برای سرمایه گذاران در هوش مصنوعی، هفته گذشته شوک دردناکی به همراه داشت. ظهور ناگهانی DeepSeek - یک شرکت هوش مصنوعی چینی که دارای مدلی در سطح جهانی است که با هزینه های بسیار پایین توسعه یافته است - باعث فروش گسترده سهام انویدیا و سایر قهرمانان فناوری آمریکایی شد.
با این حال، آنچه برای اقتصاد اهمیت دارد، نوسانات قیمت سهام برای هفت غول فناوری نیست، بلکه این است که آیا هوش مصنوعی باعث افزایش بهره وری می شود و این دستاوردها چگونه تقسیم می شوند. با وجود تمام هیجانها و ارزشگذاریهای تریلیون دلاری برای شرکتهای هوش مصنوعی، شواهد مبنی بر افزایش بهرهوری هنوز کمرنگ است.
این عدم ارتباط دقیقاً زنگ خطری را به صدا در نمی آورد. از موتور الکتریکی تا کامپیوتر شخصی، انقلاب های تکنولوژیکی گذشته ده ها سال طول کشید، نه سال ها، تا در داده های بهره وری ظاهر شوند. لحظه "یافتم" مخترع زمان می برد تا در اقتصاد منتشر شود. اما در نهایت، این شکاف باید بسته شود.
سه راه برای تحقق این امر وجود دارد. خوش بین ها هوش مصنوعی را به عنوان محرک افزایش رفاه می بینند: سرمایه گذاران برنده می شوند و کارگران نیز برنده می شوند. بدبین ها نگرانند که چت بات ها بیشتر ترفندهای سالن باشند تا تغییر پارادایم، و میلیاردها دلاری که برای آموزش مدل ها هزینه شده هرگز بازدهی نخواهد داشت. همچنین یک دیدگاه دیستوپیایی وجود دارد، با هوش مصنوعی که نخبگان الگوریتم را فراتر از تصور ثروتمند می کند و بقیه بیکار می شوند.
خواهیم دید که ادعای DeepSeek در مورد صرفه جویی های عظیم در هزینه - یک مدل پیشرفته که به جای میلیاردها دلار با میلیون ها دلار توسعه یافته است - تا چه حد در بررسی ها پابرجا می ماند. اگر قرار است هوش مصنوعی بسیار ارزان تر شود، مسیر رسیدن به پاسخ در مورد تأثیر اقتصادی آن کوتاه تر خواهد شد. برای کارگرانی که با عصبانیت تعجب می کنند که آیا مدل های زبان بزرگ مهارت های آنها را زائد می کند، چیزهای زیادی به درستی کدام اردوگاه بستگی دارد.
سه مسیر متفاوت
ارزیابیها در مورد اینکه مزایای بهرهوری هوش مصنوعی چقدر خواهد بود و با چه سرعتی ظاهر میشوند، در همه جا متفاوت است.
در یک سناریوی خوش بینانه، هوش مصنوعی به وعده خود عمل می کند و در کل اقتصاد گسترش می یابد و باعث افزایش بهره وری می شود که باعث رشد و دستمزد می شود. تحلیلگران گلدمن ساکس برآورد می کنند که تا سال 2034 تولید ناخالص داخلی ایالات متحده در نتیجه هوش مصنوعی 2.3 درصد بیشتر خواهد بود. موسسه جهانی مک کینزی پا را فراتر گذاشته و انتظار دارد تا سال 2040، 5 تا 13 درصد افزایش یابد.

آنها به هیچ وجه خوش بین ترین ها نیستند. در مقاله ای اخیر، آنتون کورینک از دانشگاه ویرجینیا و دونگ هیون سو از بانک کره طیفی از سناریوهای رشد را ترسیم می کنند. در انتهای معتدل تر، رشد سالانه به میزان یک درصد کامل افزایش می یابد. در تهاجمی تر، میانگین افزایش 6 درصد در سال در 10 سال آینده است.
سناریوی اخیر فرض می کند که ما در مسیر "تکینگی" هستیم - لحظه ای که ماشین ها از انسان ها باهوش تر می شوند. همچنین فرض می شود که ماشینهای متفکر نسبت به رفاه انسانها بیشتر دلسوز هستند، مثلاً، اسکاینت، هوش بدخواه فیلمهای نابودگر.
در یک سناریوی بدبینانه، هوش مصنوعی با حرکت از آزمایشگاه به بازار با مشکل مواجه می شود - بیش از یک خرج مرطوب تا یک شارژر موشکی برای بهره وری. دارون عجم اوغلو، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2024 از MIT، تخمین می زند که فقط 5 درصد از وظایفی که در حال حاضر توسط انسان ها انجام می شود در 10 سال آینده توسط هوش مصنوعی تصاحب خواهد شد. او انتظار دارد که سهم در تولید ناخالص داخلی یک دهه دیگر حدود 1٪ باشد.
در سناریوی سوم، هوش مصنوعی در کاربرد خود قدرتمند خواهد بود اما از نظر تأثیر دیستوپیایی خواهد بود. ایلان ماسک هشدار داده است که این فناوری می تواند منجر به پایان کار شناختی شود و می گوید: "نقطه ای فرا خواهد رسید که هیچ شغلی لازم نباشد." شاید تصادفی نباشد که یکی از اولین اقدامات دولت ترامپ که در آن ماسک نفوذ زیادی دارد، ارائه خرید به حدود 2 میلیون کارمند فدرال است.

اگر معلوم شود هوش مصنوعی در جایگزینی کارگران بهتر از تقویت بهره وری آنها است، نتیجه می تواند موجی از از دست دادن شغل باشد - نسخه یقه سفید از اخراج یقه آبی که به دنبال اتوماسیون و برون سپاری مشاغل کارخانه انجام شد. رشد در روند خود باقی خواهد ماند و حتی ممکن است سرعت بگیرد، اما مزایای این رشد عمدتاً نصیب هر کسی خواهد شد که به اندازه کافی زود یا هوشمند باشد که در سمت راست انقلاب قرار گیرد.
عجم اوغلو نیز در این اردوگاه ظاهر می شود. در سال 2023، او و سیمون جانسون، همکار MIT - که او نیز برنده جایزه نوبل است - کتاب "قدرت و پیشرفت" را منتشر کردند، بررسی غم انگیز از تأثیر فناوری بر کار. در گذرگاه بزرگ تاریخ، پیشرفتهای فناوری از گاوآهن تا کارخانه نساجی رفاه را برای همه بهبود بخشیده است. اما در محدوده دهه هایی که در آن زندگی ها سپری می شود، عجم اوغلو و جانسون نشان می دهند که کارگران اغلب ضرر می کنند.
پارادوکس سولو برای عصر هوش مصنوعی
در حال حاضر، هر سه اردوگاه صبورانه منتظر هستند تا درست بودن آنها ثابت شود. ممکن است مجبور شوند مدتی منتظر بمانند. فناوری محرک اصلی رشد بهره وری است، اما دستاوردها همیشه به سرعت به دست نمی آیند.
"شما می توانید عصر کامپیوتر را در همه جا ببینید، اما نه در آمار بهره وری،" رابرت سولو، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، در سال 1987 نوشت. در آن زمان، بیل گیتس جوان برای آوردن کامپیوترهای شخصی روی میزها در سراسر جهان سرعت می گرفت. یک دهه دیگر طول می کشید تا آلن گرینسپن، رئیس فدرال رزرو، شواهدی از رونق در اعداد تولید ناخالص داخلی پیدا کند.
به همین ترتیب، دههها طول کشید تا موتور الکتریکی در آمار بهرهوری ظاهر شود، همانطور که پل دیوید، مورخ اقتصادی توضیح داد. .

چرا اینقدر کند؟ قبل از اینکه موتورهای الکتریکی بتوانند به طور گسترده برای تامین انرژی تولید استفاده شوند، ظرفیت تولید باید افزایش می یافت و قیمت برق باید کاهش می یافت. صاحبان کارخانهها که مشتاق بودند از ماشینهای بخار خود بازدهی داشته باشند، در برقیسازی عجلهای نداشتند. وقتی تصمیم گرفتند کلید را بزنند، کارخانه ها باید بر اساس طرحی متفاوت بازسازی می شدند.
به سال 2025 برمی گردیم و پارادوکس سولو بازگشته است، با شکاف بین هیاهوی هوش مصنوعی و دستاوردهای بهره وری که به صورت غایب است حتی گسترده تر از زمانی است که با رایانه های شخصی بود.
برای اقتصاد به عنوان یک کل، شواهد مبنی بر رونق هوش مصنوعی تا کنون به سختی قابل یافتن است. رشد بهره وری - ارائه خروجی بیشتر از همان میزان ورودی - معیار مهمی برای سلامت اقتصادی است. اگر بهره وری در حال افزایش باشد، کارگران می توانند دستمزد بیشتری دریافت کنند، شرکت ها سود بیشتری کسب کنند و دولت درآمد مالیاتی بیشتری داشته باشد. اگر سهام کم و بیش به طور مساوی تقسیم شود، همه می توانند وضعیت بهتری داشته باشند.
از آستانه همهگیری کووید، تخمین زده میشود که تولید در هر ساعت برای کارگران آمریکایی با نرخ سالانه تنها 1.86 درصد افزایش یافته است. این به هیچ وجه نزدیک به سرعت 3.3 درصدی نیست که از اواسط دهه 1990 تا اواسط دهه 2000 با انقلاب اینترنت در اقتصاد حاکم بود. با این وجود، این افزایش از میانگین 1.48 درصدی غم انگیز در 15 سال قبل از همه گیری بیشتر است.
با بررسی دقیق جزئیات، شواهد مبنی بر افزایش ناشی از هوش مصنوعی همچنان به سختی یافت می شود. تقاضای انرژی با سرعت زیادی در حال افزایش است و برنامه برای بازگشایی یک راکتور هسته ای در سال 2028 در جزیره سه مایلی در پنسیلوانیا یک مثال چشمگیر است. دولت بایدن مبالغی را در ساخت کارخانه های نیمه هادی در آریزونا، آیداهو، نیویورک و تگزاس اختصاص داده است.
اما استخدام و سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات و هزینه در تحقیق و توسعه، زمینه هایی که در انقلاب های کامپیوتر شخصی و اینترنت افزایش یافته است، انحراف کمی از روند نشان داده است.
پذیرش هوش مصنوعی بسیار سریعتر از کامپیوترهای شخصی یا اینترنت بوده است
اگر این پایان داستان بود، به نظر می رسد که بدبین ها نسبت به خوش بین ها و دیستوپیایی ها برتری دارند. با این حال، با معیارهای دیگر، پذیرش هوش مصنوعی واقعاً بی سابقه است.
مطالعه ای در سال 2024 توسط محققان اقتصادی الکساندر بیک، آدام بلاندین و دیوید جی. دمینگ دریافتند که تنها دو سال پس از انقلاب هوش مصنوعی، 40 درصد از بزرگسالان آمریکایی از آن استفاده کرده اند. در مقایسه، تا 12 سال پس از معرفی کامپیوتر شخصی و چهار سال پس از راه اندازی عمومی اینترنت، پذیرش این فناوری های قبلی به این سطح نرسید.
سپس این واقعیت وجود دارد که سرمایه گذاران مبالغ هنگفتی را شرط بندی می کنند که هوش مصنوعی به وعده اولیه خود عمل خواهد کرد. حتی پس از شوک DeepSeek، با وحشت بازارهای جهانی مبنی بر اینکه هوش مصنوعی کم هزینه ممکن است به این تعداد تراشه های سطح بالا نیاز نداشته باشد، انویدیا همچنان یکی از با ارزش ترین شرکت های جهان از نظر ارزش بازار است.
برای هفت شرکتی که در موقعیتی قرار دارند که بیشترین سود را از انقلاب هوش مصنوعی ببرند - از جمله انویدیا، مایکروسافت، گوگل و آمازون - ارزش بازار از زمان رونمایی از هوش مصنوعی مولد برای عموم، 15 درصد از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده افزایش یافته است.
در مقایسه، افزایش ارزش بازار برای قهرمانان اینترنت کمی بالاتر از 10 درصد تولید ناخالص داخلی بود. شرکت های هوش مصنوعی هنوز بسیار بالاتر از شرکت های اینترنتی در سال های اولیه خود ارزش گذاری می شوند.
دلیل دیگر برای خوش بینی هوش مصنوعی: شواهد مطالعه موردی قانع کننده از ابزارهای هوش مصنوعی که بهره وری کارگران را افزایش می دهد. سیدا پنگ، اقتصاددان مایکروسافت، و همکارانش دریافتند که برنامه نویسان کامپیوتر که به GitHub Copilot دسترسی دارند، وظایف را 56 درصد سریعتر از کسانی که به آن دسترسی ندارند تکمیل می کنند.
در مطالعه دیگری، ChatGPT به شرکتکنندگان کمک کرد تا تکالیف نوشتاری را 40 درصد سریعتر و با بهبودهای چشمگیری در کیفیت برای نویسندگان کممهارت تکمیل کنند. سومین مورد نشان داد که نمایندگان خدمات مشتری با یک دستیار هوش مصنوعی 14 درصد بیشتر از کسانی که دستیار ندارند در ساعت مشکلات را حل می کنند، باز هم نمایندگان کم مهارت نسبت به میانگین بهبود بیشتری داشتند.
بهترین زمان ها، بدترین زمان ها
دو برابر شدن تولید ناخالص داخلی ایالات متحده، یا بدون تغییر در روند؟ یک سرزمین بایر یقه سفید با از دست دادن شغل های دسته جمعی و افزایش نابرابری، یا هوش مصنوعی فرصت هایی را برای کارگرانی فراهم می کند که در نتیجه جهانی شدن و اتوماسیون از دست داده اند؟ هزینه های توسعه میلیارد دلاری مانعی برای ورود به بازار است، یا صرفه جویی های عظیم DeepSeek در هزینه به هزاران گل هوش مصنوعی اجازه شکوفایی می دهد؟
طیف گسترده ای از آینده های تصور شده بر این نکته تأکید می کند که چقدر کم می دانیم.
به نظر ما، یک مسیر میانی محتمل به نظر می رسد، به طوری که برخی از بخش ها از دستاوردهای کارایی برخوردار می شوند و برخی دیگر تا حد زیادی تحت تأثیر قرار نمی گیرند. برخی از کارگران از جنبه های خسته کننده شغل خود رها می شوند، در حالی که برخی دیگر مجبور می شوند به دنبال مشاغل دیگری بگردند. به طور کلی، دستاوردهای بهره وری به طور محسوس بالاتر است، اما از دستاوردهای انقلاب کامپیوتر شخصی و اینترنت پیشی نمی گیرد.
اینها صرفاً مسائل مربوط به کارایی نیستند. اگر دستاوردهای اولیه هوش مصنوعی به طور منصفانه تقسیم نشود، مسائل مربوط به برابری و انسجام اجتماعی برجسته خواهد شد. کارگران یقه آبی که مشاغل خود را به دلیل اتوماسیون از دست دادند، در تبدیل ترامپ به رئیس جمهور دو دوره ای نقش داشتند. اگر هوش مصنوعی باعث از بین رفتن انبوهی از مشاغل یقه سفید شود، پیامدهای سیاسی نیز به همین ترتیب گسترده خواهد بود.
— با کمک نیک هالمارک