هواپیمایی که گفته می شود دونالد ترامپ جونیور، تاجر آمریکایی، را حمل می کند، در تاریخ 7 ژانویه 2025 وارد نوک، گرینلند می شود.
هواپیمایی که گفته می شود دونالد ترامپ جونیور، تاجر آمریکایی، را حمل می کند، در تاریخ 7 ژانویه 2025 وارد نوک، گرینلند می شود.

گرینلند برای ترامپ در باز است

اروپا خوشحال خواهد شد که ایالات متحده بیشتر در این جزیره حضور داشته باشد.

درخواست تند دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده مبنی بر اینکه قلمرو نیمه خودمختار جزیره گرینلند تحت «مالکیت» ایالات متحده درآید، موجی از وحشت را در سراسر اقیانوس اطلس به راه انداخته است. این کشور جزیره ای یخ زده، با وجود اینکه از نظر جغرافیایی بخشی از قاره آمریکای شمالی است، بیش از سه برابر اندازه تگزاس و با 60000 نفر جمعیت، قرن ها تحت کنترل اروپا بوده است.

اروپا به تدریج کنترل خود را بر گرینلند در طول زمان کاهش داده است. و هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم که این کنترل را بیشتر کاهش نخواهد داد تا به ایالات متحده اجازه دهد سیاست های مورد علاقه متقابل فراآتلانتیک، از جمله گسترش استخراج معادن و حضور نظامی ایالات متحده را دنبال کند.

بزرگترین مانع در این روند ممکن است در واقع زورگویی های علنی خود ترامپ باشد. گرینلند یک پروژه ایده آل برای متحدان فراآتلانتیک است تا با مشورت با بومیان گرینلند به طور مشترک آن را دنبال کنند.

گرینلند بخشی از پادشاهی دانمارک است (و بنابراین از سال 1973 تا 1985 عضو جامعه اقتصادی اروپا بود)، اما از سال 1979، به عنوان یک قلمرو خودمختار، با پرچم، زبان و نهادهای خود وجود داشته است. این قلمرو قطب شمال ارز، قانون اساسی یا شهروندی خاص خود را ندارد و قوه قضائیه و امور خارجه نیز تحت کنترل دانمارک باقی مانده اند.

گرینلند اکنون دارای خودمختاری است که شامل کنترل منابع طبیعی و توسعه اقتصادی آن می شود. از سال 2009، بلوک عظیم و عمدتاً پوشیده از یخ قطب شمال که در 2920 کیلومتری (1814 مایلی) دانمارک قرار دارد، این قدرت را داشته است که اعلام استقلال کند - مشروط به تایید یک همه پرسی در گرینلند و پارلمان دانمارک.

در گذشته، اروپایی‌ها منافع خود در گرینلند را عمدتاً زیست‌محیطی بیان کرده‌اند. اتحادیه اروپا در سیاست به روز شده قطب شمال خود که در سال 2021 منتشر شد، اهداف خود را برای کمک به حفظ قطب شمال به عنوان منطقه ای برای همکاری مسالمت آمیز و «کاهش اثرات تغییرات آب و هوایی و حمایت از توسعه پایدار مناطق قطب شمال به نفع جوامع قطب شمال، به ویژه مردم بومی و نسل های آینده» تاکید می کند. اتحادیه اروپا همچنین 225 میلیون یورو (236 میلیون دلار) برای کمک به گرینلند در زمینه آموزش و 40 میلیون یورو (42 میلیون دلار) دیگر برای مقابله با آلودگی رادیواکتیو در دریای بارنتس از سال 2021 تا 2027 اختصاص داد.

سال گذشته، کمیسیون اروپا دفتری را در پایتخت گرینلند، نوک تأسیس کرد. اورسولا فون در لاین، رئیس جمهور، در اولین سفر خود به این قلمرو جزیره، شخصاً آن را افتتاح کرد.

اما این استراتژی جدید، برای اولین بار، همچنین به صراحت ژئوپلیتیک ذاتی در توسعه منابع گرینلند را برجسته کرد. بیانیه این استراتژی می گوید: «تشدید علاقه به منابع قطب شمال و مسیرهای حمل و نقل می تواند منطقه را به عرصه رقابت محلی و ژئوپلیتیکی و تنش های احتمالی تبدیل کند و احتمالاً منافع اتحادیه اروپا را تهدید کند. تقاضای جهانی برای محصولات منابع قطب شمال نشان می دهد که توسعه قطب شمال تنها توسط نیروهای سیاسی و اقتصادی محلی هدایت نمی شود.»

مارک جاکوبسن از کالج دفاع سلطنتی دانمارک گفت: «اتحادیه اروپا در تلاش است تا موقعیت خود را در قطب شمال برای بهره مندی از ثروت ها و جستجوی نفوذ در حکمرانی منطقه ای بهبود بخشد. بازیگران جاه طلب دیگری مانند چین، هند و اخیراً برزیل نیز این کار را می کنند.» جاکوبسن همچنین نویسنده کتاب گرینلند در امنیت قطب شمال است.

اما اروپا هنوز به هیچ سرمایه‌گذاری قابل توجه دیگری برای ارتقای امنیت خود در گرینلند یا دسترسی به منابع طبیعی آن متعهد نشده است.

اینجاست که ایالات متحده وارد عمل می شود. شناخت ترامپ از اهمیت گرینلند برای امنیت ایالات متحده نه عجیب و غریب است و نه جدید. واشنگتن مدت‌هاست که به توده وسیع قطب شمال که بین ایالات متحده و روسیه واقع شده است، چشم دوخته است - واقع بر کوتاه ترین مسیر از آمریکای شمالی به اروپا - و در سال 1946، هری ترومن پیشنهاد داد که این جزیره پوشیده از یخچال را از دانمارک در ازای 100 میلیون دلار طلا و همچنین حق استفاده از یک قطعه نفت آلاسکا بخرد.

واشنگتن به درستی این توده زمین را برای امنیت اقیانوس اطلس حیاتی می داند، همانطور که امروز هم در طول جنگ سرد بود. به همین دلیل است که حتی پس از کاهش اندازه در دهه 1990، ایالات متحده هنوز پایگاه فضایی پیتوفیک، یک تاسیسات نظامی ایالات متحده در بالای دایره قطب شمال را حفظ کرده است، که به عنوان کلید هشدار اولیه موشکی و دفاع و همچنین نظارت فضایی در نظر گرفته می شود.

با توجه به مواضع تهاجمی فزاینده روسیه، احتمالاً از حضور گسترده تر ایالات متحده در گرینلند توسط گرینلندی ها و اروپایی ها استقبال خواهد شد.

کریستیان سوبی کریستنسن، مدیر مرکز مطالعات نظامی دانشگاه کپنهاگ، گفت: «اما دلیلی وجود ندارد که ایالات متحده مالک آن باشد. «ایالات متحده از حقوق نظامی گسترده ای برخوردار است که توسط دانمارک به آن اعطا شده است. گرینلند و اروپا نیز منافع امنیتی ایالات متحده را به طور پیچیده با منافع خود مرتبط می دانند و به احتمال زیاد مخالف ساخت آنها توسط واشنگتن نخواهند بود. ترامپ دری را می کوبد که به روی ایالات متحده باز است.»

در 13 ژانویه، وزیر امور خارجه دانمارک گفت که کشورش می خواهد با گرینلند همکاری کند تا «به گفتگوها» با ترامپ «برای تضمین منافع مشروع آمریکا» در قطب شمال ادامه دهد.

کوپیک کلیست، سیاستمدار گرینلندی که بین سال های 2009 و 2013 به عنوان نخست وزیر خدمت کرده است، گفت: «این امر مستلزم مذاکره با خود گرینلندی ها و علاقه واقعی به مسائل مردم ما در اینجا است. شما فقط یک ملت یا کشور را نمی خرید. ما قصد نداریم دوباره مستعمره شویم.»

در نهایت، ایالات متحده و اتحادیه اروپا اولویت های ژئواستراتژیک مشابه و همپوشانی در گرینلند دارند - و هرگز بیش از اکنون اینگونه نبوده است. دانمارک (از طریق گرینلند)، سوئد، ایسلند، فنلاند و نروژ - جناح شمالی ناتو در اروپا - قطب شمال را با آمریکای شمالی و روسیه به اشتراک می گذارند. دومی اخیراً سرمایه گذاری های زیادی در عملیات نظامی قطب شمال خود، از جمله به شکل بمب افکن های استراتژیک با قابلیت هسته ای و همچنین سیستم های موشکی و نظارتی در شمال سیبری انجام داده است. زیردریایی های هسته ای روسیه در قطب شمال و دریای بارنتز گشت زنی می کنند.

از سواحل گرینلند، فناوری نظارتی متحدان اقیانوس اطلس مدت‌هاست که حیاتی بوده است - و هرگز بیشتر از اکنون، در چارچوب جنگ در اوکراین، زمانی که هر مزیتی که اروپایی‌ها می‌توانند در برابر روسیه به دست آورند، ارزش سرمایه‌گذاری را دارد.

کریستنسن گفت، گرینلندی ها به خوبی می دانند که نمی توانند از خود دفاع کنند و با خوشحالی بخشی از حوزه امنیتی اقیانوس اطلس هستند. با این حال، به طرز عجیبی، نه دانمارکی ها و نه اتحادیه اروپا دارایی های نظامی قابل توجهی در گرینلند ندارند. در اوایل سال 2024، دانمارک هزینه های دفاعی گرینلند را افزایش داد و مذاکرات در پارلمان دانمارک در مورد سرمایه گذاری بیشتر در دو کشتی بازرسی جدید، دو پهپاد دوربرد و دو تیم سورتمه سگ اضافی در حال انجام است.

اما سرمایه گذاری های امنیتی که دولت ترامپ در نظر دارد احتمالاً بسیار گسترده تر از تیم های سورتمه سگ است - به عنوان مثال، مواردی مانند افزایش پوشش رادار و قابلیت های ضد زیردریایی گسترده تر.

جیکوبسن (از کالج دفاع سلطنتی دانمارک) گفت که منابع طبیعی غنی گرینلند حتی از نقش آن در تامین امنیت ملی، که البته این دو ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، منافع فراآتلانتیک مهمتری هستند. منابع طبیعی دفن شده در زیر توندراهای ذوب شده شامل روی، سرب، طلا، سنگ آهن و عناصر خاکی کمیاب سنگین و سبک است. کارشناسان تخمین می زنند که ثروت منابع تجمعی آن در جایی بین ده ها تا صدها میلیارد دلار است.

و فروپاشی آب و هوا در حال باز کردن مسیرهای کشتیرانی جدیدی است که قبلاً یخ وجود داشت. به طور خاص، جاکوبسن گفت، عناصر خاکی کمیاب موجود در گرینلند برای دستگاه های با فناوری پیشرفته از تلفن های همراه گرفته تا فناوری نظامی پیشرفته و همچنین اجزای انتقال انرژی پاک بسیار مهم هستند.

جیکوبسن گفت: «برای رسیدن به مواد معدنی، گرینلند به مجموعه کاملی از کارهای زیرساختی نیاز دارد. «این کار با اصول اولیه مانند بنادر، جاده ها و فرودگاه ها شروع می شود. این یک پیشنهاد پرهزینه است، به این معنی که برای عملی شدن از نظر اقتصادی، به قیمت های بالای بازار جهانی نیاز دارد.»

جیکوبسن اضافه کرد: «یک دهه پیش، چین علاقه قابل توجهی به توسعه صنایع استخراج این منطقه نشان داده بود، اما به این نتیجه رسید که به سادگی بسیار پیچیده است. با این حال، چیزی که چینی ها را ترساند، تصمیم گرینلند برای کنار گذاشتن استخراج اورانیوم بود. نگرش خصمانه ایالات متحده نسبت به حضور چین نیز قطعا تأثیرگذار بوده است.»

در واقع، هم کریستنسن و هم جاکوبسن گفتند که گرینلندی ها سال هاست که دقیقاً برای این نوع سرمایه گذاری ها التماس می کنند - از هر سرمایه گذاری که مایل باشد - اما هیچ متقاضی پیدا نکرده اند. این یک در باز دیگر است که ایالات متحده - و اروپا به همراه آن - می توانند به عنوان متحدان برای تقویت هر دو مجموعه منافع همفکر خود از آن عبور کنند.

از قضا، علیرغم تمام خصومت های عمومی، دانمارک و دولت اول ترامپ در سال 2018 در مورد سیاست گرینلند همکاری کردند. هنگامی که پنتاگون از قصد چین برای ساخت سه فرودگاه در غرب گرینلند مطلع شد، از دانمارک درخواست کرد که وارد عمل شود و ابتدا این کار را انجام دهد - که اتفاق افتاد و از حضور چین در جزیره جلوگیری کرد.

اما تزریق اخیر چنین سرزنشی توسط واشنگتن به طور مستقیم در دفترچه بازی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه قرار می گیرد.

کریستنسن در مورد 7 ژانویه گفت، زمانی که ترامپ در این مورد صحبت کرد، به طور ضمنی شرکای ناتو را در مقابل یکدیگر قرار داد و سوخت بیشتری برای توجیه نقض مرزهای دولتی فراهم کرد، گفت: «باید روز بزرگی در وزارت خارجه روسیه بوده باشد.»

روزنامه سوئدی داگنس نیهتر به موازات بین تاکتیک‌های ترامپ و مسکو اشاره کرد: «این لفاظی مستقیماً از کرملین می‌آید. ترامپ اکنون در مورد گرینلند همانطور صحبت می کند که پوتین در مورد اوکراین صحبت می کرد. ... این یک مشروعیت قابل توجه از امپریالیسم مدرن روسیه است.»

اکنون، اروپا باید ترامپ را متقاعد کند که همکاری و یک نظم مبتنی بر قوانین به نفع واشنگتن است - که در مورد گرینلند قطعا اینطور است. یک دوز سیاستمداری بی‌طرفانه می‌تواند نتیجه مثبتی برای گرینلند، ایالات متحده و اروپا به همراه داشته باشد - و به اوکراین تحت محاصره نیز کمک کند.

این پست بخشی از پوشش مداوم FP از دولت ترامپ است. در اینجا دنبال کنید.