این دو زوج در تعطیلات جامائیکا بودند. آنها آنقدر سرگرم بودند - غواصی، رقصیدن، نوشیدن کوکتل و صحبت کردن تا دیروقت - که فراموش کرده بودند عکس بگیرند. اما در روز چهارم، هنگامی که دو زن وارد آب شدند و همدیگر را در آغوش گرفتند، یکی از شرکایشان بالاخره یک آیفون را برداشت تا این لحظه را ثبت کند.
این زنان - یکی یک سوپرمدل که با نام اولش شناخته میشود و دیگری یک «هیچکس از اوهایو» که خودش را اینگونه توصیف میکند - پس از فروپاشی زندگیشان به صورت آنلاین با هم آشنا شدند. آنها یک دوستی سوزن در انبار کاه را شکل دادند.
در تابستان سال 2021، پائولینا پوریژکوا - با نام مستعار پائولینا - به نقطه پایینی رسیده بود. او نه تنها در سوگ مرگ همسرش، ریک اوسِک، مرد پیشگام گروه موسیقی کارز، بود، بلکه با این واقعیت نیز دست و پنجه نرم میکرد که او، پائولینا، را از وصیتنامه خود حذف کرده بود. (این زوج از هم جدا شده بودند اما زمانی که او در سپتامبر 2019، او را مرده بر اثر ایست قلبی در همان خانهی شهری در نیویورک یافتند، در آنجا زندگی میکردند.)
او در خاطرات خود، "بدون فیلتر" نوشت: "فکر میکردم او را تا استخوان میشناسم. اما اینطور نبود." پس از یک رابطه کوتاه با نویسنده، آرون سورکین، پوریژکوا شروع به ارسال سلفیهای گریهآمیز بسیاری در رسانههای اجتماعی کرد که باعث شد لقب "خانم گریان اینستاگرام" را به دست آورد.
تقریباً در همان زمان، میستی سوج-مکگوایر با یک تشخیص بیماری ویرانگر دست و پنجه نرم میکرد. در سال 2020، در سن 52 سالگی، او فهمید که به سرطان کولورکتال مرحله 2b مبتلا شده است. درمان وحشیانه بود، و سوج-مکگوایر از به اشتراک گذاشتن برخی از جزئیات گرافیکی تجربه خود در اینستاگرام، از جمله ریزش مو و دریافت کیسه کلستومی، خجالتی نبود. او خبرهای بد را با طنز تیره، بسیاری از علائم تعجب و قدردانی از تشویق دنبال کنندگانش ارائه میداد.
سوج-مکگوایر، پوریژکوا را در رسانههای اجتماعی دنبال میکرد، و وقتی یکی از پستهای گریهآمیز سوپرمدل - و برخی از بازخوردهای تند - را دید، در بخش نظرات برای حمایت از او دست به کار شد.
سوج-مکگوایر در مصاحبه ویدیویی اخیر از خانهاش در اوهایو گفت: "او خام و صادق بود، و برخی از مردم در مورد آن بدجنس بودند. این مرا ناراحت کرد." "به او گفتم که میتوانم آن را حس کنم."
او همچنین در مورد بیماری خود به پوریژکوا گفت.
پوریژکوا گفت که نظرات سوج-مکگوایر برجسته بود. پوریژکوا در مصاحبه ویدیویی از خانهاش در نیویورک گفت: "من کلمات دقیق میستی را به یاد نمیآورم. اما احساسی را که به من دست داد، به یاد دارم."
پوریژکوا به او پاسخ داد.
پوریژکوا گفت: "اینجا کسی بود که در موقعیتی بسیار دشوارتر از من قرار داشت، و او همدلی میکرد. همه در زندگی من به من میگفتند که از آن عبور خواهی کرد. خوب خواهی شد. از آن بیرون خواهی آمد، همیشه همینطور بوده است. اما میستی تنها شخص نادری بود که در حالی که مشکلات جدی خودش را داشت، واقعاً میتوانست همدلی کند. و من فقط فکر کردم که این خارقالعاده است."
پوریژکوا و سوج-مکگوایر یک مکالمه آزمایشی را در نظرات آغاز کردند. این مکالمه به پیامهای مستقیم و اندکی بعد به پیامهای متنی منتقل شد. سوج-مکگوایر گفت: "ما فقط شروع به صحبت کردیم. عجیب بود زیرا به هم چسبیدیم."
چند ماه بعد، هنگامی که سوج-مکگوایر متوجه شد که سرطان متاستاز کرده است و درمانهای شیمیدرمانی او برای مدت نامعلومی ادامه خواهد داشت، این خبر را با پوریژکوا در میان گذاشت. به زودی، برنامههایی برای بازدید سوج-مکگوایر و همسرش، تاد، از پوریژکوا در نیویورک ریخته شد.
تاد مکگوایر، مدیر نگهداری هواپیما که به صورت پاره وقت در گارد ملی هوایی خدمت میکند، بدبین بود - آیا همسرش واقعاً با یک سوپرمدل بین المللی دوست است؟
با این حال، او موافقت کرد که با همسرش بیش از 500 مایل از شهرستان آتنز، اوهایو رانندگی کند. او گفت: "من صادقانه فکر نمیکردم این یک چیز واقعی باشد تا اینکه در نیمه راه نیویورک، پائولینا شماره تلفن همراهش را برای من فرستاد."
وقتی این زوج رسیدند، پوریژکوا با شلوار جین، ژاکت و دمپاییهای کرکی، به استقبال آنها رفت. پوریژکوا گفت: "من هرگز آن را به این شکل ندیدم که، ما یک قهوه سریع با این افراد از اوهایو خواهیم خورد. برای من، این به معنای بازدید دوستان بود. من میخواستم آن را ارزشمند کنم."
تاد مکگوایر به یاد آورد: "من کمی گیج شده بودم. شما نمیتوانستید آنقدر خودتان را نیشگون بگیرید تا باور کنید که ما اینجا هستیم. من در آپارتمان زنی ایستادهام که در سال 1984 روی جلد اسپورتس ایلاستریتد بود، زمانی که من سال سوم دبیرستان بودم - و او و همسرم در آشپزخانه او صحبت میکنند."
در طول آن اولین بازدید، پوریژکوا این زوج را به پسرش اولیور معرفی کرد و آنها را به خرید و اجرای نمایش کمدی هیپ هاپ فری استایل لاو سوپریم برد. آنها خاویار خوردند و شامپاین نوشیدند. پوریژکوا آرایش سوج-مکگوایر را انجام داد و از یکی از دوستان عکاس خود خواست تا چند عکس پر زرق و برق بگیرد. پوریژکوا گفت: "آن اولین دیدار حضوری دوستی واقعی را ایجاد کرد."
پس از آن سفر، سوج-مکگوایر و همسرش - که والدینی با سه دختر بزرگسال هستند - از خانه روستایی پوریژکوا بازدید کردهاند و با او گروه راکتس و گروه مردان آبی را دیدهاند. پوریژکوا اصرار داشته است که برخی از هزینههای غیر مسافرتی آنها را پوشش دهد.
پوریژکوا گفت: "آنها مدام میگویند، 'ما نمیدانیم چگونه لطف شما را جبران کنیم.'" و اضافه کرد که به آنها میگوید در بین دوستان، جبرانی وجود ندارد.
به علاوه، او هدایای خندهداری را که برایش میفرستند - لباسهای خواب احمقانه و یک برش مقوایی در اندازه واقعی از بازیگر مورد علاقه خود در پیشتازان فضا، لئونارد نیموی، را میپرستد.
این رابطه زمانی صمیمیتر شد که پوریژکوا، 59 ساله، با جف گرینشتاین، نویسنده و تهیه کننده برنده امی برنامههایی مانند "دوستان" و "زنان خانه دار ناامید" قرار گذاشت. این سوپرمدل مشتاق بود که دوستان اوهایویی خود را با او آشنا کند، بنابراین آنها را به کالیفرنیا دعوت کرد. گرینشتاین در مورد این ملاقات گفت: "به عنوان یک گروه چهار نفره، خیلی سریع با هم متحد شدیم."
پوریژکوا گفت: "ما مدام به هم پیامک میزنیم"، اغلب مکالماتی را که به صورت حضوری شروع کرده بودند ادامه میدهند یا فقط در پایان یک روز احوالپرسی میکنند.
پوریژکوا افزود: "میستی برای صحبت کردن با تلفن خیلی خوب نیست، اما پیامک زدن را دوست دارد." شرکای آنها نیز به یکدیگر پیامک میزنند.
سپس، حدود روز شکرگزاری، سوج-مکگوایر متوجه شد که پس از 79 بار تزریق شیمیدرمانی، رژیم دیگر کار نمیکند. او تصمیم گرفت درمان را متوقف کند. هنگامی که پوریژکوا این را فهمید، با تاد مکگوایر تماس گرفت و پرسید که تعطیلات رویایی همسرش چه خواهد بود. او به او گفت: "آفتاب و موج، یک ساحل با کلبه."
ماه بعد، این دو زوج در اواسط دسامبر به جامائیکا پرواز کردند و در یک استراحتگاه اقامت کردند که آرزوهای سوج-مکگوایر را برآورده میکرد.
پوریژکوا گفت: "ما فقط چهار دوست بودیم که با هم پیوند میخوردیم و زندگیهای خوبی را که گذرانده بودیم، به یاد میآوردیم. در گذشته، ما در مورد مرگ و ترس صحبت کردهایم. در جامائیکا، آن را کنار گذاشتیم."
تاد مکگوایر گفت: "آنها به ما احساس کوچکی یا بیاهمیتی نمیدهند زیرا ما فقط یک زوج دهاتی از جنوب شرقی اوهایو هستیم."
در واقع، همسرش گفت: "احساس میکردیم که آنها را برای مدت خیلی طولانی میشناسیم."
پوریژکوا افزود: "همیشه به نظر میرسد که ساعتی با میستی در حال تیک تیک است. اما بعد یک ساعت به طور کلی در حال تیک تیک است. ملاقات با میستی به من یادآوری کرد - وقت خود را برای چیزهایی که مهم نیستند تلف نکنید."
عکس دومی در آن روز چهارم تعطیلات گرفته شد. این عکس را نیز گرینشتاین، یک عکاس مشتاق، با هاسلبلاد XPan خود گرفته است. این بار، سوژه دوستانش از اوهایو بودند که در ساعت طلایی یکدیگر را در آغوش گرفته بودند. آن تصویر، قاب شده، به موقع برای کریسمس به اوهایو رسید. جعبهگشایی آن توسط سوج-مکگوایر یک لحظه اشکآور بود، که به طور طبیعی در اینستاگرام به اشتراک گذاشته شد.
سوج-مکگوایر میگوید هنوز هم از این دوستی صمیمانه شگفت زده میشود.
"پائولینا چیزهای زیادی را به من نشان داده است که هرگز قبلاً ندیده بودم، مانند جامائیکا. این احتمالاً نزدیکترین چیزی بود که من به یک رویا خواهم رسید - دوستی رویایی، تعطیلات رویایی، همه چیز رویایی. زندگی من با وجود همه چیز هنوز زیباست."
این زوجها هنوز برنامهای برای ملاقات مجدد حضوری ندارند اما آن را رد نمیکنند. وضعیت سلامتی سوج-مکگوایر پایدار است اما نامشخص است. اما آنها همیشه آن آغوش را خواهند داشت - و همه چیزهایی که منجر به آن شد. پوریژکوا این عکس را در اینستاگرام به اشتراک گذاشت و با نظرات صمیمانه سیل شد.
پوریژکوا در مورد سوج-مکگوایر گفت: "او فرد کاملی برای در آغوش گرفتن است."
مکگوایر نیز همین احساس را در مورد دوست قدبلندتر خود دارد. مکگوایر در مورد آن لحظه گفت: "او طوری در آغوش میگیرد که انگار منظوری دارد. من طوری در آغوش میگیرم که انگار منظورم را میرسانم." "نمیخواستم رها کنم. نمیخواهم او را رها کنم."