تصویرسازی: پیتر شرانک
تصویرسازی: پیتر شرانک

آشنایی با گُلیست‌ها، آتلانتیست‌ها، انکارگرایان و پوتینیست‌های اروپا

با بازگشت دونالد ترامپ، شکاف‌های قدیمی اروپا در مورد چگونگی دفاع از خود نیز باز می‌گردند

تصویری از سربازانی که احمق به نظر می رسند.
تصویرسازی: پیتر شرانک

آیا کشوری هنوز می‌تواند خود را متحد آمریکا بنامد اگر آمریکا تهدید به الحاق بخشی از قلمرو آن کند؟ چنین سؤالی زمانی ممکن بود برای یک فیلسوف سیگار به لب که در کافه سن-ژرمن-د-پره در حدود سال 1968 به تفکر می‌پرداخت، مناسب به نظر برسد. در هفته‌های اخیر، با تهدیدهای مکرر دونالد ترامپ برای تصرف گرینلند، که در حال حاضر یک منطقه خودمختار از دانمارک است، اهمیت تازه‌ای پیدا کرده است. در ابتدا، اروپایی‌ها خود را متقاعد کردند که نقشه‌های رئیس‌جمهور بازگشته آمریکا برای این جزیره صرفاً بخشی از لفاظی‌های او است، چیزی که می‌توان آن را به اندازه پیشنهاد او در سال 2020 مبنی بر تزریق سفیدکننده برای درمان کووید، با خیال راحت نادیده گرفت. (این کار جواب نمی‌دهد.) اکنون هیچ کس مطمئن نیست. پس از یک تماس تلفنی گزارش شده آتشین با آقای ترامپ، مته فردریکسن، نخست وزیر دانمارک، این هفته برای تقویت حمایت در پاریس، برلین و بروکسل، اروپا را زیر پا گذاشته است. وزیر امور خارجه فرانسه داوطلب شد تا در صورت لزوم نیروهایی را به گرینلند بفرستد. یک دیپلمات اروپایی با الهام از ژان پل سارتر، طعنه زد: «با متحدانی مانند دونالد ترامپ، چه کسی به دشمن نیاز دارد؟»

چشم‌انداز جنگ بین آمریکا و یکی از متحدانش در اروپا هنوز به طرز خوشایندی دور به نظر می‌رسد. اما بازگشت آقای ترامپ بحث در مورد چگونگی دفاع اروپا از خود را برانگیخته است. بازنگری در «معماری امنیتی» قاره، همانطور که افراد ناتو آن را می‌نامند، از زمان آغاز تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین در سه سال پیش، تقریباً در صدر دستور کار قرار داشته است. با این حال، افزایش هزینه‌های نظامی در سراسر قاره تاکنون با یک دیدگاه جدید و بزرگ برای حفظ امنیت اروپا همراه نبوده است. در 3 فوریه، رهبران اتحادیه اروپا در بروکسل برای ارزیابی وضعیت و ارائه ایده‌های جدید دیدار خواهند کرد. (سر کی‌یر استارمر، نخست وزیر بریتانیا، و همچنین دبیرکل ناتو، مارک روته، در بخشی از این نشست شرکت خواهند کرد.) در کانون توجه، همه طرف‌ها بر اتحاد خود تأکید خواهند کرد. پشت درهای بسته، اختلافاتی که این بلوک را در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ آزار می‌داد، دوباره سر بر خواهند آورد. برای درک مسیر آینده اروپا، با گُلیست‌ها، آتلانتیست‌ها، انکارگرایان و پوتینیست‌های آن آشنا شوید.

گُلیست‌ها، همانطور که از نامشان پیداست، نوادگان فکری رهبر بدخلق فرانسوی هستند که از سرپرستی آمریکا بر اروپا ناراضی بود و تا آنجا پیش رفت که فرانسه را در سال 1966 از بازوی نظامی ناتو خارج کرد. امانوئل ماکرون، جانشین شارل دوگل به عنوان رئیس جمهور فرانسه، تمایلی به ترک این اتحاد نظامی ندارد، اما در دوران اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ استدلال کرد که ناتو دچار «مرگ مغزی» شده است. بنابراین، اروپا باید راهی برای دستیابی به «خودمختاری استراتژیک»، توانایی عمل به تنهایی، در صورت انحراف منافع خود از متحد بزرگ فراآتلانتیکی خود، پیدا کند. هر کسی که در کاخ سفید بنشیند، آمریکا به اولویت‌های دیگر، به ویژه آسیا، روی می‌آورد. اروپا حداقل باید شرط‌بندی‌های خود را پوشش دهد. گُلیست‌ها اصرار دارند که برای اطمینان از بهترین خودمختاری، بودجه‌های دفاعی اروپا باید افزایش یابد و ترجیحاً برای تجهیزات اروپایی هزینه شود. رویاهای قدیمی برای ارتش اتحادیه اروپا نیز گهگاه مطرح می‌شود.

آتلانتیست‌ها فکر می‌کنند که اروپا به تنهایی پیش رفتن دیوانگی است. لهستان پرچم‌دار باشگاه «اول ناتو» است که بخش زیادی از شمال و مرکز اروپا را در بر می‌گیرد. حفظ رابطه با آمریکا اولویت اصلی آنها است. این تعامل اساساً می‌تواند با قراردادهای دفاعی خریداری شود. همانطور که رادوسلاو سیکورسکی، وزیر امور خارجه لهستان، اخیراً بیان کرده است: «معامله اروپا با ایالات متحده تا کنون را می‌توان به طور خلاصه به این شکل توصیف کرد: "شما به دفاع از ما کمک می‌کنید، ما سلاح‌های شما را می‌خریم."» غرایز معاملاتی ترامپ هیچ خدشه‌ای به این توافق وارد نمی‌کند. برعکس، بودجه‌های دفاعی بزرگتر منجر به سفارش‌های بزرگتری برای جت‌های F-35 و موارد مشابه خواهد شد. آتلانتیست‌ها اذعان می‌کنند، حتی اگر معامله با یک رئیس جمهور بی‌ثبات آمریکایی کمتر از حد ایده آل باشد، باز هم ترجیح دارد به متحدان اروپایی که از نظر نظامی ناتوان هستند، تکیه نکند. اگر روسیه تا پایان دهه قصد اقدام نظامی بیشتری در اروپا داشته باشد، همانطور که برخی از جاسوسان ادعا می‌کنند، ناتو باید بهبود یابد نه اینکه جایگزین شود. خرید تجهیزات دفاعی اروپایی در بلندمدت ایده قابل ستایشی است، اما اگر خیلی سریع انجام شود به معنای تکیه بر پیمانکاران دفاعی فرانسوی و آلمانی است که محصولات آنها تنها پس از ورود نیروهای روسی به بالتیک تحویل داده می‌شود. تمرکز بیش از حد بر طرح‌های اتحادیه اروپا، همکاری با بریتانیا را نیز دشوارتر خواهد کرد.

هم گُلیست‌ها و هم آتلانتیست‌ها موافقند که افزایش هزینه‌های دفاعی کمک خواهد کرد - چه برای حفظ رضایت آمریکا، چه برای دستیابی به خودمختاری اروپا. آقای ترامپ می‌خواهد اروپا از هدف هزینه کردن 2 درصد تولید ناخالص داخلی به 5 درصد برسد؛ انتظار می‌رود رهبران ناتو که در ماه ژوئن دیدار می‌کنند، روی هدف بلندمدت 3.5 درصد توافق کنند. این اجلاس وعده می‌دهد که لحظه‌ای ناخوشایند برای اردوگاه سوم اروپا، یعنی انکارگرایان، باشد، که استراتژی دفاعی آنها به معنای فرو بردن سر خود در شن به سبک شترمرغ است. چگونه می‌توان توضیح داد که دو کشور از چهار کشور بزرگ عضو اتحادیه اروپا، یعنی ایتالیا و اسپانیا، کمتر از 1.5 درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع می‌کنند؟

به همان اندازه که انکارگرایی برای گُلیست‌ها و آتلانتیست‌ها می‌تواند آزاردهنده باشد، باز هم بهتر از اردوگاه نهایی است. یک قوس از رهبران پوتینیست آماده هستند تا طرح‌های اتحادیه اروپا را که روسیه را خشمگین می‌کند، خنثی کنند، همانطور که به نظر می‌رسد افرادی مانند ویکتور اوربان در مجارستان و رابرت فیکو در اسلواکی می‌خواهند از رئیس جمهور قدرتمند روسیه تقلید کنند. (آنها خود را ترامپی می‌دانند: برخی ممکن است بگویند که تفاوتی ندارد.) اگرچه اردوگاه آنها کوچک است، اما در حال رشد است و هر یک از آنها می‌تواند اقدامات اتحادیه اروپا را که نیاز به اجماع دارند، مانند اعمال تحریم‌ها یا کمک به اوکراین، متوقف کند.

اروپا چند لشکر دارد؟

همه کشورها بخش‌هایی از چهار جناح را در تشکیلات سیاسی خود دارند. (آلمان که قرار است پس از انتخابات 23 فوریه صدراعظم جدیدی داشته باشد، فعلاً در هیچ اردویی جای نمی‌گیرد.) حتی اگر اروپایی‌ها بر سر یک طرح دفاعی فراگیر توافق کنند، باید به این سؤال دشوار که چگونه هزینه آن را پرداخت کنند، پاسخ داده شود. برخی از کشورهایی که با کمبود نقدینگی مواجه هستند، تنها در صورتی می‌توانند هزینه بیشتری برای دفاع بپردازند که تأمین مالی از طریق استقراض مشترک در سطح اتحادیه اروپا انجام شود، که برای جنگ طلبان مالی غیرممکن است. این امر باعث ایجاد یک سری اختلافات دیگر برای نشست‌های آینده می‌شود. ¦

مشترکین اکونومیست می‌توانند در خبرنامه جدید نظرات ما ثبت نام کنند، که بهترین مطالب سرمقاله‌ها، ستون‌ها، مقالات مهمان و مکاتبات خوانندگان را گرد هم می‌آورد.