در حالی که سرمایهگذاران و مصرفکنندگان در هفتههای اخیر نگران پیامدهای جنگ تجاری گستردهای بودند که ممکن بود پرزیدنت ترامپ به راه اندازد، خود ترامپ همچنان به گذشته مینگریست.
او به مشاورانی که از وی خواسته بودند چشمانداز اقتصادی خود را تبیین کند، گفت که بقیه جهان ۴۰ سال است که ایالات متحده را غارت میکند. او و مشاورانش اشاره میکردند که این استدلالی است که او از دهه ۱۹۸۰ در تلویزیون مطرح کرده است. او گفت که احساس میکند قبل از پایان دوره دوم ریاستجمهوریاش، باید این اشتباهات را جبران کند.
ترامپ به حلقه نزدیکان خود گفت اگر مردم از تعرفههایی که او قصد داشت اعمال کند شکایت کردند، به مردم دیدگاه او را درباره آنچه آمریکا زمانی بود و میتواند دوباره باشد، یادآوری کنند: مکانی با خیابانهای اصلی پررونق و شهرهای زادگاه، جایی که کارگران آمریکایی محصولات آمریکایی را تولید میکردند که به مردم آمریکا فروخته میشد.
ترامپ با اعلامیه تعرفهای خود در روز چهارشنبه که بازارها را تکان داد، بر این چشمانداز تأکید کرد. او خطاب به مخاطبانی که شامل اعضای اتحادیه کارگران خودروسازی (United Auto Workers) بودند، گفت: «مکانهای خالی و مرده، کارخانههایی که در حال فرو ریختن هستند... تخریب خواهند شد و کارخانههای کاملاً جدیدی به جای آنها ساخته خواهد شد. ما کشوری کاملاً متفاوت خواهیم بود.»
تعرفههایی که ترامپ اعلام کرد، میانگین عوارض گمرکی را به بالاتر از اوج قبلی در سال ۱۹۳۰ میرساند. این به مراتب مختلکنندهترین جزء برنامهای است که ممکن است یکی از مختلکنندهترین برنامههای هر رئیسجمهور جدید از دهه ۱۹۳۰ باشد؛ برنامهای که شامل کاهش شدید مهاجرت، هزینههای دولت، مالیاتها و مقررات است.
شاید چشمگیرترین جنبه حرکت دراماتیک ترامپ برای تغییر موقعیت اقتصاد آمریکا، زمانبندی آن باشد. اقتصادی که او به ارث برد، با رشد ۲.۸ درصدی در سال گذشته، سریعتر از تقریباً تمام اقتصادهای بزرگ توسعهیافته دیگر، نرخ بیکاری تنها ۴.۱ درصد و تورم ۲.۸ درصد، مایه حسادت جهان بود. سهام در رکوردهای بالایی قرار داشت.
وال استریت فرض را بر این گذاشته بود که ترامپ کاهش مالیاتهای حامی رشد و مقرراتزدایی را در اولویت قرار خواهد داد و تعرفهها را به تأخیر انداخته و رقیق خواهد کرد، همانطور که در دوره اول ریاستجمهوری خود انجام داد.
در عوض، ترامپ تصمیم گرفت فوراً شوکدرمانی را اجرا کند. او استدلال کرد که اقتصاد یک بیمار بدحال است که اکنون به درمان نیاز دارد، صرف نظر از درد آن. او روز پنجشنبه در شبکههای اجتماعی نوشت: «بیمار زنده ماند و در حال بهبودی است. پیشبینی این است که بیمار بسیار قویتر، بزرگتر، بهتر و مقاومتر از همیشه خواهد بود.»
دستیاران ترامپ، اجرای تعرفهها را بخشی از یک برنامه جامع، همراه با مرزهای سختگیرانهتر، مالیاتهای پایینتر و مقررات کمتر میدانند که منجر به اقتصادی خودکفاتر خواهد شد؛ اقتصادی که در آن کارگران آمریکایی ثروتمندتر شده و شهرهای کوچک آمریکا دوباره رونق میگیرند.
بسیاری از مشاوران ترامپ و بسیاری از آمریکاییها معتقدند که تجارت آزاد به طور ناعادلانهای از کشورهای دیگر به هزینه آمریکا سود برده است. این دیدگاه، اگرچه گسترده نیست، بر این باور است که بازگرداندن تعرفهها به دوران بالایی که در دهههای اولیه قرن بیستم وجود داشت، میتواند در تحریک تولید داخلی و ایجاد شغل در آمریکا مؤثر باشد.
دین پوفال، رئیس شرکت تحقیقاتی استراتژی سرمایهگذاری لرزر (Laffer)، گفت: «هیچ کس از آنچه در طول ۴۰ سال گذشته اتفاق افتاده خوشحال نیست.» او افزود که این مشاوران «میخواهند چیزی کاملاً متفاوت را امتحان کنند. هر کاری که انجام میدهید به ناچار برندهها و بازندهها را ایجاد میکند، و این برای برخی از برندههای قدیمی و بازندههای قدیمی، هزینه خواهد داشت.»
با این حال، برای سرمایهگذارانی که از این پیشنهادها ناراحت بودند، «دوباره آمریکا را بزرگ کنیم» ممکن است در یک «دوباره آمریکا را فقیر کنیم» به پایان برسد. در واکنشی فوری، سهامها سقوط کردند زیرا سرمایهگذاران نگران تأثیر منفی بر سود شرکتها، و بهطور گستردهتر بر اقتصاد بودند.
پس از چندین دهه تمرکز بر مصرفکنندگان و ادغام زنجیرههای تأمین جهانی برای کاهش هزینهها، اجرای ناگهانی تعرفههای بالا این سیستم را به هم میریزد. کاهش تولیدی که احتمالاً متعاقب آن خواهد آمد، سود شرکتها را کاهش میدهد و ممکن است منجر به کاهش درآمدهای مالیاتی شود و دولت را مجبور به کاهش مخارج یا افزایش بدهیها کند.
تعرفههای ترامپ شامل وضع تعرفههای گمرکی بیشتر بر واردات از چین، مکزیک و احتمالاً اروپا خواهد بود. تأثیر واقعی این تعرفهها تا حدی به اقدام تلافیجویانه این کشورها بستگی دارد. اگر آنها نیز تعرفههایی را بر کالاهای آمریکایی وضع کنند، که یک واکنش استاندارد است، صادرکنندگان آمریکایی با هزینههای اضافی برای فروش کالاهای خود در خارج از کشور مواجه میشوند.
کاترین مان، عضو سابق کمیته سیاست پولی بانک مرکزی انگلستان و مدیر سابق اقتصادی سیتی گروپ (Citigroup)، گفت: «آنها در حال اشتباه گرفتن علیت با همبستگی هستند. بهطور مزمن، آمریکا از دهه ۱۹۷۰ در حال کمسرمایهگذاری است، و [ترامپ و مشاورانش] میگویند، بیایید تعرفهها را برگردانیم.»
مان با اشاره به اینکه بسیاری از عوامل دیگر نیز در کاهش تولید آمریکا نقش داشتهاند، از جمله کمبود مهارت و نیروی کار، فناوری، مالیاتهای بالاتر و مقررات بیشتر، گفت: «وضع تعرفهها راهحل هیچیک از این مشکلات نیست.»
ترامپ از دیرباز به این ایده وابسته بوده است که تعرفهها میتوانند اقتصاد آمریکا را تقویت کنند. در دهه ۱۹۸۰، زمانی که یک تاجر املاک در نیویورک بود، در مورد خطر ناشی از واردات ژاپنی هشدار داد و خواستار مالیات بر خودروهای ژاپنی شد. او در سال ۱۹۸۷ به اپرا وینفری گفت: «ما نباید اجازه دهیم دیگران بر سر ما کلاه بگذارند.»
در طول مبارزات انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۶، اغلب با عباراتی به همان اندازه تند و تیز در مورد سیاست تجاری صحبت میکرد و تأکید میکرد که تعرفهها به تشویق شرکتها برای تولید محصولات خود در داخل کشور کمک میکنند و منجر به ایجاد شغل برای کارگران آمریکایی میشوند. او گفت: «ما میخواهیم تولیدکنندگان خود را بازگردانیم.»
در دوره اول ریاستجمهوریاش، ترامپ تعرفههایی را بر فولاد و آلومینیوم وارداتی وضع کرد و درگیریهای تجاری با چین و سایر کشورها به راه انداخت. با این حال، او در اتخاذ رویکردی کاملاً تجاری محافظهکارانه مردد بود، تا حدی به این دلیل که مشاوران ارشد، از جمله وزیر خزانهداری وقت استیون منوچین، او را متقاعد کردند که تعرفهها به مصرفکنندگان آمریکایی آسیب میزند و به اقتصاد آسیب میرساند.
این بار، ترامپ توسط افرادی احاطه شده است که از نظر تجاری، به مراتب تندروتر هستند. یکی از آنها رابرت لایتیزر، نماینده تجاری سابق است که نقش محوری در ترغیب رئیسجمهور به وضع تعرفه بر چین در دوره اول ریاستجمهوری خود داشت. یکی دیگر از آنها پیتر ناوارو است، اقتصاددانی که برای استدلال درباره اینکه چگونه تعرفهها میتوانند به آمریکا کمک کنند، کتاب نوشته است.
اقتصاد آمریکا از زمان اوج تولید صنعتیاش در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ تغییر کرده است. از یک اقتصاد تولیدی به اقتصادی مبتنی بر خدمات تبدیل شده است، جایی که اکثر مردم در صنایعی مانند بهداشت و درمان، آموزش و فناوری اطلاعات مشغول به کار هستند.
با این حال، در یک سخنرانی مبارزاتی در اوایل این هفته در میشیگان، ایالتی که برای برنده شدن در انتخابات ریاستجمهوری در ماه نوامبر بسیار حیاتی است، ترامپ این ایده را مطرح کرد که بازگرداندن آمریکا به دوران صنعتی طلاییاش امکانپذیر است. او به حضار گفت: «ما میخواهیم همه این چیزها را در اینجا بسازیم.»
«این چیزی است که باید انجام شود.» او افزود: «ما باید این کار را انجام دهیم.»
چالش ترامپ این است که متقاعد کند تعرفهها به رونق مجدد صنعت آمریکا کمک میکند، نه اینکه به مصرفکنندگان آمریکایی آسیب میرساند و یک جنگ تجاری ویرانگر به راه میاندازد. در همین حال، سرمایهگذاران انتظار دارند سیاستگذاران بانک مرکزی با کاهش نرخهای بهره به تضعیف هرگونه تأثیر منفی بر اقتصاد کلی کمک کنند.
دیوید کلی، استراتژیست ارشد جهانی در جیپی مورگان (J.P. Morgan) گفت: «فدرال رزرو ممکن است مجبور شود اقتصاد را نجات دهد.» او افزود: «مشکل اینجاست که یک جنگ تجاری بدترین نوع رکود را به همراه دارد. از دهه ۱۹۳۰ میدانیم که تجارت بینالمللی از بهرهوری و رقابت حمایت میکند.»
ترامپ هیچ نشانهای از عقبنشینی از چشمانداز اقتصادی خود نشان نداده است. او روز پنجشنبه در پست خود در شبکههای اجتماعی وعده داد که اقتصاد قویتر از همیشه خواهد شد. او گفت: «من تنها زمانی تعرفهها را حذف خواهم کرد که مطمئن باشیم شرکتها و مشاغل قادر به بازگشت به خاک ما هستند.»
اینکه آیا ترامپ موفق میشود اقتصاد آمریکا را به آنچه زمانی بود برگرداند، باید دید. در این میان، سرمایهگذاران، اقتصاددانان و سیاستگذاران همچنان به این فکر میکنند که آیا او در مسیر فاجعه اقتصادی قرار دارد یا خیر.