ایران در برابر حمله اقتصادی تمامعیار ترامپ آسیبپذیر است
در تاریخ ۲۵ نوامبر، الوا، یک نفتکش با پرچم سائو تومه و پرنسیپ، مخفیانه ۲ میلیون بشکه نفت خام ایران را در سواحل مالزی بارگیری کرد. سفر از آنجا به شمال شرقی چین، مقصد احتمالی کشتی، معمولاً حداکثر دو هفته طول میکشد. اما این بار نه. در تاریخ ۳ دسامبر، آمریکا مدعی شد که الوا تحریمها را نقض کرده است و این کشتی را در لیست سیاه قرار داد و هر کسی را که با آن معامله کند در معرض مجازات قرار داد. شش هفته بعد، این کشتی هنوز کمتر از ۲۰ کیلومتر از جایی که محموله خود را جمع آوری کرده بود، سرگردان است.
الوا همراه دارد. از ماه اکتبر، زمانی که دولت بایدن شروع به سرکوب نفتکشهای مرتبط با ایران کرد، محمولههای نفت خام آنها به چین، که تقریباً تمام نفت ایران را میخرد، یک چهارم کاهش یافته و به 1.3 میلیون بشکه در روز (ب/ر) رسیده است. در همان زمان، بارگیری از ایران با امید به تغییر شرایط، با سرعت ادامه یافته است. نتیجه این است که اکنون چهار برابر بیشتر نفت ایران در دریا سرگردان است - 20 میلیون بشکه - که بیشتر آن در سواحل مالزی و سنگاپور قرار دارد.
در روزهای پایانی ریاست جمهوری بایدن، آمریکا به روسیه نیز ضربه میزند. در 10 ژانویه، مقامات تحریمهای جدیدی را علیه 143 نفتکش اعلام کردند که 42 درصد از صادرات نفت دریایی روسیه در سال گذشته را تشکیل میدهند، و همچنین صادرکنندگان و بیمهگران بزرگ. این امر در کوتاه مدت برای ولادیمیر پوتین مشکلاتی ایجاد خواهد کرد و یکی از دلایلی است که نفت خام برنت، معیار جهانی، در 13 ژانویه به 81 دلار در هر بشکه رسید که بالاترین سطح در پنج ماه گذشته است. با این حال، ایران با تهدید بزرگتری روبرو است. دونالد ترامپ در مورد محاصره روسیه مردد است اما متعهد به خفه کردن منابع مالی ایران است. او ممکن است موفق شود و در انجام این کار، بازارهای جهانی انرژی را مختل کند.
جو بایدن در بیشتر دوران تصدی خود چشم خود را بر تجارت رو به رشد نفت ایران بست. بین سال 2018، زمانی که اولین دولت ترامپ تحریمهای سخت را مجدداً اعمال کرد، و سال گذشته، صادرات نفت خام این کشور دوازده برابر افزایش یافت و به 1.8 میلیون بشکه در روز رسید. سپس، در ماه اکتبر، آقای بایدن تغییر مسیر داد. در ماههای پس از آن، وزارت خزانهداری آمریکا 55 نفتکش را به لیست سیاه مرتبط با ایران اضافه کرده است که معادل یک سوم ناوگان "تاریک" است که وظیفه حمل نفت خام ایران را بر عهده دارد، به گفته همایون فلکشاهی از شرکت داده کپلر.
افراد آشنا با دولت میگویند که مقامات متوجه شدهاند که رویکرد سهلگیرانه آنها نسبت به ایران شکست خورده است. ایران نه با تحریمها، بلکه با پیروزیهای اسرائیل بر حماس و حزبالله و همچنین سقوط بشار اسد در سوریه تضعیف شده است. همچنین در آستانه ساخت سلاح هسته ای است. در همین حال، عرضه جهانی نفت فراوان است و تقاضا ضعیف است، و این احتمال را کاهش میدهد که اجرای تحریمها به مصرفکنندگان آمریکایی آسیب برساند. در هر صورت، بنزین گرانتر از این پس مشکل آقای ترامپ خواهد بود.
دولت بایدن به طرز هوشمندانهای از تحریمها استفاده میکند. بیشتر بشکههای ایران توسط پالایشگاههای کوچک و نهچندان پیشرفته در شمال شرقی چین، موسوم به «قوریها» خریداری میشود که برای سودآوری به نفت خام ارزان متکی هستند. قوریها محصولات خود را در داخل کشور به ارز محلی میفروشند. این امر آنها را در برابر تحریمهای "ثانویه" مصون میکند، که شرکتهای آمریکایی را از معامله با هر شرکتی که آگاهانه نفت ایران را خریداری میکند، منع میکند. اما آنها همچنان به نفتکشهای مرتبط با ایران برای پهلوگیری در یک بندر چینی نیاز دارند که بسیاری از آنها از طریق حمل کالا به آمریکا نیز امرار معاش میکنند.
تحریمکنندگان با آگاهی از این موضوع، نفتکشهایی را هدف قرار دادهاند که مسئول آخرین مرحله سفر یک بشکه نفت ایران هستند، معمولاً از مالزی به چین. بنادر چین با ترس از مجازات، شروع به رد این نفتکشها کردهاند. در 6 ژانویه، گروه بندر شاندونگ، که بنادری را در مکانهایی از جمله چینگدائو، ریژائو و یانتای اداره میکند، نفتکشهای لیست سیاه آمریکا را ممنوع کرد. از آنجایی که عرضه شروع به خشک شدن کرده است، نفت خام ایران اکنون تنها با 1.50 دلار تخفیف نسبت به برنت، معیار جهانی، معامله می شود، در حالی که سه ماه پیش 6.50 دلار بود. افزایش قیمت به حدی بوده است که برخی از قوری ها را از بازار خارج کرده و به نوبه خود تقاضا برای نفت ایران را کاهش داده است.
ایران سخت تلاش میکند تا نفتکشهای لیست سیاه را با نفتکشهای "پاک" جایگزین کند، اقدامی که در آن سابقه دارد. با این حال، ناوگان تاریک جهانی آنقدر بزرگ شده است - اکنون بیشتر صادرات نفت روسیه را جذب می کند - که ممکن است کشتی های کافی برای استخدام وجود نداشته باشد، به خصوص که روسیه نیز به کشتی های جدیدی برای جایگزینی کشتی هایی که آمریکا هفته گذشته در لیست سیاه قرار داد، نیاز دارد. قوریهای چین نیز از قبل با مشکل مواجه بودند. موجی از پالایشگاههای بزرگتر و چابکتر که در این دهه ساخته شدهاند، حاشیه سود آنها را از بین میبرند. دولت که به آلودگی آنها معترض است، سهمیه واردات ناچیزی به این شرکت ها می دهد.
وارد آقای ترامپ شوید. به عنوان اولین اقدام، دولت او می تواند نفتکشها و معامله گران بیشتری را به فهرست بد وزارت خزانه داری اضافه کند. یک اقدام بزرگتر، که به گفته خودی ها تیم ترامپ در حال بحث در مورد آن است، این است که به چین بگوید که آمریکا تحریم هایی را برای هر بندری که بشکه های ایران را دریافت می کند، اعمال خواهد کرد. تهاجمی ترین گزینه این است که تعرفه های هنگفتی بر چین اعمال شود تا زمانی که دولت آن موافقت کند که در کنار سایر شرایط، ممنوعیت واردات نفت ایران را اجرا کند.
رابرت مک نالی، مشاور سابق رئیس جمهور جورج دبلیو بوش، معتقد است که استفاده از چنین تاکتیکهایی میتواند منجر به کاهش صادرات نفت خام ایران تا تابستان به میزان ۱ میلیون بشکه در روز، در مقایسه با سطوح مشاهده شده در سال ۲۰۲۴ شود. در یک سناریوی نسبتاً خوشخیم، مازاد عرضه جهانی، همراه با ظرفیت تولید مازاد، افزایش قیمت نفت متعاقب آن را به 5 تا 10 دلار در هر بشکه محدود می کند، که ممکن است برای مصرف کنندگان آمریکایی قابل قبول باشد، در حالی که محرکی برای تولیدکنندگان شیل این کشور فراهم می کند.
یک سناریوی کمتر خوشخیم این است که ایران با حمله به سایر کشورهای خلیج فارس - یا بدتر از آن، مسدود کردن تنگه هرمز، آبراهی که 30 درصد از نفت خام دریایی جهان و 20 درصد از گاز طبیعی مایع آن از آن عبور میکند - پاسخ دهد. آمریکا نیز ممکن است با اعزام نیروی دریایی خود پاسخ دهد. رهبران ایران بارها گفته اند که اگر نتوانند صادرات کنند، هیچ کس دیگری نخواهد کرد. هنگامی که در گوشه ای قرار گیرند، ممکن است به اقدامات ناامیدانه متوسل شوند. زمان برای حمله اقتصادی به جمهوری اسلامی هرگز بهتر از این نبوده است. این آن را به یک انتخاب امن تبدیل نمی کند. ■