تصویرسازی: ماریا ماوروپولو
تصویرسازی: ماریا ماوروپولو

من بازارهای مالی را مطالعه می کنم. رکود انویدیا تازه شروع کار است.

در جریان سقوط بازار سهام روز دوشنبه، انویدیا، غول هوش مصنوعی، نزدیک به 600 میلیارد دلار از ارزش خود را از دست داد، بزرگترین ضرر یک روزه برای یک شرکت سهامی عام در تاریخ. چگونه ممکن است اقبال یکی از شرکت های پیشرو ما اینقدر ناگهانی سقوط کند؟ در حالی که برخی به دنبال پاسخ در استارت آپ امیدوارکننده هوش مصنوعی که از چین بیرون آمده یا فراز و نشیب های سیاست تجاری خواهند بود، این تحرکات نشان دهنده تغییرات عمیق تری در بازارهای مالی ما است که به طور عجیبی می توان با بازبینی اساطیر باستانی آن را توضیح داد.

تصویر اوروبروس، ماری که دم خود را می خورد، یک نقش مایه بسیار بادوام و فراگیر است. به نظر می رسد تمدن های باستانی چینی، مصری، اروپایی و آمریکای لاتین مجذوب این تصویر یا تصاویری شبیه به آن شده اند که به طور گوناگون نماد ماهیت چرخه ای زندگی، کلیت جهان یا باروری هستند. امروزه، درس مرتبط تر از خودخوری اوروبروس می آید که به ما کمک می کند تا مهم ترین معمای مالی روز خود را درک کنیم.

مانند اوروبروس، من معتقدم شرکت های بزرگ فناوری با سرمایه گذاری های بیشتر و بیشتر در یکدیگر، خود را از بین می برند، سرمایه گذاری هایی که به احتمال زیاد بازدهی کمتری خواهند داشت. اصلاحیه روز دوشنبه نشان می دهد که بازارهای مالی ما - و احتمالاً سبد بازنشستگی شما - ممکن است شروع به انعکاس درک این پویایی کرده باشند.

حتی پس از سقوط روز دوشنبه، عدم تعادل در ارزش گذاری بین شرکت های بزرگ فناوری - که گاهی اوقات به عنوان 7 شرکت بزرگ مایکروسافت، اپل، آمازون، انویدیا، تسلا، متا و آلفابت شناخته می شوند - و بقیه بازار سهام همچنان خیره کننده است. 7 شرکت بزرگ همچنان بیش از 30 درصد از ارزش بازار S&P 500 را تشکیل می دهند (در مقایسه با کمتر از 10 درصد در یک دهه پیش). هنگامی که قیمت سهام آنها را با درآمد یا فروش آنها مقایسه می کنید، روش سنتی برای اندازه گیری ارزش سهام، غول های فناوری ما با نسبت هایی معامله می شوند که دو تا سه برابر 493 شرکت غیر بزرگ است.

ناظران بازار بحث کرده اند که آیا سهام شرکت های بزرگ فناوری به عملکرد بهتر از بقیه ادامه می دهد یا سهام شرکت های دیگر با استفاده از هوش مصنوعی برای بهره وری بیشتر، به آنها خواهند رسید. اما افسانه اوروبروس نتیجه احتمالی دیگری را نشان می دهد.

اولین گام در درک این قیاس، بازگشت به برخی اصول اولیه مالی است. قیمت سهام همیشه به دلیل بهبود چشم انداز شرکت ها افزایش نمی یابد. آنها همچنین زمانی افزایش می یابند که سرمایه گذاران تشخیص دهند که برخی از شرکت ها نسبت به سایرین شرط امن تری هستند و آنها را به دلیل طولانی تر شدن زمان بازدهی پول خود جریمه نمی کنند.

در حالی که بسیاری از ناظران صنعت استدلال کرده اند که هوش مصنوعی باعث افزایش اقبال 7 شرکت بزرگ خواهد شد، پویایی دیگری در حال بازی است: سرمایه گذاران این شرکت ها را به عنوان یک شرط امن می بینند و بنابراین از مطالبه بازدهی فوری قابل توجه دست برداشته اند. به همین دلیل است که پیش بینی های سود تحلیلگران سهام با افزایش سرسام آور قیمت سهام این شرکت ها همگام نبوده است.

چرا سرمایه گذاران انتظار بیشتری برای دلار سرمایه گذاری خود ندارند؟

من معتقدم که سرمایه گذاران جهانی سهام این هفت شرکت را به عنوان دارایی های امن برتر می بینند. در دنیایی از جهش های تورمی، بی ثباتی سیاسی و بن بست و عدم اطمینان مالی، چرا در شرکت هایی با ترازنامه های مستحکم، درآمد مکرر، جریان های نقدی پایدار، موقعیت های مسلط بازار و تیم های مدیریتی محترم سرمایه گذاری نکنیم؟ به نظر می رسد نسل جدیدی از سرمایه گذاران به طور ضمنی این شرکت ها را تقریباً مانند دولت ها می بینند. در واقع، همانطور که از ارزش گذاری فوق العاده تسلا مشهود است، مشخص است که بنیانگذار آن، ایلان ماسک، وفاداری را القا کرده است که شبیه به یک حاکم است. در دنیای تجارت الگوریتمی و سرمایه گذاری غیرفعال، این باورها سرعتی به خود می گیرند که منجر به قیمت های بسیار بالای سهام شرکت های بزرگ فناوری می شود که امروزه می بینیم.

مدیران این شرکت ها چگونه به این هجوم عظیم پول ارزان پاسخ داده اند؟ شاید، دقیقاً همانطور که باید، با ریختن سرمایه بیشتر و بیشتر در سرمایه گذاری ها بدون نگرانی در مورد انتظار بازگشت زیاد در مدت زمان کوتاه. از منظر عملی، به نظر می رسد کاری که آنها انجام داده اند این است که سیل قابل توجهی از هزینه ها را بر روی یکدیگر آزاد کرده اند. به عبارت دیگر، آنها خود را زنده می خورند.

انویدیا، خالق بسیار محبوب نسل بعدی تراشه های هوش مصنوعی که سهام آن روز دوشنبه سقوط کرد، تقریباً نیمی از درآمد خود را از خواهران و برادرانش در 7 شرکت بزرگ به دست می آورد. در سال 2022، گوگل به اپل 20 میلیارد دلار برای امتیاز موتور جستجوی پیش فرض در سافاری پرداخت کرد، طبق اسناد دادگاه مهر و موم نشده، و بنابراین احتمالاً حدود 20 درصد از سود اپل را تشکیل می دهد. متا از خدمات وب آمازون برای خدمات ابری و به طور فزاینده ای در تلاش خود در زمینه هوش مصنوعی استفاده می کند، و همه غول های فناوری هزینه های بی رویه ای را در زیرساخت ها آزاد کرده اند.

و هنگامی که غول های فناوری پول خود را به یکدیگر نمی دهند، اغلب شکل دیگری از خودخوری را انجام می دهند: خرید سهام خودشان. در سه سال مالی گذشته، اپل، آلفابت، متا، مایکروسافت و انویدیا در مجموع بیش از 600 میلیارد دلار از سهام خود را بازخرید کرده اند - که یک فعالیت با بازدهی پایین است.

هیچ چیز به ویژه ناراحت کننده ای در مورد خرید محصولات و خدمات 7 شرکت بزرگ از یکدیگر وجود ندارد. همچنین هیچ چیز لزوماً اشتباهی در مورد صرف مبالغ هنگفت در هزینه های سرمایه ای یا بازخرید سهام وجود ندارد. اما اگر همه این تصمیمات عملیاتی و تخصیص سرمایه با انتظارات بسیار پایین سرمایه گذاران هدایت شوند، ممکن است در نهایت بازدهی پایینی داشته باشند. و این به ما یک دیدگاه احتمالی از آنچه در انتظار 7 شرکت بزرگ و هوش مصنوعی است، می دهد. به جای رونقی که بیشتر به یک حباب سوداگرانه یا یک صعود برای 493 شرکت غیر بزرگ باقی مانده گسترش یابد، ممکن است شاهد کاهش آهسته بازدهی پایین در هزینه های بیش از حد برای آینده ای فناوری باشیم که به اندازه وعده داده شده انقلابی یا قریب الوقوع نخواهد بود.

خطرناک تر اینکه، این شرکت ها - مانند همه شرکت ها - روزی کسانی را که آنها را دارایی های امن می بینند ناامید خواهند کرد. و خودخوری نه تنها یک سرمایه گذاری متوسط، بلکه یک شرط متزلزل بر روی توهمی خواهد بود که توسط یک باور اساطیری و منجی گرایانه به فناوری و این شرکت ها منتشر شده است.

پویایی های مشابهی دوره های دیگر تاریخ آمریکا را شکل داده است. گسترش قابل توجه راه آهن در قرن نوزدهم باعث ایجاد تفکر جادویی مشابهی شد. در اوایل دهه 1900، پس از چند دهه سرمایه گذاری دیوانه وار، صنعت ریلی بیش از 60 درصد از ارزش بازار سهام را تشکیل می داد و اوراق قرضه آن یک شرط امن در نظر گرفته می شد. بازدهی پایین آنها باعث هزینه در فولاد شد و در نهایت منجر به ایجاد کنگلومرای بزرگ یو اس استیل در سال 1901 شد.

چه چیزی در دو دهه اول قرن بیستم دنبال شد؟ سودهای فوق العاده پایین از این شرکت ها و بازدهی متوسط از کل بازار سهام. محدودیت های طبیعی در راه آهن و بازیکنان جا افتاده فولاد به زودی آشکار شد، همانطور که مشکلات سازمانی که با چنین مقیاسی همراه است، آشکار شد.

البته، محدودیت‌های فیزیکی طبیعی که رشد راه‌آهن‌های آمریکا را محدود می‌کرد، ممکن است برای 7 شرکت بزرگ امروزی وجود نداشته باشد. اگر هوش مصنوعی واقعاً یک فناوری با هدف عمومی باشد، ممکن است پتانسیل بسیار بیشتری داشته باشد. با این حال، فناوری اطلاعات در دو دهه گذشته وعده چنین رشد بهره وری را داده است بدون تحویل.

نیازی به نگاه کردن به فولکلور باستانی برای یافتن تصاویری از اوروبروس نیست. اقتصاددان جوزف شومپیتر زمانی سرمایه داری را به عنوان فرآیندی از تجدید تقریباً عرفانی توصیف کرد. او با تحسین درباره چرخه ای از جهش صنعتی نوشت "که بی وقفه ساختار اقتصادی را از درون متحول می کند، بی وقفه ساختار قدیمی را از بین می برد، بی وقفه ساختار جدیدی را ایجاد می کند." آن فرآیند تخریب خلاق دقیقاً شبیه اوروبروس به نظر می رسد - اما تحسین و قدردانی از این تصویر آسان تر است اگر دم شما نباشد که خورده می شود.

میهیر آ. دسای استاد دانشکده بازرگانی هاروارد و دانشکده حقوق هاروارد است.

تایمز متعهد به انتشار نامه های متنوع به سردبیر است. مایلیم نظر شما را در مورد این یا هر یک از مقالات خود بشنویم. در اینجا چند نکته وجود دارد. و این ایمیل ما است: [email protected].

بخش نظرات نیویورک تایمز را در فیس بوک، اینستاگرام، تیک تاک، واتس اپ، X و Threads دنبال کنید.