مردم در حال عبور از کنار دیوارنگاره‌ای که یک پهپاد بدون سرنشین نیروی هوایی آمریکا را به تصویر می‌کشد؛ این دیوارنگاره بر روی دیوارهای بیرونی سفارت سابق آمریکا در تهران، در تاریخ ۶ نوامبر ۲۰۲۴ نقاشی شده است. عطا کناره/AFP از طریق Getty Images
مردم در حال عبور از کنار دیوارنگاره‌ای که یک پهپاد بدون سرنشین نیروی هوایی آمریکا را به تصویر می‌کشد؛ این دیوارنگاره بر روی دیوارهای بیرونی سفارت سابق آمریکا در تهران، در تاریخ ۶ نوامبر ۲۰۲۴ نقاشی شده است. عطا کناره/AFP از طریق Getty Images

حمله نظامی به ایران چه معنایی برای خاورمیانه خواهد داشت؟

تحلیلی بر اینکه چگونه حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران بر سیاست داخلی ایران، استراتژی متحدان آمریکا در خلیج فارس و دینامیک گسترده‌تر منطقه‌ای تأثیر خواهد گذاشت.

دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، بین تهدید کردن و پیشنهاد مذاکره با ایران در نوسان بوده است. پیشنهاد او برای مذاکرات مستقیم تاکنون توسط حکومتی که پس از خروج دولت اول ترامپ از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ به شدت به واشنگتن بدبین است، نادیده گرفته و رد شده است.

با توجه به خطر رویارویی نظامی بر سر برنامه هسته‌ای ایران – که به گفته برخی تحلیلگران، تنها چند هفته تا تولید سلاح قابل تحویل فاصله دارد – فارن پالیسی از سه کارشناس خواسته است تا ارزیابی کنند که حمله آمریکا، اسرائیل یا هر دو با هم چه تأثیری بر سیاست ایران، چشم‌انداز استراتژیک عربستان سعودی و به طور کلی پویایی‌های منطقه‌ای خواهد داشت.

رهبر ایران در حالی که کنار پرچم ایران روی صحنه ایستاده، دست تکان می‌دهد. زیر او جمعیتی دست‌های خود را بالا برده‌اند.
عکسی منتشر شده از دفتر مطبوعاتی رهبر ایران، علی خامنه‌ای را در مراسم نوروز در تهران در تاریخ ۲۱ مارس نشان می‌دهد. دفتر مطبوعاتی رهبر ایران/آنادولو از طریق Getty Images

حمله به ایران می‌تواند توانایی‌های آمریکا در آسیا را تحت فشار قرار دهد

نوشته مهسا روحی، پژوهشگر در موسسه مطالعات استراتژیک ملی دانشگاه دفاع ملی

حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران می‌تواند پیامدهای منطقه‌ای و جهانی عمیقی داشته باشد.

سناریوهای مختلفی برای اقدام نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران وجود دارد. حملات هوایی هماهنگ آمریکا و اسرائیل با هدف قرار دادن زیرساخت‌های هسته‌ای، نظامی و فرماندهی ایران - از جمله سایت‌های زیرزمینی - گزینه‌ای است که به احتمال زیاد توانایی ایران برای ساخت بمب هسته‌ای، در صورت تصمیم به انجام آن، را به تأخیر می‌اندازد.

کسانی که از این نوع عملیات حمایت می‌کنند، استدلال می‌کنند که این اقدام می‌تواند حداقل به طور قابل توجهی جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران را به تأخیر بیندازد و به طور بالقوه منجر به تسلیم و برگشت از برنامه هسته‌ای شود. مخالفان معتقدند که یک حمله می‌تواند رهبری ایران را برای دستیابی به سلاح هسته‌ای بیشتر ترغیب کند، که این امر به مراتب از هرگونه مزایای موقتی که یک حمله نظامی ممکن است به همراه داشته باشد، سنگین‌تر خواهد بود.

صرف نظر از میزان تأخیری که چنین حمله‌ای ایجاد می‌کند، مهم است که هزینه جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح در درازمدت را در نظر داشت. این امر مستلزم یک تعهد نظامی طولانی‌مدت است که می‌تواند به یک درگیری منطقه‌ای تشدید شود، ایران را به سمت تسلیحاتی شدن سوق دهد و در نهایت نگرانی‌های جدی در مورد امکان‌پذیری پایداری و سازگاری آن در چارچوب اولویت‌های امنیت ملی منطقه‌ای و جهانی آمریکا ایجاد کند.

حملات هوایی هماهنگ آمریکا و اسرائیل که زیرساخت‌های هسته‌ای، نظامی و فرماندهی ایران – از جمله سایت‌های زیرزمینی – را هدف قرار می‌دهد، به دلیل احتمال بالاتر حملات تلافی‌جویانه، احتمالاً به درگیری گسترده‌تری منجر خواهد شد.

این گزینه، در مقایسه با عملیات یکجانبه اسرائیل، می‌تواند آسیب قابل توجهی به قابلیت‌های هسته‌ای و پدافند هوایی ایران وارد کند. احتمالاً توانایی ایران برای ساخت بمب را به طور قابل توجهی، اما نه دائمی، به تأخیر می‌اندازد.

علاوه بر این، یک حمله هوایی در مقیاس بزرگ احتمالاً رهبری ایران را به تسریع مخفیانه جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود سوق می‌دهد و خطر یک گریز هسته‌ای غیرقابل کشف را افزایش می‌دهد. رهبران ایران ممکن است به این نتیجه برسند که تبدیل شدن به یک کشور مسلح هسته‌ای تنها راهکار بلندمدت قابل اتکا برای محافظت در برابر حملات آینده است.

مشخص نیست که آیا کشورهای خلیج فارس، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، از این عملیات حمایت خواهند کرد یا بی‌طرف باقی خواهند ماند و حتی دسترسی هوایی را رد خواهند کرد. با این حال، در حالی که مشارکت شورای همکاری خلیج فارس ممکن است در گذشته یکی از ملاحظات اصلی برای موفقیت چنین عملیات نظامی بوده باشد، تغییرات ژئوپلیتیکی اخیر در منطقه، به ویژه در سوریه، یک کارزار نظامی تهاجمی اولیه توسط ایالات متحده و اسرائیل را حتی بدون اعطای دسترسی هوایی توسط کشورهای خلیج فارس امکان‌پذیر کرده است. چه حمایت منطقه‌ای وجود داشته باشد و چه نباشد، ایالات متحده با خطر ایجاد تغییرات در پویایی‌های امنیت منطقه‌ای خود مواجه است.

در حالی که از نظر تاکتیکی امکان‌پذیر است، یک حمله هوایی تمام‌عیار علیه برنامه هسته‌ای ایران ممکن است اولویت‌های امنیت ملی آمریکا را در درازمدت تضعیف کند. این امر نیازمند حفظ وضعیت نیروها، عملیات نظامی مستمر و تعهد منابع خواهد بود. این درگیری مداوم، تمرکز آمریکا را از سایر اولویت‌ها، به‌ویژه تمرکز استراتژیک بر مقابله با ظهور و نفوذ چین، منحرف خواهد کرد. این انحراف دارایی‌های نظامی و اطلاعاتی به خاورمیانه، توانایی‌های آمریکا را در سایر نقاط تحت فشار قرار داده و بازدارندگی در برابر سایر دشمنان جهانی را تضعیف خواهد کرد.

تحلیل و نتایج ارائه شده در اینجا بر اساس تحقیقات فردی است و لزوماً سیاست‌ها یا دیدگاه‌های دانشگاه دفاع ملی، وزارت دفاع آمریکا یا دولت آمریکا را نمایندگی نمی‌کند.

یک ماهیگیر و قایق‌های ماهیگیری با پرچم ایران در پیش‌زمینه در ساحلی دیده می‌شوند که گنبد یک نیروگاه هسته‌ای در افق آن قرار دارد.
نیروگاه هسته‌ای بوشهر در پس‌زمینه در یک روستای ساحلی در خلیج فارس در جنوب تهران در تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۲۴ دیده می‌شود. مرتضی نیکوبذل/نورفوتو از طریق Getty Images

حمله آمریکا و اسرائیل می‌تواند روابط عربستان و ایران را تقویت کند

نوشته عزیز الغشیان، عضو پروژه فرقه‌گرایی، نیروهای نیابتی و فرقه‌زدایی در موسسه ریچاردسون دانشگاه لنکستر و عضو وابسته مرکز تحقیقات کاربردی با مشارکت شرق

خاورمیانه مدتی است که تا این حد بی‌ثبات نبوده و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، تنها به تنش‌ها دامن می‌زند. رهبران سعودی می‌دانند که امنیت منطقه‌ای شکننده است و به طور ناگسستنی با امنیت کشورشان گره خورده است. با از دست رفتن نفوذ ایران در سوریه و تضعیف حزب‌الله در لبنان، قدرت منطقه‌ای ایران قطعاً محدود شده است. با این حال، نخبگان حاکم سعودی می‌دانند که گرچه ایران ممکن است ضعیف شده به نظر برسد، اما قطعاً ضعیف نیست.

نخبگان سعودی می‌دانند که ایران می‌تواند حضور خود را از طریق سه ستون بازدارندگی خود دوباره تثبیت کند: تسریع برنامه هسته‌ای، نمایش برنامه موشکی و استفاده از گروه‌های همسو با ایران، به ویژه حوثی‌ها. در حالی که این تهدیدها برای ریاض نگران‌کننده است، مفهوم «دفاع پیش‌دستانه» شاید مشکل‌سازترین مسئله برای مقابله باشد - معضلی که رهبران سعودی می‌دانند باید به طور فعال، عمل‌گرایانه و با ظرافت با آن برخورد شود.

با شعله‌ور شدن دوباره جنگ در غزه و ادامه حملات آمریکا به حوثی‌ها، منطقه نگران است که ایران تحریک شود. اگر این اتفاق بیفتد، ریاض اطمینان دارد که می‌تواند طوفان را تحمل کند. هم جنگ غزه و هم تبادلات نظامی مستقیم بین اسرائیل و ایران در سال ۲۰۲۴ به رهبران سعودی در مورد استراتژی خود مبنی بر گفتگوی مداوم با ایران اطمینان بخشید. در نتیجه جنگ غزه، طرحی برای مدیریت اوضاع از قبل وجود دارد. نخبگان حاکم سعودی برای جلوگیری از گرفتار شدن در تبادل آتش، از دیپلماسی به سه روش استفاده خواهند کرد.

اول، اگر حمله‌ای به ایران صورت گیرد، رهبران سعودی در محکوم کردن هرگونه حمله پیش‌قدم خواهند بود و خواستار احترام به حاکمیت ایران خواهند شد. آنها این کار را در طول جنگ اسرائیل و حماس زمانی که تنش‌ها بالا بود، نسبتاً مداوم انجام داده‌اند (اما به احتمال زیاد خواستار حق دفاع از خود نخواهند شد، زیرا ممکن است به عنوان جانبداری بیش از حد از ایران و تشویق اقدامات تلافی‌جویانه بیشتر توسط تهران تلقی شود).

دوم، آنها دولت اسرائیل و اشغالگری را محکوم خواهند کرد. به دلیل جنگ و اظهارات تحریک‌آمیز ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در مورد تأسیس کشور فلسطین در عربستان سعودی، احساسات ضد اسرائیلی در این کشور بیش از هر زمان دیگری از زمان انتفاضه دوم افزایش یافته است. اظهارات و اقدامات نتانیاهو در واقع باعث تشویق توافق و همکاری بیشتر عربستان و ایران می‌شود که به محافظت از پادشاهی در برابر هرگونه واکنش تلافی‌جویانه ایران کمک خواهد کرد.

سوم، رهبران سعودی نه تنها نقش میانجیگری بین ایران و ایالات متحده را پیشنهاد خواهند داد، بلکه فعالانه آن را دنبال خواهند کرد. نخبگان حاکم سعودی مشتاق هستند که به عنوان یک میانجی بین‌المللی عمل کنند، همانطور که از مذاکرات جاری آمریکا و روسیه که در ریاض برگزار می‌شود، مشخص است. این به آنها امکان می‌دهد تا عوامل فعال کاهش تنش باشند و هزینه هدف قرار گرفتن آنها در هرگونه تبادل آتش را افزایش دهند.

بنابراین، به طور متناقض، حمله دیگری از سوی اسرائیل به ایران احتمالاً باعث تقویت بیشتر نزدیکی عربستان و ایران خواهد شد.

رابطه عربستان و ایران در حال گذار از یک رابطه پرتلاطم و خصمانه به رابطه‌ای آرام‌تر و محتاطانه همکاری‌جویانه است - اما هنوز به آن نقطه نرسیده است. در حال حاضر، نزدیکی دو کشور در مورد تثبیت این مفهوم است که این دو ملت تهدید وجودی برای یکدیگر نیستند. دیپلماسی فعال عربستان سعودی در سال‌های اخیر، این کشور را در موقعیتی قرار داده است که نه تنها تهدیدها را مدیریت کند، بلکه تحولات منطقه‌ای را به دقت به فرصت‌های دیپلماتیک جدید تبدیل کند.

کودکی به دوربین نگاه می‌کند. زیر پاهایش پرچم‌های آمریکا و اسرائیل روی زمین قرار دارند.
کودکی به دوربین نگاه می‌کند در حالی که روی پرچم‌های آمریکا و اسرائیل که روی زمین پهن شده‌اند، ایستاده است؛ این عکس در جریان تظاهرات ضد اسرائیلی به مناسبت روز قدس در تهران در تاریخ ۱۹ مارس گرفته شده است. مجید عسگری‌پور/خبرگزاری وانا/رویترز

تهدید خارجی علیه ایران می‌تواند به سرکوب داخلی بیشتر دامن بزند

نوشته سعید جعفری، روزنامه‌نگار ایرانی و تحلیلگر خاورمیانه

حمله آمریکا یا اسرائیل به ایران تقریباً به طور قطع بهانه‌ای به دست حکومت ایران خواهد داد تا سرکوب مخالفت‌های داخلی را تشدید کند. دولت می‌تواند از تهدید خارجی برای توجیه سرکوب جنبش‌های اپوزیسیون، فعالان و هرگونه دشمن داخلی درک شده استفاده کند و آنها را به عنوان همدست یا تهدیدی برای وحدت ملی در زمان بحران معرفی کند.

رژیم همچنین ممکن است از احساسات ناسیونالیستی که غالباً در اثر حملات خارجی برانگیخته می‌شود، بهره‌برداری کند. در حالی که بسیاری از ایرانیان نارضایتی‌های عمیقی از دولت دارند، یک حمله نظامی خارجی می‌تواند برخی از اقشار جامعه را، حداقل به طور موقت، حول پرچم متحد کند. این اثر «گرد آمدن حول پرچم» می‌تواند به طور لحظه‌ای مسائل داخلی را تحت‌الشعاع قرار دهد و روایت رژیم مبنی بر مقاومت در برابر تجاوز خارجی را تقویت کند. با این حال، این اثر ممکن است کوتاه‌مدت باشد، به ویژه اگر حمله باعث تلفات غیرنظامی قابل توجه یا سختی‌های اقتصادی شود، که به طور بالقوه پس از فروکش کردن بحران فوری، به ناآرامی‌های مجدد منجر خواهد شد.