نمونه‌ای از موشک C.22 در یک مرکز آزمایش پرتاب در بیسکاروس، فرانسه، در ۱۰ دسامبر ۲۰۰۷. ژان-پیر مولر/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
نمونه‌ای از موشک C.22 در یک مرکز آزمایش پرتاب در بیسکاروس، فرانسه، در ۱۰ دسامبر ۲۰۰۷. ژان-پیر مولر/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز

اروپا آماده است زیر چتر هسته‌ای فرانسه پناه بگیرد

قدرت‌های کوچک‌تر دیگر به وعده‌های واشنگتن اعتماد ندارند.

نخست‌وزیر لهستان می‌گوید لهستان باید به گزینه‌های هسته‌ای نگاه کند، زیرا از ترامپ نگران است

دونالد توسک می‌گوید لهستان باید به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای باشد

لهستان به دنبال دسترسی به سلاح‌های هسته‌ای و ساخت ارتشی نیم میلیون نفری است

با خواندن این заголовки، شاید вам простят за раздумья о том, что Польша собирается получить ядерное оружие. Если мы что-то знаем о ядерном веке, то это то, что говорить о создании бомбы гораздо проще, чем на самом деле ее сделать.

آنچه دونالد توسک، نخست‌وزیر لهستان، در اوایل ماه مارس مطرح کرد، احتمال گسترش بازدارندگی هسته‌ای فرانسه به لهستان بود، نه اینکه ورشو پیروگی‌های پر از پلوتونیوم بسازد. حداقل، در حال حاضر.

سخنرانی توسک یک سخنرانی ۴۷ دقیقه‌ای در مجلس سفلی پارلمان لهستان بود. می‌توانید آن را به صورت آنلاین تماشا کنید (با زیرنویس ترجمه شده خودکار، اگر لهستانی صحبت نمی‌کنید).

اگر ورشو قصد داشت هسته‌ای شود، این تمرکز اصلی بود. اینطور نبود. در عوض، سخنرانی عمدتاً در مورد وضعیت بین‌المللی، لزوم حمایت از اوکراین و چندین پیشنهاد برای افزایش توانایی‌های دفاعی لهستان بود.

توسک در جریان این سخنرانی طولانی، تنها دو بار به موضوع سلاح هسته‌ای اشاره کرد، هر دو بار به طور گذرا در انتهای سخنرانی. نکته اصلی این بود:

«ما همچنین باید با جسارت بیشتری به آینده فناوری تسلیحات نگاه کنیم. ما به طور جدی با فرانسوی‌ها در مورد ایده چتر هسته‌ای آنها بر فراز اروپا صحبت می‌کنیم. وقت آن است که لهستان از وسایلی که دارد و همچنین تجربه خود، بلکه تجربه در میدان جنگ استفاده کند.»

اما در حالی که این برنامه ممکن است کمتر از ساختن سلاح‌های هسته‌ای در ورشو драматичным باشد، افزایش интереса به فرانسه—تنها قدرت هسته‌ای اتحادیه اروپا پس از برگزیت—برای گسترش بازدارندگی هسته‌ای به متحدان ناتو واقعاً قابل توجه است.

از سال ۲۰۲۰، امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه، намекал بر ایده گسترش بازدارندگی هسته‌ای به متحدان اروپایی فرانسه، اما только косвенно. ماکرون также неоднократно ссылался на «بعد европейский» منافع حیاتی فرانسه، و بقیه را به تخیل شنونده واگذار کرد.

وقتی او دوباره این حرف را زد در ماه ژانویه، نقل قول نادرستی از ماکرون شد که часть тихо говорил громко. Его оппоненты слева و прав набросились на него. Но затем Фридрих Мерц—لیдер اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان و тепер احتمالی نخست‌وزیر بعدی—گفت در اواخر فوریه آلمان باید «با هر دو قدرت هسته‌ای اروپایی—بریتانیا و فرانسه—در مورد اینکه آیا اشتراک هسته‌ای، یا حداقل امنیت هسته‌ای از بریتانیا و فرانسه، می‌تواند برای ما نیز اعمال شود، گفتگو کند.»

چند روز پس از آن، توسک، و همچنین رهبران هر سه جمهوری بالتیک، نیز ابراز علاقه کردند در پیشنهادات ماکرون.

اینکه کشورهای ناتو در حال обсуждения هستند که آیا و چگونه فرانسه می‌تواند بازدارندگی را گسترش دهد، نشان‌دهنده این است که محیط امنیت اروپا چقدر تغییر کرده است резко изменилась.

در طول تاریخ اتحاد آتلانتیک شمالی، بازدارندگی هسته‌ای ناتو از ایالات متحده آمریکا آمده است. درست است، بریتانیا نیروی کوچکی از سلاح‌های هسته‌ای دارد. اما این ایالات متحده است که سلاح‌های هسته‌ای را در چندین کشور ناتو مستقر می‌کند.

فرانسه که اولین سلاح هسته‌ای خود را در سال ۱۹۶۰ آزمایش کرد، همیشه جدا از این فعالیت‌ها باقی مانده است. فرانسه در گروه برنامه‌ریزی هسته‌ای ناتو یا گروه سطح بالای آن شرکت نمی‌کند.

البته، چیزی که تغییر کرده است، دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده است. رهبران اروپایی به طور فزاینده‌ای در این فکر هستند که آیا یک چتر هسته‌ای کافی است.

این یک اصطلاح عجیب است. یک چتر باران را از شما دور نگه می‌دارد—не взрывает облака. اما بازدارندگی هسته‌ای گسترده، در هسته خود، تهدید به تلافی است.

بازدارندگی также در چشم بیننده است. никаких явных юридических соглашений از سوی ایالات متحده برای پاسخ به سلاح‌های هسته‌ای به روشی خاص وجود ندارد، یا برای استفاده از سلاح‌های هسته‌ای در ситуации خاص.

ایالات متحده یک تعهد کلی به لهستان و سایر اعضای ناتو دارد تا پاسخ دهد به нападение مسلح на любой член. ایالات متحده също имеет ۳۷۴۸ سلاح هسته‌ای در آخرین شمارش، در سپتامبر ۲۰۲۳. در سطحی، فرانسه و بریتانیا تفاوتی ندارند. они имеют то же общее обязательство—و البته، آنها نیز سلاح هسته‌ای (کمتری) دارند.

اما فرانسه و بریتانیا بازدارندگی هسته‌ای را به همان روشی که ایالات متحده انجام می‌دهد، گسترش نمی‌دهند. задача گسترش «چتر» هسته‌ای این است که مطمئن شویم که تهدید به پاسخ به یک حمله вооружённое на آنها با سلاح‌های ما در سناریوهایی که سلاح‌های هسته‌ای نقش دارند، معتبر است.

طبیعت ضمنی این وظیفه این است که چرا ما فن‌های دفاعی پیچیدگی‌های عجیبی مانند «человек ядерный» اتحاد. دادن کمی بازدارندگی هسته‌ای به این اتحاد دلیلی است که ایالات متحده سلاح‌های هسته‌ای را در کشورهای عضو برای استفاده союзников مستقر می‌کند. این نیز دلیلی است که ایالات متحده، حداقل قبل از ترامپ، درباره اهمیت консультации از طریق گروه برنامه‌ریزی هسته‌ای و также распределения бремени در قالب هواپیماهای союзников способных доставки этих ядерных оружий صحبت کرد.

برعکس، فرانسه خارج از این ترتیبات بوده است. چیزی که ماکرون، مرز، توسک و دیگران در حال дослідження هستند این است که آیا ناتو ممکن است به یک потлак هسته‌ای تبدیل شود، با اسکارگوت برای дополнения хот-догов.

البته جزئیات بسیار مهم است. Франция ممکن است فقط به لهستان ضمانت امنیتی بدهد. Или Франция может предложить польским истребителям отработать сопровождение французского ядерного оружия, которое направляется в Москву, что Польша уже делает с США (в рамках программы поддержки ядерных операций с использованием обычных воздушных тактик, или SNOWCAT). Или Франция может разместить некоторые из этих истребителей в Польше.

یا، بله، فرانسه می‌تواند ترتیبات اشتراک هسته‌ای را разработать. لهستان در حال همکاری یک موشک کروز دوربرد با فرانسه، آلمان و ایتالیا است. вероятно, Франция будет предоставлять ядерные боеголовки для Польши в крайнем случае, так же как США планируют предоставлять ядерные гравитационные бомбы для избранных союзников по НАТО.

اما между заявлением Макрона о том, что суверенитет Польши является жизненно важным интересом Франции, и фактической отправкой запаса ядерных крылатых ракет в Гданьск существует огромная разница. В данный момент это всего лишь разговор.

اگر لهستان، از سوی دیگر، واقعاً سلاح‌های هسته‌ای مستقل خود را می‌خواست، این داستان دیگری است. صحبت کردن در مورد ساخت یک زرادخانه هسته‌ای آسان است، اما انجام این کار چیز دیگری است. یکی از چیزهایی که در زمینه هسته‌ای знания común است، اما در واقع برای людей обычных کمی شگفت‌انگیز است، این است که طراحی یک سلاح компактный در واقع بسیار آسان است.

طراحی سلاح‌های گرماهسته‌ای در ۵۰ سال گذشته تغییر زیادی نکرده است. از سوی دیگر، چیزی که دشوار است، ساخت تأسیسات برای تولید مواد هسته‌ای—پلوتونیوم یا اورانیوم بسیار غنی‌شده—که قلب یک ماده منفجره هسته‌ای است، است.

همچنین واردات سنگ اورانیوم مستقیم است، اما نوع منفجره اورانیوم—ایزوتوپ شکافت‌پذیر U-235—کمتر از ۱ درصد از اورانیوم موجود در زمین را تشکیل می‌دهد. اینجاست که یک قدرت هسته‌ای احتمالی باید شروع به ساخت предприятия промышленного نسبتاً великих کند.

اگر لهستان قصد توسعه زرادخانه هسته‌ای خود را داشت، دو گزینه خواهد داشت. اول، می‌توانست یک تأسیسات تبدیل برای обработка اورانیوم با فلوراید برای تبدیل آن به گاز و سپس تغذیه آن گاز به یک растение большой с центрифугами برای غنی‌سازی اورانیوم به درجه تسلیحاتی قبل از تبدیل گاز به فلز بسازد.

این مسیری است که به نظر می‌رسد ایران از اوایل دهه ۲۰۰۰ در پیش گرفته است، хотя Тегеран начинал с довольно большой помощью от ныне несуществующей сети который управлялся пакистанским ученым А.К. Хан.

دوم، لهستان می‌تواند یک رآکتور هسته‌ای بسازد و آن را با میله‌های سوخت فلزی اورانیوم پر کند. در طی چند سال، واکنش زنجیره‌ای در رآکتور برخی از فلز اورانیوم موجود در میله‌های سوخت را به پلوتونیوم تبدیل می‌کند که سلاح هسته‌ای بسیار خوبی می‌سازد.

اما آن پلوتونیوم در سوخت مصرف‌شده—زباله‌های هسته‌ای بسیار радиоактивные—به دام افتاده است. بنابراین لهستان باید یک مرکز переработки химической большой نیز بسازد تا سوخت مصرف‌شده را خرد کند، آن را در اسید растворить و فلز پلوتونیوم را به طور химической отделять کند، که سپس می‌توان آن را به بمب تبدیل کرد.

اینها предприятия صنعتی большие و گران هستند. когда датский физик Нильс Бор получил брифинг о Проект Манхэттен США, он обратился к коллеге-физику Эдварду Теллеру и сказал: «می‌بینید، به شما گفتم که بدون تبدیل کل کشور به یک کارخانه نمی‌توان این کار را انجام داد. شما دقیقاً همین کار را کرده‌اید.» شاید بور به یک کشور-کارخانه размером с Данию فکر می‌کرد، اما همچنان.

در اکتبر ۲۰۲۲، لهستان اعلام کرد که شرکت وستینگهاوس را برای ساخت سه رآکتور هسته‌ای غیرنظامی برای حدود ۲۰ میلیارد دلار در هر کدام انتخاب کرده است. انتظار می‌رود ساخت و ساز در سال ۲۰۲۶ آغاز شود و حدود هفت سال طول بکشد. این رآکتورها پلوتونیوم تولید خواهند کرد، اما تحت تدابیر حفاظتی بین‌المللی خواهند بود و طراحی آنها استفاده از پلوتونیوم در سلاح را بسیار دشوارتر می‌کند. (همین امر در مورد رآکتور تحقیقاتی MARIA لهستان نیز صدق می‌کند.)

با این حال، جدول زمانی ایده‌ای از مدت زمانی که لهستان برای ساخت تأسیسات لازم نیاز دارد، به دست می‌دهد. لهستان همچنین باید در مورد نحوه تحویل چنین سلاحی فکر کند، که به معنای تصمیم‌گیری در مورد موشک‌ها یا هواپیماهای جنگنده است. برنامه‌های تسلیحات هسته‌ای بر حسب سال، گاهی دهه‌ها، با هزینه‌هایی که به ده‌ها میلیارد دلار می‌رسد، اندازه‌گیری می‌شوند.

نیاز به ساخت проектовы промышленной дорогостоящие که زمان زیادی می‌برند، تا حد زیادی دلیلی است که بسیاری از رهبران در مورد бомбу صحبت کردن را آسان‌تر از عمل کردن دانسته‌اند. همانطور که همکار من در موسسه میدلبری، فیلیپ بلیک، استدلال کرده است، بسیاری از کشورها—از جمله союзники آمریکا—произучали یک گزینه سلاح هسته‌ای را به نوعی или иной. الجزایر، آرژانتین، استرالیا، برزیل، مصر، (غرب) آلمان، اندونزی، عراق، ایتالیا، ژاپن، لیبی، نروژ، رومانی، کره جنوبی، سوئد، سوئیس، سوریه و تایوان حداقل احتمال آینده مسلح به هسته‌ای را در نظر گرفته‌اند.

کشورهای بسیار کمی که исследованы، این کار را دنبال کرده‌اند و در حال حاضر، تنها نه کشور تمام راه را طی کرده‌اند و آنها را приобрели. ایران جایی در این بین است، اگرچه این داستان هنوز تمام نشده است. تهران دهمین کشور خواهد شد.

دلیلش این است که تولید مواد هسته‌ای گران، دشوار و زمان‌بر است. очевидно, لهستان می‌تواند با کمک быстрее پیش برود. اما از نظر تاریخی، جدول زمانی طولانی هم اهرمی بر пролифератора потенциального به США داده است، که به کمک برای پیشبرد برنامه خود نیز نیاز داشتند، و هم زمانی برای ارائه پیشنهاد بهتری به آنها—یا حداقل پیشنهادی که نتوانند رد کنند.

برای союзников، زمان به ایالات متحده این امکان را می‌دهد که گزینه‌های فوری و جذاب، مانند بازدارندگی هسته‌ای گسترده، را به جای پیگیری نامطمئن و بسیار перспективной بازدارنده هسته‌ای مستقل ارائه دهد. به عنوان مثال، در اروپا و آسیا، پیشنهادات آمریکا برای اشتراک هسته‌ای و استقرار پیشرفته به منصرف کردن союзников способных ядерных مانند آلمان و ژاپن از دستیابی به سلاح‌های خود کمک کرد. هدیه زمان نیز به این معناست که رهبران مصمم ممکن است برای پیگیری کار достаточно долго وجود نداشته باشند، или что обстоятельства, которые делают ядерное оружие привлекательным, могут измениться.

شایان ذکر است که интереса нынешний لهستان به سلاح‌های هسته‌ای много общего с лидером очень специфичным 78-летним лидером دارد. ترامپ در دوران 첫 번째 term خود علناً در مورد ساخت سلاح‌های هسته‌ای خود توسط سایر کشورها اگر مایل به پرداخت پول بیشتری به ایالات متحده برای امنیت نبودند، فکر می‌کرد. به نظر می‌رسد که این اظهارات بیشتر به این دلیل بود که ترامپ چه چیزی را می‌دید به عنوان یک بلوف чтобы избежать того, чтобы выплатить больше денег, а не фактическое предпочтение политики.

اما برای برخی از مقامات دفاعی دولت ترامپ они считают размножение союзников предпочтением политики. در این شرایط، تعجب‌آور نیست که توسک و دیگران گزینه‌های خود را بررسی کنند. اما ساختن یک бомба زمان می‌برد. آیا سایه ترامپ تا دهه‌ای یا بیشتر که لهستان برای ساخت یک بازدارنده مستقل نیاز دارد، کشیده خواهد شد؟

شاید اینطور باشد. توسک بازدارندگی هسته‌ای مستقل لهستان را در آینده رد نکرد و اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، کشورهای بسیار بیشتری ممکن است گزینه‌های خود را بسنجند.

اینکه آیا این آینده محقق می‌شود یا خیر، به طور چشمگیری به توانایی ایالات متحده—و اکنون فرانسه—در رسیدگی به نگرانی‌های امنیتی لهستان در این محیط جدید و خطرناک‌تر بستگی دارد.

درباره نویسنده

جفری لوئیس مدیر برنامه عدم اشاعه آسیای شرقی در مرکز جیمز مارتین برای مطالعات عدم اشاعه در موسسه مطالعات بین‌المللی میدلبری در مونتری است. X: @ArmsControlWonk