اگر از سایر افراد تیم خود خسته شدهاید، این را به خاطر بسپارید: اوضاع میتواند بسیار بدتر باشد. بوچ ویلمور و سونی ویلیامز، دو فضانورد آمریکایی، در ۱۸ مارس پس از آنکه مأموریت چند روزه برنامهریزیشدهشان به ایستگاه فضایی بینالمللی به اقامتی نُه ماهه تبدیل شد، به زمین بازگشتند. در ایستگاه تحقیقاتی سانای ۴ (SANAE IV) در قطب جنوب، گزارشهایی مبنی بر حمله، تهدید به مرگ و ارعاب در میان تیمی از دانشمندان آفریقای جنوبی که در ماه فوریه به آنجا رسیدهاند، منتشر شده است؛ قرار است آنها پایگاه را تا دسامبر ترک نکنند. خدمه زیردریاییهای هستهای بریتانیا ممکن است شش ماه یا بیشتر در دریا باشند.
فضاپیماها، ایستگاههای تحقیقاتی قطبی و زیردریاییها در میان مجموعهای از محیطها قرار دارند که به عنوان ایزوله، محدود و极端 (ICE) طبقهبندی میشوند. این محیطها آن کارگاه دو روزه خارج از محل کار را که از آن واهمه دارید، در چشمانداز دیگری قرار میدهند. آنها همچنین فشارهای بسیار خاصی را بر تیمها وارد میکنند.
مشهودترین نکته این است که هیچ راه فرار واقعی از یکدیگر وجود ندارد. اگر با عصبانیت از یک ایستگاه تحقیقاتی قطب جنوب خارج شوید، خیلی زود دوباره با همان عصبانیت باز خواهید گشت. حریم خصوصی همیشه محدود خواهد بود: یک زیردریایی هستهای بریتانیا حدود ۱۳۰ خدمه دارد که در شناوری با طولی که یک دونده سرعت در کمتر از ۲۰ ثانیه آن را طی میکند، جای گرفتهاند. عدم وجود حریم خصوصی احتمالاً برای زنان در تیمهای عمدتاً مردانه بسیار آشکارتر است. اعضای خانواده بسیار دور هستند؛ هر مأموریت آینده به مریخ مستلزم گذراندن سالها دوری خدمه از خانه خواهد بود.
اینها به وضوح محیطهای تیمی معمولی نیستند. شما نمیتوانید داستانی را تعریف کنید که هیچکس دیگری درباره شما نمیداند، چند تمرین اعتماد انجام دهید و سپس به فضا پرتاب شوید. ناسا (سازمان فضایی آمریکا)، شرایط فضا را در تأسیساتی در هیوستون به نام آنالوگ تحقیقات اکتشافات انسانی (HERA) شبیهسازی میکند؛ سازهای به مساحت ۶۵۰ فوت مربع که خدمه میتوانند هفتهها در آنجا به مأموریتهای شبیهسازی شده بپردازند.
مقالهای از ماتیاس باسنر از دانشگاه پنسیلوانیا و همکارانش، گزارشی از یک شبیهسازی ۵۲۰ روزه مأموریت به مریخ ارائه میدهد که در سال ۲۰۱۱ در مسکو انجام شد. از میان خدمه چندملیتی متشکل از شش داوطلب مرد، یکی از آنها تقریباً در تمام طول مدت علائم افسردگی را گزارش کرد. تنها دو عضو خدمه هیچگونه اختلال خواب یا پریشانی روانی را گزارش نکردند، که همین موضوع آنها را به عجیبترین افراد گروه تبدیل میکند.
اگرچه این موقعیتها بسیار极端 هستند، اما دریچهای بزرگنمایی شده برای مشاهده مشکلات روزمرهتر تیمها فراهم میکنند. یک مثال، ملالت است. مأموریتها در محیطهای ICE میتوانند ترکیبی عجیب از خطر و یکنواختی باشند. کاوشگران قطب جنوب گزارش میدهند که دنبال کردن کسی روی یخ ترجیح دارد به رهبری کردن، زیرا حداقل چیزی برای نگاه کردن وجود دارد. اما راههایی برای تزریق معنا به کارهای پیش پا افتاده در هر محیط کاری وجود دارد. مقالهای از مادلین راخ از دانشگاه کمبریج به بررسی گسست تجربه شده توسط حافظان صلح سازمان ملل متحد (UN) بین آرمانهای انتزاعی کارشان و واقعیت ملالآور آن میپردازد. او دریافت که افراد اگر بتوانند وظایف خستهکننده را به عنوان گامهایی به سوی هدف بزرگتر بازتعریف کنند، بهتر با کسالت کنار میآیند.
مشکل بزرگنمایی شده دیگر، تعارض است. مسائل کوچک میتوانند منجر به اصطکاک بزرگ بین همکاران در هر محل کاری شوند. («وای، میخواهید پویایی خدمه را ببینید»، یکی از یادداشتها در دفتر خاطرات یک فضانورد در ایستگاه فضایی بینالمللی درباره تلاش برای گرفتن عکس گروهی میخواند. «فکر کردم در طول آن یکی از اعضای خدمه را از دست خواهیم داد.») اما خنثی کردن تعارض بسیار مهمتر است اگر جایی برای آرام شدن یک کارگر عصبانی وجود نداشته باشد.
بدیهی است که شخصیت در اینجا اهمیت دارد. برخی از ویژگیهایی که به نظر میرسد پیشبینیکننده اعضای موفق تیم در محیطهای ICE هستند شامل سازگاری، ثبات عاطفی و شوخطبعی است. همدلی نیز اهمیت دارد. چارلز دوهیگ در کتاب خود «ابَـرارتباطگران» (Supercommunicators)، تحقیقات انجام شده در ناسا را توصیف میکند که برای آزمایش فضانوردان بالقوه از نظر ظرفیت غریزی آنها برای تطبیق احساسات، سطوح انرژی و خلق و خوی مصاحبهکننده انجام شده است.
تاکتیکها نیز میتوانند به کاهش تعارض کمک کنند. جلسات منظم بازبینی تیم، راهی سازنده برای به سطح آوردن مسائل پنهان است، به ویژه اگر خدمه تماس بسیار محدودی با کنترل مأموریت داشته باشند. مقالهای در مورد اکتشافات فضایی طولانی مدت توسط لورن بلکول لندون از ناسا و همکارانش نشان میدهد که جلسات بازبینی میتوانند هم در حال دور شدن از زمین و هم بر روی آن مؤثر باشند.
محیطهای ICE به وضوح نیازمندیهای بسیار غیرمعمولی را بر افراد تحمیل میکنند. اما آنها میتوانند درسهایی در مورد کسالت، ترکیب تیم، حل تعارض و موارد دیگر بیاموزند. و دانستن اینکه چنین محیطهایی وجود دارند، ممکن است باعث شود شما نسبت به رفت و آمد روزانه خود احساس خوشحالی بیشتری کنید.