بگذارید با چیزی شروع کنم که به آن افتخار نمیکنم اما حس میکنم بیان آن در ابتدا مهم است. بهار گذشته، در هتل سانست مارکیز در وست هالیوود در حال مصاحبه با رینگو استار بودم که مرتکب یک تخلف شرمآور اخلاق روزنامهنگاری شدم: همانطور که داشتیم تمام میکردیم، از استار پرسیدم آیا ممکن است برای یک عکس کنار من بایستد.
با حالتی که سعی داشتم سرافکنده و پشیمان به نظر برسم، پرسیدم: «یا این کار خیلی غیرحرفهای است؟»
استار پوزخندی زد.
او گفت: «نه، نه، همه غیرحرفهای هستند. احساس خاص بودن نکن.»
کنارم آمد و در حالی که مسئول روابط عمومیاش عکس ما را میگرفت، علامت صلح اجباری را نشان داد. او گفت: «همه این کار را میکنند» و سپس یک دستبند سفید «صلح و عشق» به عنوان هدیه خداحافظی به من داد. استار دوباره علامت صلح را نشان داد – این بار با دو دست.
خب، پایان افشاگری. از اینجا به بعد، این یک بررسی هوشیارانه و بیطرفانه از یک چهره تأثیرگذار در تاریخ موسیقی پاپ خواهد بود. (همچنین: عکس را میتوانید در اینستاگرام من مشاهده کنید.)
رینگو استار ۸۴ ساله است و زندگی بسیار خارقالعادهای داشته است. میدانم که دیر به این داستان رسیدهام.
او یکی از موشکافیشدهترین، بتوارهترین، تحلیلشدهترین و پرسششدهترین افراد تاریخ است. اعتراف میکنم که احساس میکنم در این زمینه کمتجربهام، اگر پیش از این مشخص نشده بود. معمولاً درباره سیاست مینویسم. عادت به تعامل با اعضای بیتلز ندارم. بر خلاف، مثلاً، اعضای کنگره.
اولین روزی که او را دیدم، استار آلبوم جدیدی برای تبلیغ داشت – یک آلبوم تکنفره، هنوز هم لازم است این را بگویم. زمان کوتاهی در برنامهاش به من اختصاص داده شده بود، حوالی انتشار Crooked Boy، مجموعهای چهار آهنگی که نیک والنسی، گیتاریست گروه استروکز، در آن حضور دارد. استار برنامه مصاحبه شلوغی داشت، با صفی از پادکسترها، یوتیوبرها و گونههای دیگری که وقتی او و دوستان لیورپولیاش برای اولین بار این کار را شروع کردند وجود نداشتند، زمانی که تأثیرگذار اصلی آمریکا اِد سالیوان بود.
استار با یک مشتزدن آرام به من خوشامد گفت، مطابق با هوشیاری بیش از حدش در مورد اجتناب از میکروبها.
احساس کردم باید بگویم: «شما احتمالاً یکی از پرمصاحبهترین افراد جهان هستید.»
او تأیید کرد: «هستم.»
فکر کردم چطور میتوانم این مصاحبه را جالب کنم. استار پیشنهاد داد: «خب، فقط کوتاهش کن»؛ همانطور که به سمت پاسیوی مجاور سوئیتش میرفتیم.
پرسیدم: «خب، چقدر کوتاه؟ مثلاً سه دقیقه، دو دقیقه؟»
استار گفت: «میتوانی کل سه دقیقه را داشته باشی!» و سپس جملهاش را، همانطور که بسیاری از جملاتش را تمام میکند، با یک خنده خشک و شیطنتآمیز به پایان رساند. چهار «هه» سریع پشت سر هم. او تمایل دارد با کنایه صحبت کند و بین دو حالت غالب خود، طعنه повиتر از آن و بیخیالی گشادهرو، جابجا شود.
او که ریچارد استارکی متولد شد، وقتی در سال ۲۰۱۸ لقب شوالیه گرفت، سِر ریچارد استارکی شد. از جنابش پرسیدم که آیا باید او را «رینگو» یا «ریچارد» (یا «ریچی»، همانطور که نزدیکانش او را صدا میزنند) خطاب کنم. او گفت: «تو مرا رینگو صدا خواهی زد، چون تو را نمیشناسم.» «آ-ها-ها-ها-ها.»
او افزود: «خانوادهام مرا اینطور صدا نمیزنند.»
بعد از چند دقیقه، مسئول روابط عمومی شروع به اشاره کردن به سمت من کرد. ترسیدم این علامت جهانی «تمامش کن» باشد، اما نه، هشدار اشتباه بود (او فقط سعی داشت توجه یک عکاس را جلب کند). استار فرصت را غنیمت شمرد تا با حالتی تمسخرآمیز، یا شاید هم واقعاً تمسخرآمیز، بگوید: «میدانی، این بیشتر از سه دقیقه طول کشیده است.»
استار برای سنش به طرز چشمگیری خوب مانده است. این گواهی بر قدرت نگهدارنده رژیم تناسب اندام، هوشیاری کامل، رژیم گیاهخواری و مقدار زیادی رنگ مو است. او همچنین یکی از آن چهرههای نادری است که صورتش آنقدر در زندگی فرهنگی ما حضوری ثابت داشته که حضور واقعی و سهبعدیاش در مقابل شما باعث میشود دوباره نگاه کنید. آیا این بار اصلی است یا یک شبح نحیف از یک مقلد رینگو؟
کاملاً مناسب به نظر میرسد که او را با عبارت «دقیقاً شبیه رینگو استار به نظر میرسد» توصیف کنیم و انتظار داشته باشیم منظورمان فهمیده شود. او ریش مرتب، عینکهای قرمز کوچک و یک آویز علامت صلح روی گردنبند دارد. او دقیقاً همانطور به نظر میرسد که در آثار بیشمار پاپ آرت و موزههای موم و آن قسمت سیمپسونها که در آن استار، در نقش خودش، الهامبخش هنری مارج میشود.
هر کسی که در سوئیت رینگو رفت و آمد میکند، مشهور یا تقریباً مشهور به نظر میرسد. آنها شامل گروهی از خیرخواهان و شاید برخی دوستان واقعی هستند که استار با کمک اندکی از آنها کنار آمده است. تحت تأثیر قرار گرفتم که چگونه حضور استار حتی در میان دیگر ستارههای راک باعث هیجان میشود. والنسی به من گفت وقتی مردم میشنوند که او با استار کار کرده است، تمایل دارند به نوجوانان شاد و هیجانزده تبدیل شوند. او گفت: «هر کسی که این را به او میگویم یا فوقالعاده برایم هیجانزده است، یا گیج شده و نوعی سؤال میکند، چطور این اتفاق افتاد؟؟ همسرم و مادرم، و خواهرانم، و حتی دوستان نزدیکی که موسیقیدان هستند – همه فقط میخواهند بدانند کل ماجرا چگونه بوده است.»
مردمی که استار را در حال عبور از سانست مارکیز میدیدند، مدام فریاد میزدند «صلح و عشق». این البته شعار شخصی، سلام و درود استار در بیشتر دهههای پس از بیتلز بوده است.
استار با لحنی شادمانه اما بیحوصله به گروهی از تماشاچیان پاسخ داد: «صلح و عشق، صلح و عشق». یک بار، دیدم که استار مکث کرد و گونههایش را با یک نفس عمیق نمایشی باد کرد. تصور میکنم این یکی از دردسرهای جاودانگی است: تمایل دارد تا ابد ادامه یابد.
من همیشه طرفدار رینگو بودهام. این مدتها قبل از اینکه چهار شگفتانگیز (Fab Four) به یک زوج عتیقه متشکل از استار و پل مککارتنی، که اکنون ۸۲ ساله است، کاهش یابند، صادق بود. استار پس از فروپاشی بیتلز هفت تکآهنگ متوالی در بین ۱۰ آهنگ برتر داشت و آن آهنگهای اولیه تکنفره از اولین آهنگهای پاپی بودند که به یاد دارم در کودکی از رادیو میشنیدم. «It Don’t Come Easy» در سال ۱۹۷۱ منتشر شد، زمانی که من ۶ ساله بودم، و به طور مکرر از ایستگاه پاپ محلی، WRKO-AM بوستون، پخش میشد. این یکی از اولین آهنگهای مورد علاقه من بود.
استار همیشه دوستانهترین و واقعیترین عضو از چهار بیتل به نظر میرسید. دیگران کمتر از درامر چشمافتاده با نام کارتونی-کابویی و آهنگهای کودکانه قابل دسترس به نظر میرسیدند. رینگو زیردریاییهای زرد و باغهای اختاپوس بود، طلسم برادر کوچکتر، علیرغم اینکه بزرگترین عضو بیتل بود، و بهترین در کنار آمدن با دعواهایی بود که سه نابغه اطرافش را گرفتار میکرد.

استار سریعترین فرد در رسیدن به شوخی و بیزارترین از هر نوع تظاهر بود. او در کمدی ریچارد لستر در سال ۱۹۶۴، A Hard Day’s Night، پس از اینکه یک دستیار صحنه استار را به خاطر اجازه ندادن به او برای دست زدن به ست درامش «نسبتاً خودسرانه» متهم میکند، میگوید: «باز هم پشت پردهای از کلیشههای بورژوایی پنهان شدی.» من بلافاصله به این جمله چسبیدم. در دبیرستان، وقتی برخی دوستان پرطمطراق سعی میکردند کلمات قلمبه سلمبه SAT خود را به کار ببرند، به آنها میگفتم: «باز هم پشت پردهای از کلیشههای بورژوایی پنهان شدی.» (البته، این کار از جانب من نسبتاً خودسرانه بود.)
تی بون برنت، تهیهکننده و گیتاریست افسانهای، به من گفت: «او دلسوزترین عضو بیتلز است.» وقتی با او صحبت کردم، برنت تازه یک آلبوم جدید استار را تهیه کرده بود، یک آلبوم کانتری به نام Look Up که در ژانویه منتشر شد و از آن زمان به یکی از بزرگترین موفقیتهای دوران تکنفره او تبدیل شده است. برنت افزود: «هیچ کس به اندازه رینگو حسن نیت ایجاد نکرده است. حتی یک نفر در جهان.»
واضح است که این اغراق است. استار لحظات سختی هم داشته است. هنگامی که بیتلز در سال ۱۹۶۸ به پایان کار خود نزدیک میشدند، او گروه را ترک کرد در حالی که دیگران به ضبط آنچه که آلبوم سفید (The White Album) میشد ادامه دادند. این اولین باری بود که یک عضو بیتل گروه را ترک میکرد، اگرچه همانطور که راب شفیلد روزنامهنگار در کتاب Dreaming the Beatles مینویسد، «این بعداً به یکی از سرگرمیهای مورد علاقه آنها تبدیل شد.» رینگو به ساردینیا رفت و به نحوی مطبوعات از آن خبردار نشدند. مککارتنی درامز آهنگ «Dear Prudence» را بر عهده گرفت، واقعیتی که نزدیک به دو دهه راز باقی ماند.
با این حال، در بیشتر موارد، استار به عنوان یک نیروی مثبت پایدار در گروه به تصویر کشیده میشود. استار، در خلاصه شفیلد، «مردی است که همه چیز را کنار هم نگه میدارد زیرا میتواند با دیواهای حساس و عصبی جلو کنار بیاید.»
این ایده رینگو به عنوان منبع آرامش، کاهنده تنشها و خنثیکننده تنشها برایم جذاب بود. بخش زیادی از سال ۲۰۲۴ را صرف پوشش نمایش غمانگیز کمپین ریاست جمهوری ایالات متحده کردم. هیچ چیز منطقی به نظر نمیرسید و هر جا که میرفتم، به نظر میرسید مردم در اردوگاههای رقیب کینهتوزی گیر کردهاند. اگر «صلح و عشق» در برگههای رأی بود، با اختلاف زیادی شکست میخورد.
اما رینگو اینجا بود، هنوز فعال و پرانرژی. این مانند یک پیروزی کوچک اما مهم برای بشریت به نظر میرسید، و چیزی که باید تا حد امکان جشن گرفته شود.
در ۷ ژوئیه، به جشن تولد استار در بورلی هیلز رفتم، جایی که افراد مشهور با درجات مختلف شهرت (فرد آرمیسن، جو والش از ایگلز) برای او آرزوی موفقیت کردند. استار تولدش را به یک جشن بینالمللی صلح و عشق تبدیل کرده است؛ در ظهر به وقت محلی، طرفداران رینگو در ۳۴ کشور فریاد زدند «صلح و عشق»، همانطور که فضانوردان ناسا در ایستگاه فضایی بینالمللی این کار را کردند. من در رویدادهای مرتبط با انتشار دو آلبوم جدید استار و دو کنسرت از گروه قدیمیاش «رینگو استار و گروه آل استار او» شرکت کردم. در طول این مدت، قلمرو رینگو به طرز سعادتمندانهای از دونالد ترامپ، جو بایدن، حسابرسیهای ملی، بحرانهای دموکراسی و چیزهایی از این قبیل جدا مانده بود.
در موارد نادری که سیاست وارد میشد، زمینه به طرز مناسبی سرگرمکننده بود. پاییز گذشته، استار در حین نمایشی در واشنگتن دی سی، پلاکاردی با عنوان «رینگو برای ریاست جمهوری ۲۰۲۴» را که از یکی از طرفداران در میان تماشاگران گرفته بود، بالا نگه داشت و اعلام کرد: «موافقم!».
ای کاش. در عوض، استار سفیر سیار من برای شادی و دوستی در آمریکایی بود که احساس میشد از چنین چیزهایی محروم است.
استار به من گفت: «نمیتوانم شما را مجبور کنم صلحجو و مهربان باشید؛ فقط میتوانم بگویم، "صلح و عشق".» اما پاسخ دادم چقدر شگفتانگیز خواهد بود اگر جشنهای تولد «صلح و عشق» او همچنان بزرگ و بزرگتر شوند. این رویداد ممکن است پس از او نیز ادامه یابد و ۷ ژوئیه میتواند یک تعطیلات رسمی بینالمللی باشد. استار مخالفت کرد و گفت یک روز هفته باید به صلح و عشق اختصاص یابد: «من دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، صلح و عشق، پنجشنبه، جمعه را میخواهم.» (طبیعتاً، این به هشت روز در هفته نیاز دارد.)
استار استعدادی در ابداع عبارات نامتعارف دارد. همگروهیهایش در بیتلز به آنها «عبارات رینگویی» (Ringo-isms) میگفتند. این عبارات ممکن است در ابتدا کج و معوج به نظر برسند و همیشه دقیقاً منطقی نباشند. اما چیزی در مورد آنها درست است. آنها شکافی را در زبان پر میکنند که متوجه وجودش نبودید.
استار زمانی یک جلسه تمرین بیتلز را که به خصوص طاقتفرسا بود، یک شبِ روزِ سخت (a hard day’s night) توصیف کرد. این احتمالاً به معنای انتقال حس ترکیبی از خستگی، آسودگی و رضایت بود. به نظر میرسید هر کسی که آن را شنید، دقیقاً میدانست منظور او چیست. به زودی، این عبارت تبدیل به یک آهنگ، عنوان فیلم و یک عبارت جهانی شد.
مککارتنی و جان لنون مجذوب این ابداعات بیمعنی اما آهنگین بودند. استار گفته است که لنون با مدادی آماده او را دنبال میکرد و «منتظر بود تا بشنود بعداً چه خواهم گفت.» عبارتپردازی عجیب و غریب او غیرقابل پیشبینی بود و ساعات مشخصی نداشت. ناگهان، الهام میآمد. چگونه انزوای مطلق پدر مککنزی را در آهنگ «Eleanor Rigby» به تصویر بکشیم؟ بگوییم او «شبها که هیچکس آنجا نیست جورابهایش را میدوزد.» این تماماً کار رینگو بود.

عبارت «با کمک اندکی از دوستانم» («With a Little Help From My Friends») نیز از همین منبع بود.
این عبارت در طول سالها معانی مختلفی برای استار داشته است. این یک عبارت مناسب برای دوره هوشیاری او بود، که در سال ۱۹۸۸ پس از یک مداخله خانوادگی آغاز شد. همچنین در هسته مدل کسبوکار او قرار دارد: «رینگو استار و گروه آل استار او» یک گروه همیشه در حال تغییر از نوازندگان عمدتاً مشهور است که به طور دورهای با رینگو تور برگزار میکنند.
گروه آل استار بیش از سه دهه است که وجود دارد. مفهوم آن ساده است: استار چند آهنگ از آثار خودش را میخواند (مانند «Photograph» و «It Don’t Come Easy»). و هر یک از اعضای گروه آل استار چند تا از بزرگترین موفقیتهای خود را اجرا میکنند.
وقتی پاییز گذشته استار و گروهش را دیدم، ترکیب گروه شامل استیو لوکاتر از توتو، کالین هی از من ات ورک و ادگار وینتر بود. اجراها شامل «Rosanna»، «Who Can It Be Now?» و «Frankenstein» بود.
همچنین «Yellow Submarine» و «With a Little Help From My Friends» هم اجرا شدند. آهنگ آخر همیشه آهنگ پایانی است، نقطه اوجی که در آن استار از پشت ست درامش بیرون میآید و میکروفون اصلی را در دست میگیرد.
برنت به من گفت که همکاری با استار در استودیو شبیه به یک رویا بود. «تمام مدتی که بزرگ میشدم، درامر رویایی من رینگو استار بود. سپس او در استودیو من است، و من درامر رویاییام را برای نواختن درامز در اختیار دارم.»
برنت گفت که رینگو دقیقاً همان چیزی است که انتظار دارید و نه چیزی که انتظار دارید. او فروتن، خودآگاه و «فردی فوقالعاده مهربان» است. در عین حال، حس حضور یک روح قدیمی را دارد که در جوانی «به جهنم رفته و برگشته است».
استار از خانوادهای از طبقه کارگر در لیورپول میآمد و از کودکی بیمار بود که به دلیل آن ماهها در بیمارستان بستری شد و از تحصیل عقب ماند. او در ۱۰ سالگی، زمانی که به دلیل پلورزی در بیمارستان بستری بود، یاد گرفت چگونه درامز بزند.
برنت گفت: «او بسیار بخشنده است و میخواهد همه خوب کار کنند و بهترین باشند.» برنت همچنین تأکید کرد که استار به عنوان یک نوازنده چقدر کمارزشگذاری شده است. سبک نوازندگی او منحصر به فرد است زیرا چپدست است اما با یک ست درامز راستدست مینوازد. نتیجه این است که او با دست غیرغالب خود به سنج های-هت ضربه میزند. این به او اجازه میدهد تا ترکیبهای ریتمیک غیرمعمولی ایجاد کند که برای یک درامر راستدست غیرطبیعی خواهد بود.
برنت گفت: «او یک حس زمان باورنکردنی دارد. حس او مانند هیچ کس دیگری نیست.»
در واقع، مککارتنی گفته است که پس از پیوستن رینگو به بیتلز (جایگزین درامر اصلی آنها، پیت بست، در سال ۱۹۶۲)، دیگر اعضای گروه ناگهان متوجه شدند که چقدر بهتر مینوازند. دلیلش این بود که استار بسیار پایدار بود.
رینگو به عنوان منبع آرامش – به طور خلاصه، این رینگو است.
ممکن است به عنوان خواننده این مقاله به این نتیجه برسید که من کاملاً تحت تأثیر این ستاره قرار گرفتهام و در واقع یک روزنامهنگار غیرحرفهای هستم.
به آن میگویم: صلح و عشق. یا اگر ترجیح میدهید، باز هم پشت پردهای از کلیشههای بورژوایی پنهان شدهاید.
به هر حال، رینگو استار هنوز هم یک نیروی قابل توجه است. و در این لحظه، جهان به هر ذره صلح و عشقی که میتواند بدست آورد نیاز دارد. و اگر به طور اتفاقی با سِر ریچارد برخورد کردید، به او بگویید مارک شما را فرستاده است. ممکن است یک دستبند نصیبتان شود.