برای لاروها، تجربه خوردن یک وعده غذایی لذیذ فقط به این نیست که غذای آنها چه طعمی دارد، بلکه به این نیز مربوط می شود که چه حسی دارد. محققان از ابزارهای ژنتیکی برای نشان دادن این موضوع استفاده کردند که نورون های خاصی در مغز انتخاب غذا را کنترل می کنند و می توانند هم طعم و هم بافت را حس کنند.
سایمون اسپریچر، عصب شناس در دانشگاه فریبورگ در سوئیس، نویسنده همکار این مطالعه، می گوید: دیدگاه مرسوم در مورد حس چشایی بر این است که نورون های خاصی سیگنال های واحدی را به مغز منتقل می کنند. به عنوان مثال، نورون های طعم شیرین سیگنال های شیرین و نورون های طعم تلخ سیگنال های تلخ را حمل می کنند.
اما این فرضیات در دو دهه گذشته با مطالعاتی در مورد مگس میوه و موش به چالش کشیده شده است که نشان می دهد نورون ها ممکن است ظرفیت پاسخ دادن به هر دو سیگنال شیمیایی، مانند تلخ یا شیرین، و همچنین سیگنال های مکانیکی، مانند بافت را داشته باشند.
درست
در مطالعه کنونی که در تاریخ 30 ژانویه در مجله PLoS Biology منتشر شد، اسپریچر و همکارانش تصمیم گرفتند ببینند آیا نورون های منفرد در اندام های چشایی این ظرفیت "چند وجهی" را دارند یا خیر. آنها لاروهای مگس میوه - لاروها - را با آماده سازی های مختلف آگارز، یک ژل قندی، تغذیه کردند. لاروها تمایل به یک آماده سازی «گلدیلاکس» نشان دادند، یعنی نه خیلی سفت و نه خیلی نرم. اسپریچر می گوید، سختی ترجیحی برای لاروها "مشابه [سختی] میوه در حال پوسیدگی است".
سپس محققان از ابزارهای مهندسی ژنتیک برای غیرفعال کردن زیرمجموعه ای از نورون های حس چشایی در اندام های حس چشایی لاروی استفاده کردند. غیرفعال کردن نورونها مانع از چشیدن شیرینی آگارز توسط لاروها شد، همانطور که انتظار میرفت، اما همچنین باعث تغییر در نوع آمادهسازیهایی شد که میخوردند - لاروها دیگر آمادهسازیهای گلدیلاکس را ترجیح نمیدادند، که نشان میدهد توانایی حس کردن غذای خود را نیز از دست دادهاند. محققان با مطالعه نورون های منفرد، مشخص کردند که نورون های C6 می توانند هم شکر را بچشند و هم تحریک مکانیکی را حس کنند.
رومن آرگوئلو، زیستشناسی متخصص در عصبشناسی در دانشگاه کوئین مری لندن، میگوید که نورونهای چندوجهی نسبتاً کمی شناخته شدهاند، بنابراین شناسایی C6 دریچهای را به سوی بینشهای جدید در حس مکانیکی توسط نورونهای مختلف باز میکند. او می گوید: «این یک مثال عالی از ترکیب فناوری تک سلولی و ژنتیک مگس برای طراحی ابزارهای ژنتیکی جدید است که می تواند جمعیت نورونی را که دسترسی به آنها بسیار دشوار است، از هم جدا کند.»