در ۱۲ اکتبر ۲۰۲۳، دانشگاه کلمبیا دروازههای خود را بست.
نردههای آهنی و پرنقشونگار، هدیهای ۸۹ هزار دلاری از سوی جورج دلاکورت، نیکوکار معروف بود. سالها، هدف اصلی آنها تزئینی بود و بهندرت برای مناسبتهای خاص بسته میشدند. در بیشتر اوقات، باز بودند و عموم مردم میتوانستند آزادانه وارد شوند، روی نیمکتی بنشینند و برای رسیدن به قطار شماره ۱ از محوطه دانشگاه عبور کنند. این دروازهها تنها نمادهایی از انحصار و نخبهگرایی، و ثروتمندان و قدرتمندانی بودند که نامشان بر ساختمانهای دانشگاه نقش بسته است.
اما اکنون، آنها چیزی بیش از اعتبار «آیوی لیگ» (Ivy League) را نمادپردازی میکنند. دروازههای کلمبیا که در ابتدا برای پیشبینی تظاهرات در محوطه دانشگاه بر سر جنگ غزه بسته شدند، اکنون در مرکز درگیری داغی بر سر فضای عمومی در مقابل فضای خصوصی قرار دارند.
برای ورود، دانشجویان باید کارتهای شناسایی صادر شده توسط دانشگاه را به نگهبانان نشان دهند، که این امر دسترسی عمومی به بخشی از خیابان ۱۱۶ معروف به «کالج واک» (College Walk) را قطع میکند. آنچه زمانی یک پناهگاه عابر پیاده پرطرفدار بود، اکنون به یک مانع بزرگ تبدیل شده است. کلمبیا شش بلوک شهری را اشغال کرده است، از خیابان ۱۱۴ تا خیابان ۱۲۰، در محله مورنینگساید هایتس منهتن. ساکنان برای رفتن از خیابان آمستردام به برادوی باید آن را دور بزنند. برخی همسایگان میگویند آنچه قبلاً پیادهروی حدوداً پنج تا ۱۰ دقیقهای بود، اکنون حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه طول میکشد.
برخی از دانشجویان کلمبیا و ساکنان اطراف از این دانشگاه شکایت کردهاند و استدلال میکنند که توافقنامهای در سال ۱۹۵۳ بین دانشگاه و شهر، «کالج واک» را به فضایی عمومی، نه خصوصی، تبدیل میکند. همسایگان، که بسیاری از آنها سالمند هستند، میگویند که این بسته شدن فعالیتهایشان را در جامعه خودشان محدود کرده است و دانشجویان نگرانند که تحصیلاتشان اکنون در خلاء اتفاق میافتد.
شکایت بر سر «کالج واک» در حالی مطرح میشود که کلمبیا، یکی از قدیمیترین دانشگاههای ایالات متحده و بزرگترین مالک خصوصی زمین در نیویورک، با مسائل مربوط به قانون اساسی دیگری نیز دست و پنجه نرم میکند.
واکنش آن به تظاهرات بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت و بحث ملی را در مورد حضور پلیس در محوطه دانشگاه و یهودستیزی برانگیخت. پیامدهای آن هنوز در حال آشکار شدن است — این ماه، دانشگاه پس از اعلام دولت ترامپ مبنی بر لغو ۴۰۰ میلیون دلار بودجه فدرال، موافقت کرد که تغییراتی در بخش مطالعات خاورمیانه و شیوههای امنیتی خود ایجاد کند. و پس از دستگیری محمود خلیل، فارغالتحصیل کلمبیا و مقیم دائم قانونی ایالات متحده که به سازماندهی تظاهرات کمک کرده بود، نگرانیهایی در مورد آزادی بیان پدیدار شد.
دانشگاههای دیگر و عموم مردم از نزدیک تصمیمات کلمبیا را دنبال میکنند. در لحظهای که به نظر میرسد همه کسانی که بیرون دروازههایش هستند به مدیریت دانشگاه میگویند چه کاری انجام دهد، این دانشگاه خود را بسته نگه داشته است.
سامانتا اسلیتر، سخنگوی دانشگاه، در بیانیهای ایمیلی گفت: «ما بر تضمین این موضوع تمرکز کردهایم که همه دانشجویان ما در محوطه دانشگاه احساس خوشامدگویی، امنیت و ایمنی کنند، در حالی که تمایل به داشتن یک محوطه باز که برای همه ذینفعان ارزشمند کلمبیا، از جمله همسایگان ما، قابل دسترس باشد را نیز متعادل میکنیم.»
پیامدهای این پرونده فراتر از یک درگیری محلی است: دهههاست که محوطههای دانشگاهی و خیابانهای عمومی مکانهای حیاتی برای اعتراض بودهاند — و بهطور فزایندهای، مؤسساتی که آنها را کنترل میکنند، دسترسی را برای فرونشاندن تظاهرات محدود میکنند. حقوقدانان میپرسند که چنین محدودیتهایی برای فضای عمومی و آزادی بیان در ایالات متحده چه معنایی دارد.
اوایل این ماه در واشنگتن، پس از آنکه جمهوریخواهان کنگره تهدید کردند که بودجه شهر را قطع میکنند، نقاشی دیواری با عبارت «جان سیاهپوستان مهم است» از میدانی نزدیک کاخ سفید پاک شد. همچنین در بحبوحه تظاهرات سیاسی اخیر، لابی عمومی یک ساختمان شیشهای دانشگاه نیویورک (NYU) در مرکز شهر منهتن با طناب بسته شد — اکنون تابلویی در پنجره نصب شده که روی آن نوشته شده است: «برای دسترسی موقتاً به کارت شناسایی NYU نیاز است.»
مولی بردی، استاد دانشکده حقوق هاروارد که حقوق مالکیت تدریس میکند، گفت: «تاریخچهای عمیق از استفاده از خصوصیسازی برای فرار از تعهدات ناشی از قوانین اساسی وجود دارد.» آزادیهای متمم اول قانون اساسی — از جمله آزادی بیان و تجمع — معمولاً فقط در فضاهای عمومی محافظت میشوند. با این حال، در املاک خصوصی، این حقوق اغلب در دست مالکان زمین است.
«آنها همسایه خوبی نبودهاند»
کلمبیا در سال ۱۷۵۴ با نام «کینگز کالج» تأسیس شد و در طول قرنها، تعداد زیادی از غولهای تجاری موفق، هنرمندان و سیاستمداران، از جمله چهار رئیس جمهور ایالات متحده را پرورش داده است. هزینه تحصیل در این دانشگاه خصوصی به عنوان دانشجوی کارشناسی حدود ۹۳ هزار دلار در سال است.
در سال ۱۹۵۳، دانشگاه با شهر توافقی کرد تا کنترل بخشی از خیابان ۱۱۶ را که اکنون مورد مناقشه است، به دست گیرد. در ازای ۱۰۰۰ دلار، این بخش به مالکیت کلمبیا در میآمد و تردد وسایل نقلیه متوقف میشد. طبق توافق اولیه و گزارش کمیسیون شهری که توسط نیویورک تایمز بررسی شده، همچنین یک حق ارتفاق (easement) — حق ویژهای که به گروهی برای استفاده از ملک دیگران برای هدفی معین اعطا میشود — برای یک «گذرگاه عابر پیاده» وجود داشت. در این توافق همچنین آمده بود که «چنین تغییری در سیستم خیابانهای شهر» مورد تأیید است زیرا «به نفع عموم» تلقی میشد.
توبی گولیک، وکیل شاکیان که در نزدیکی دانشگاه زندگی میکند، گفت: «چگونه بستن خیابانی به روی عموم و ایجاد یک مانع شش بلوکی برای دور زدن آن میتواند به نفع عموم باشد؟»
دروازهها بیش از یک دهه پس از توافق عابر پیاده نصب شدند و بلافاصله با انتقاد مواجه شدند. مقالهای در نشریه «کلمبیا دیلی اسپکتیتور» در سال ۱۹۶۷ مینویسد: «بهترین کلمه برای 'دروازههای تزئینی' جدیدی که دانشگاه در ورودی برادوی به کالج واک نصب کرده، زشت است.» در ادامه با یک غلط املایی آمده بود: «البته دروازهها قفل نخواهند شد — محوطه دانشگاه رسماً همچنان به روی 'خارجیها' باز خواهد بود — اما ظاهر آنها بیشک خصمانه است.»
اما در سالهای بعد، دروازهها در واقع بهطور دورهای بسته میشدند — پس از اعتراضات علیه جنگ ویتنام یا در زمانهای دیگری که دانشگاه میخواست امنیت را افزایش دهد.
اما این بار، برخی از همسایگان و دانشجویان نگرانند که این بسته شدن دائمی باشد.
فیل اوفری تقریباً ۶۰ سال است که روبروی محوطه دانشگاه زندگی میکند. در کودکی، برای بازی فوتبال یا گرگمبههوا با دوستانش به آنجا میرفت. این روزها، کالج واک برای خانواده او و همسایگانش ضروری است. او گفت، قبل از بسته شدن دروازهها، مادرش «از محوطه دانشگاه مانند یک پارک استفاده میکرد. او فقط برای ملاقات با دوستانش به آنجا میرفت و آنجا مینشست و گپ میزد، قهوه میخورد.»
ساکنان مسنتر برای حمل کیسههای خرید مواد غذایی در اطراف محوطه دانشگاه با مشکل مواجه هستند و آقای اوفری اغلب برای کمک به حمل کیسههایشان وارد عمل میشود. او گفت: «این به یک سختی تبدیل شده است، آنها واقعاً به شهروندان سالمند آسیب میزنند.»
آقای اوفری، که یکی از شاکیان در این پرونده است، گفت: کلمبیا «بخشی از جامعه مورنینگساید است، نه برعکس. آنها همسایه خوبی نبودهاند.»
دانشگاه با اعطای مجوزهایی که به برخی همسایگان و خانوادههای اعضای هیئت علمی اجازه عبور از دروازهها را میدهد، با آنها همراهی کرده است. (آقای اوفری گفت که او مجوزی دریافت نکرده است.)
سارا شیندلر، استاد دانشکده حقوق استورم دانشگاه دنور، گفت: «دانشگاهها یکی از نمونههای بارز چیزی هستند که من 'فضاهای بینابینی' در طیف بین فضای عمومی و خصوصی مینامم. آنها اغلب ظاهراً به روی همه باز هستند، و با این حال اغلب مالکیت خصوصی دارند.»
خانم شیندلر افزود: «این واقعیت که کلمبیا سالها به این استفاده رضایت داده است، این ایده را تقویت میکند که حق ارتفاقی که به شهر اعطا کرده بود، برای عبور عابران پیاده عمومی در نظر گرفته شده بود.»
فضای عمومی، تبدیل به خصوصی
ایده تشدید قوانین در مورد فضاها، خصوصیتر یا انحصاریتر کردن آنها به عنوان راهی برای کنترل بیان، منحصر به محوطههای دانشگاهی نیست.
خانم بردی گفت، برای مثال، انجمنهای مالکان خانه (Homeowners’ associations) از خصوصیسازی به عنوان راهی برای جلوگیری از اعتراضات استفاده میکنند. «مردم بهطور معمول به انجمنهای مالکان خانه میپیوندند دقیقاً به این دلیل که میتوانند بر ورودیها، علائم، پرچمها و چمنها به روشهایی کنترل اعمال کنند که دولتهای رسمی نمیتوانند.»
این محدودیتها میتواند آزادیها را فراتر از بیان سیاسی محدود کند. خانم بردی به نمونهای در سال ۲۰۱۷ اشاره کرد که شورای شهر کانزاس سیتی به خصوصیسازی پیادهروها رأی داد تا بتواند افراد را برای سلاح بازرسی کند، تلاشی برای جلوگیری از خشونت با اسلحه.
در طول جنبش «اشغال وال استریت» در سال ۲۰۱۱، فعالان در پارک زوکوتی در منطقه مالی منهتن گرد هم آمدند تا به نابرابری اقتصادی و طمع شرکتها اعتراض کنند. این پارک یک فضای عمومی با مالکیت خصوصی است — «مکانی که مالک خصوصی دارد و موافقت میکند آن را برای استفاده عمومی فراهم کند، در ازای یک امتیاز منطقهبندی (zoning concession)»، به گفته جرالد اس. کیدن، که کتابی در این زمینه نوشته و استاد برنامهریزی و طراحی شهری در دانشکده تحصیلات تکمیلی طراحی دانشگاه هاروارد است.
وضعیت مبهم عمومی-خصوصی این امکان را برای معترضان فراهم کرد که هفتهها در پارک چادر بزنند. پارک زوکوتی، متعلق به «بروکفیلد آفیس پراپرتیز» (Brookfield Office Properties)، ۲۴ ساعته باز بود، در حالی که بسیاری از پارکهای عمومی ساعات تعطیلی زودهنگامی دارند.
اما سپس، تابلوهایی در پارک و دیگر میدانهای منهتن نصب شد که هشدار میداد چادر زدن، برپایی چادر، دراز کشیدن، کیسه خواب و قرار دادن اموال شخصی روی زمین ممنوع است. سرانجام، به دنبال دستور شهردار مایکل بلومبرگ، پلیس معترضان را بیرون کرد و یک قاضی تصمیم گرفت که اقدامات مالکان و شهر ناقض حقوق متمم اول قانون اساسی نیست.
تیموتی زیک، استاد دانشکده حقوق ویلیام اند مری و نویسنده کتاب «سخن در فضای باز: حفظ آزادیهای متمم اول در اماکن عمومی» گفت: «خصوصیسازی مکانهایی که قبلاً عمومی بودند یا محدود کردن دسترسی به آن مکانها، راهحلی کوتاهمدت برای منافع ادعایی ایمنی و موارد دیگر ارائه میدهد، اما هزینههای بلندمدتی را بر جوامعی تحمیل میکند که برای فعالیتهای بیانی و دیگر فعالیتها به آن مکانها وابسته هستند.»
آقای زیک افزود: «با نگاهی به آینده، با تشدید اختلافات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، انتظار دارم که شاهد تلاشهای بیشتری برای محدود کردن دسترسی به فضاها باشیم تا از اعتراضات و سایر فعالیتهای بیانی جلوگیری شود.»
«آنها مرا در فضای خالی محبوس کردهاند»
دانشجویان میگویند که بستن محوطه دانشگاه، آموزش آنها را به خطر میاندازد. برخی از آنها در این پرونده شاکی هستند.
لورن فلاندرز، دانشجوی کارشناسی سال آخر که در این شکایت شاکی است، گفت: «احساس میکنم آنها مرا در فضای خالی محبوس کردهاند. ما بخشی از یک اکوسیستم بزرگتر هستیم.»
او گفت که محوطه بسته شده او را از برقراری ارتباط با جامعه محلی باز میدارد و مانع از گفتگوهای مهم میشود. او افزود: «این به ما احساس بسیار جداگانهای میدهد و واقعاً به ما یادآوری میکند که در یک حباب قرار داریم.»
دیگر دانشجویان نگرانیهای امنیتی خود را مطرح کردهاند. برخی میگویند که افزایش حضور پلیس در محوطه دانشگاه، آنها را امنتر نمیکند.
در ماههای اخیر، دانشجویان حامی فلسطین برای دسترسی به محوطه دانشگاه و توانایی خود برای اعتراض و ابراز عقاید سیاسی خود با موانعی روبرو شدهاند.
لیلا فایدل، دانشجوی سال سوم مقطع کارشناسی که اهل فلسطین است و در این پرونده شاکی است، گفت: «واقعاً سخت است که احساس کنی بخشی از کلمبیا هستی وقتی آنها تمام این کارها را برای خاموش کردن صدای من و صدای دانشجویان فلسطینی انجام میدهند.»
خانم فایدل گفت که بستن محوطه دانشگاه بر رفاه دانشجویان تأثیر منفی میگذارد و محیطی ایجاد میکند که در آن دانشجویان احساس میکنند نمیتوانند عقاید خود را بیان کنند یا برای تغییر جامعه خود اقدام کنند.
او گفت: «دانشجویان کلمبیا باید عصبانی باشند. ما در قبال جامعه خود مسئولیت داریم و بخشی از آن، پاسخگو نگه داشتن دانشگاه است.»