برای دههها، ایگواناهای بومی فیجی و تونگا یک معمای تکاملی را مطرح کردهاند. تمام گونههای ایگوانای زنده دیگر در قاره آمریکا، از جنوب غربی ایالات متحده تا کارائیب و بخشهایی از آمریکای جنوبی ساکن هستند. پس چگونه ممکن است تعدادی خزنده پیوندی در دو جزیره در اقیانوس آرام جنوبی، در فاصله بیش از ۸۰۰۰ کیلومتری، سرگردان شده باشند؟
سیمون جی. اسکارپتا، زیستشناس تکاملی در دانشگاه سان فرانسیسکو، میگوید: «این سؤال قطعاً تخیل دانشمندان و مردم را به خود جلب کرده است.»
در تحقیقاتی که روز دوشنبه منتشر شد در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم، دکتر اسکارپتا و همکارانش این فرضیه را مطرح میکنند که اجداد ایگواناهای فیجی سوار بر حصیرهایی از پوشش گیاهی شناور از دریا عبور کردهاند. چنین سفری در حدود ۸۰۰۰ کیلومتر اقیانوس باز، طولانیترین سفر شناختهشده توسط یک مهرهدار غیرانسان خواهد بود.
هامیش جی. اسپنسر، متخصص ژنتیک تکاملی در دانشگاه اوتاگو در نیوزلند که در این مطالعه شرکت نداشت، میگوید: کلکسواری (Rafting) - اصطلاحی که دانشمندان برای سوار شدن در اقیانوسها بر روی درختان ریشهکنشده یا دستههای درهمپیچیده گیاهان استفاده میکنند - مدتهاست که به عنوان راهی برای رسیدن موجودات کوچک خشکی به جزایر شناخته میشود. معمولاً اینها بیمهرگان هستند که اندازه کوچکشان به این معنی است که میتوانند مسافت زیادی را در تنه درخت ریشهکنشده زنده بمانند. وی افزود، در حالی که مثالهایی از مهرهداران غیرپرنده نسبتاً نادر هستند، به نظر میرسد مارمولکها و مارها میتوانند دورتر از پستانداران کلکسواری کنند، شاید به این دلیل که متابولیسم کندتر آنها به آنها اجازه میدهد برای مدت طولانی روزه بگیرند.
گونههای ایگوانا ثابت کردهاند که در سفرهای کوتاهتر مهارت دارند. دکتر اسکارپتا میگوید، در سال ۱۹۹۵، دانشمندان مشاهده کردند که حداقل ۱۵ ایگوانای سبز تقریباً ۳۲۰ کیلومتر را روی بقایای طوفان از یک جزیره کارائیب به جزیره دیگر کلکسواری کردند. و محققان مدتهاست که موافقند اجداد ایگواناهای جزایر گالاپاگوس سفر تقریباً ۹۶۵ کیلومتری از آمریکای جنوبی را بر روی پوشش گیاهی شناور انجام دادهاند.
با این حال، سفر به فیجی، چالشی تقریباً غیرقابل تصور است. دکتر اسپنسر گفت، در حالی که برخی از محققان پیشنهاد کردند که اجداد ایگوانای فیجی نیز به آنجا کلکسواری کردهاند، برخی دیگر به فواصل زیاد به عنوان دلیلی برای تردید اشاره کردند. آنها استدلال کردند که ایگواناها بقایای یک گروه منقرضشده هستند، گروهی که احتمالاً از طریق خشکی از قاره آمریکا به آسیا یا استرالیا عبور کردهاند و سپس سفر نسبتاً آسانتری به فیجی و تونگا داشتهاند.
تیم دکتر اسکارپتا این سؤال را با تلاش برای یافتن زمان انشعاب گونههای ایگوانای فیجی - که به یک جنس متمایز، Brachylophus، تعلق دارند - از نزدیکترین بستگان خود بررسی کرد. پس از اینکه این تیم ژنتیک ۱۴ گونه ایگوانای زنده متعلق به هشت جنس را نمونهبرداری کرد، تجزیه و تحلیل آن نشان داد که نزدیکترین بستگان زنده گونههای فیجیایی، جنس Dipsosaurus، گروهی از ایگواناهای بیابانی هستند که در جنوب غربی آمریکا و شمال غربی مکزیک یافت میشوند.
دکتر اسکارپتا گفت: «در مقایسه با سایر ایگواناها، هر دو از نظر شکل بدن نسبتاً باریک هستند و شباهتهای اسکلتی نیز دارند، مانند مورفولوژی دندانهایشان.» تجزیه و تحلیل تیم نشان داد که این دو جنس حدود ۳۰ میلیون تا ۳۴ میلیون سال پیش از هم جدا شدهاند.
دکتر اسکارپتا گفت: این زمانبندی به دلایل مختلفی مهم است: اولاً، تقریباً مصادف است با زمانی که آتشفشانها مجمعالجزایر فیجی را به وجود آوردند. دوم، سرما و یخ اطراف قطبها در آن زمان، عبور هر تبار ایگوانای حساس به دما را از قاره آمریکا به آسیا یا استرالیا و سپس پریدن به جزایر اقیانوس آرام غیرممکن میکرد. همچنین هیچ مدرک فسیلی ایگوانا در هیچ کجای نیمکره شرقی به غیر از فیجی یا تونگا وجود ندارد.
دکتر اسکارپتا گفت: «آمریکای شمالی محتملترین منطقه منشأ برای ایگواناها در فیجی است و کلکسواری بر روی آب بهترین سازوکار پشتیبانیشده است.»
این تیم همچنین استدلال میکند که ایگواناهای بیابانی اجدادی - که تحمل گرما و شرایط سخت را دارند - برای این سفر بسیار مناسب بودهاند. یک سفر سه تا چهار ماهه تقریباً به اندازه خواب زمستانی Dipsosaurus بود، به این معنی که مارمولکها میتوانستند بدون گرسنگی این سفر را انجام دهند.
دکتر اسکارپتا افزود، و اگر خزندگان گیاهخوار روی حصیر پوشش گیاهی کلکسواری کرده باشند، «ایگواناهای مسافر حتی ممکن است در طول سفر غذا داشته باشند.»
دکتر اسپنسر گفت: «در گذشته، چنین رویدادهای پراکندگی دوربرد به نظر میرسید داستانهای غیرقابل آزمایشی هستند که فقط به تخیل فرد محدود میشدند.» اما در حالی که این پیشنهاد ممکن است خارقالعاده به نظر برسد، او گفت، این تیم استدلالی بسیار قانعکننده ارائه میدهد. از این گذشته، منشاهای احتمالی دیگر برای ایگواناهای فیجیایی مستلزم رویدادهایی است که ممکن است به همان اندازه یا حتی بیشتر غیرمحتمل بوده باشند، مانند انقراض و ناپدید شدن کامل سایر ایگواناها در امتداد مسیرهای جایگزین.
دکتر اسپنسر افزود: این مطالعه به مجموعه رو به رشدی از تحقیقات میافزاید و نشان میدهد که «پراکندگی دوربرد در تاریخ تکاملی بسیاری از گروههای جانوری بسیار مهمتر از آن چیزی است که قبلاً تصور میشد.»