هوش مصنوعی (AI) تا چه اندازه تقاضای برق را در چند سال آینده افزایش خواهد داد؟ این پرسش اصلی در کانون بحثهای اخیر حوزه انرژی و اقلیم بوده است. بسیاری از تحلیلگران هشدار دادهاند که انتظار میرود مصرف برق ناشی از هوش مصنوعی در پنج سال آینده بیش از دو برابر شود، زیرا مصرفکنندگان و کسبوکارها کاربردهای متنوعی برای این فناوری پیدا میکنند. اما برخی دیگر احتیاط را توصیه میکنند: همه مراکز دادهای که در مرحله برنامهریزی هستند، در نهایت ساخته نخواهند شد و هوش مصنوعی ممکن است بسیار بهینهتر از نظر مصرف انرژی نسبت به وضعیت فعلی شود.
این یک بحث حیاتی است؛ اما تصویر کامل حتی پیچیدهتر است. حتی اگر هوش مصنوعی کمتر از آنچه تصور میشود انرژی مصرف کند، طیف گستردهای از عوامل افزایشدهنده تقاضای برق در راه هستند. گزارشی که اوایل این هفته توسط آژانس بینالمللی انرژی (IEA) منتشر شد، نمایی کلی از وضعیت ارائه میدهد: تقاضای جهانی برق در سال گذشته به دلیل مجموعهای از عوامل، از جمله نه تنها مراکز داده، بلکه همچنین برقیسازی همه چیز از گرمایش ساختمانها گرفته تا پخت و پز، همراه با استفاده بیشتر از تهویه مطبوع به دلیل دمای بیسابقه بالا و عوامل دیگر، ۴.۳ درصد رشد کرد. فاتح بیرول، مدیر اجرایی آژانس بینالمللی انرژی میگوید: «ما یک روند بسیار واضح را مشاهده میکنیم: رشد مصرف برق.»
گسترش دامنه بحث پیرامون تقاضای برق آینده میتواند به ما کمک کند تا از تمرکز صرف بر یک فناوری واحد (هرچند ممکن است تحولآفرین باشد) جلوگیری کنیم و از خطر نادیده گرفتن تعامل پیچیده عواملی که آینده انرژی ما را شکل میدهند – و چالشها و فرصتهایی که از آن ناشی میشوند – اجتناب ورزیم.
برای درک ماهیت رشد تقاضای برق، تفکیک آن بر اساس جغرافیا مفید است. و هیچ جایی بهتر از بازارهای نوظهور و کشورهای در حال توسعه برای شروع وجود ندارد. تقاضای برق در چین ۷ درصد و در سایر اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه بیش از ۴ درصد افزایش یافت؛ در همین حال، طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی، مصرف برق در اتحادیه اروپا حدود ۱.۵ درصد رشد کرد.
بخشی از این رشد، محصول ساده گسترش اقتصادهاست. ثروت بیشتر به معنای استفاده بیشتر از برق است. اما بخش قابل توجهی از افزایش تقاضا ناشی از دمای بالا – بهویژه موجهای گرما در هند و چین – بود که مصرفکنندگان و کسبوکارها را وادار به افزایش استفاده از تهویه مطبوع کرد.
مصرف برق در ایالات متحده نیز طبق دادههای دولتی، سال گذشته حدود ۲ درصد افزایش یافت. جای تعجب نیست که مهمترین منبع این رشد، مراکز داده جدید بودند، اما عوامل دیگری نیز در آن نقش داشتند. برنامههای فدرال اجرا شده در دولت بایدن، مانند قانون کاهش تورم، به تقویت جایگاه تولید پیشرفته در کشور کمک کرده است. این به معنای موجی از تأسیسات جدید است که در زمینهای قبلاً اشغال نشده یا تأسیسات خالی احیا شده، برق مصرف میکنند. علاوه بر این، کارخانههای تولیدی امروزی بیشتر از یک نسل پیش به برق متکی هستند، زمانی که ممکن بود از سوختهای فسیلی در محل برای تأمین انرژی استفاده کنند.
و سپس خودروهای الکتریکی (EV) وجود دارند. سرفصلهای خبری شما را به این باور میرسانند که خودروهای برقی اکنون با چالشی غیرقابل عبور در بازار ایالات متحده روبرو هستند زیرا مردم به اندازه انتظار آنها را نمیخرند. این ممکن است درست باشد، اما آژانس بینالمللی انرژی گزارش میدهد که فروش در واقع در ایالات متحده با نرخ بیش از ۱۰ درصد به رشد خود ادامه داده است. در سالهای آینده، افزایش نفوذ خودروهای برقی به ناچار به معنای تقاضای بیشتر برای برق است.
چند درس از این داستان میتوان گرفت. اول اینکه، اگر روی یک پیشرفت در بهرهوری هوش مصنوعی برای نجات جهان از بحران برق حساب میکنید، تصویر بزرگتر را از دست دادهاید. بله، ما میدانیم که مجموعهای از پیشرفتها، مانند مدلهای زبانی با مصرف انرژی بهینهتر، میتوانند تقاضای برق آینده هوش مصنوعی را کاهش دهند، اما این امر تمام منابع دیگر تقاضا را پوشش نخواهد داد.
همچنین برخی عناصر مثبت از این داستان پدیدار میشوند. بدیهیترین آن این است که آژانس بینالمللی انرژی میگوید ۸۰ درصد از تولید برق جدید در سطح جهان در سال گذشته از انرژیهای تجدیدپذیر یا انرژی هستهای تأمین شده است. این پویایی به این معنی است که انتشار گازهای گلخانهای با سرعتی کندتر از اقتصاد رشد کرده است. بیرول میگوید: «اگر بخواهیم جنبه مثبت را پیدا کنیم، میبینیم که جداسازی مداوم رشد اقتصادی از رشد انتشار گازهای گلخانهای وجود دارد.»
این تسلای کوچکی است در زمانی که برای جلوگیری از برخی از بدترین اثرات تغییرات اقلیمی، انتشار گازهای گلخانهای نه تنها باید کند شود، بلکه در واقع باید کاهش یابد. اما من فرصت دیگری را میبینم که میتواند از این بحران قریبالوقوع برق پدیدار شود: ممکن است مجبور شویم سرانجام با طیف کامل راهحلهای موجود روبرو شویم. بله، شرکتهای برق مشتاقانه در تلاش برای ساخت نیروگاههای گاز طبیعی برای پاسخگویی به تقاضا هستند. اما آنها همچنین در حال ساخت نیروگاههای خورشیدی و ذخیرهسازی باتری نیز هستند. و از آنجا که هیچکدام کافی نخواهد بود، شرکتها ارزش انرژی هستهای را دوباره کشف کردهاند. در این شرایط، فناوریهای کاهشدهنده تقاضا مانند شبکههای هوشمند و پاسخگویی به تقاضا (demand response) اهمیت تازهای یافتهاند و شرکتها برای یافتن راههای کارآمدتر انرژی برای اداره کسبوکار خود انگیزه پیدا میکنند. این اهمیت تنها باید رشد کند.
برای دریافت این مطلب در صندوق ورودی خود، در خبرنامه TIME CO2 Leadership Report اینجا مشترک شوید.