در سال 2012، کلرادو و ایالت واشنگتن تولید و فروش تجاری شاهدانه را برای مصارف غیرپزشکی قانونی کردند و از آن زمان 22 ایالت دیگر ایالات متحده نیز از آن پیروی کردند. این تغییر در بسیاری از محافل به عنوان یک تغییر خوش خیم و دیرهنگام تلقی شد - شامل یک ماده مست کننده ارگانیک، حتی دارویی، بدون هیچ گونه اشکال جدی. حامیان وعده محصولات ایمن و با برچسب دقیق، کاهش اعتیاد به مواد افیونی، کاهش جمعیت زندان ها، افزایش درآمدهای مالیاتی و یک صنعت مسئولیت پذیر اجتماعی را دادند که اولویت را به مردم نسبت به سود می دهد. اما همه این وعده ها اغراق آمیز یا به سادگی اشتباه از آب درآمدند.
قانونیسازی مصرف حشیش را به طرز چشمگیری افزایش داده و الگوهای مصرف را نیز تغییر داده است. در دهه 1990 و اوایل دهه 2000، اکثر مصرف کنندگان این دارو را سیگار می کشیدند و این کار را فقط گهگاه یا نیمه منظم - مثلاً آخر هفته ها با دوستان - انجام می دادند. البته برخی افراد به طور منظم تری استفاده می کردند: در سال 2000، 2.5 میلیون آمریکایی گزارش دادند که روزانه یا تقریباً روزانه از حشیش استفاده می کنند. اما تا سال 2022، این رقم هفت برابر افزایش یافته و به 17.7 میلیون نفر رسیده است. نکته قابل توجه این است که این تعداد بیشتر از 14.7 میلیون نفری است که گزارش کرده اند به این میزان الکل مصرف می کنند. امروزه، بیش از 40 درصد از آمریکایی هایی که از حشیش استفاده می کنند، روزانه یا تقریباً روزانه آن را مصرف می کنند و این کاربران احتمالاً 80 درصد از کل حشیش فروخته شده در ایالات متحده را مصرف می کنند.
قدرت این دارو نیز به شدت افزایش یافته است. تا سال 2000، میانگین قدرت حشیش کشف شده هرگز از 5 درصد THC، ماده مست کننده اصلی در این گیاه، فراتر نرفت. امروزه، جوانه های دود کردنی یا گل هایی که در فروشگاه های دارای مجوز به فروش می رسند معمولاً از 20 درصد THC بیشتر هستند. ویپ ها، داب ها و شاترها - که همگی اشکالی از تحویل دارو هستند که تجاری سازی آن را گسترش داد - هنوز قوی تر هستند.
مالکوم فرگوسن: ماریجوانا اکنون خیلی قوی است
استفاده مکرر از محصولات قوی تر منجر به افزایش حیرت انگیز در دوز متوسط هفتگی THC مصرف کننده معمولی شده است. در دهه 1980 و 90، زمانی که قدرت به طور متوسط حدود 4 درصد بود، فردی که هر شب آخر هفته یک مفصل 0.4 گرمی مصرف می کرد - و در روزهای هفته هیچ مصرفی نداشت - به طور متوسط حدود 32 میلی گرم THC در هفته مصرف می کرد. میانگین کاربران روزانه امروزه حدود 1.6 گرم گل پر قدرت در روز یا معادل آن را به اشکال دیگر مصرف می کنند. این مقدار به بیش از 2000 میلی گرم THC در هفته یا حدود 70 برابر بیشتر می رسد.
این اعداد تکان دهنده هستند، و با این حال این همان چیزی است که وقتی فراوانی، قدرت و کمیت همه با هم افزایش می یابند اتفاق می افتد. برای برخی از مصرف کنندگان، قدرت بالای آن خود استفاده مکرر را با ارائه یک اثر قوی تر تشویق می کند.
علم پزشکی هنوز نمی تواند اثرات استفاده طولانی مدت از 300 میلی گرم یا بیشتر THC در روز را روشن کند، زیرا این الگوی مصرف جدید است. اکثر مطالعات کنترل شده با قرار گرفتن کوتاه مدت در معرض دوزهای کمتر، اغلب در محدوده 20 تا 50 میلی گرم، کار می کنند و مطالعات مشاهده ای که سال ها کاربران را دنبال می کردند، دارویی را بررسی می کردند - حشیش کم قدرت و به ندرت استفاده شده - که به سختی وجود دارد.
اما استفاده مکرر از ماریجوانا با قدرت بالا طیف وسیعی از نگرانی ها را برمی انگیزد. برای مثال، شکی نیست که مستی حشیش می تواند عملکردهای شناختی از جمله تمرکز و حافظه را مختل کند. این نگرانی بزرگی نبود وقتی اکثر مردم فقط آخر هفته ها از آن استفاده می کردند. با این حال، استفاده روزانه به معنای استفاده در روزهای کاری و تحصیلی است. این دارو همچنین ادراک و کنترل حرکتی را مختل می کند. در دسترس بودن ماریجوانای قوی و قانونی با افزایش تصادفات رانندگی و مراجعه به اورژانس همراه بوده است.
و در دراز مدت، اگرچه برخی از افراد می توانند با سبک زندگی "بیداری و پخت و پز" کنار بیایند، درست مانند برخی از افراد الکلی که عملکردی دارند، احتمالاً میلیون ها کاربر وجود دارند که قفل شدن کاناپه پیشرفت شغلی، موفقیت تحصیلی یا انجام مسئولیت ها را مانع می شود. به خانواده.
در نظرسنجی ها، 63 درصد از کاربران پرمصرف، مشکلات شناختی، عاطفی، شغلی و اجتماعی کافی را در نتیجه مصرف این دارو گزارش می کنند تا به عنوان معیارهای اختلال مصرف حشیش کدگذاری شوند (شرایطی که با ناتوانی در کنترل کامل رفتار مصرف مواد مخدر علیرغم عواقب منفی آن تعریف می شود). به دلایل فنی، فکر می کنیم این رقم مشکل را بیش از حد نشان می دهد، اما شکی نیست که این مشکل وجود دارد: 17 درصد از کاربران پرمصرف گزارش می دهند که حشیش را آنقدر می خواهند که گاهی اوقات نمی توانند به چیز دیگری فکر کنند. استفاده مزمن ممکن است منجر به مشکلات سلامتی دیگری نیز شود. به ویژه، شواهدی در حال افزایش است مبنی بر اینکه استفاده مکرر از محصولات با قدرت بالا خطر ابتلا به بیماری های روانی جدی مانند اسکیزوفرنی را افزایش می دهد.
برای روشن شدن، این خطرات و آسیب ها به هیچ وجه به یک "بحران حشیش" به همان روشی که از یک بحران مواد افیونی یا یک بحران مت صحبت می کنیم، نمی رسد - فجایعی که با مرگ و میر زودرس گسترده و فروپاشی خانواده ها مشخص می شود. بسیاری از افرادی که از حشیش لذت می برند در مدیریت مصرف خود مشکلی ندارند. اکنون می توانند آن را ارزان و بدون انگ، به اشکال مختلف خریداری کنند. و همه می توانند آسوده باشند که مصرف حشیش نوجوانان از زمان شروع قانونی شدن تقریباً در همان جایی که بود باقی مانده است. بر اساس یک معیار استاندارد، مصرف در بین افراد 12 تا 17 ساله از سال 2012 تا 2022 تنها 3 درصد افزایش یافته است.
اما مصرف برای بزرگسالان (155 درصد افزایش)، به ویژه برای افراد 35 سال و بالاتر (300 درصد افزایش) افزایش یافته است و این افزایش را نمی توان کاملاً خوش خیم توصیف کرد. بسیاری از فرضیات مطرح شده در مورد آنچه پس از قانونی شدن اتفاق می افتد، در گذشته ساده لوحانه به نظر می رسد.
این فرضیات فراتر از ماهیت رابطه بین مصرف کنندگان مواد مخدر و دارو و چگونگی تغییر آن گسترش یافت. افزایش سرسام آور مصرف حشیش، از دیدگاه سلامت عمومی و کنترل جرم، همچنان یک برد بود، اگر منجر به مصرف کمتر داروهای خطرناک تر می شد. اما اینطور نبوده است. پیشبینیها مبنی بر اینکه قانونیسازی حشیش مصرف الکل را کاهش میدهد، دارویی که بیشتر با پرخاشگری فیزیکی مرتبط است، محقق نشد - کاهش های مشاهده شده در برخی گروه ها یا زمینه ها با افزایش در گروه های دیگر جبران شد.
بر اساس شواهد علمی ضعیف، بسیاری از حامیان نیز وعده دادند که حشیش قانونی باعث می شود مردم کمتر از مواد افیونی استفاده کنند. (Weedmaps - یک سایت بررسی آنلاین برای گلدان - تابلوهای تبلیغاتی را در سراسر کشور نصب کرد و وعده کاهش مصرف بیش از حد مواد افیونی را داد.) با این حال، این یافته های اولیه با در دسترس قرار گرفتن داده های بیشتر معکوس شد، و بررسی های اخیر نشان می دهد که احتمال اینکه قانونی سازی نرخ مرگ و میر ناشی از مواد افیونی را افزایش دهد بیشتر از کاهش آن است. این نباید خیلی تعجب آور باشد: اگرچه استدلال های قدیمی "داروی دروازه ای" دهه های 1970 و 80 خطر صرفاً امتحان کردن ماریجوانا را بیش از حد نشان می داد، تجاری سازی حشیش به وضوح استفاده مکرر را گسترش داده است، و وابستگی به هر دارویی می تواند احتمال استفاده از آن را افزایش دهد و وابستگی به سایر مواد مخدر را ایجاد کند.
بخوانید: اثرات ماریجوانا بر سلامت به زودی بسیار واضح تر خواهد شد
برخی از مزایای مربوط به عدالت کیفری نیز موهوم از آب درآمد، تا حدی به این دلیل که حامیان اغراق کردند در مورد میزان درگیر شدن افراد در سیستم عدالت کیفری. مرکز مترقی پیشرفت آمریکایی در سال 2018 در گزارشی گزارشی در حمایت از قانونی سازی ملی خاطرنشان کرد: «اجرای تبعیض آمیز قوانین ماریجوانا یکی از دلایلی است که آمریکایی های سیاه پوست و لاتین تبار دو سوم جمعیت زندان های ایالات متحده را تشکیل می دهند. اما حتی قبل از قانونی شدن، افراد بسیار کمی به دلیل داشتن گلدان به تنهایی در زندان بودند. افراد زیادی بودند که دزد و سارق گلدان در پشت میله ها بودند، اما فقط حدود 2 درصد از زندانیان فقط به دلیل جرایم مربوط به ماریجوانا در زندان بودند و بیشتر آنها قاچاقچی یا کارمندان آنها بودند.
اینکه بازداشت های زیادی به دلیل داشتن ماریجوانا وجود داشته است، بدون شک درست است. و قانونی سازی آنها را به شدت کاهش داده است و بیشتر فقط دستگیری های کاربران زیر سن قانونی و تامین کنندگان غیرقانونی باقی مانده است. اما حتی در اینجا، پرونده برای قانونی سازی کامل عرضه بیش از حد فروخته شد: ایالت هایی که صرفاً مالکیت ماریجوانا را جرم زدایی کردند، شاهد کاهش تقریباً به همان اندازه بودند. برای مثال، در کالیفرنیا، تبدیل مالکیت ماریجوانا از یک جنحه به یک تخلف مدنی دستگیری های مربوط به مالکیت را در 12 ماه 86 درصد کاهش داد. قانونی سازی بعدی فقط یک اثر افزایشی متوسط داشت.
اجازه دادن به عرضه تجاری - برخلاف جرم زدایی از مالکیت - پیامدهای ناخواسته دیگری را به همراه داشته است، اگرچه این پیامدها به راحتی قابل پیش بینی بود، زیرا مشاغل معمولاً از قوانین اقتصادی پیروی می کنند.
تولیدکنندگان بزرگ تحت مدیریت MBA ها، شیوه های کشاورزی صنعتی را اتخاذ کرده اند که به طرز وحشیانه ای کارآمد هستند و به طور چشمگیری از تولید صنایع دستی که بسیاری از حامیان پیش بینی می کردند، پیشی گرفته اند. قبل از قانونی شدن، بیشتر حشیش با کیفیت بالا در تأسیسات کوچک داخلی کشت می شد. یک مطالعه هلندی در سال 2006 از 77 کشت غیرقانونی، میانگین اندازه کمتر از 200 فوت مربع را گزارش کرد. در حال حاضر یک کشت تجاری با اندازه متوسط ممکن است در 10000 تا 20000 فوت مربع فعالیت کند و یک مجله صنعتی یکی از تولیدکنندگان (Copperstate Farms) را با تقریباً 2000000 فوت مربع فضای گلخانه ای فهرست می کند. تولیدکنندگان با حالت مختلط حتی بزرگتر هستند.
تولید تجاری قیمت ها را کاهش داده است، بنابراین سود مالیاتی حشیش که توسط بسیاری از حامیان قانونی سازی مطرح شده است نیز ناامیدکننده بوده است. در کالیفرنیا، مالیات های مصرف و فروش حشیش در سال 2021 به اوج خود رسید. در سه ماهه اول سال 2023 گزارش شد که تنها 0.2 درصد از کل درآمدهای مالیاتی ایالت را به خود اختصاص داده است. حتی تمام مالیاتهای سررسید جمعآوری نمیشوند. برای مثال، در سال 2023، 15 درصد از شرکتهای حشیش ایالت از پرداخت مالیاتهایی که بدهکار بودند، خودداری کردند.
کاهش قیمت ها حاشیه سود را کاهش داده است و به ضرورت تجاری برای گسترش بازار و جذب مشتریان جدید افزوده است. از این رو تکثیر خوراکی ها و سایر محصولاتی که برای افراد غیرسیگاری قابل دسترسی تر است. این صنعت زنان را - که از نظر تاریخی کمتر از مردان از حشیش استفاده می کردند - به عنوان یک جمعیت رو به رشد هدف قرار می دهد، درست مانند صنایع سیگار و الکل قبل از آن. از سال 2012 تا 2022، استفاده مکرر در بین مردان به شدت افزایش یافت (137 درصد افزایش)، اما در بین زنان (300 درصد افزایش) منفجر شد.
بسیاری از ارائه دهندگان تجاری حشیش ثابت کرده اند که تنظیم آنها دشوار است. در ابتدا، تلاشهای تنظیمکننده تمایل به متوسط بودن داشتند، و این یک اشتباه بود. برچسب های گمراه کننده امروزه در صنعت حشیش رایج است و برخی از تولیدکنندگان از آفت کش های تایید نشده یا ترتیبات استثماری کار استفاده می کنند.
قانون مزرعه 2018 فرصت های بیشتری را برای رفتار بد ایجاد کرد. این لایحه قرار بود استفاده های غیرمست کننده از گیاه حشیش مانند کشت الیاف برای لباس یا دانه برای غذا و روغن را قانونی کند. متأسفانه، روزنهها به بازیگران بیپروا اجازه داد تا محصولات مستکننده را کاملاً خارج از سیستمهای نظارتی اکثر ایالتها بفروشند. قانون مزرعه تولید و فروش "شاهدانه" را مجاز می داند - که به عنوان هر محصول حشیشی تعریف می شود که حاوی کمتر از 0.3 درصد دلتا-9 THC، نوع اصلی THC در حشیش است. اما خوراکی ها که نسبتاً سنگین هستند، می توانند حاوی مقدار زیادی دلتا-9 THC باشند و همچنان بر اساس وزن، زیر آستانه 0.3 درصد باقی بمانند. علاوه بر این، گیاه ماریجوانا حاوی کانابینوئیدهای غیر مست کننده است که می توانند به طور شیمیایی به پسرعموهای مست کننده مانند دلتا-8 THC تبدیل شوند. طیف حاصل از محصولات، که می تواند برای جوانان جذاب باشد، ممکن است هیچ گونه الزامات برچسب گذاری نداشته باشد (بسته به اینکه در کدام ایالت فروخته می شوند) و هیچ حفاظتی در برابر فرآورده های جانبی مصنوعی ناآشنا و بالقوه خطرناک نداشته باشد. آنها ممکن است برای آفت کش ها نیز آزمایش نشده باشند.
جای تعجب نیست که تولیدکنندگان شاهدانه که از قوانین ایمنی محصول پیروی نمی کنند، در بسیاری از موارد از شرکت های حشیش دارای مجوز ایالتی که سعی می کنند از مقررات پیروی کنند، پیشی گرفته اند و این امر به نرخ بالای شکست کسب و کار حشیش و محصولات غیرقابل اعتمادتر برای مصرف کنندگان کمک کرده است.
این بیماری ها و سایر موارد - جوانه زدن فروشگاه های حشیش در به ظاهر هر بلوک در برخی از محله های شهر، بوی گلدانی که با بسیاری از مسافران حمل و نقل عمومی روبرو می شود - از دید مردم آمریکا دور نمانده است. انتخابات در ماه نوامبر میزان ناامیدی از نتایج قانونی شدن ماریجوانا را برجسته کرد. اگرچه نبراسکا سی و نهمین ایالت شد که این دارو را برای اهداف پزشکی تایید کرد، اما داکوتاهای شمالی و جنوبی به طرح های رای گیری برای قانونی کردن استفاده تفریحی رای منفی دادند. فلوریدیایی ها نیز همین کار را کردند - علیرغم 150 میلیون دلار هزینه کمپین توسط صنعت و حمایت دونالد ترامپ.
این مکث در آنچه که به نظر می رسید حرکتی بی امان به سوی قانونی سازی گسترده تر - و در نهایت ملی - است، سالم است. جهش از ممنوعیت تا پذیرش مشتاقانه صنعت حشیش سودآور، بی بند و بار و شرکتی، به وضوح معایب و افراط هایی را ایجاد کرده است که حامیان قانونی سازی در ابتدا تصور نمی کردند (یا در برخی موارد، اعتراف نمی کردند). ایالت هایی که هنوز در حال بررسی قانونی سازی هستند - و ایالت هایی که ممکن است در حال بررسی مجدد چگونگی کارکرد قانونی سازی برای آنها تا کنون باشند - عاقلانه است که به جای آن، فضای میانی فراوان، یا چیزی که کارشناس فقید سیاست مواد مخدر مارک کلیمان آن را "تحمل از روی اکراه" استفاده و عرضه قانونی می نامید، را بررسی کنند. حتی جامعهای که در غیر این صورت سرمایهداری بازار آزاد را در آغوش میگیرد، باید در برابر مسیرهای میانی برای مواد مستکننده اعتیادآور، که کالاهای معمولی نیستند، باز باشد.
بخوانید: نمی خواهم بوی مواد مخدر شما را استشمام کنم
تحمل اکراه در عمل چگونه خواهد بود؟ علاوه بر حذف روزنههای لایحه مزرعه که به ایجاد محیطی وحشی در بسیاری از مکانها کمک کرده است، ما چهار پیشنهاد مشخص ارائه میکنیم.
1. قدرت تولیدکنندگان بزرگ را محدود کنید.
زنجیره تامین حشیش شامل پرورش دهندگان، تولیدکنندگانی است که مواد گیاهی را فرآوری و بسته بندی می کنند و خرده فروشان است. مقررات برای کشاورزان (به عنوان مثال در مورد مجاز بودن کدام آفت کش ها) و خرده فروشان (آزمایش انطباق با قوانین منع فروش به خردسالان، به عنوان مثال) مورد نیاز است - اما چالش های بزرگتر شامل تولیدکنندگانی است که محصولات متمرکز را تولید می کنند، برندها را کنترل می کنند و بر بازاریابی و تبلیغات تسلط دارند. دو راه حل می تواند کمک کند.
اولاً، دلیلی وجود ندارد که به شرکت های انتفاعی اجازه داده شود در تولید محصول شرکت کنند. مشاغل انتفاعی در توسعه محصولات جدید و افزایش مصرف بسیار کارآمد هستند. این زمانی خوب است که محصول کورن فلکس یا کانولا باشد، اما نه زمانی که شامل مواد مخدر اعتیادآور باشد. حشیش یک ماده مست کننده اعتیادآور است که گسترش سریع مصرف آن هزینه های قابل توجهی دارد.
در عوض، قانونیسازی میتواند تولید محصولات حشیش را به سازمانهای غیرانتفاعی یا شرکتهای منفعت عمومی محدود کند. اتکا به سازمانهای غیرانتفاعی در برخی دیگر از صنایع که کالاها یا خدماتی را ارائه میدهند که به نحوی شامل مسائلی فراتر از تجارت صرف هستند، یک هنجار است. برای مثال، اکثر بیمارستان ها و دانشگاه ها یا غیرانتفاعی یا دولتی هستند. در صنعت حشیش، این سازمان ها می توانند برای تضعیف عرضه غیرقانونی با تولید برای پاسخگویی به تقاضای موجود، بدون ترویج مصرف بیشتر، اجاره داده شوند.
دوم، به ویژه در مکان هایی که هنوز به تولیدکنندگان انتفاعی اجازه داده می شود، تولیدکنندگان بزرگ باید از مالکیت، بهره برداری یا کنترل مزارع یا فروشگاه های خرده فروشی منع شوند. محدودیت های مشابهی بخشی از برنامه های بسیاری از ایالت ها هنگام لغو ممنوعیت الکل بود و ممکن است قدرت شرکت های بزرگ از جمله قدرت لابی آنها را محدود کند. به همین ترتیب، آنها باید از ادغام با شرکت های دخانیات و الکل منع شوند.
2. محصولات با قدرت بالا را کاهش دهید.
برای بسیاری، هدف از قانونی سازی جایگزینی بازار غیرقانونی با عرضه قانونی و تنظیم شده بود. اما قانونی سازی همچنین بازار را تغییر داده است و انبوهی از محصولات قوی تر را به ارمغان آورده است. حامیان اصلاح مواد مخدر گاهی اوقات به اصطلاح قانون آهنین ممنوعیت را مطرح می کنند که ادعا می کند ممنوعیت اشکال قوی تری را ایجاد می کند (زیرا فشرده تر هستند و به راحتی پنهان می شوند). اما با حشیش، برعکس اتفاق افتاد: این قانونی سازی بود که اشکال قوی تری از دارو را گسترش داد.
اینکه آیا محصولات ارزان قیمت و با قدرت بالاتر لزوماً آسیب های سلامتی را تشدید می کنند یا خیر، بسیار مورد بحث است. اما تاریخ پر از نمونههایی از اشکال ارزان قیمت و پرقدرت مواد مخدر است که مشکلات جدیدی ایجاد کردهاند، از جنون جین بریتانیا در نیمه اول قرن هجدهم در لندن (که در آن مصرف هشت برابر افزایش یافت و به حدود یک گالن در سال برای هر نفر رسید) تا اپیدمی فعلی فنتانیل، که آمریکایی های بیشتری را از هروئین کشته است.
برخی می ترسند که ممنوع کردن محصولات با قدرت بالاتر، بازارهای غیرقانونی را ایجاد یا به شدت گسترش دهد، اما جوامع مدرن اغلب اشکال خاصی از یک محصول را بدون ایجاد بازارهای غیرقانونی بزرگ ممنوع می کنند - تا زمانی که اشکال دیگر قانونی باقی بمانند. برای مثال، در بیشتر قرن بیستم، بسیاری از کشورها فروش آبسنت را ممنوع کردند، اما بازار غیرقانونی بزرگی برای آبسنت وجود نداشت، زیرا مشروبات الکلی دیگر در دسترس بودند. به همین ترتیب، ممنوعیت های امروزی برای نوشیدنی های الکلی کافئین دار و سیگارهای طعم دار بیشتر رعایت می شود.
کبک در حال حاضر داب ها، روغن حشیش بوتان و سایر محصولات با قدرت بالا را اساساً ممنوع کرده است، و مصرف حشیش به طور قابل توجهی کمتری نسبت به سایر استان های کانادا دارد.
ایالات متحده نیز باید چنین محصولاتی و شاید همچنین سنتز کانابینوئیدهای مصنوعی را ممنوع کند. و برای محصولاتی که در محدوده قدرت باقی می مانند، یک محافظ بیشتر می تواند مالیات بیشتری بر محصولات قوی تر، درست مانند نوشیدنی های الکلی، باشد.
3. فضایی برای تولیدکنندگان کوچک و سایر مشاغل کوچک بگذارید.
چالش اصلی برای سلامت عمومی از جانب بسیاری از تولیدکنندگان کوچک صنایع دستی ماریجوانا یا خرده فروشان نیست. مشکل بزرگتر ماریجوانای بزرگ است. اعمال قوانین مشابه برای همه طرفها به علاقمندان و تولیدکنندگان بوتیک بار میآورد و در عین حال به شرکتها اجازه میدهد تا بدون مانع عمل کنند.
اکثر ایالت ها قوانین تولید غذای کلبه را تصویب کرده اند که تولیدکنندگان کوچک محصولات غذایی صنایع دستی (محصولات پخته شده، ترشی، عسل و غیره) را از بررسی دقیق که برای تجارت کشاورزی و شرکت های مواد غذایی مناسب است، معاف می کند. سیاست حشیش می تواند تمایزات مشابههای ایجاد کند.
تولیدکنندگان کوچک ممکن است هنگام فروش فقط گل از مقررات خاصی معاف شوند - و همچنین از فروش محصولات تصفیه شده یا خطرناک منع شوند، درست مانند تولیدکنندگان مواد غذایی کلبه که معمولاً از فروش گوشت یا کالاهایی که نیاز به نگهداری در یخچال دارند منع می شوند.
4. ایمنی عمومی و سلامت عمومی را از حاشیه خارج کنید.
به منظور محدود کردن آسیب ناشی از محصولات اعتیادآور قانونی، جامعه به مقررات موثر بهداشت عمومی نیاز دارد. و برای شکوفایی، صنایع قانونی دارای مجوز به اجرای دولت علیه تامین کنندگان غیرقانونی نیاز دارند. هر دوی این ضروریات وجود نداشته است.
نه تنظیم کننده ها و نه پلیس با قدرت کافی به تولید، تبلیغ و فروش غیرقانونی حمله نکرده اند، شاید به این دلیل که هرگونه اجرای مربوط به ماریجوانا - حداقل در ذهن بسیاری از مترقیان - با نگرانی هایی در مورد ایالت کارسل یا احساسات ضد پلیس به طور کلی درگیر شده است.
جین سی. هو: تقریباً هیچ کس از علف هرز قانونی راضی نیست
اما زمانی که خطر قانونی اداره یک فروشگاه علف هرز غیرمجاز تقریباً به صفر می رسد، صنعت غیرقانونی رشد می کند و صنعت قانونی آسیب می بیند، رژیم قانونی سازی و درآمدهای مالیاتی را به طور همزمان تضعیف می کند. سازمانهای مجری، کسانی که بر آنها نظارت میکنند و جامعه فعالان، باید این تصور غلط را کنار بگذارند که اجرای قوانین یک صنعت قانونی، احیای جنگ با مواد مخدر است.
به طور مشابه، بخشهای بهداشت عمومی باید شروع به اطلاعرسانی قویتر به مردم در مورد خطرات سلامتی حشیش کنند، همانطور که در مورد خطرات تنباکو، الکل و قمار انجام میدهند. تا کنون، آنها عموماً در انجام این کار ناکام بوده اند، شاید به دلیل ترس های نابجایی از بازآفرینی هیجانات دوران قبل. امروزه، یک صنعت بزرگ و قانونی محصولی با خطرات سلامتی ثابت شده می فروشد، و بهداشت عمومی باید نقش سنتی خود را به عنوان مدافع سلامت در برابر سود بپذیرد.
این اصلاحات و سایر اصلاحات، مصالحه بین سود و منافع عمومی را بهتر متعادل می کند. طبیعتاً این صنعت با آنها مبارزه خواهد کرد، اما این فقط باید فوریت را افزایش دهد. حامیان ساده لوح و خودخواه بسیاری از لوایح قانونی سازی ایالتی را شکل دادند (و از طریق فرآیند ابتکاری، گاهی نوشتند) و نتایجی داشت که باید ما را نگران کند. قانونیسازی باید در جایی که قبلاً وجود دارد، دوباره طراحی شود و تلاشها برای گسترش آن به سایر ایالتها یا در سطح ملی باید از اشتباهات گذشته اخیر درس بگیرد.