هنوز دو هفته از آخرین مراسم تحلیف ریاست جمهوری نگذشته است، اما سعی کنید مراسم بعدی را تصور کنید.
۲۰ ژانویه ۲۰۲۹ است. ملت چهار سال پرآشوب دیگر را تحت رهبری دونالد ترامپ پشت سر گذاشته است. دموکراتها مشتاق پایان دوران ترامپ هستند. جمهوریخواهان از آن لذت بردهاند.
حالا این را تصور کنید: رئیس دادگستری شروع به ادای سوگند میکند. رئیسجمهور بعدی دست راست خود را بلند میکند و میگوید:
«من، دونالد جان ترامپ، سوگند یاد میکنم...»
این کابوس لیبرالها و رویای MAGA است: دوره سوم ترامپ.
اما این نمیتواند اتفاق بیفتد، درست است؟ از این گذشته، قانون اساسی محدودیت صریح دو دورهای را برای ریاست جمهوری تحمیل میکند - حتی اگر این دو دوره، مانند دورههای ترامپ، غیرمتوالی باشند. متمم بیست و دوم حکم میکند: «هیچ فردی نباید بیش از دو بار به مقام ریاست جمهوری انتخاب شود.»
حتی ترامپ، که به انعطافپذیری هنجارها و نقض قوانین مشهور است، نمیتواند از این دستورالعمل واضح قانون اساسی دور بزند، درست است؟
خیلی مطمئن نباشید.
در سراسر جهان، وقتی حاکمان از طریق فرقه شخصیتی قدرت را تحکیم میکنند، حتی در مواجهه با محدودیتهای قانون اساسی، تمایلی به تسلیم کردن آن ندارند. و ترامپ، البته، قبلاً سابقه تلاش برای ماندن در قدرت فراتر از دوره قانونی خود را داشته است.
ایان باسسین، که مشاور کاخ سفید برای رئیس جمهور باراک اوباما بود و اکنون مدیر اجرایی گروه غیرانتفاعی حمایت از دموکراسی است، میگوید: «هر کسی که میگوید متمم بیست و دوم مانع تلاش ترامپ برای دور سوم میشود، در سیارهای متفاوت از سیارهای زندگی کرده است که من در آن زندگی میکنم.»
اگر ترامپ تصمیم بگیرد که میخواهد قدرت را پس از سال 2028 حفظ کند، حداقل چهار مسیر وجود دارد که میتواند امتحان کند:
- او میتواند جنبشی برای لغو مستقیم متمم بیست و دوم ایجاد کند.
- او میتواند از یک روزنه کمتوجه در این متمم استفاده کند که ممکن است به او اجازه دهد برای معاونت رئیسجمهور نامزد شود و سپس بلافاصله به ریاستجمهوری بازگردد.
- او میتواند دوباره برای ریاست جمهوری نامزد شود، با این شرط که یک دادگاه عالی انعطافپذیر او را متوقف نخواهد کرد.
- یا میتواند به سادگی از ترک قدرت خودداری کند - و به طور رسمی به آزمایش دموکراتیک آمریکا پایان دهد.
هر مسیری با موانع جدی سیاسی، حقوقی و عملی روبرو خواهد شد. اما چشمانداز دوره سوم ترامپ نباید با بیتوجهی رد شود.
ترامپ، به هر حال، قطعاً این چشمانداز را رد نمیکند. او سالهاست که آشکارا آن را مطرح کرده است.
در آگوست 2020، او به حامیان خود گفت: «ما چهار سال دیگر پیروز خواهیم شد. و بعد از آن، ما برای چهار سال دیگر خواهیم رفت.»
در ماه می 2024، او دوباره درباره ریاست جمهوری سه دورهای صحبت کرد.
در 13 نوامبر 2024، یک هفته پس از پیروزی در دوره دوم خود، او به جمهوریخواهان مجلس گفت: «من گمان نمیکنم دوباره نامزد شوم، مگر اینکه بگویید، "او آنقدر خوب است که باید چیز دیگری را پیدا کنیم."»
و همین آخر هفته گذشته، او گفت: «این بزرگترین افتخار زندگی من خواهد بود که نه یک بار، بلکه دو بار - یا سه یا چهار بار - خدمت کنم.» قبل از اینکه سریعاً اضافه کند، «نه، خدمت دو بار خواهد بود.»
شاید این همه فقط یک شوخی بزرگ برای ترامپ باشد. شاید او رسانهها را به چالش میکشد. اما این واقعیت که او مدام در مورد آن صحبت میکند، نشان میدهد که در ذهن او وجود دارد. وقت آن است که این چشمانداز را به طور واقعی - و جدی - در نظر بگیریم.
چرا ترامپ ممکن است این کار را انجام دهد
در مورد این آزمایش فکری، چند اعتراض اولیه وجود دارد، و آنها نه قانون اساسی، بلکه جسمی و روانی هستند: آیا ترامپ، که در پایان دوره دوم خود 82 ساله خواهد بود، برای خدمت در دوره سوم به اندازه کافی سالم و تندرست خواهد بود؟ و اگر چنین است، آیا او اصلاً چنین چیزی را میخواهد؟
در 20 ژانویه 2029، او به سادگی میتواند به زمینهای گلف مار-ئه-لاگو بازنشسته شود، پس از اینکه همه دشمنان خود را شکست داده و موقعیت خود را به عنوان یک چهره تاریخی جهان تثبیت کند.
شاید. اما اگر او ظرفیت ادامه کار در این سمت را داشته باشد، ترامپ ممکن است انگیزههای قوی برای تلاش برای حفظ قدرت و امتیازات ریاست جمهوری داشته باشد.
دلیل اصلی که او در سال 2024 نامزد شد را در نظر بگیرید: تمایل به فرار از پروندههای جنایی خود. این استراتژی جواب داد. دو پرونده فدرال علیه او پس از پیروزی او به دلیل موضع دیرینه وزارت دادگستری مبنی بر اینکه نمیتوان یک رئیسجمهور در حال خدمت را تحت تعقیب قرار داد، باید بسته میشدند. انتخابات او همچنین پرونده از قبل متزلزل علیه او در جورجیا را نیز محکوم کرد. و در پرونده پول پرداختی نیویورک، تنها یکی از چهار پرونده که به محاکمه رسید و منجر به محکومیت شد، پیروزی ترامپ تضمین کرد که او با حکم «آزادی بیقید و شرط» از آن فرار کرد - حتی کمتر از یک سیلی به مچ دست.
با این وجود، ترامپ ممکن است در پایان دوره دوم خود به طور کامل از تمام مشکلات حقوقی خود رها نشود. زمانی که مشاور ویژه جک اسمیت به اکراه اتهامات فدرال خود علیه ترامپ را ماه گذشته رد کرد، صراحتاً توانایی وزارت دادگستری آینده را برای احیا و تجدید اتهامات پس از ترک پست ترامپ محفوظ داشت. اگر به نظر میرسد یک دموکرات در موقعیت خوبی برای پیروزی در انتخابات 2028 قرار دارد، ترامپ ممکن است بترسد که این اتهامات دوباره زنده شوند.
و چه کسی میداند که ترامپ در چهار سال آینده چه کاری ممکن است انجام دهد که باعث ایجاد مسئولیت کیفری جدید شود؟ تصمیم مصونیت گسترده دادگاه عالی در سال گذشته مانعی بر سر راه متهم کردن او به هر کاری که در دوران ریاست جمهوری انجام میدهد، خواهد بود، اما غیرقابل عبور نخواهد بود. اگر پس از دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ درخواستهای جدی برای محاکمه مجدد او وجود داشته باشد، تصور اینکه او به این نتیجه برسد که بهترین راه برای جلوگیری از این تلاشها این است که به سادگی رئیسجمهور بماند، دشوار نیست.
گذشته از استفاده از این سمت به عنوان یک سپر قانونی، ترامپ ممکن است با انگیزه دیگری، اساسیتر، یعنی قدرت خام، به حرکت درآید. این دلیل وجودی رهبران دارای ذهنیت استبدادی در سراسر جهان است، به ویژه کسانی که نهادهای دموکراتیک را تضعیف میکنند و درگیر لفاظیهای شبه منجیگرایانه هستند.
میلا ورستیگ، استاد حقوق دانشگاه ویرجینیا میگوید: «رئیسجمهورها معمولاً شغل خود را دوست دارند، و تلاشهای زیادی برای طولانیتر شدن دوره تصدی آنها صورت گرفته است.»
ورستیگ در سال 2020 یک مطالعه مشترک انجام داد که در آن 234 رئیس دولت در 106 کشور در قرن بیست و یکم بررسی شد. او دریافت که یک سوم آنها به دنبال دور زدن محدودیتهای قانونی دوره تصدی بودهاند. بسیاری از آنها موفق شدند - معمولاً نه با نافرمانی مستقیم از قانون، بلکه با بهرهبرداری از شکافها و ضعفهای سیستمهای قانون اساسی خود یا با متقاعد کردن دادگاههای مطیع برای تبرک تحکیم قدرت خود.
رجب طیب اردوغان این کار را در ترکیه انجام داد. دانیل اورتگا این کار را در نیکاراگوئه انجام داد. ولادیمیر پوتین این کار را در روسیه انجام داد. این فهرست ادامه دارد، از جمله رهبرانی که ترامپ آنها را تحسین میکند.
ورستیگ میگوید: «در کشورهایی که این اتفاق افتاده است، حاکمیت قانون بسیار ضعیفتر از ایالات متحده است. اما ما نباید آن را غیرممکن یا غیرقابل تصور رد کنیم. در سراسر جهان اتفاق افتاده است.»
ترامپ چگونه ممکن است این کار را انجام دهد
با فرض اینکه ترامپ بخواهد این اتفاق در اینجا بیفتد، آیا میتواند موفق شود؟
در نگاه اول، به نظر میرسد متمم بیست و دوم یک مانع مطلق است. این متمم در سال 1951 در پاسخ به ریاست جمهوری چهار دورهای فرانکلین دلانو روزولت تصویب شد. قبل از روزولت، هیچ رئیسجمهوری پس از خدمت در دو دوره، برای انتخاب مجدد نامزد نشده بود - هنجاری که به جورج واشنگتن باز میگردد.
نکته مهم برای اهداف ترامپ این است که این متمم به دورههای متوالی محدود نمیشود. تقریباً همه علمای قانون اساسی موافق هستند که محدودیت دو دوره برای هر دو دورهای که توسط یک فرد انجام میشود، اعمال میشود، حتی اگر آن دورهها پشت سر هم نباشند.
اما این پایان کار نیست. قوانین مندرج در قانون اساسی فقط به اندازه نهادهایی که از آنها حفظ و محافظت میکنند، پایدار هستند. و ترامپ میتواند از طریق ابزارهای قانونی و غیرقانونی، آنها را از بین ببرد یا حتی سعی کند به طور کامل از آنها سرپیچی کند. او در حال حاضر به دنبال تغییر دادن مقرره شهروندی بر اساس محل تولد متمم چهاردهم است. آیا دلیلی وجود دارد که فکر کنیم او چنین کاری را با مقرره محدودیت دورههای متمم بیست و دوم انجام ندهد؟
در اینجا چهار کاری که او میتواند امتحان کند آورده شده است.
تغییر قانون اساسی
واضحترین راه برای ترامپ این است که آمریکاییها را متقاعد کند که به سادگی محدودیت دو دورهای متمم بیست و دوم را لغو کنند. لغو یک متمم کاملاً مجاز است: ما قبلاً این کار را انجام دادهایم، زمانی که ممنوعیت فروش الکل متمم هجدهم را لغو کردیم.
لغو رسمی، با این حال، به یک پیروزی قاطع مردمی نیاز دارد که در ملت قطبی شده امروزی بسیار دور از ذهن است. دو سوم هر دو مجلس کنگره باید یک متمم جدید پیشنهاد دهند، یا دو سوم ایالتها باید خواستار برگزاری کنوانسیون قانون اساسی برای پیشنهاد آن شوند. سپس سه چهارم ایالتها باید متمم پیشنهادی را تصویب کنند. حتی اگر ترامپ همچنان در میان جمهوریخواهان محبوب باشد، تصور اینکه او به اکثریت فوقالعاده مورد نیاز دست یابد، دشوار است.
با این حال، برخی از محافظهکاران در حال تلاش برای امتحان کردن هستند.
اندی اوگلز، نماینده جمهوریخواه تنسی، قبلاً این موضوع را مطرح کرده و پیشنهاد اصلاحیه قانون اساسی را برای اجازه دادن به ترامپ برای نامزدی در دوره سوم ارائه داده است.
و The American Conservative حتی قبل از اینکه ترامپ سال گذشته پیروز شود، زمینه را برای این ایده آماده کرد. در ماه مارس، مقاله ای منتشر کرد که در آن استدلال میکرد که اگر ترامپ بتواند دوره دوم را تضمین کند، متمم بیست و دوم باید لغو شود تا به او اجازه داده شود برای دوره سوم تلاش کند.
پیتر تونگت، ویراستار مجله، نوشت: «اگر تا سال 2028، رای دهندگان احساس کنند که ترامپ کار ضعیفی انجام داده است، میتوانند نامزد دیگری را انتخاب کنند. اما اگر احساس میکنند که او به وعدههای خود عمل کرده است، چرا باید از آزادی انتخاب دوباره او محروم شوند؟»
در همین حال، برخی از دموکراتها هیچ شانسی را از دست نمیدهند. دن گلدمن، نماینده نیویورک، در پاییز گذشته قطعنامهای را پیشنهاد کرد که در آن تأکید شده بود متمم بیست و دوم به دورههای غیرمتوالی اعمال میشود.
و چند ایالت آبی در حال تلاش برای لغو درخواستهای طولانی مدت خود برای برگزاری کنوانسیون قانون اساسی هستند. آنها میترسند که جمهوریخواهان بتوانند از این درخواستها - که در برخی موارد دههها یا حتی قرنها پیش انجام شدهاند - برای تحریک یک کنوانسیون و پیشنهاد مجموعهای از اصلاحات غیرقابل پیشبینی استفاده کنند. جودی آرینگتون، رئیس کمیته بودجه مجلس نمایندگان تگزاس، یکی از متحدان برجسته ترامپ در کنگره، معتقد است که آستانه مورد نیاز - درخواستها از دو سوم ایالتها - برای برانگیختن یک کنوانسیون قبلاً برآورده شده است.
خود ترامپ صراحتاً از تلاش برای اصلاح قانون اساسی حمایت نکرده است. اما روز دوشنبه، او یک پست رسانههای اجتماعی از دن پاتریک، معاون فرماندار تگزاس را به اشتراک گذاشت که اولین هفته کاری ترامپ را ستایش میکرد. پاتریک نوشت: «مردم از همین حالا در مورد تغییر متمم بیست و دوم صحبت میکنند تا او بتواند در دوره سوم خدمت کند. اگر این سرعت و موفقیت به مدت 4 سال ادامه پیدا کند و دلیلی هم برای عدم ادامه آن وجود ندارد، بیشتر آمریکاییها واقعاً نمیخواهند او ترک کند.»
دور زدن قانون اساسی
اگر اصلاح رسمی محدودیت دو دورهای از دستور کار خارج شود، گزینه دیگر یافتن یک روزنه است. همانطور که معلوم است، متمم بیست و دوم دارای یک روزنه بزرگ است.
متن هر کسی را از «انتخاب شدن» برای دوره سوم ریاست جمهوری منع میکند. این در مورد اینکه یک فرد چگونه برای دوره سوم از طریق راه دیگری به طور قانونی رئیس جمهور شود، چیزی نمیگوید - مثلاً، با انتخاب شدن به عنوان معاون رئیس جمهور و سپس بازگشت به ریاست جمهوری از طریق مرگ، استعفا یا برکناری فردی که در راس بلیط است.
به نظر میرسد این نکته فنی اجازه یک سناریوی زیرکانه را میدهد. تصور کنید که در اواخر دوره دوم ترامپ، شخص دیگری - او را جی دی ونس بنامیم - نامزد جمهوریخواه برای سال 2028 میشود. ونس ترامپ را به عنوان همکار معاون رئیسجمهور خود انتخاب میکند - و متعهد میشود که اگر پیروز شود، در روز اول استعفا خواهد داد و ریاست جمهوری را به ترامپ بازخواهد گرداند.
شعار کمپین خود را مینویسد: «به ونس رای دهید تا ترامپ دوباره رئیس جمهور شود.»
ممکن است به نظر یک حقه دور از ذهن برسد. یا ممکن است به عنوان ماهرانهترین معاملهای تلقی شود که ترامپ تاکنون انجام داده است. در هر صورت، اگر سال 2028 باشد و ترامپ همچنان همان تسلطی را بر حزب جمهوریخواه داشته باشد که در سالهای 2016، 2020 و 2024 داشت، تصور اینکه این ایده مورد توجه قرار گیرد، دشوار نیست. و اگر ونس موافق همکاری نباشد، ترامپ میتواند نوکر دیگری را پیدا کند که موافقت کند.
البته، این بازی با خطراتی برای ترامپ همراه خواهد بود. او باید به ونس یا فرد جایگزین منتخب خود اعتماد کند تا به وعده خود مبنی بر کنارهگیری فوری از ریاست جمهوری و اجازه دادن به ترامپ برای بازگشت مجدد به این سمت عمل کند. از لحاظ تئوری، آن شخص می تواند پس از انتخابات از معامله خود منصرف شود و ریاست جمهوری را حفظ کند. اما اگر بلیط با این تعهد صریح که ترامپ فردی خواهد بود که در دفتر بیضی قرار خواهد گرفت، وارد رقابت شده بود، فشار سیاسی برای عمل به معامله (و عمل به اراده رای دهندگان) بسیار زیاد خواهد بود. و اگر ونس یا سیاستمدار دیگری خواهان آینده ای در حزب جمهوری خواه و یک شانس واقعی برای ورود به کاخ سفید در آینده باشد، حفظ حمایت ترامپ بسیار مهم خواهد بود.
ترامپ، که از ابراز وفاداری عمومی از سوی زیردستانش لذت میبرد، ممکن است کل این ترتیبات را فریبنده بیابد.
بروس پیبادی، استاد حقوق دانشگاه فیرلی دیکینسون میگوید: «اگر رئیسجمهور دوباره به ریاست جمهوری علاقهمند باشد، جای تعجب نخواهد بود که او به دنبال این مسیر باشد.»
پیبادی این احتمال را مدتها قبل از ظهور ترامپ در صحنه سیاسی پیشبینی کرده بود. در مقاله بررسی حقوقی سال 1999 (و در پیگیری سال 2016)، او پتانسیل یک رئیس جمهور دو بار انتخاب شده را برای خدمت در سایر نقشهای دولتی رده بالا که ممکن است به آنها اجازه دهد دوباره رئیس جمهور شوند، بررسی کرد. پیبادی نتیجه گرفت که این سناریو نه تنها مطابق قانون اساسی است، بلکه از نظر سیاسی هم محتمل است.
حتی میتوانید آن را سناریوی پوتین-مدودف بنامید. هنگامی که در سال 2008، محدودیت های دوره تصدی پوتین را از ادامه حکومت بر روسیه منع کرد، او مدتی به عنوان «نخست وزیر» تحت ریاست جمهوری دیمیتری مدودف خدمت کرد. البته، پوتین به کشیدن رشتهها ادامه داد و در نهایت به طور رسمی به قدرت بازگشت.
در اینجا در ایالات متحده، بخش دیگری از قانون اساسی به طور قابل توجهی این روزنه را پیچیده میکند. متمم دوازدهم که در سال 1804 تصویب شد، میگوید که هیچکس «از نظر قانون اساسی فاقد صلاحیت برای تصدی مقام ریاست جمهوری، نباید برای مقام معاونت رئیس جمهور واجد شرایط باشد.» بنابراین، اگر ترامپ بر اساس متمم بیست و دوم از خدمت در دوره سوم ریاست جمهوری محروم شود، به نظر میرسد که او بر اساس متمم دوازدهم نیز واجد شرایط معاونت رئیس جمهور نخواهد بود - و در این صورت، این روزنه کار نخواهد کرد.
اما نکته همین جاست: متمم بیست و دوم نمیگوید ترامپ واجد شرایط خدمت به عنوان رئیس جمهور برای دوره سوم نخواهد بود. فقط میگوید که او واجد شرایط نامزدی برای دوره سوم نیست (یا به طور دقیقتر، برای انتخاب شدن برای دوره سوم نیست). بنابراین، مقرره صلاحیت متمم دوازدهم به نظر نمیرسد مانع استفاده ترامپ از این روزنه شود.
پیبادی میگوید: «میتوانید استدلال کنید که کاملاً واضح است که یک رئیس جمهور دو بار انتخاب شده هنوز واجد شرایط است. همچنین میتوانید استدلال کنید که مبهم است. اما من استدلال را چندان قانع کننده نمیدانم که این یک ضربه قطعی است که او واجد شرایط نیست.»
نادیده گرفتن قانون اساسی
اگر دو گزینه اول بسیار دشوار یا بسیار پیچیده هستند، ترامپ میتواند چیزی جسورانهتر و بسیار ترامپتر را امتحان کند. او میتواند به سادگی برای دوره سوم نامزد شود و ببیند آیا کسی او را متوقف میکند یا نه.
این سوال که چه کسی این کار را انجام میدهد و چگونه، به طرز شگفت آوری دشوار است. آیا کمیته ملی جمهوریخواه از تلاش او برای کسب نامزدی حزب برای سال 2028 جلوگیری میکند؟ مسلماً اگر او همچنان بر حزب جمهوریخواه مسلط باشد، این کار را نخواهد کرد. آیا ایالتها از قرار دادن نام او در برگههای رای خودداری میکنند؟ مسلماً برخی این کار را خواهند کرد، اما این امر باعث ایجاد دعوا خواهد شد. سپس موضوع به دادگاه عالی خواهد رسید - دادگاهی که از قبل با منافع ترامپ کاملاً همدردی دارد و در چهار سال ممکن است با منصوبین ترامپ بیشتری نسبت به امروز پر شود.
با این حال، آیا دادگاه عالی واقعاً یک نقض آشکار متمم بیست و دوم را تأیید میکند؟ حتی برای این دادگاه بسیار محافظهکار، اکنون غیرقابل باور به نظر میرسد. اما مهم است که زمینه ای را در نظر بگیرید که چنین پرونده ای در آن رسیدگی می شود.
وسط فصل انتخابات 2028 خواهد بود. ترامپ در مسیر مبارزات انتخاباتی حضور خواهد داشت و مانند یک نامزد رفتار می کند، و اصرار می ورزد که برای خیر کشور دوباره نامزد می شود. کمیته ملی جمهوری خواه با افتخار او را نامزد خود اعلام خواهد کرد. تصور کنید نیمی از آمریکایی ها همچنان بدون قید و شرط از او حمایت می کنند.
نیاز به یک فرد بدبین به دادگاه عالی نیست که ببیند در چنین شرایطی، اعلام اینکه ترامپ واجد شرایط نامزدی نیست، شجاعت سیاسی عظیمی از سوی قضات میطلبد.
ورستیگ می گوید: «تنها چیزی که شما نیاز دارید یک دادگاه است که مایل باشد به عنوان یاور وفادار شما عمل کند.» او اضافه می کند که معتقد است بعید است - هرچند غیرممکن نیست - که دادگاه فعلی برای ترامپ در خط قرار گیرد.
باسین از سازمان حمایت از دموکراسی صریح تر است
او می پرسد: «آیا دادگاه می خواهد به حزب جمهوری خواه بگوید که نمی توانند نامزد خود را به صحنه بفرستند؟ من این طور فکر نمی کنم.»
در واقع، کشور و دادگاه قبلاً چنین معمایی را تجربه کرده اند.
بسیاری از حقوقدانان معتقدند که ترامپ از نظر قانون اساسی واجد شرایط نامزدی در سال 2024 نبود، زیرا متمم چهاردهم هر کسی را از تصدی مقام فدرال منع میکند اگر قبلاً در یک شورش شرکت کرده باشد. اما زمانی که کلرادو به دنبال اجرای آن مقرره بود و با استناد به رفتار ترامپ در 6 ژانویه 2021، ترامپ را از برگه رای خود حذف کرد، دادگاه عالی به سرعت وارد عمل شد. دادگاه اعلام کرد تنها کنگره، نه ایالت ها، می توانند ممنوعیت شورش را اعمال کنند - حتی اگر خود متمم چهاردهم حاوی چنین محدودیتی نباشد.
به نظر می رسد این حکم حداقل تا حدی مبتنی بر نتایج باشد: هر استدلال حقوقی که وجود داشت، قضات هرگز اجازه نمی دادند ایالت های منفرد نامزد برجسته جمهوری خواه را از برگه های رای خود حذف کنند. همین محاسبات ممکن است اگر ترامپ سعی کند دوباره در سال 2028 نامزد شود، اعمال شود.
ممکن است پاسخ داده شود که دستور متمم بیست و دوم («هیچ فردی نباید» به عنوان رئیس جمهور «بیش از دو بار انتخاب شود») بسیار واضح تر از زبان مبهم متمم چهاردهم در مورد شورش ها است. اما دعوا راهی برای مبهم کردن حتی واضح ترین زبان ها دارد و وکلای طرفدار ترامپ فرصت های زیادی خواهند داشت تا محدودیت دو دوره ای را مبهم جلوه دهند.
شاید آنها استدلال اصلی را پیدا کنند که چرا محدودیت دو دوره ای به معنای چیزی نیست که به نظر می رسد.
شاید آنها ادعا کنند که این اصلاحیه فقط برای دوره های متوالی اعمال می شود. استیو بنون، متحد ترامپ، از قبل شروع به مطرح کردن این استدلال کرده است.
شاید آنها دلیلی پیدا کنند که تصویب این متمم از نظر رویه ای نادرست بوده است. ورستیگ اشاره می کند که چنین استدلال های رویه ای تاکتیک های رایجی برای از بین بردن محدودیت های دوره قانون اساسی در خارج از کشور است.
یا شاید آنها استدلال کنند که برخی دیگر از مقررات اساسی تر قانون اساسی بر محدودیت دوره متمم بیست و دوم برتری دارند. به عنوان مثال، شاید ترامپ حق قانونی برای نامزدی برای ریاست جمهوری داشته باشد، یا شاید رای دهندگان حق قانونی برای رای دادن به نامزد مورد نظر خود داشته باشند، صرف نظر از اینکه متمم بیست و دوم چه می گوید.
هیچ یک از این استدلال ها از نظر حقوقی قوی نیستند. تقریباً تمام علمای قانون اساسی امروز آنها را رد می کنند. اما وکلای ترامپ صرفاً با پیشبرد استدلال ها در دادگاه و در عرصه عمومی، می توانند موضوع را قابل بحث جلوه دهند. و همانطور که جک بالکین، محقق حقوقی نشان داده است، این فرآیند عادی سازی می تواند ادعاهای قانون اساسی عجیب و غریب را به دکترین رسمی تبدیل کند که توسط دیوان عالی کشور پذیرفته شده است.
سرپیچی از قانون اساسی
یک راه نهایی وجود دارد که ترامپ می تواند برای حفظ قدرت تلاش کند. این گزینه آخر شامل اصلاح قانون اساسی نمی شود. نیازی به معامله با یک همکار نامزد نیست که مایل باشد ریاست جمهوری را با استفاده از یک نکته فنی به ترامپ بازگرداند. حتی نیازی به این هم نیست که ترامپ زحمت نامزدی دوباره را به خود بدهد.
او می تواند به سادگی از ترک پست خودداری کند.
پیش بینی اینکه چه شکلی خواهد داشت دشوار است (اگرچه تلاش های ترامپ برای چسبیدن به قدرت پس از انتخابات 2020 ممکن است سرنخ هایی ارائه دهد). یک حرکت واضح در کتاب بازی خودکامه ها، لغو انتخابات با اعلام نوعی وضعیت اضطراری ملی است. البته، رئیس جمهور هیچ اختیار قانونی برای لغو یا تعویق انتخابات ندارد، اما این بدان معنا نیست که ترامپ به هر حال این کار را امتحان نمی کند - شاید با استفاده از یک بلای طبیعی یا حتی شروع یک جنگ. از طرف دیگر، شاید ترامپ اجازه دهد انتخابات 2028 با نامزدهای دیگر برگزار شود، اما نتیجه را دستکاری شده اعلام کند و تصمیم بگیرد خودش در قدرت بماند.
اغراق نیست اگر بگوییم ترامپ در روزهای ابتدایی دوره جدید خود، تمایلات ضد دموکراتیک خود را تشدید کرده است. او شروع به تحکیم سریع قدرت در سراسر دولت کرده است، از جمله با اجرای آزمون های وفاداری سختگیرانه، اخراج ناظران مستقل فدرال و تلاش برای تصرف قدرت کیف پول از کنگره. او همچنین خشونت سیاسی را به نام خود با بخشودگی های خود برای شورشیان 6 ژانویه، از جمله اعضای گروه های راست افراطی نگهبانان قسم و پسران مغرور، بخشیده است.
آخرین باری که ترامپ سعی کرد به ریاست جمهوری بچسبد، از دروغ هایی در مورد تقلب در انتخابات برای تضعیف نتایج سال 2020 استفاده کرد و سپس حامیان خود را تشویق کرد تا در روزی که شکست او تایید شد، در واشنگتن «وحشی» شوند. آیا چهار سال دیگر می تواند یک تصرف قدرت حتی بی شرمانه تر و غیرقانونی تر را دنبال کند؟ این یک چیز خارق العاده برای تفکر است. و محققان اقتدارگرایی خاطرنشان می کنند که وقتی هنجارهایی مانند محدودیت های دوره از بین می روند، مقصر معمولاً یک کودتای منفرد و آشکار نیست. بلکه فرسایش به آرامی اتفاق می افتد، اغلب با رضایت افراد و نهادهای درون سیستم قانون اساسی.
در 20 ژانویه 2021، پس از شکست تلاش های بی شمار او برای سرنگونی پیروزی جو بایدن، ترامپ از قدرت کنار رفت. قدرت منتقل شد و نهادهای دموکراتیک کشور جان سالم به در بردند.
اگر او دوباره انتقال قدرت را تهدید کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که دموکراسی آمریکا دوباره جان سالم به در ببرد.
با این حال، یک چیز روشن است: کلمات متمم بیست و دوم به تنهایی کافی نخواهد بود.