شنبه شب بود و پشت نمای پوشیده از گرافیتی آتلیه جولی، فضای خلاقانه و گالری او در مرکز شهر، آنجلینا جولی در حال گفتگو با هنرمند، شیرین نشاط بود.
موضوعات سنگین بودند: وضعیت اسفبار پناهندگان، حقوق زنان، چگونگی معنا بخشیدن به تبعید؛ و ارزش هنر در همه اینها. جولی، با ظاهری اثیری در لباسی کرم رنگ با یک شنل کوتاه گلدوزی شده، مهربان بود. او به حدود ۵۰ مهمان دعوت شده گفت: «خیلی خوشحالم که با همه شما هستم» و افزود که به دنبال جامعهای است تا «به تلاش برای درک راههای کمک ادامه دهد.» برای او، هنرمند بودن وسیلهای برای ارتباط بود: «میخواهم بدانم آیا شما هم همین درد را احساس میکنید؟»
جولی با دقت به نشاط، هنرمند تجسمی و فیلمساز ایرانی، چهرهای چشمگیر با چشمان سرمه کشیده، گوش میداد. نشاط گفت: «هنر از شهود نمیآید. باید از زندگیای که داشتهای نشأت بگیرد. باید به جهان مرتبط باشد.»
در پذیرایی، چهرههای سرشناسی مانند جان باتیست، نوازنده، و سولیکا جواد (همسرش)، نویسنده، و جک هارلو، رپر پرفروش، در میان آثار هنری معاشرت میکردند. یک رقصنده صوفی با ردای زرشکی بین دیوارهای نقاشی شده میچرخید.

و جولی، بازیگر برنده اسکار، فعال بشردوست و سوژه توجه جهانی، در مرکز توجه داغ قرار نداشت. و این دقیقاً همان چیزی است که او میخواهد. او گفت: «دوست دارم ببینم دیگران چه چیزی خلق میکنند. این بخشی از خلاقیت من است.»
برای کمی بیش از یک سال، او تلاش کرده است تا آتلیه جولی را به مرکزی برای هنرمندان و سازندگان - و سرآشپزها، دانشجویان و ستارگان برادوی - تبدیل کند. این ساختمان دارای پیشینهای هنری تقریباً بینظیر است: شماره ۵۷ خیابان گریت جونز زمانی متعلق به اندی وارهول بود و ژان-میشل باسکیا در آن زندگی میکرد و تا زمان مرگش در سال ۱۹۸۸ استودیوی خود را در آنجا داشت.
رویای جولی این بود که این فضا دوباره به یک کانون فرهنگی تبدیل شود، یک باشگاه پر از خلاقان الهامبخش و بینالمللی، و همچنین آهنربایی برای عموم کنجکاو - تا بیایند و بگردند، در کلاسی شرکت کنند، با یک تکه کیک بادام پرتقالی در کافه با غذاهای جهانی، ایت آفبیت، انرژی بگیرند.

این کار بلافاصله آنطور که او تصور میکرد پیش نرفت. او در مصاحبهای اخیر گفت: «کار سختی بوده است. فهمیدم که این بیشتر درباره کارهایی است که نباید انجام داد.»
تجسم اولیه آن به عنوان یک استودیوی مد پاپ-آپ برای طراحان مهمان بود، «چون فکر میکنم دنیا بیشتر به آن علاقهمند است». او گفت: «مردم روی مد تمرکز میکنند.»
او افزود: «اما، خیلی زود برایم روشن شد که این عشق *من* نخواهد بود»، تا حدی به این دلیل که او تأثیرات زیستمحیطی چرخه معمول مد - آلودگی آب، انتشار گازهای گلخانهای، مصرفگرایی که به پر شدن محلهای دفن زباله دامن میزند - را رد میکرد. «نمیخواهم به مردم بگویم که هر چند ماه یکبار باید چیز جدیدی بخرند.»
بنابراین او مسیر خود را تغییر داد، شبکه خود را گسترش داد و نادرترین کالای نیویورک را به اشتراک گذاشت: فضا. به صورت رایگان.
هنرمند چندرسانهای فرانسوی، پرون نوری، که به سازماندهی رویداد نشاط به عنوان بخشی از نمایشگاهی به نام «رشتهای برای زنان» کمک کرد، هنرمند مقیم آتلیه شده است، با یک استودیو در طبقه دوم که انتظار میرود در دو سال آینده آثار گاه عظیمالجثهای را مجسمهسازی کند.

اینویزیبل داگ (The Invisible Dog)، یک فضای هنری محبوب و ۱۶ ساله، که ساختمان اصلی چند طبقه آن در بروکلین در حال بازسازی است، به عنوان گالری مقیم وارد شده است. نوری، بنیانگذار و نمایشگاهگردان آن، لوسین زایان را به جولی معرفی کرد، و او با جدیت در حال برنامهریزی نمایشگاهها و پرورش جامعه در محله جدید خود در منهتن است. او گفت، در دوران وارهول-باسکیا، این ساختمان نیز یک محل تجمع بود: «یک میز اشتراکی بزرگ در فضا وجود داشت. مردم همیشه میآمدند و با هم گپ میزدند. این دقیقاً همان چیزی است که او میخواست.»
برای جولی، یک سلبریتی منحصر به فرد با شهرتی به ناشناخته بودن - رازی در دورانی که افراد مشهور همه چیز را در رسانههای اجتماعی فاش میکنند - راهاندازی یک فضای تجمع عمومی حرکتی غیرمحتمل به نظر میرسید. او در حمایت از دیگران، به عنوان فرستاده ویژه آژانس پناهندگان سازمان ملل بسیار بیشتر دیده شده است. (او در سال ۲۰۲۲ پس از بیش از دو دهه از این سمت کنارهگیری کرد.)
اما در محافل خود، او به عنوان یک وصلکننده شناخته میشود که به سرعت خانهاش را باز میکند، کمک ارائه میدهد و به صورت فردی یاد میگیرد؛ او در آتلیه جولی نقاشی کرده، رقصیده و در کلاسهای چاپ سیلک، نمدسازی و آشپزی شرکت کرده است. او گفت: «من مکانی میخواستم که بتوانم با هنرمندان محلی وقت بگذرانم.» او امیدوار بود که حال و هوای یک صحنه فیلمبرداری را تداعی کند، به خصوص صحنهای با گروهی از گوشه و کنار جهان: «میتوانید آن حس هدفمند بودن با دیگران را احساس کنید.»

در نوری، جولی هنرمند دیگری را یافته است که برای جامعه تلاش میکند. نوری با بنیاد غیرانتفاعی خود، بنیاد هنری کاتارسیس، به عنوان بخشی از اقامت هنری خود، گفتگوهای ماهانهای را در آتلیه جولی برنامهریزی کرده است. اولین گفتگو، با دکتر ریتا شارون، استاد پزشکی و پژوهشگر ادبیات دانشگاه کلمبیا که رشته پزشکی روایی را ایجاد کرد، ذهنهای جستجوگر دیگری مانند دیوید برن را به خود جلب کرد. موضوعات متفاوت هستند (در ماه مارس، نشاط درباره آزادی ایران صحبت کرد)، اما مضامین مشابه هستند - اینکه آیا «هنر میتواند شفا دهد»، نوری گفت.
جولی گفت: «این مانند بستری برای بحث است. دیکته نمیکند.»
نوری، ۴۰ ساله، و جولی، ۴۹ ساله، تقریباً یک دهه پیش از طریق یک دوست مشترک، فیلمساز انیس واردا، پس از اینکه نوری به سرطان سینه مبتلا شد، با هم آشنا شدند. جولی، که مادر، مادربزرگ و خالهاش را بر اثر سرطان از دست داده بود و در سال ۲۰۱۳ تحت عمل ماستکتومی پیشگیرانه دوطرفه قرار گرفته بود، در اوایل به نوری مشاوره داد. و او مستند نوری در سال ۲۰۱۹، «سرندیپیتی» را که در آن نوری بیماری خود را از طریق خلق هنر ارزیابی میکند، مشترکاً تهیه کرد. در مقدمه یکی از کتابهای نوری، جولی به یاد میآورد که در استودیوی او در پاریس بوده و به مجسمه سینهای که از چوب تراشیده شده و در حین ساخت شکاف برداشته بود، نگاه میکرد. نوری از او پرسید: «آیا زیباتر نشده است؟»

فضای پر نور نوری در آتلیه جولی (که زمانی تختخواب باسکیا را در خود جای داده بود)، پر از مدلهای آناتومیک و کتابهای تاریخ است. در «رشتهای برای زنان»، مردم از سراسر جهان تکهای از موی خود را در همبستگی با جنبش #زن_زندگی_آزادی برای حقوق و عدالت زنان میبرند. (جولی چند رشته مو با دخترانش اهدا کرد.) این دستههای مو در زیرزمین آتلیه جولی آویزان هستند، زیر آنچه شبیه یک لباس کوتاه ساخته شده از مو است، اثر هنرمند ایرانی-آلمانی هما امامی، که در نمایشگاهی در اینجا با کمک اینویزیبل داگ ارائه شده است.
همکاری نخ تسبیح است: جولی گفت: «این تقریباً قانون است - نمیتوانی فقط برای خودت بیایی. باید بیایی و برای هنرمندان دیگر هم آنجا باشی.»
نوری از طریق «ایت آفبیت»، یک «شام باستانشناسی» با یک سرآشپز افغان، همایون زدران، برگزار کرد که یک غذای سنتی پوشیده از خاک رس پخت. نوری گفت: «هر کس یک چکش کوچک، مانند یک باستانشناس، داشت و باید خاک رس را میشکست تا به غذا برسد.» این اشارهای بود به بناهای باستانی بودایی، منبع غرور ملی، که در سال ۲۰۰۱ توسط طالبان تخریب شدند، و به بوداهای مجسمهسازی شده خود نوری.

جولی با الهام از نوری و واردا، میگوید مشتاق است تا از هنر به عنوان «یک وسیله در یک تراز گستردهتر استفاده کند.» (او در حال توسعه یک خط لباس است که از لباس قدیمی ساخته شده است، با هارا، سازنده پایدار مستقر در هند.)
اما آتلیه جولی، حداقل در حال حاضر، یک آزمایش هنری و اجتماعی است - که لزوماً بر اساس یک مدل سودآوری نیست. جولی میگوید: «من یک تاجر نیستم. به شیوههایی تجارت کردم که دیگران دوست نداشتند.»
ممکن است وارهول آن را تأیید کند.