با تشکر از Alula Film
با تشکر از Alula Film

«این زن» و دنیای درهم‌تنیده او

سادگی می‌تواند به اندازه پیچیدگی مبهم باشد. فیلم جدید چینی «این زن» (که روز جمعه در متروگراف اکران می‌شود)، اولین فیلم بلند آلن ژانگ، داستانی سرراست را ارائه می‌دهد که نه با آنچه نشان می‌دهد، بلکه با آنچه پنهان می‌کند، پیچیده شده است. این یک ملودرام کلاسیک از درگیری‌های عاشقانه و مشکلات خانوادگی، تهدیدها و فرارها، تقاطع‌های پراسترس عشق و پول است. اما کاری که ژانگ، هنرمند و فعال فمینیست، با داستان خود انجام می‌دهد، آن را به اثری از مدرنیسم جسورانه و آرام تبدیل می‌کند. همانطور که از عنوان پیداست، فیلم بر روی یک فرد متمرکز است، اما ژانگ بسیاری از عناصر برجسته روانشناسی آن شخصیت را حذف می‌کند. پرتره حاصل، اگرچه با جزئیات دقیق است، اما شکاف‌دار است و روزنه‌هایی را باز می‌گذارد که جریان‌های زندگی از آن وارد می‌شوند. فیلم ژانگ، فراتر از اینکه صرفاً دیدگاهی از یک زن باشد، هرچند در ابعاد صمیمی، دیدی گسترده از جامعه چین به طور کلی ارائه می‌دهد.

شخصیت اصلی، بیبی (با بازی هیهی لی، که فیلمنامه را با ژانگ نوشته است)، یک فرد تلاشگر طبقه متوسط در پکن است. او با شوهر و دختر سه ساله‌اش زندگی می‌کند و در فروش املاک و مستغلات کار می‌کند. او همچنین یک رابطه عاشقانه بی‌پروا با مردی دارد (حتی با او به خارج از شهر سفر می‌کند) در حالی که یک رابطه عاطفی شدید اما ظاهراً افلاطونی با یک همکار مرد را حفظ می‌کند. با این حال، بیبی قصد طلاق ندارد و می‌گوید شوهرش حق شکایت ندارد، زیرا او نیز خیانت کرده است. در همین حال، مراقبت از کودک در درجه اول بر عهده مادر بیوه بیبی است که بیبی او را به خاطر هل دادن او به ازدواج و مادری سرزنش و از او دلخور است.

ژانگ بیبی را در آشفتگی دائمی و جستجوی مداوم برای ماجراجویی عاشقانه می‌یابد. گفتگوی جدایی با یک شریک، یک محیط آرام کنار رودخانه را به یک نبرد دیالکتیکی غم انگیز تبدیل می‌کند. در پارکی، بیبی با تلفن خود تماسی برقرار می‌کند و شنیده می‌شود که با استرس از خود در برابر اتهامات ظاهراً وحشیانه همسر دوستش در محل کار دفاع می‌کند. بعداً، یک شام با دوستان (که تقریباً به طور کامل در نماهای نزدیک از بیبی ارائه می‌شود) با روایت او از آن تماس تلفنی آشفته می‌شود - شامل تهدیدهای ترسناک همسر شاکی و اعترافات اجباری اما نادرست همکار.

در همین حال، بیبی برای پول مبارزه می‌کند. او شغل خود را رها می‌کند و درگیر خرید و فروش ملک می‌شود، آپارتمانی را می‌خرد و بازسازی می‌کند تا اجاره دهد، در حالی که تلاش می‌کند تا وعده دیرینه خود (و همانطور که می‌بیند، وظیفه) برای خرید آپارتمانی برای مادرش در شهر زادگاهشان را نیز انجام دهد. این کار نیاز به پولی دارد که بیبی ندارد. او قبلاً از مادرش قرض گرفته است (وام سی ساله، قابل پرداخت ماهانه، با نرخ سود بالا) و، با پشت به دیوار، برای وام دیگری به یک معشوق روی می‌آورد. (مادرش تاکید می‌کند که اگر او را رد کند، مرد بی فایده‌ای است.) ژانگ از جزئیات عملی پیچیده لذت می‌برد: امضای قرارداد در یک اداره رسمی، مذاکره با یک مشتری اجاره‌ای. عشق و تجارت دست در دست هم پیش می‌روند زیرا بیبی از شهری به شهر دیگر می‌رود و با مردان مختلفی روبرو می‌شود - حتی به یکی از آنها در اداره مشترک یک بار می‌پیوندد، جایی که با دیگری ارتباط برقرار می‌کند، که با جسارت سوار بر موتورسیکلت ظاهر می‌شود.

با آمدن همه‌گیری کووید-19، تنش افزایش می‌یابد. ماسک‌ها در اماکن عمومی پوشیده می‌شوند، اعلامیه‌هایی شنیده می‌شود که برای ورود به ایستگاه قطار نیاز به نتایج آزمایش منفی دارد، و مادربزرگ مادری بیبی خود را در قرنطینه کامل می‌یابد و محله او به طور کامل برای بازدیدکنندگان ممنوع شده است. وجود پرشتاب بیبی، با پیچیدگی‌های عاشقانه و مالی، با غم و اندوه نیز تقویت می‌شود: خانواده هنوز در سوگ پدر مرحوم بیبی هستند (او سفری دلتنگ کننده به قبرستان می‌کند) و، هنگامی که از مادربزرگش که اکنون در خانه سالمندان است، دیدن می‌کند، زن مسن او را نمی‌شناسد.

ژانگ این کنش پرآشوب و در عین حال ظریف را در تابلوهای خشک و مهار شده‌ای از شعر غنایی گریزان فیلمبرداری می‌کند، شعری که، برای مطابقت با پیگیری‌های بی‌امان بیبی، درست خارج از دسترس باقی می‌ماند. قاب بندی‌های ساده و متفکرانه با بردارهای قدرتی هم رسمی و هم غیر رسمی همراه هستند: مقررات همه‌گیری و درگیری‌های اداری حول املاک و مستغلات یک نوع محدودیت را تحمیل می‌کنند. سنت و اخلاق ریشه‌دار نوع دیگری را ارائه می‌دهند. پیوندهای خانوادگی کمتر به عنوان نزدیکی‌های عشق و دلسوزی به نظر می‌رسند تا به عنوان نوع دیگری از قرارداد، مجموعه‌ای از تعهدات سنگین. حتی یک خرید ساده آنلاین، به لطف جنگل اطلاعاتی بررسی‌های هویتی و فشار زمانی بازی‌وار، به نظر می‌رسد که تهدیدی برای گرفتاری باشد. صحنه‌های ساده خیابانی مفاهیم معماری و شهرسازی را نشان می‌دهند. شهرهای مدرن ساختگی و اتوپیایی شبیه دیزنی‌لندهای مناظر آراسته و سطوح روشن به نظر می‌رسند، که پاناپتیکون‌های روباز را به ذهن متبادر می‌کنند. دخمه‌های آشفته در پساب‌های فرسوده، مانند مجتمع آپارتمانی متروکه‌ای که مادربزرگ بیبی در آن زندگی می‌کرد، بی‌توجهی را نشان می‌دهد که از نظر خوش‌خیم بودن فاصله زیادی دارد.

این کنش با مصاحبه‌های روی دوربین با بیبی، گویی این شخصیت داستانی یک فرد واقعی است که در مورد کنش‌ها به طور گذشته‌نگر بحث می‌کند، قطع می‌شود. (در نهایت، نمای ساختگی فرو می‌ریزد، زیرا بازیگر از مفاهیم فیلم برای زندگی واقعی خود صحبت می‌کند و ژانگ، که صدای او خارج از دوربین شنیده می‌شود، فاش می‌کند که برخی از تجربیات خود او زیربنای فیلم بوده است.) اگرچه این عنصر مستند ساختگی دارای حالت بازیگوشی است، اما این واقعیت را نیز برجسته می‌کند که حتی صحنه‌های دراماتیک فیلم، با دقت مشاهده شده اما به طور مبهم پر شده، احساس مستند دارند. خودآگاهی بیبی در تجزیه و تحلیل خود، بحث در مورد جستجوی عشق، بی‌تفاوتی او به رابطه جنسی، ازدواج دورافتاده‌اش، بی‌کفایتی و نارضایتی‌اش به عنوان مادر، کمتر به عنوان بیان شخصیت او به نظر می‌رسد تا اثر محیط او. ژانگ بیش از صرفاً اشاره به این مفهوم، آن را در ابتدا به صدا در می‌آورد و با صحنه مصاحبه‌ای آغاز می‌کند که در آن بیبی اعلام می‌کند که او صرفاً "یک همسر و مادر معمولی" است که زندگی‌اش "کاملاً بر اساس انتظارات اجتماعی از زنان است".

عنوان ژانگ، که به طور کنایه‌آمیزی داستان جامعه‌شناختی گسترده او را به عنوان یک پرتره فردی محدود قاب می‌کند، مرا به یاد جنجال بر سر فیلم «زن شوهردار» ژان لوک گدار در سال 1964 می‌اندازد. آن درام زنای محصنه در ابتدا عنوان «زن شوهردار» را داشت، اما سانسورچی‌ها گدار را مجبور کردند آن را تغییر دهد، مبادا فیلم ادعا کند که همسر معمولی فرانسوی زناکار است. ژانگ با عنوان خود، قبل از رسیدن مشکل، آن را برطرف می‌کند - با این حال او با مشکل دیگری روبرو است. او این فیلم را به طور مستقل ساخت و از سانسور رسمی دوری کرد و به این ترتیب واجد شرایط اکران تجاری در چین نشد. با این وجود، در جشنواره‌ها در آنجا و در سطح بین‌المللی جوایزی کسب کرد. (شایان ذکر است که اگرچه فیلم‌های مستقل آمریکایی با سانسور روبرو نیستند، اما بسیاری از آنها نیز در جشنواره‌ها تحسین می‌شوند اما توزیع نمی‌شوند یا به طور محدود اکران می‌شوند.) «این زن»، با حس آزادی هنری که با درام مبارزات برای آزادی شخصی مطابقت دارد و با گسترش پیچیده رئالیسم به ظاهر ساده به یک سیستم نمادین بزرگ، یادآور دیگر آثار کلاسیک مدرن فیلمسازی مستقل چین است، مانند فیلم‌های یینگ لیانگ (از جمله «بردن پدر به خانه»، «نیمه دیگر» و «وقتی شب فرا می‌رسد») و لیو جیایین («پوست گاو»). صرف وجود آن، در زمان کنترل شدید، قابل توجه است، که دستاورد کارگردانی ژانگ را بیشتر چشمگیر می‌کند. همچنین یادآوری مهمی از مرکزیت هنری و سیاسی فیلمسازی مستقل، صرف نظر از جایگاه حاشیه‌ای آن در تجارت سینما است.؟