خیابان‌ها نشان می‌دهد که چگونه بیماری روانی و بی‌خانمانی می‌تواند به سرعت به انزوا و خشونت تبدیل شود. به او شلیک شد. معدود وسایلش به سرقت رفت. او در حالی که لس‌آنجلس در آتش می‌سوخت، در خیابان‌ها سرگردان بود.

چرخش دارت به سمت زندگی قدیمی و بهبودی‌اش با مهربانی غریبه‌هایی که داستانش را خوانده بودند، آغاز شد.

یکی از آن‌ها، جان انگلکه، برای دارت در یک کافی‌شاپ در محله سیلور لیک، جایی که انگلکه در آن زندگی می‌کرد و دارت وقت می‌گذراند، حسابی باز کرد. دیگری، ویکی لوکاس، خانواده دارت را به دکتر تیموتی پیلکو، روانپزشک وابسته به بیمارستان لاس انکیناس در پاسادنا، کالیفرنیا، معرفی کرد. پیلکو موافقت کرد که در صورت آمادگی دارت، او را درمان کند.

آن لحظه اواخر سال گذشته، زمانی که دارت پیام‌هایی را با مادر و خواهرش، جنیفر دارت، رد و بدل کرد، فرا رسید.

او به جنیفر نوشت: «من به کمک نیاز دارم و مایلم دارو مصرف کنم. من هم دوست دارم شما را ببینم. شاید گاهی اوقات مرا ناامیدکننده بدانید.»

او پیشنهاد کرد که او برای دیدن چراغ‌های کریسمس در سیلور لیک بیاید.

تختی در لاس انکیناس روز بعد باز شد. شری یک اوبر سفارش داد تا دارت را سوار کند و به بیمارستان ببرد. دارت موافقت کرد که یک داروی ضد روان‌پریشی طولانی‌اثر تزریق کند و به پیلکو اجازه داد تا به‌روزرسانی‌ها را با شری در ویرجینیا و جنیفر در کارولینای شمالی به اشتراک بگذارد.

در روز کریسمس، جنیفر در یک تماس تلفنی به برادرش گفت که شنیدن صدایش بهترین هدیه‌ای است که می‌تواند تصور کند.

او پاسخ داد: «متاسفم که چیزی برایت نفرستادم!»

در ژانویه، آتش‌سوزی‌هایی در سراسر لس‌آنجلس رخ داد. وضعیت دارت رو به وخامت گذاشت.

پیلکو در 10 ژانویه نوشت: «اوضاع برای راب رو به وخامت گذاشته است.»

دارت از یک قاضی درخواست کرد که آزاد شود. او موافقت کرد که یک تزریق دیگر از داروی ماهانه را انجام دهد. در یک جلسه مجازی در 14 ژانویه، دارت به یک قاضی گفت که مسکنی پیدا خواهد کرد و قصد دارد به وکالت بازگردد. قاضی اجازه داد راب برود.

راب پس از آتش‌سوزی از بیمارستان بیرون رفت. آوار در هوا معلق بود.

او به یاد می‌آورد: «وقتی بیرون می‌رفتی، می‌توانستی یک درخشش عجیب ببینی.»

راب در 16 ژانویه به جنیفر نوشت و از او خواست که یک Airbnb در سیلور لیک برایش اجاره کند.

او نوشت: «ما خیلی سخت تلاش کردیم تا شما را به بهترین بیمارستان با بهترین پزشک و بهترین مراقبت‌ها برسانیم. من از اینکه شما رفتید، دلشکسته‌ام. آن‌ها به شما کمک می‌کردند تا زندگی خود را پس بگیرید. برنامه شما اکنون چیست—چگونه شغل پیدا خواهید کرد؟»

شش ساعت بعد، شری دارت ایمیل خود را باز کرد تا یادداشتی را پیدا کند که دو سال آرزویش را داشت.

او نوشت: «من فکر می‌کنم باید به وین برگردم. در اسرع وقت اگر ممکن باشد.»

او پاسخ داد: «البته که می‌توانی به خانه بیایی.»

او در پاسخ نوشت: «من خوشحال خواهم شد که شما را ببینم. پاهایم از راه رفتن خیلی خسته شده‌اند.»

شری برای روز بعد بلیط هواپیما رزرو کرد.

آن‌ها قرار بود در کتابخانه سیلور لیک ملاقات کنند. در دوران حضورش در خیابان‌ها، پناهگاه دارت بود. او از رایانه‌های آن استفاده می‌کرد و به صدای نواختن پیانوی بزرگ آن توسط مردم گوش می‌داد.

شری چمدان خود را از پله‌های کتابخانه بالا کشید و از کتابدار پرسید که کجا می‌تواند پسرش را پیدا کند. او او را در حال خواندن یک رمان گرافیکی دید. او از دیدن او خوشحال شد.

آن‌ها از واحد انبار او بازدید کردند و چند وسیله برای پوشیدن برداشتند. آن‌ها موهایش را کوتاه کردند و صورتش را اصلاح کردند و سوار هواپیما به خانه شدند. شری یک عکس سلفی از خود و دارت گرفت، تمیز و خندان.

او زیرنویس این عکس را نوشت: «راب و من روز فوق‌العاده‌ای داریم.»

راب در وین، در حال ثبت‌نام برای Medicaid است. او تزریق بعدی داروی ضد روان‌پریشی خود را دریافت کرد و از یک روانپزشک محلی بازدید کرد. در یک دیدار اخیر، مادر و پسر در مورد اینکه چگونه دوست دارند بخندند و در مورد کتاب‌ها، فیلم‌ها و موسیقی بحث کنند، صحبت کردند. یکشنبه‌ها به کلیسا می‌روند.

شری گفت: «ما چیزهای زیادی برای گفتن داریم،» سپس تعجب کرد که آیا بیش از حد صحبت می‌کند یا خیر.

پسرش با لبخندی اطمینان‌بخش گفت: «شما زیاد صحبت نمی‌کنید.»

دارت یک مسیر کوتاه دویدن پیدا کرده است که دوست دارد. او دوست دارد یواشکی چند نخ سیگار روی عرشه بکشد. او با خواهر و پسرش در FaceTime صحبت می‌کند.

دارت گفت: «او در مقطع راهنمایی است، بنابراین مسائل خودش را دارد که با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند.»

او گفت که تجربه‌اش در خیابان‌ها، او را به خاطر پناهگاه، گرما و غذا سپاسگزارتر کرده است. او از رهایی از انزوایی که به گفته او افکار مضر را بزرگ‌نمایی می‌کرد، آسوده خاطر است. اکنون برایش عجیب به نظر می‌رسد که قبلاً از او نخواسته بود به خانه در وین بیاید.

او گفت: «لحظاتی وجود داشت که خیلی دشوار بود.»

دارت بیش از سه ماه است که دارو مصرف می‌کند. او در حال گذراندن دوره‌های آنلاین برای فعال‌سازی مجدد پروانه وکالت خود است و به نوشتن یک کتاب فکر می‌کند. شاید یک خاطره.

او گفت: «شاید مانند یک رمان گرافیکی بسیار ملایم با مناظر بسیار زیبا و بسیار خوش‌منظره با کمی شفای عاطفی و این تمام چیزی است که در آن اتفاق می‌افتد.»

آیا داستان برای او با خوشحالی به پایان می‌رسد؟

او گفت: «امیدوارم.»

به جولی ورناو در [email protected] بنویسید.