کریستن بل میداند که چقدر سخت است که ورزش را در یک برنامه شلوغ جای داد.
در طول تماس زوم ما، متوجه میشویم که هر دوی ما به خاطر این مصاحبه از تمرینات منظم خود جا ماندهایم — اینجا دوشنبه شب در بریتانیا برای من است و صبح در لسآنجلس برای او. اما هر دو توافق میکنیم که بعداً هنگام آشپزی چند حرکت دمبل بزنیم. یک میانوعده ورزشی، اگر بخواهید.
بل 44 ساله به من میگوید: "نمیخواهم به آن برسم، اما خواهم رسید."
این یک کلیشه است که افراد مشهور "دقیقاً مثل ما هستند!" اما بازی در پروژههای عظیمی مانند "یخزده" و "فراموش کردن سارا مارشال" یا "مکان خوب" و "هیچکس این را نمیخواهد" به شما کمک نمیکند تا فرزندانتان را متقاعد کنید که سبزیجات بخورند.
در آخرین قسمت از مجموعه "5 تا 9" بیزینس اینسایدر، جایی که افراد مشهور به اشتراک میگذارند که چگونه ساعاتی را که کار نمیکنند میگذرانند، این بازیگر نامزد گلدن گلوب نگاهی اجمالی به زندگی خود با همسرش، بازیگر دکس شپرد، و دو دختر 10 و 11 سالهشان میاندازد.
چه ساعتی روز خود را شروع میکنید؟
کل خانواده ساعت 7 صبح بیدار میشوند. من مدتهاست که از حامیان متعهد بیدار نشدن قبل از ساعت 7 صبح هستم. یادم میآید وقتی بچههایمان به دنیا آمدند و والدین دیگر میگفتند: "بچههای ما ساعت 5:30 صبح بیدار میشوند" و من فکر کردم، "نه، من رسید را پیدا میکنم، علاقهای به این موضوع ندارم."
من آدم سحرخیزی نیستم، و متأسفانه، با صراحت بگویم، آدم شب زندهداری هم نیستم.
من قبل از اینکه کافئین بخورم، تقریباً یک جسد غیرفعال هستم، بنابراین باید چیزی کافئیندار بنوشم تا بتوانم صحبت کنم. هدف اصلی من وقتی بیدار میشوم این است که هر چه سریعتر به قهوه، ماچا، یا حتی نوشابه رژیمی برسم.
برای صبحانه چه میخورید؟
بستگی دارد، اما من عاشق این هستم که خانواده ما تخم مرغ برای پروتئین و چربی بخورند. ما همچنین از طرفداران پر و پا قرص جو دوسر هستیم اما سعی میکنم کمی پودر پروتئین به آن اضافه کنم. دخترها غلات میخورند، که مورد علاقه من نیست، اما من اینجا نیستم که خیلی سختگیر باشم و غلات بسیار سرگرمکننده هستند. گاهی اوقات پنکیکهای پر پروتئین درست میکنم.
دختران شما خوش شانس هستند.
به آنها بگویید، آنها از آن متنفرند.
آیا آنها بد غذا هستند یا فقط بچههای معمولی؟
آیا این دو چیز یکسان نیستند؟
آنها بد غذا هستند، اما ما زیاد در مورد سلامتی، تغذیه و اینکه چگونه غذا بر بدن و ذهن ما تأثیر میگذارد، صحبت میکنیم. من به آنها نمیگویم که نمیتوانند دونات بخورند، اما به آنها میگویم که 30 دقیقه بعد چه احساسی دارند.
من از طرفداران سرسخت عشق سخت با فرزندانم هستم و گاهی اوقات مجبورم بگویم: "ما همیشه برای لذت غذا نمیخوریم. گاهی اوقات غذا میخوریم چون میدانیم که این چیزی است که بدن ما به آن نیاز دارد."
آنها کاملاً عاشق نوشیدنیهای پلزی هستند که قند کمتری نسبت به سایر نوشیدنیها دارند [بل یک سرمایهگذار و شریک برند پلزی نوتریشن است]. بدیهی است که آب اولین چیزی است که باید به فرزندانمان بدهیم.
اما واقعیت برای هر والدینی این است که آنها چیزی شیرین میخواهند و شما میتوانید تمام شب با آنها بجنگید یا میتوانید یک پلزی به آنها بدهید و احساس یک خوراکی خوشمزه را داشته باشند.
میان وعده های ورزشی و وزنه برداری سنگین
چگونه تناسب اندام خود را حفظ میکنید؟
همسرم در طول کووید-19 شروع به ورزش زیاد کرد، و چون من خیلی رقابتی هستم، هر کاری که او انجام میدهد را دنبال میکنم.
مدت زیادی تمریناتی را انجام میدادم که برای زنان طراحی شده بودند مانند پیلاتس. من از آن چیزها لذت میبرم اما وقتی شروع به وزنه برداری سنگین کردم، به اوج خود رسیدم و احتمالاً بهترین بدن خود را در 44 سالگی دارم — نه فقط از نظر شکل، بلکه از نظر قدرت، استقامت و ظرفیت.
همسرم اخیراً برای تقویت عضلات چهار سر ران زیاد دوچرخه سواری میکند. در دو هفته گذشته، او هر روز با دوچرخه به رصدخانه، که یک تپه بزرگ است، رفت.
فکر نمیکردم بتوانم از پس آن بر بیایم، بنابراین با تپه محلهمان، که هنوز هم ترسناک است، شروع کردم. در پنج روز گذشته، من با دوچرخه کوهستانی دخترم سواریهای 15 دقیقهای سربالایی انجام دادهام.
دوچرخه سواری سربالایی واقعاً سخت است.
خیلی سخت است. من بسیار فعال هستم اما هرگز به یک ورزش واحد متعهد نمیشوم زیرا دوست دارم خودم را به چالش بکشم. شش هفته خواهد بود که هر روز پیادهروی میکنم و به محض اینکه کمی راحت شود، آن را تغییر میدهم.
من ساعتها وقت ندارم که تناسب اندام خود را حفظ کنم. من به شدت سعی میکنم، مثلاً، آن 15 دقیقه دوچرخه سواری را در خود جای دهم، اما اگر روزم را خراب کند، بعداً به آن خواهم رسید.
من یک ست وزنه 10 یا 15 پوندی زیر مبلمان نگه میدارم، بنابراین وقتی شام درست میکنم، اگر آن روز ورزش نکرده باشم، هنگام جوشیدن چیزی روی اجاق گاز، یک ست جلو بازو یا پرس شانه انجام میدهم. گاهی اوقات تمرینات من در بخشهای یک و نیم دقیقهای در روزم تقسیم میشود.
این یک چیز است — به آن میان وعده ورزشی میگویند.
اوه بله، این همان است. میشنوم که مردم در مورد تمرینات 90 دقیقهای خود صحبت میکنند. کی میخواهم آن زمان را به دست بیاورم؟ هرگز. بنابراین من به میان وعدههای ورزشی تکیه میکنم.
من سعی میکنم عادتها را روی هم بگذارم هم. من هر شب ساعت 9 شب سگها را برای ادرار کردن بیرون میبرم و سپس 24 اسکات انجام میدهم. من این کار را هر شب به مدت شش ماه انجام دادهام و عالی است زیرا لازم نیست وقت بگذارم.
خواندن و گپ زدن قبل از خواب
چه کسی شام درست میکند؟
همسرم سالی دو بار آشپزی میکند و خیلی خوب است، اما معمولاً وقت ندارد. همه در خانه من متفاوت غذا میخورند و دوست دارم همه آنها را بیرون کنم. از آن متنفرم، اما با آن کنار میآیم. دخترها بد غذا هستند. همسرم فاقد گلوتن و فوق العاده پر پروتئین است، بنابراین وعدههای غذایی او متفاوت است.
من مارتا استوارت نیستم. من چیزها را در مایکروویو میگذارم و فقط سعی میکنم آن را درست کنم، زیرا در نهایت، تا زمانی که چند رنگ در بشقاب وجود داشته باشد و حداقل یک سبزیجات برای دخترها (معمولاً نخود فرنگی یخ زده) وجود داشته باشد، این تنها تعهد من است.
من 30 سال گیاهخوار بودم و چند سالی وگان بودم، و سپس سه سال پیش، دوباره شروع به خوردن گوشت کردم. بالاخره دیگر برایم عجیب نبود. احساس کردم به آن نیاز دارم و میخواهمش. حالا سعی میکنم مانند همسرم پر پروتئین بخورم تا از وزنه زدن حمایت کنم.
در شامهای خانوادگی، یک جور درهم و برهم است اما ما با هم غذا میخوریم. جمع شدن برای غذا خوردن برای من بسیار مهمتر از ارائه است.
زمان خواب در خانه شما چگونه است؟
همه ما حدود ساعت 7:30 شب به طبقه بالا میرویم. من معمولاً با دخترانم در اتاق خواب میخوابم زیرا دوست ندارند تنها بخوابند. همسرم کل اتاق خواب اصلی را برای خود دارد، که برای او بسیار خوب است.
توضیح دادن به بچهها که چرا باید کاری انجام دهند مهم است. اگر نمیخواهند بخوابند، توضیح میدهیم که چرا خواب مهم است.
ما چهار نفر در اتاق بچهها دراز میکشیم و حدود 45 دقیقه صحبت میکنیم. مغز بچههای من شبها بسیار باز است، آنها همه چیز را در مورد روزشان به ما میگویند. ما معمولاً کتاب میخوانیم، و در حال حاضر در حال خواندن "مندی" نوشته جولی اندروز هستیم، که آنها واقعاً دوست دارند. گاهی اوقات همسرم با حیوانات عروسکی آنها صداهایی درست میکند.
من متوجه میشوم که این یک دوره ارتباطی است و راهی است که دوباره به هم وصل شویم، به آنها بفهمانیم که همه چیز امن است، روز تمام شده است، فقط خانواده ما اینجاست و همه میتوانند با آرامش به خواب بروند. اما طولانی است. 45 دقیقه تا یک ساعت طول میکشد، و سپس همه حدود ساعت 9 شب به خواب میروند.
گاهی اوقات، من از اتاق دخترها دزدکی بیرون میروم تا با همسرم در اتاق خواب اصلی یک برنامه تماشا کنم، سپس دوباره دزدکی به داخل برمیگردم.
ما سه اتاق خواب داریم، اما بچههای ما بسیار خوش شانس و بسیار ممتاز هستند، بنابراین من گفتم: "حدس بزن چی؟ شما قرار است یک اتاق را به اشتراک بگذارید، و باید با آن کنار بیایید، پس آن را حل کنید."
ما چهار نفر در اتاق بچهها دراز میکشیم و حدود 45 دقیقه صحبت میکنیم.