آیا دلار می‌تواند همچنان پادشاه ارزها باقی بماند؟

مردی با کت و شلوار دو دکمه و کلاه حصیری در یک روز آفتابی به دیوار سفید روی عرشه کشتی تکیه داده است.
پل واربورگ، معمار اصلی فدرال رزرو ایالات متحده © Bettmann Archive

هنگامی که اقتصاددانان به دنبال توضیح نقش برجسته دلار (USD) به عنوان تنها ارز جهانی واقعی هستند، به عوامل ساختاری مانند سهم ایالات متحده از تولید ناخالص داخلی جهان (GDP) یا عمق و نقدینگی بازارهای مالی ایالات متحده اشاره می‌کنند. این رویکرد مبنای دیدگاه خوش‌بینانه بسیاری از فعالان بازار مالی است که هرچه پیش آید، تا زمانی که ایالات متحده اقتصاد برتر جهان باقی بماند، دلار پناهگاه امن آن خواهد بود.

دولت دوم ترامپ یادآوری می‌کند که اعداد خام فقط می‌توانند تا حدی ما را به جلو ببرند. همانطور که مورخان به شما خواهند گفت، این اقدامات مردم است، نه اقتصادها یا بازارها به صورت انتزاعی، که توضیح می‌دهد چگونه ارزهای بین‌المللی ظهور و سقوط می‌کنند. این مردم بودند که گام‌های مهمی را برای ایجاد نهادهایی برداشتند که دلار بین‌المللی را به وجود آوردند. و این مردم هستند که در نهایت تعیین خواهند کرد که آیا این نهادها پابرجا می‌مانند یا شکست می‌خورند.

مردی با کت و شلوار سه تکه و عینک سیمی در پشت میز نشسته است و سندی جلوی او قرار دارد.
هری دکستر وایت، که طرحی را تهیه کرد که اساس طرح آمریکا برای صندوق بین‌المللی پول (IMF)، بانک جهانی و سیستم برتون وودز قرار گرفت.
دو مرد در حال سیگار کشیدن نشسته‌اند، مردی که در پیش‌زمینه قرار دارد به صندلی خود تکیه داده است.
هنری مورگنتاو، وزیر خزانه‌داری ایالات متحده و اچ‌اچ کونگ، رئیس هیئت نمایندگی چین در کنفرانس برتون وودز در سال 1944 © Universal Images Group via Getty Images

وایت از اصالت‌های فروتنانه‌تری نسبت به واربورگ آمده بود. والدین او مهاجران لیتوانیایی بودند، پدرش دستفروشی بود که بعداً یک مغازه سخت‌افزاری باز کرد. وایت با شخصیتی گزنده، قبل از پیوستن به وزارت خزانه‌داری هنری مورگنتاو در سال 1934 و ارتقاء به دستیار وزیر با مسئولیت کامل مشارکت خزانه‌داری در تمام مسائل اقتصادی و مالی بین‌المللی مربوط به جنگ جهانی دوم، یک حرفه آکادمیک بی‌ثمر را دنبال کرد. در طول جنگ، وایت طرحی را تهیه کرد که با اصلاحات، طرح ایالات متحده برای صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و سیستم برتون وودز شد، نهادهایی که اساس نظم پولی بین‌المللی پس از جنگ و تسلط دلار را فراهم کردند.

مطمئناً، ایالات متحده مجبور بود با سایر کشورهای حاضر در کنفرانس پولی بین‌المللی که در برتون وودز، نیوهمپشایر، در سال 1944 برگزار شد، مذاکره کند. وایت مجبور شد با همتای بریتانیایی خود، جان مینارد کینز، به مباحثه بپردازد. اما عناصر کلیدی طرح وایت مستقیماً وارد توافق‌نامه برتون وودز شد.

به طور خاص، وایت به دنبال متمایز کردن دلار به عنوان تنها ارز بین‌المللی کاملاً قابل تبدیل سیستم برتون وودز تازه ضرب شده بود. در پیش‌نویس اولیه این توافق‌نامه آمده بود که نرخ‌های ارز باید به طلا یا "ارزهای قابل تبدیل به طلا" متصل شوند. هنگامی که یکی از همکاران کینز، دنیس رابرتسون، با بی‌گناهی اظهار داشت که تنها دلار پس از جنگ به راحتی قابل تبدیل به طلا خواهد بود، وایت فرصتی برای تثبیت نقش دلار دید. او و تیمش تمام شب بیدار ماندند و توافق‌نامه را بازنویسی کردند تا "ارزهای قابل تبدیل به طلا" را با "طلا... یا دلار ایالات متحده با وزن و ظرافتی که در 1 ژوئیه 1944 اعمال می‌شد" جایگزین کنند. بنابراین، توافق‌نامه برتون وودز دلار را به عنوان خورشیدی معرفی کرد که سایر عناصر سیستم پولی بین‌المللی پس از جنگ حول آن می‌چرخیدند.

دوره بعدی تسلط دلار صرفاً به وایت و نهادهای ایجاد شده در برتون وودز قابل انتساب نبود. این طرح مارشال بود که اروپا را با دلارهای مورد نیاز برای از سرگیری پرداخت‌های بین‌المللی و ادغام مجدد اقتصادهای خود در نظم جهانی فراهم کرد. رهبران ایالات متحده مجبور شدند با موافقت با تأسیس توافق‌نامه عمومی تعرفه‌ها و تجارت، از بی‌میلی کنگره برای پیوستن به سازمان بین‌المللی تجارت عبور کنند.

در اتاقی پر از مردان با کت و شلوارهای دهه 1940، مردی پشت میز نشسته است و میکروفونی جلوی او قرار دارد.
جورج سی مارشال، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در جلسه استماع نوامبر 1947 در مورد طرح ارائه دلار به اروپا © Bettmann Archive

ایالات متحده از ادغام اروپا و ایجاد جامعه اقتصادی اروپا حمایت کرد، موضعی که به سیاست‌گذاران اروپایی در مورد خرد اتکا به ارز یک شریک اتحاد ثابت اطمینان داد. ناتو به اروپایی‌ها نشان داد که آنها نه تنها یک شریک اقتصادی، بلکه یک شریک ژئوپلیتیکی نیز دارند که می‌توانند با خیال راحت به تعهدات - و ارز - آن تکیه کنند. رشد قوی ایالات متحده به آنها گفت که آمریکا می‌تواند از تعهدات خود پشتیبانی کند.

بنابراین، حتی زمانی که سیستم برتون وودز نرخ‌های ارز متصل به دلار در سال 1971 فروپاشید، مرکزیت جهانی دلار به حیات خود ادامه داد و از نهادهای ساخته شده توسط واربورگ، وایت و هموطنانشان پشتیبانی می‌شد: یک فدرال رزرو مستقل، یک سیستم تجارت جهانی باز که ایالات متحده و شرکای آن به آن متعهد بودند، و یک اتحاد ژئوپلیتیکی محکم. تسلط مداوم دلار از اعداد محض - از سهم بزرگ ایالات متحده از تولید ناخالص داخلی جهانی و معاملات مالی - بلکه به همان اندازه از روابط و عمل متقابل ناشی می‌شد.


تنها چند ماه طول کشید تا دونالد ترامپ این روابط و این عمل متقابل را تضعیف یا نابود کند. ترامپ و منصوبان او ارزش‌ها و ترتیبات اساسی را زیر سوال می‌برند که تقریباً یک قرن تسلط دلار بر آن استوار است. برای اولین بار در حافظه زنده، بقای نهادهایی که این تسلط بر آن استوار است، مورد تردید قرار گرفته است.

برای شروع، استثنایی بودن اقتصادی آمریکا مورد تردید است. اقتصاد ایالات متحده در سال‌های اخیر از اقتصاد سایر کشورهای پیشرفته بهتر عمل کرده است. این کشور میزبان شرکت‌های فناوری پیشرو جهان است. در خط مقدم تحقیقات در زمینه هوش مصنوعی قرار دارد. دارای یک فرهنگ دوستدار استارت‌آپ است که در آن کارآفرینان سریالی به دلیل شکست‌هایشان مورد بخشش قرار می‌گیرند و یک صنعت سرمایه‌گذاری جسورانه توسعه‌یافته برای بذرافشانی شرکت‌های جدید دارد. این کشور آهنربایی برای استعدادهای خارجی است.

اما هیچ تضمینی وجود ندارد که آنچه در گذشته صادق بوده است، در آینده نیز صادق باشد. ظرفیت تحقیقاتی بخش دولتی و دانشگاه‌های ایالات متحده در حال از بین رفتن است. اینکه آیا مهاجران ماهر همچنان دروازه‌های مرواریدی آمریکا را پذیرا می‌بینند یا خیر، یک سوال باز است. عدم قطعیت سیاست و تردیدها در مورد حاکمیت قانون تهدید می‌کند که آمریکا را به مکانی کمتر جذاب برای سرمایه‌گذاری تبدیل کند.

مردی با تاکسیدو یک اسکناس دلاری را به سمت دوربین گرفته است. پشت سر او یک زن جوان خندان با لباس شب یقه باز ایستاده است.
دونالد ترامپ با ملانیا در مراسم اهدای جوایز آکادمی در سال 2001 © WireImage

سهم ایالات متحده از صادرات جهانی از اوایل دهه 1950 به طور قابل توجهی کاهش یافته است، از 18 درصد به تنها 11 درصد. هیچ چیز ناسالمی در مورد این روند به خودی خود وجود ندارد. این نشان دهنده بازسازی موفقیت‌آمیز اقتصاد جهانی پس از جنگ جهانی دوم است، فرآیندی که آمریکا نقش بسزایی در آن داشت. اما کاهش بیشتر سهم ایالات متحده از تجارت جهانی، که توسط تعرفه‌های آسمان‌خراش تحمیل شده توسط سیاستمدارانی که متقاعد شده‌اند تجارت بین‌المللی یک بازی با جمع صفر است، مهندسی شده است، قطعاً ناسالم خواهد بود. تاریخ مملو از نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد چگونه پیوندهای تجاری یک کشور از استفاده بین‌المللی از ارز آن حمایت می‌کند - و چگونه اختلال در آن پیوندها موقعیت بین‌المللی یک ارز را تضعیف می‌کند.

به راحتی می‌توان فهمید که چرا. ارز کشور تجاری پیشرو یک زیستگاه طبیعی برای صادرکنندگان و واردکنندگان آن است که در بازارهای جهانی نقش بزرگی دارند. سپس انگیزه‌ای برای صادرکنندگان و واردکنندگان در جاهای دیگر وجود دارد که هنگام تلاش برای انجام تجارت با این اقتصاد بزرگ، به طور مشابه از ارز آن استفاده کنند، با توجه به اینکه برای مشتریان و تامین کنندگان آنها مناسب است. این انگیزه برای نهادهای خارجی که به دنبال استقراض در بازارهای مالی این کشور مسلط هستند، مشابه است. در نتیجه، هنگامی که وزن یک اقتصاد در تجارت و امور مالی جهانی کاهش می‌یابد، نیروهای بازار که باعث استفاده گسترده از ارز آن می‌شوند، تمایل متناظری به تضعیف شدن دارند. یک سیاست تعرفه‌ای انحرافی "اول آمریکا" که مخرب تجارت ایالات متحده باشد، این روند را تسریع می‌کند.

علاوه بر این، خطری برای دلار از استفاده بی‌رویه ایالات متحده از تحریم‌ها وجود دارد. حتی قبل از حمله روسیه به اوکراین و تحریم‌ها علیه نهادهای روسی، آمریکا به طور فزاینده‌ای به این سلاح مالی روی آورده بود: تعداد افرادی که مشمول تحریم‌های ایالات متحده بودند از 912 نفر در سال 2000 به بیش از 9400 نفر در سال 2021 افزایش یافته بود. تحریم‌های اعمال شده علیه روسیه در سال 2022 انگیزه کشورها برای محافظت از شرط‌بندی‌های خود با تنوع بخشیدن به دور از دلار را تشدید کرد، با توجه به این احتمال که دارایی‌های دلاری روسیه نه تنها مسدود شوند، بلکه توقیف و تغییر کاربری برای بازسازی اوکراین نیز شوند و برای آنچه کشورهای دیگر می‌توانند متحمل شوند، یک سابقه ایجاد کند.

با این حال، مهم است که این تحریم‌ها با همکاری متحدان آمریکا اعمال شد و به دولت روسیه جایگزین‌های کمی برای دلار برای استفاده در پرداخت‌های بین‌المللی باقی گذاشت. اما در اینجا نیز، گذشته ممکن است پیش‌درآمد نباشد. کشورهای اروپایی با سیاست "فشار حداکثری" دولت اول ترامپ بر ایران و تحمیل مجدد تحریم‌ها علیه این کشور موافق نبودند.

عکس سیاه و سفید از دو مرد که در حال تخلیه یک جعبه از یک واگن هستند.
کارگران در حال تخلیه جعبه‌ها در اسلو به عنوان بخشی از بازسازی اروپا با کمک طرح مارشال پس از جنگ جهانی دوم © Alamy

کاهش همکاری فراآتلانتیک در دوره دوم ترامپ به احتمال زیاد اختلافات بیشتری را نشان می‌دهد. ترامپ دقیقاً در تهدید به استفاده از سلاح‌های اقتصادی، چه تعرفه‌ها، تحریم‌ها یا سایر اقدامات، محتاط نبوده است. هنگام اعمال آنها، او با کشورهای دیگر همکاری نکرده است - برعکس. اگر ایالات متحده به راه خود ادامه دهد، ارزهای سایر کشورها، کشورهایی که در تلاش‌های تحریم ایالات متحده شرکت نمی‌کنند، از تنوع بخشیدن به دور از دلار سود خواهند برد.


سپس چشم‌انداز مالی و اقتصادی آشفته آمریکا وجود دارد. دلار به عنوان شکلی از ذخایر ارزی برای بانک‌های مرکزی و برای خزانه‌داران شرکت‌ها، مدیران صندوق‌های ثروت مستقل و سرمایه‌گذاران بین‌المللی به طور کلی جذاب بوده است، زیرا در مقادیر زیادی در دسترس است در حالی که هنوز ارزش خود را حفظ می‌کند. ایالات متحده عرضه ثابتی از دلار را برای برآورده کردن نیازهای نقدینگی یک اقتصاد جهانی در حال گسترش فراهم کرده است، بدون اینکه آنقدر عرضه کند که اعتماد به ارزش آنها را از بین ببرد.

اما اگر این تا به حال درست بوده است، مشکلات مالی و اقتصادی ایالات متحده می‌تواند در آینده‌ای نه چندان دور، دلار را از لبه پرتگاه عبور دهد. چشم‌انداز بودجه بلندمدت دفتر بودجه کنگره نشان می‌دهد که بدهی در دست مردم از 99 درصد تولید ناخالص داخلی در سال 2024 به 116 درصد در سال 2034، 139 درصد در سال 2044 و 166 درصد در سال 2054 افزایش می‌یابد. قوانین قریب‌الوقوع، از جمله اقداماتی که کاهش مالیات‌های منقضی شده ترامپ در سال 2017 را تمدید می‌کند، می‌تواند بدهی را حتی سریع‌تر افزایش دهد. هیچ آستانه جادویی بدهی به تولید ناخالص داخلی وجود ندارد که در آن اعتماد به طور خودکار از بین برود. اما کاهش مالیات‌های بی‌پایان، کاهش هزینه‌های افسانه‌ای و سطوح بالای قطبی‌شدن سیاسی در مقطعی باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران خارجی در چشم‌انداز دلار تردید کنند.

اگر دلارها ذخیره ارزش و وسیله پرداخت جذابی هستند، زیرا انتظار می‌رود ارزش خود را حفظ کنند، آنگاه اقداماتی که توسط دولت ترامپ برای تضعیف استقلال فدرال رزرو انجام می‌شود، به طور جدی به جذابیت دلار آسیب می‌زند. در ماه فوریه، ترامپ یک دستور اجرایی امضا کرد که در آن ادعا می‌کرد "مقامات