یک ماه پس از آغاز درگیری در غزه، فضا به مرز جدیدی در این جنگ تبدیل شد؛ زمانی که حوثیها یک موشک بالستیک با طراحی ایرانی را به سمت جنوبیترین نقطه اسرائیل شلیک کردند. سامانههای دفاعی این کشور حدود ده دقیقه از لحظه پرتاب تا برخورد مورد انتظار در ایلات، بیش از ۱۱۰۰ مایل دورتر، زمان داشتند.
این راکت هرگز به آنجا نرسید. هنگامی که در حال عبور از خط کارمان (Kármán Line) بود که مرز فضا را مشخص میکند، یک موشک رهگیر به آن برخورد کرد. این یکی از اولین موارد انهدام یک پرتابه متخاصم فراتر از جو زمین بود.
حمله ۹ نوامبر ۲۰۲۳، اولین استفاده عملیاتی از سامانه دفاع موشکی پیشرفته «پیکان ۳» (Arrow 3) بود؛ محصول همکاری آمریکا و اسرائیل که از دل ابتکار دفاع استراتژیک چهار دهه پیش رونالد ریگان بیرون آمد. آن برنامه که با نام تمسخرآمیز «جنگ ستارگان» شناخته میشد، طرحی بسیار پرهزینه و از نظر فنی مشکوک برای استقرار مجموعهای از لیزرهای مستقر در ماهواره جهت سرنگونی کلاهکهای هستهای ورودی بود. رهگیر پیکان برای بهبود مانورپذیری، فاقد مواد منفجره بود، بنابراین نیاز داشت تا به هدفی که با سرعتی حدود ۱۰ برابر ارتفاع پروازی یک هواپیمای مسافربری حرکت میکرد، مستقیماً اصابت کند.
در زمین، اسرائیل اکنون در حال آماده شدن برای به کارگیری یک سلاح آیندهنگرانه دیگر است. «پرتو آهنین» (Iron Beam) ۱۰۰ کیلوواتی، بسیار شبیه به چیزی از فیلمهای جورج لوکاس است و از انفجارهای نوری برای سرنگونی پهپادها استفاده میکند. این لیزر امسال در شبکه پدافند هوایی این کشور ادغام خواهد شد، علیرغم برخی محدودیتهای عمده از جمله عدم کارایی در هوای ابری.
ارتش اسرائیل به بلومبرگ نیوز اجازه داد تا نگاهی انحصاری به بخشهایی از سپری بیندازد که در طول جنگ به خنثیسازی زرادخانههای عظیم موشکی نشانه رفته به سمت اسرائیل کمک کرد. این سپر از تعدادی سامانه شناسایی و رهگیری، از جمله گنبد آهنین کوتاهبرد، پیکان فرا-جوّی و سلاح لیزری در حال توسعه، بافته شده است.
این اجزا، بخشهای جداییناپذیر برترین سامانه دفاع موشکی جهان را تشکیل میدهند که در طول جنگ ۱۸ ماهه تحت باران مداوم موشکها آزمایش شده است. به دنبال موفقیت آن، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، دستوری برای تهیه طرحهایی برای یک «گنبد آهنین برای آمریکا» صادر کرد و سیاست دیرینه دو حزبی مبنی بر محدود کردن هرگونه سپر به هدف قرار دادن حملات احتمالی از سوی دولتهای سرکش را تغییر داد. اما این رویکرد جدید با بسیاری از همان موانع فنی مواجه است که چشمانداز ریگان را به یک رؤیای دستنیافتنی تبدیل کرد.
نگاهی دقیقتر به آنچه سامانه دفاع هوایی چندلایه اسرائیل میتواند – و نمیتواند – انجام دهد، برخی از مسائلی را که آمریکا در تلاش برای توسعه سپر موشکی با آن روبرو خواهد شد، روشن میکند.
گوهر سامانه اسرائیل، گنبد آهنین است که به طور مشترک توسط شرکت دولتی «رافائل سیستمهای دفاعی پیشرفته» (Rafael Advanced Defense Systems) و واحد «ریتون» (Raytheon) شرکت RTX Corp توسعه یافته است. این سامانه که در ابتدا برای هدف قرار دادن راکتهای ابتدایی که در امتداد مرزهای اسرائیل تکثیر شده بودند، طراحی شده بود، در سالهای اخیر بیسروصدا ارتقا یافته تا بتواند برخی موشکهای دوربرد، شلیکهای همزمان دهها راکت، دستههای پهپادی و حتی ترکشهایی را که در نتیجه رهگیریهای موفق به سمت شهرها در حرکت هستند، مدیریت کند. به گفته مقامات که به دلیل سیاست ارتش خواستند نامشان فاش نشود، رهگیرهای آن برای حرکت سریعتر و مانورپذیری بیشتر، بازطراحی شدهاند.

وزارت دفاع، که عمدتاً ارتقاء سیستم دفاعی خود را در طول جنگ مخفی نگه داشته، تنها گفته است که «جهش قابل توجهی» در عملکرد گنبد آهنین در هدف قرار دادن موشکهای کروز و پهپادها رخ داده است.
به گفته گروهبان Y.، یک سرباز وظیفه پدافند هوایی که به دلیل سیاست ارتش اسرائیل به شرط ناشناس ماندن صحبت کرد، در اوج درگیریها، یک آتشبار گنبد آهنین در شمال اسرائیل در عرض چند دقیقه با بمباران صدها راکت و پهپاد حزبالله مقابله کرد. او در جریان بازدید از آتشبار به اندازه کامیون گفت: «میدانستیم که این سیستم میتواند این حجم را مدیریت کند. اما هیچکس تا این جنگ آن را تجربه نکرده بود.»
اسرائیل حدود ۱۲ آتشبار از این نوع - هر کدام شامل گروهی از پرتابگرها، رادار و پرسنل - در سراسر کشور دارد. به طور معمول، یک آتشبار میتواند دهها موشک رهگیر تامیر (Tamir) را قبل از بارگذاری مجدد شلیک کند.
گنبد آهنین برای هدف قرار دادن سلاحهای کندتر و کوتاهبردتر طراحی شده است. این سامانه به همراه یک سامانه میانبرد به نام «فلاخن داوود» (David's Sling) که آن هم توسط رافائل توسعه یافته، بار اصلی حملات علیه اسرائیل از غزه و لبنان را به دوش کشید.
به گفته پینی یونگمن، سرتیپ بازنشسته که اخیراً از رافائل بازنشسته شده است، گنبد آهنین و فلاخن داوود در جریان حملات گسترده ایران در ۱۴ آوریل و اول اکتبر سال گذشته، از سامانه پیکان صنایع هوافضای اسرائیل (Israel Aerospace Industries) پشتیبانی کردند. این حملات منجر به برخی اصابتها و خسارات شد، اما تنها تعداد انگشتشماری تلفات به همراه داشت.
اگرچه پدافند هوایی اسرائیل پیشرفته است، اما میتواند اشباع شود. دو حمله ایران، که هر کدام شامل حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ موشک بالستیک و پهپاد بود، به دنبال اشباع پدافند اسرائیل بودند و تنها با کمک جنگندههای آمریکایی، بریتانیایی و اردنی دفع شدند. پس از حمله اکتبر، ایالات متحده یک سامانه دفاع هوایی بالستیک دیگر، یعنی سامانه دفاع منطقهای высотная (Terminal High Altitude Area Defense) یا تاد (THAAD)، را در اسرائیل مستقر کرد که نشاندهنده نگرانیها در مورد شکافهای پوشش دفاعی است.
با این حال، نرخ موفقیت اسرائیل بسیار برتر از سامانههای دفاع موشکی سنتیتر مورد استفاده در جنگ اوکراین، مانند سامانه پاتریوت (Patriot) آمریکا است. به گفته وین سندرز، تحلیلگر ارشد دفاعی بلومبرگ اینتلیجنس، در حالی که ارتش روسیه بسیار مجهزتر از دشمنان اسرائیل است، محاسبات اساسی در مورد زمان تلاش برای رهگیری مشابه است. هزینه یک موشک تامیر برای گنبد آهنین حدود ۵۰ هزار دلار است، در مقایسه با ۳ تا ۶ میلیون دلار برای یک پاتریوت، که به اسرائیل اجازه میدهد به جای مجبور شدن به اولویتبندی، به سمت طیف وسیعی از تهدیدات شلیک کند. هزینه موشکهای پیکان ۳ حدود ۳ میلیون دلار است.

در تلاشی برای کاهش چشمگیر هزینهها، اسرائیل قصد دارد تا اکتبر، لیزرها را در آتشبارهای گنبد آهنین تعبیه کند. وزارت دفاع اسرائیل میگوید طی سه دهه گذشته بیش از ۱ میلیارد شِکِل (۲۷۹ میلیون دلار) در تحقیقات لیزر سرمایهگذاری کرده است. «پرتو آهنین» (Iron Beam) حاصل، که توسط رافائل و البیت سیستمز (Elbit Systems Ltd.) توسعه یافته، سلاح انرژی هدایتشده را برای هدف قرار دادن پهپادها و تهدیدات کوتاهبرد با هزینه کمتر از ۵ دلار برای هر تلاش، یا تقریباً معادل هزینه قبض برق، مستقر خواهد کرد. این لیزر میتواند اقتصاد جنگ نامتقارن را متحول کند و نویدبخش برتری بر سایر کشورهای محاصره شدهای است که به سامانههای دفاع هوایی گرانتر وابسته هستند.
این فناوری، که توسط ارتشهای دیگری از جمله ایالات متحده، بریتانیا، روسیه، چین، ژاپن و کره جنوبی نیز دنبال میشود، آماده است تا به اولین رهگیر لیزری پرقدرت عملیاتی شناخته شده در چنین مقیاسی تبدیل شود. اسرائیل جزئیات لیزر خود را عمدتاً طبقهبندی شده نگه داشته است، اما در سال ۲۰۲۲ آزمایش موفقیتآمیز این سامانه را اعلام کرد.
سوالاتی در مورد این فناوری باقی است. سندرز گفت: «فکر میکنم هنوز حدود پنج سال تا زمانی که این فناوری واقعاً به آن تغییردهنده بازی که امیدواریم باشد، تبدیل شود، فاصله داریم.»

برخلاف برنامه «جنگ ستارگان» که به دلیل غیرعملی بودن از نظر فنی کنار گذاشته شد، پدافند هوایی اسرائیل مبتنی بر عملگرایی است. این سامانهها برای مقابله با تهدیدات فوری طراحی شدهاند، نه انبوه موشکهای فرضی دوران جنگ سرد. با این حال، این سامانه آسیبپذیریهایی دارد، از جمله هزینه بالای آن - بیش از ۴ میلیارد دلار برای توسعه و میلیاردها دلار دیگر برای نگهداری، که بخش عمدهای از هزینه آن توسط ایالات متحده تأمین میشود.
عملکرد بالای این سامانه را میتوان تا حدی به جغرافیا نسبت داد. اسرائیل نسبتاً کوچک است، تقریباً به اندازه نیوجرسی، که به آن امکان میدهد پوشش قوی را بدون هزینههای گزاف فراهم کند. در مقابل، ایالات متحده تقریباً ۴۰۰ برابر بزرگتر است. حفاظت از کل قاره آمریکا بسیار پیچیدهتر و پرهزینهتر خواهد بود. علاوه بر این، دشمنانی که ایالات متحده با آنها روبروست، به ویژه روسیه و چین، زرادخانههای موشکی بسیار پیشرفتهتر و پرتعدادتری نسبت به دشمنان منطقهای اسرائیل در اختیار دارند.
پیشنهاد ترامپ برای یک سامانه دفاع موشکی سراسری، بازتاب دیدگاه ریگان است اما با موانع مشابهی روبروست. در حالی که فناوری پیشرفت کرده است، چالشهای اساسی شناسایی، ردیابی و رهگیری تعداد زیادی از موشکهای پیشرفته همچنان دشوار است. یک سپر موشکی جامع برای آمریکا احتمالاً نیازمند رویکردی چندلایه شامل ترکیب رهگیرهای زمینی، حسگرهای فضایی و احتمالاً سلاحهای انرژی هدایتشده خواهد بود که همگی در یک شبکه فرماندهی و کنترل پیچیده ادغام شدهاند.
به گفته کارشناسان، هزینه چنین سامانهای احتمالاً به تریلیونها دلار خواهد رسید. همچنین بعد ژئوپلیتیکی نیز وجود دارد: استقرار یک سامانه دفاع موشکی جامع میتواند توسط روسیه و چین به عنوان اقدامی بیثباتکننده تلقی شود و به طور بالقوه منجر به یک مسابقه تسلیحاتی جدید شود.
طرفداران استدلال میکنند که یک دفاع موشکی قوی برای بازدارندگی از تجاوز و حفاظت از خاک کشور ضروری است. منتقدان پاسخ میدهند که هزینه آن گزاف است و تمرکز بر دیپلماسی و کنترل تسلیحات رویکرد مؤثرتری است.
اینکه آیا «گنبد طلایی» ترامپ هرگز تحقق یابد یا نه، هنوز مشخص نیست. اما تجربه اسرائیل درسهای ارزشمندی ارائه میدهد: دفاع موشکی امکانپذیر است، اما گران، از نظر فنی چالشبرانگیز و بدون خطا نیست. حتی پیشرفتهترین سامانه نیز میتواند اشباع شود، که اهمیت یک رویکرد چندوجهی به امنیت ملی را برجسته میکند که شامل دیپلماسی و بازدارندگی در کنار قابلیتهای دفاعی است.