کابلهای زیر دریا در حال حاضر اهمیت ویژهای پیدا کردهاند. در ماه نوامبر، قطعی دو کابل داده در دریای بالتیک توجه رسانهای بسیاری را به خود جلب کرد، فراتر از مشکلاتی که زیرساختهای حیاتی زیر دریا به طور معمول ایجاد میکنند. این اقدامات خرابکارانه ظاهراً پس از آسیبهای مشابه به کابلهای زیردریایی در دریای بالتیک در سال گذشته و آسیب به سه کابل زیردریایی در دریای سرخ در فوریه ۲۰۲۴ رخ داد. در آن سوی جهان، گارد ساحلی تایوان در حال بررسی این موضوع است که آیا کشتی متعلق به یک شرکت هنگکنگی یکی از تعداد انگشتشماری کابلهای فیبر نوری را که این کشور جزیرهای را به دنیای خارج متصل میکند، قطع کرده است یا خیر.
ایالات متحده در اینجا منافع حیاتی دارد: چهار شرکت آمریکایی سهم رو به رشدی از مالکیت کابلهای داده زیر دریا و ترافیکی که حمل میکنند را به خود اختصاص دادهاند. این شرکتها—از جمله متا و گوگل—جواهرات گرانبهای بخش فناوری ایالات متحده هستند. بخش مالی آمریکا، یکی دیگر از منابع حیاتی رونق آمریکا، به شدت به کابلهای زیر دریا وابسته است. هر روز، تراکنشهای مالی به ارزش بیش از ۱۰ تریلیون دلار در امتداد کف دریا منتقل میشوند.
ارتش ایالات متحده نیز به شدت به این جریانهای داده زیر دریا وابسته است و اکثریت قریب به اتفاق اطلاعات فرماندهی و کنترل بر روی کابلهای زیر دریایی خصوصی جریان دارد.
از آنجایی که کارشناسان امنیت بینالمللی بیم آن دارند که دوران درگیری زیر دریا بر ما تحمیل شود، این استدلال قوی وجود دارد که ایالات متحده اقدام بینالمللی را برای محافظت از آنچه آرون بیتمن، نویسنده و مورخ، «نقطه ضعف قدرت آمریکا» مینامد، تحریک کند.
در عرض چند دهه پس از ظهور کابلهای ارتباطی زیر دریا، دولتها به دنبال محافظت از کابلهای خود و مداخله در کابلهای مخالفان خود بودند، از جمله در طول جنگ آمریکا و اسپانیا و، مشهورتر از آن، جنگ جهانی اول. اما حجم دادههایی که از طریق کابلهای امروزی جریان دارد و نقش محوری آن در اطلاعات و فرماندهی و کنترل بسیار فراتر از دورههای قبلی درگیری است. با توجه به جهانی شدن و انقلاب اطلاعات، این چالش بسیار بزرگتر است.
برخی از کارشناسان استدلال میکنند که یک کارزار جنگ ترکیبی مداوم علیه زیرساختهای غربی توسط روسیه، چین و عوامل غیردولتی در جریان است که به دنبال مختل کردن تجارت و تضعیف قدرت اقتصادی غرب هستند. در حالی که چین به طور گسترده به عنوان «چالش سرعت» پیش روی ایالات متحده درک میشود، روسیه بیشترین ظرفیت توسعه یافته را برای تهدید زیرساختهای زیر دریا دارد. روسیه اخیراً حملات به زیرساختهای کف دریا را به یک هدف اصلی استراتژی دریایی مدرن شده خود تبدیل کرده است. نیروی دریایی روسیه با توسعه قایقهای ویژه با تمرکز بر جنگ در بستر دریا، در حال احیای ناوگان زیردریایی از قبل پیشرفته خود است.
سخنان و سرمایهگذاریهای روسیه با عمل پشتیبانی شده است: کشتیهای نقشهبرداری آن در نزدیکی شبکههای انرژی کف دریا و مزارع بادی اروپا دیده شدهاند و زیردریاییهای آن در نزدیکی برخی از مهمترین زیرساختهای زیر دریایی در جهان شناسایی شدهاند. به گفته دولت فنلاند، به اصطلاح ناوگان سایه روسیه، که صدها کشتی قوی دارد و برای جلوگیری از تحریمهای انرژی توسعه یافته است، ممکن است در مانورهای قطع کابل در دریای بالتیک نقش داشته باشد.
به نظر میرسد تهدید چین برای زیرساختهای زیر دریا، حداقل از نظر نظری، محدودتر باشد. وابستگی متقابل آن به جریانهای مالی جهانی نشان میدهد که علاقه محدودی به حملات گستردهتر در شرایطی غیر از جنگ دارد. و حملات گستردهتر، فراتر از ساحل آسیا (به زیرساختهای مالی غرب یا شبکه انرژی اروپا)، احتمالاً فراتر از دامنه برنامه چین باقی میماند—حداقل، بدون کمک روسیه.
با این حال، در دو مورد اخیر آسیب به زیرساختهای زیر دریا در دریای بالتیک، کشتیهای درگیر دارای پیوندهای چینی و روسی بودهاند. هنگامی که خط لوله گاز بالتیک کانکتور در اکتبر ۲۰۲۳ آسیب دید، مقصر کشتی ثبت شده در هنگ کنگ به نام خرس قطبی نیونیو (Newnew Polar Bear)شناسایی شد. اما شرکتی که مالک این کشتی است، با روسیه ارتباط دارد و در مجاورت نزدیک—به مدت صدها مایل—با یک کشتی هیدروگرافی روسی به نام Sevmorput، یک کشتی باری با نیروی هستهای متعلق به آژانس دولتی Rosatom، در حال حرکت بود.
فناوریهای نوظهور، پویاییهای جدیدی را به رقابت ژئواستراتژیک معرفی میکنند که پیامدهای نامشخصی برای محافظت و تهدید اکوسیستم زیر دریا دارد. در حالی که گسترش رباتیک زیر دریا ممکن است کابلکشی و نگهداری را آسانتر کند، شناورهای بدون سرنشین نیز ممکن است ابزارهای لازم برای مداخله در کابلها یا بهرهبرداری از کابلها را برای اهداف اطلاعاتی فراهم کنند. در سالهای آینده، استفاده از کابلهای SMART (پایش علمی و مخابرات قابل اعتماد) نگرانیهایی را در مورد اینکه دادههای تولید شده توسط حسگرها میتوانند مورد بهرهبرداری یا سوء استفاده قرار گیرند، ایجاد میکند و تضمین اطلاعات را حیاتی میسازد. اینکه این احتمالات متناقض چگونه در طول زمان به نتیجه میرسند، ناشناخته و بسیار پرخطر است.
فراتر از کابلهای فیبر نوری، خطر منطقه خاکستری به شبکه انرژی بستر دریا و استخراج معادن زیر دریا گسترش مییابد. به طور فزاینده بستر دریا توسط خطوط لوله نفت و گاز و کابلهای برق که برق را از مناطق فراوانی به مناطقی که تقاضا در آن زیاد است یا راهاندازی تأسیسات دریایی را هدایت میکنند، پوشیده شده است. امروزه محققان تخمین میزنند که تقریباً ۷۵۰,۰۰۰ مایل کابل برق زیردریایی وجود دارد و ناظران صنعت معتقدند که این رقم ممکن است در دهه آینده دو برابر شود. با پیشرفت تلاشها برای استخراج بستر عمیق دریا برای مواد کمیاب خاکی، منافع تجاری و استراتژیک در بستر دریا بیشتر افزایش خواهد یافت.
پیامدهای فوری حملات اخیر مرتبط با روسیه و چین ممکن است در برخی محافل اغراقآمیز باشد. اما مدتهاست که زمان آن فرا رسیده است تا به آسیبپذیریهای واقعی و فزاینده زیرساختهای زیر دریایی جهان رسیدگی شود.
موانع زیادی برای پاسخگویی به دولتها و بازیگران غیردولتی وجود دارد که عمداً یک کابل زیردریایی را قطع میکنند. یکی از مشکلات، انتساب به موقع است. انتساب دقیق برای نام بردن و شرمسار کردن، آغاز اقدام قانونی مناسب و مهمتر از همه، مجازات متخلف ضروری است. حتی زمانی که بتوان متخلف را شناسایی کرد، واکنش سریع به کشتیهایی که در کابلهای زیردریایی تداخل ایجاد میکنند، چالشبرانگیز است، به ویژه در اقیانوس آزاد. محافظت از صدها هزار مایل کابل با توجه به تعداد کشتیهای موجود حتی از نظر تئوری بسیار بعید است. فقدان اختیارات قانونی روشن در آبهای بینالمللی، نحوه مجازات کشتیهای متخاصم توسط یک دولت یا شرکت خصوصی را محدود میکند. علاوه بر این، ابزار مورد علاقه غرب در سالهای اخیر—تحریمها—ممکن است در اینجا کارساز نباشد. روسیه قبلاً تحت تحریمهای گستردهای قرار دارد و ممکن است نسبت به مجازاتهای بیشتر مصون باشد. دولتهای کوچک مستعد تجاوز زیر دریایی توسط عوامل چینی ممکن است ظرفیت محدودی برای تحریم داشته باشند. حتی دولتهای قدرتمندتری که قربانی قطع کابل شدهاند ممکن است با توجه به مشکلات شناخته شده انتساب، در اقدام مردد باشند.
با این وجود، سه گام را میتوان برای افزایش بازدارندگی با کاهش آسیبپذیریها و افزایش هزینهها برای بازیگران متخاصم برداشت.
اولین استراتژی بازدارندگی، انکار از طریق بهبود انعطافپذیری است. صرف نظر از اینکه یک دولت یا نهاد غیردولتی متخلف با تداخل در یک کابل زیردریایی امیدوار است به چه اثراتی دست یابد، توانایی تعمیر سریع یک قطعی و حفظ خدمات از طریق تغییر مسیر، تأثیر قطعی را کاهش میدهد و بنابراین پاداش تجاوز را محدود میکند. حتی اگر طرف مقابل در کابل به عنوان بخشی از یک کارزار بزرگتر و طولانیتر مداخله کند، تلاش برای بازگرداندن خدمات نیز ممکن است مفید باشد.
دوم "بازدارندگی از طریق شناسایی" است: دید بیشتر میتواند به "انکار انکار" کمک کند. همانطور که جیمز برگرون، مشاور سیاسی فرماندهی دریایی متفقین ناتو، اشاره کرده است: "اگر یک متخلف بخواهد زیرساختهای دریایی را مورد آزار و اذیت، تضعیف یا به طور مخفیانه حمله قرار دهد... مهمترین چیزی که ما به دنبال دستیابی به آن هستیم این است که آنها نمیتوانند از آن فرار کنند. در عوض، آنها شناسایی خواهند شد، دوربینها عکس خواهند گرفت، حسگرهای زیر آب نظارت خواهند کرد و یک مسیر سیگنال از مسئولیت وجود خواهد داشت."
شناسایی بهتر مستلزم تسریع در پذیرش فناوریهای پیشرفته، حسگرهای کوانتومی جمعآوری داده برای پردازش، سیستمهای رباتیک زیر آب و استفاده از هوش مصنوعی برای حس کردن دادهها خواهد بود. هر یک میتواند برای افزایش آنچه که ما میتوانیم بازدارندگی از طریق شناسایی بنامیم، استفاده شود. اما دلیل بیشتری برای اینکه ایالات متحده و شرکای غربی آن به سرعت حرکت کنند: هر کشوری که بتواند بر فناوریهای نوظهور زیر دریا تسلط یابد، مزایای پیشروی نسبت به رقبای خود خواهد داشت. این کشور قادر خواهد بود دادههای بیشتری را جمعآوری کند و بدون شناسایی و بازدارندگی، با زیرساختهای حیاتی زیر دریا با وسایلی که برای سایر کشورها در دسترس نیست، مداخله کند.
سوم، اقدامات ترکیبی را میتوان با اقدامات متقابل پنهانی و اغلب قابل انکار پاسخ داد. در حالی که تعداد کمی خواهان بازگشت به تنشهای پرمخاطره رقابت زیر دریا در طول جنگ سرد هستند، ادامه احیای مأموریت فنی، عملیاتی و سازمانی نیروی زیردریایی آمریکا و تیمهای اقیانوسنگاری همسان و ناوگان رو به رشد سیستمهای بدون سرنشین زیر دریایی آن در زمانی که دشمنان قوانین و هنجارهای بینالمللی را نقض میکنند، ضروری است.
بازدارندگی تقویتشده نیازمند اقدام متمرکز ایالات متحده است.
کارهای بیشتری باید انجام شود تا نهادهای مختلف دولت ایالات متحده که مسئول ایمنسازی کابلهای زیر دریا هستند، از هم جدا شوند. یکی از چالشهای سیاستگذاران آمریکایی، تعداد زیاد نهادهای فدرال با منافع در این بازی است. دولت ایالات متحده فقط برای نظارت بر مقررات و صدور مجوز، تیم مخابرات را با وزارتخانههای دادگستری، دفاع و امنیت داخلی به عنوان اعضای اصلی اداره میکند. انتساب، بازدارندگی و آمادگیهای دفاعی مستلزم نقشهای فعال برای جامعه اطلاعاتی و نیروهای مسلح است. این رویکرد کل دولت تمایل دارد تا زمانی که یک بازیگر اصلی روشن با اختیارات رئیس اجرایی تعیین نشود، ضعیف شود.
ما معتقدیم که باید به شورای امنیت ملی اختیارات و ظرفیت بیشتری برای اجرای سیاستهای قویتر و اطمینان از پاسخگویی داده شود. نیروی دریایی، با همکاری نزدیک با گارد ساحلی و آژانسهای اطلاعاتی، باید از نظر عملیاتی رهبری کند. سایر آژانسها و وزارتخانهها باید به عنوان مشاوران بین سازمانی خدمت کنند.
اقدامات بینالمللی هماهنگ نیز مورد نیاز خواهد بود. ایالات متحده منابع، اختیارات و مسئولیت لازم برای محافظت از زیرساختهای حیاتی جهان را ندارد. هر اقتصاد بزرگی به این کابلها وابسته است و بیش از ۱۴۰۰ ایستگاه زمینی که شبکه زیر دریا را به شبکه زمینی متصل میکنند، در بیش از ۱۸۰ کشور مستقر هستند—همه کشورهایی که با دریا یا اقیانوس هم مرز هستند، از آنگولا تا یمن و فراتر از آن.
اقدام ملموس به احتمال زیاد از یک ائتلاف مشتاق خواهد بود که نقشهای مهمی را برای نهادهایی مانند سازمان بینالمللی دریانوردی و اتحادیه بینالمللی مخابرات میپذیرد. گروه ۷ باید یک نقطه کانونی باشد. در دولت اول ترامپ بود که گروه ۷ ابتکار شبکههای پاک را با تمرکز بر محافظت از کابلهای زیر دریا از جمعآوری اطلاعات چین ایجاد کرد. از آن زمان، گروه ۷ یک کارگروه اختصاصی برای پیشبرد این دستور کار تشکیل داد. متأسفانه، سرمایهگذاریهای محدود در انعطافپذیری و آگاهی از حوزه لازم ناامیدکننده بوده است.
در نشست اخیر وزرای خارجه در شارلوویکس، کانادا، گروه ۷ یک کارگروه غیررسمی متشکل از اعضای نوردیک-بالتیک ۸ و گروه ۷ ایجاد کرد. این گروه متقابلاً تقویتکننده بسیاری از کشورهایی را که بیشترین منافع و ظرفیتها را برای امنیت دریایی دارند، گرد هم میآورد و میتواند ائتلافی از مشتاقان مرتبط با کابلهای زیر دریا باشد. حرکت سریع کلیدی است. غرب یک مزیت پیشروی بالقوه در همه چیزهای زیر دریا دارد، اما چین و روسیه هر دو به شدت در تعقیب آن هستند.