تصویرسازی از پاول اسپلا / The Atlantic. منابع: اندرو هارنیک؛ Getty.
تصویرسازی از پاول اسپلا / The Atlantic. منابع: اندرو هارنیک؛ Getty.

ترامپ را در مورد گرینلند جدی بگیرید

به نظر می‌رسد دانمارکی‌ها حرف او را باور کرده‌اند و آمریکایی‌ها نیز باید همینطور باشند.

اینکه ایالات متحده بخواهد سرزمینی را از یک متحد خود بگیرد، شبیه داستان یک تریلر سیاسی در نتفلیکس به نظر می‌رسد. اما هر آمریکایی باید به سه واقعیت در مورد تمایل تهاجمی دونالد ترامپ برای به دست آوردن گرینلند، قلمروی نیمه‌خودمختار دانمارک، بیندیشد. اول، برخلاف شگرد همیشگی‌اش که ایده‌های وحشیانه‌ای را مطرح می‌کند و سپس او و دستیارانش به‌طور متناوب می‌گویند که او جدی بوده یا ممکن است شوخی کرده باشد، این بار او واقعاً منظورش جدی است. به نظر می‌رسد دانمارکی‌ها باور کرده‌اند و آمریکایی‌ها نیز باید چنین کنند. وقتی نهادها بر اساس دستورات رئیس‌جمهور شروع به برنامه‌ریزی می‌کنند، همانطور که کاخ سفید اکنون در حال انجام آن است، دیگر حرف بی‌اساس نیست.

دوم، ترامپ خواستار اقداماتی است که احتمالاً با قوانین آمریکا و حقوق بین‌الملل مغایرت دارد. او در حال تضعیف صلح و ثبات یک کشور متحد است و در عین حال تهدید به یک کارزار فتح سرزمین می‌کند. او از رد کردن احتمال یک جنگ تجاوزکارانه بی‌دلیل، که نقض منشور سازمان ملل متحد و یک جنایت بین‌المللی است و از نظر ماهیت تفاوت چندانی با تلاش ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه برای تصرف اوکراین ندارد، امتناع می‌کند. در نهایت، غیرقانونی بودن تقریباً قطعی هرگونه تلاش برای تصرف گرینلند برخلاف میل مردم آن و دولت دانمارک به این معنی است که اگر ترامپ به ارتش آمریکا دستور دهد در چنین عملیاتی شرکت کند، ممکن است بزرگترین بحران مدنی-نظامی در تاریخ آمریکا از زمان جنگ داخلی را تسریع کند.

چگونه می‌دانیم ترامپ جدی است؟ رئیس‌جمهور در سخنرانی خود در نشست مشترک کنگره در ماه گذشته فریاد زد: «به هر طریقی شده، ما آن را به دست خواهیم آورد.» چند هفته بعد، برای اینکه کسی منظور را از دست نداده باشد، ترامپ به ان‌بی‌سی گفت: «ما گرینلند را به دست خواهیم آورد. بله، صد در صد.» البته ترامپ چیزهای عجیب زیادی می‌گوید. او درباره حمله به طوفان‌ها با سلاح هسته‌ای فکر کرده، نامزدی برای دور سوم ریاست جمهوری که از نظر قانون اساسی ممنوع است، ماندن در قدرت حتی اگر ببازد، و الحاق کانادا به عنوان ایالت پنجاه و یکم را مطرح کرده است. اما وقتی یک رئیس‌جمهور به طور علنی در کنگره قول انجام کاری را می‌دهد و سپس بارها و بارها آن قول را تکرار می‌کند، چنین اظهاراتی دیگر بالون‌های آزمایشی نیستند؛ آنها سیاست هستند.

و همانطور که انتظار می‌رفت، ترامپ با فرستادن جی. دی. ونس، معاون رئیس‌جمهور و همسرش، اوشا ونس، به عنوان فرستادگان ناخوانده به گرینلند، این موضوع را پیگیری کرده است. ونس - یک نوانزواگرا که ظاهراً مخالفت خود را با برنامه‌های رئیس‌جمهور فقط در چت‌های سیگنال ابراز می‌کند - اکنون امپریالیسم مکتب قدیمی ترامپ را پذیرفته است. بدتر از آن، ونس تلاش کرد تا با انتقاد گستاخانه از رابطه دانمارک با این جزیره، پرونده ترامپ را پیش ببرد و با چاپلوسی به دانمارکی‌ها گفت: «شما کار خوبی برای مردم گرینلند انجام نداده‌اید.» (واکنش واشنگتن را تصور کنید اگر یک رهبر اروپایی، مثلاً به پورتوریکو بیاید، مدیریت آمریکا بر این مشترک‌المنافع را مورد انتقاد قرار دهد و از جزیره بخواهد روابط خود را با ایالات متحده قطع کند.) اما حداقل او قول داد که نیروی نظامی، که برای به دست آوردن گرینلند باید علیه دانمارک، یک متحد ناتو، به کار گرفته شود، بخشی از تلاش‌های آمریکا نخواهد بود.

ترامپ، طبق معمول، روز بعد با گفتن اینکه نیروی نظامی در واقع «از روی میز برداشته نشده است»، معاون بی‌نوای خود را ضایع کرد.

روز دوشنبه، واشنگتن پست گزارش داد که کاخ سفید کار بر روی برآورد هزینه‌های کنترل گرینلند را در «ملموس‌ترین تلاش تاکنون برای تبدیل تمایل پرزیدنت دونالد ترامپ برای به دست آوردن قلمرو دانمارک به یک سیاست قابل اجرا» آغاز کرده است. هنگامی که این نوع جلسات در کاخ سفید شروع به برگزاری می‌کنند، گام بعدی معمولاً ارسال دستورات به بقیه نهادهای امنیت ملی آمریکا، از جمله سیا و پنتاگون، برای شروع برنامه‌ریزی برای موارد احتمالی مختلف است.

حتی اگر مردم آمریکا از تجاوز مستقیم علیه متحدان خودمان حمایت می‌کردند - که با اختلاف زیاد چنین نمی‌کنند - افکار عمومی بهانه‌ای مشروع برای نقض معاهده نیست. معاهدات در ایالات متحده قانون کشور هستند و اختیارات ماده ۲ رئیس‌جمهور به عنوان فرمانده کل قوا به او اجازه نمی‌دهد با تکان دادن دست پادشاهانه، آن معاهدات را به میل خود نقض کند. همانطور که ترامپ نمی‌تواند به طور قانونی دستور نقض کنوانسیون‌های ژنو یا سایر توافقاتی را که ایالات متحده امضاکننده آنهاست صادر کند، او حق ندارد پیمان آمریکا با ناتو را به میل خود زیر پا بگذارد و عملاً علیه دانمارک اعلان جنگ کند. هنگامی که جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۳ به نیروهای آمریکایی دستور داد علیه عراق وارد جنگ شوند، برخی از منتقدان او ادعا کردند که اقدامات او غیرقانونی بوده است، اما بوش حداقل پوشش قطعنامه کنگره و همچنین فهرست طولانی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل را داشت. ترامپ به معنای واقعی کلمه چیزی جز حرص و آز اصرارآمیز و خودشیفتگی برای کسب افتخار نخواهد داشت.

اگر به ارتش آمریکا دستور مستقیم داده شود که گرینلند را تصرف کند - یعنی اگر به آن گفته شود وارد قلمرو کشور دیگری شود، پرچم آن کشور را پایین بکشد و سپس به نام ایالات متحده آن سرزمین را تصاحب کند - به آن دستور حمله به یک متحد و درگیر شدن در یک جنگ فتح داده شده است، حتی اگر هرگز گلوله‌ای شلیک نشود. اینها دستورات غیرقانونی خواهند بود، زیرا نه تنها تعهدات معاهده‌ای ما، بلکه ممنوعیت‌های بین‌المللی علیه جنگ‌های تجاوزکارانه بی‌دلیل را نیز نقض می‌کنند. در داخل کشور، رئیس‌جمهور قانون اساسی را نقض خواهد کرد: ماده ۲ به فرمانده کل قوا اجازه نمی‌دهد در سراسر سیاره بچرخد و قلمروهایی را که اتفاقاً می‌خواهد، تصرف کند.

در آن مرحله، هر فرمانده ارشد، از رئیس ستاد مشترک گرفته تا پایین‌تر، تعهد اخلاقی دارد که از پذیرش یا حمایت از چنین فرمانی امتناع ورزد. پائولین شنکس کورین، استاد اخلاق نظامی در کالج جنگ نیروی دریایی (جایی که من نیز سال‌ها تدریس کردم) به من گفت، در مقام شخصی و نه به نمایندگی از وزارت دفاع، که رهبران غیرنظامی «حق دارند اشتباه کنند»، اما اگر ایالات متحده علیه گرینلند اقدام کند، به خصوص اگر هم آمریکا و هم دانمارک عضو ناتو باشند، «رهبران ارشد نظامی موظفند علیه این اقدام مشاوره دهند و در صورت لزوم استعفا دهند.» شنکس کورین افزود که این تعهد ممکن است حتی شامل الزام به امتناع از تهیه هرگونه طرحی باشد.

اما اگر دستورات کمتر آشکار باشند چه؟ ترامپ مدت‌ها پیش استعداد شبیه به مافیا را در آشکار کردن خواسته‌های خود بدون اینکه واقعاً به دیگران بگوید دست به اقدامات ناپسند بزنند، به کمال رسانده است. در آن صورت، او می‌تواند دستورالعمل‌هایی را به ارتش با هدف ارعاب گرینلند صادر کند که در ظاهر قانونی هستند اما آشکارا تهاجمی‌اند.

سرلشکر بازنشسته چارلز دانلپ، که به عنوان معاون دادستان کل نیروی هوایی ایالات متحده خدمت کرده و اکنون در دانشگاه دوک حقوق تدریس می‌کند، پیشنهاد کرد که ترامپ می‌تواند، به عنوان مثال، از اختیارات گسترده‌ای که در توافقنامه پایگاهی ایالات متحده با گرینلند به آن داده شده، سوء استفاده کند. دانلپ در ایمیلی به من گفت که رئیس‌جمهور می‌تواند «برداشت کاملاً نادرستی از توافقنامه» داشته باشد و تعداد زیادی نیرو را به عنوان «نمایش قدرت با هدف ایجاد نوعی عمل انجام شده» به گرینلند منتقل کند. دانلپ گفت، افسران نظامی ملزم هستند فرض کنند که دستورات مقامات بالاتر دستورات قانونی هستند، و بنابراین مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها با هدف گسیل نیروها به گرینلند احتمالاً اطاعت خواهد شد، «به دلیل ابهام بالقوه» چنین دستورالعمل‌هایی «و همچنین استنباط قانونی بودن آنها.»

در هر صورت، ترامپ و پیت هگست، وزیر دفاع، گام‌های مهمی برای اطمینان از اینکه کسی در پنتاگون باقی نماند تا به آنها بگوید که دستوراتشان ممکن است غیرقانونی باشد، برداشته‌اند. تمام وکلای ارشد نظامی که وظیفه‌شان ارائه مشاوره حقوقی مستقل در مورد چنین موضوعاتی است، اخراج شده‌اند. و همانطور که دانلپ اشاره می‌کند، دادگاه‌ها به طرز بدنامی تمایلی به دخالت در چنین سوالاتی ندارند، به همین دلیل کنگره باید وارد عمل شود. او گفت: «ارتش نباید در میان چیزی شبیه به این قرار گیرد.»

آمریکایی‌ها قبلاً رؤسای جمهور خود را بسیار جدی‌تر می‌گرفتند. قبل از ترامپ، وقتی یک رئیس‌جمهور صحبت می‌کرد، کلمات او فوراً به سیاست دولت ایالات متحده تبدیل می‌شد - چه خوب و چه بد. به عنوان مثال، هنگامی که رئیس‌جمهور رونالد ریگان در یک کنفرانس مطبوعاتی در سال ۱۹۸۳ با اشتباه در بیان یک پیام سیاسی، دستیاران خود را غافلگیر کرد، یک مقام دولت ریگان بعداً گفت: «شما نمی‌توانید بگویید "نه، او منظورش این نبود" یا "این واقعاً سیاست دولت نیست." این غیرممکن است.»

اما آن روزها دیگر گذشته است. به عنوان نتیجه مستقیم تفکرات ناگهانی فراوان ترامپ و دوره‌های طولانی زبان‌پریشی سیاسی، ترامپ بسیاری از آمریکایی‌ها را متقاعد کرده است که حرف رئیس‌جمهورشان را تا زمانی که خیلی دیر نشده، جدی نگیرند. (برای مثال، در نظر بگیرید که چه تعداد از مردم باور نمی‌کردند که او تعرفه‌های هنگفت جهانی را اعمال خواهد کرد، سیاستی که اکنون می‌توانند با نور یک بازار سهام در حال سوختن، آن را با دقت بیشتری بررسی کنند.)

متوجه هستم که کل این بحث مانند دیوانگی محض به نظر می‌رسد. جنگ علیه... دانمارک؟ اما وقتی رئیس‌جمهور چیزی می‌گوید، آن سیاست است. ترامپ اصرار دارد که باید جدی گرفته شود. آمریکایی‌ها و نمایندگان منتخب آنها در سراسر طیف سیاسی باید به او توجه کنند.