دوباره شروع شد. در سالهای اخیر، کارآفرین ایلان ماسک به دلیل تمرکز وسواسگونهاش بر اصلاح نهادهایی مانند تسلا و ایکس به شهرت (یا بدنامی) رسیده است، به طوری که او در دفاتر میخوابید و کارمندانی را که متعهد نمیدانست اخراج میکرد.
اکنون او میخواهد همین کار را در کاخ سفید دونالد ترامپ انجام دهد. این هفته، از ۲ میلیون کارمند فدرال خواسته شد که اگر نمیخواهند به دفتر بیایند (و به طور ضمنی، اصلاحاتی را که ماسک در وزارت جدید بهرهوری دولت به رهبری او در حال طراحی است، بپذیرند) استعفا دهند.
ظاهراً کاخ سفید انتظار دارد ۵ تا ۱۰ درصد از کارکنان این پیشنهاد را بپذیرند و سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار صرفهجویی شود. و برای تقویت این پیام، ماسک حتی از همان میم "دوراهی" که هنگام اخراج کارکنان در ایکس استفاده کرده بود، استفاده کرد. گفته میشود که او در دفتر اجرایی رئیس جمهور نیز میخوابد.
بدون شک اتحادیهها به اعتراض برخواهند خاست. همچنین ترقیخواهان. و برنامههای ماسک احتمالاً با چالشهای قانونی روبرو خواهد شد. اما حتی با وجود اینکه بسیاری از ناظران، کاملاً قابل درک است، از سبک بیرحمانه ماسک عقبنشینی میکنند، یک نکته وجود دارد که هیچکس نباید نادیده بگیرد: اگر دوج واقعاً بتواند اصلاحات دیجیتالی را در دولت ایالات متحده، و به شیوهای غیر فاسد، آغاز کند، این یک چیز کاملاً خوب خواهد بود.
در واقع، اگر یک عصای جادویی متمرکز بر ماسک داشتم، آرزو میکردم که او اصلاحات دیجیتالی را، نه ترول کردن منتقدانش، اولویت اصلی دوج قرار دهد. دیجیتالی کردن دولت نه تنها کلید ایجاد کارایی و اثربخشی بیشتر است، بلکه میتواند بخشی از اعتماد از دست رفته مردم به دولت را نیز بازگرداند.
دلیل این امر این است که آمریکا گرفتار یک تناقض شده است. از یک طرف، بخش خصوصی آن فوقالعاده پویا است و بخش زیادی از انقلاب فناوری قرن بیست و یکم را با تمرکز لیزری بر مصرفکنندگان پیش میبرد. اما از سوی دیگر، بوروکراسی دولتی آن سخت و ناکارآمد است و رویکردی قدیمی نسبت به فناوری دارد.
آنقدر که، در واقع، ایالات متحده حتی در فهرست سال ۲۰۲۴ سازمان ملل متحد از ۱۸ دولت الکترونیک باهوش فناوری حضور ندارد و رتبهبندی آن بسیار پایینتر از کشورهایی مانند استونی، سنگاپور و دانمارک و حتی عربستان سعودی است. این تکان دهنده است.
دولتهای قبلی تلاش کردهاند تا این وضعیت را تغییر دهند. در سال ۲۰۱۴، باراک اوباما خدمات دیجیتال ایالات متحده را به منظور بهبود فناوری دولت پس از عرضه ناموفق طرح HealthCare.gov خود ایجاد کرد. این تا حدودی موفقیتآمیز بوده است. همانطور که دلویت اشاره میکند، سازمان خدمات درآمد داخلی یک فرآیند اسکن خودکار بازگشتهای کاغذی را در طول همهگیری کووید معرفی کرد که به آن امکان داد "۸۰ برابر بیشتر بازگشت در سه ماهه اول سال ۲۰۲۳ نسبت به کل سال ۲۰۲۲" اسکن کند. و در طول اولین دولت ترامپ، دامادش جرد کوشنر تلاش کرد تا نگهداری سوابق الکترونیکی را در وزارت امور کهنه سربازان اصلاح کند (اقدامی ستودنی که متاسفانه نتایج ناهمگونی داشت).
اما اصلاح طلبان با موانع بزرگی روبرو شدهاند. یکی از آنها فرهنگ احتراز از ریسک دولت است، به گفته برت گلدشتاین از دانشگاه وندربیلت، که قبلاً بر سرویس دیجیتال دفاع در پنتاگون نظارت میکرد. دیگر اینکه ساختارهای فدرال متلاشی شده و گرفتار فناوری منسوخ هستند.
کریس کربس، مدیر آژانس امنیت سایبری و زیرساخت در اولین دولت ترامپ، میگوید: «۱۰۱ آژانس غیرنظامی وجود دارد... و در سال ۲۰۱۷ ما سالانه ۶۰ میلیارد دلار برای [آنها] هزینه میکردیم و نیمی از آن برای سیستمهای قدیمی بود.» «اکنون قطعا بیشتر است.»
چالش دیگری که در کتاب اخیر جنیفر پاهلکا، دموکراتی که برای اصلاحات فناوری مبارزه کرده است، آمده این است که دولت معمولاً پروژهها را به شیوهای کند و از بالا به پایین برنامهریزی میکند — برخلاف بخش خصوصی، که از رویکرد تکراری، از پایین به بالا و کاربرمحور استفاده میکند. نتیجه "قایق های بتنی" است، او اشاره می کند. به عبارت دیگر، پروژه هایی که آنقدر سنگین هستند که غرق می شوند.
آیا ماسک می تواند این را تغییر دهد؟ بسیاری از متخصصان فناوری امیدوارند که چنین باشد. گلدشتاین می گوید: «من فکر می کنم ایلان شخص مناسبی برای این کار است، زیرا او یک رویکرد از پایین به بالا دارد و انرژی و پشتکار برای ورود به جزئیات را دارد». یا، همانطور که کربس می گوید: «آنچه اکنون در حال وقوع است بسیار بزرگتر و سنجیدهتر از [آنچه قبلا انجام دادیم] است.»
و اجماع گسترده ای در مورد آنچه باید انجام شود وجود دارد: ایجاد یک ذهنیت "نرم افزار به عنوان یک سرویس" در دولت که بر نیازهای کاربر متمرکز است، با یک مدل متمرکز "به اشتراک گذاری خدمات". این می تواند یک فرآیند تدارکات هماهنگ ایجاد کند که باعث کاهش هزینه ها، ایجاد تجربه بهتر برای شهروندان و بهبود دفاع سایبری شود.
علاوه بر این، مطالعات موردی نشان می دهد که چگونه این کار را انجام دهیم. کربس خاطرنشان می کند که کانادا بیش از یک دهه پیش رویکرد خدمات مشترک را اتخاذ کرد. استونی، دانمارک و سنگاپور نیز مدل های خوبی هستند. و اوکراین یک نمونه الهامبخش خاص از چگونگی ساخت برنامههایی است که خدمات دولتی را به شهروندان ارائه میدهند.
بنابراین آیا ماسک هرگز موفق خواهد شد این درس های غیر آمریکایی را القا کند؟ آیا او پشتکار، نیرو و کارکنان لازم برای یک مبارزه فرهنگی طولانی را دارد؟ ما نمی دانیم.
اما حداقل یک چیز روشن است: اگر ماسک بتواند رویکردهایی را از مکان هایی مانند استونی یا سنگاپور وارد کند — و در این فرآیند یک دولت الکترونیکی کارآمد در ایالات متحده ایجاد کند — شایسته تحسین جمهوری خواهان و دموکرات ها به طور یکسان خواهد بود. بنابراین، لطفا ایلان: روی آن تمرکز کنید، نه موضع گیری های سیاسی. نسل های آینده آمریکایی از شما سپاسگزار خواهند بود.