یادداشتی بر سلاحهای شیمیایی سوریه
نزدیک به ۱۲ سال از زمانی میگذرد که باراک اوباما تصمیمی گرفت که شاید مهمترین تصمیم سیاست خارجی دوران ریاست جمهوریاش بود: به جای صدور دستور حمله هوایی به سوریه پس از آنکه بشار اسد صدها نفر را با گاز سارین کشت، که رئیس جمهور گفته بود "خط قرمز" خواهد بود، اوباما با طرح روسیه برای ترتیبی دادن برای سازمان منع سلاحهای شیمیایی (O.P.C.W.) برای خارج کردن و از بین بردن آن سلاحها موافقت کرد.
منتقدان این تصمیم، از جمله خود من، معتقد بودند که اوباما (و جمهوریخواهان انزواطلب که به طور ضمنی با او موافق بودند) نشان دادهاند که آمریکا یک ببر کاغذی است که تهدیدهایش توسط سایر دیکتاتورها جدی گرفته نخواهد شد - از جمله ولادیمیر پوتین، که چند ماه بعد کریمه را تصرف کرد. اما حامیان این تصمیم فریاد زدند که دیپلماسی به چیزی دست یافته است که نیروی نظامی نمیتوانست.
جان کری، وزیر امور خارجه وقت، تابستان بعد در NBC با افتخار گفت: "ما به توافقی رسیدیم که ۱۰۰ درصد سلاحهای شیمیایی را خارج کردیم."
یا نه. مدتها قبل از سرنگونی اسد، گزارشهای گستردهای وجود داشت مبنی بر اینکه، مطابق عادت بیشتر دیکتاتورها، او به بازرسان دروغ گفته و تنها کسری از سلاحهای شیمیایی خود را تسلیم کرده است - نکتهای که وقتی اسد به استفاده از آنها ادامه داد، ثابت شد. با این حال، به غیر از یک حمله محدود آمریکا به دستور دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷، هیچ پیامدی برای فریبکاری دیکتاتور وجود نداشت. در واقع، اندکی قبل از برکناری غیرمنتظره او در اواخر سال گذشته، بخشی از جهان به سمت عادیسازی مجدد روابط با رژیم او پیش میرفت.
اکنون اخباری مبنی بر میزان گسترده بودن فریبکاری اسد منتشر شده است. مگا راجاگوپالان از دمشق گزارش میدهد که به گفته O.P.C.W.، "بیش از ۱۰۰ سایت سلاحهای شیمیایی مشکوک به باقی ماندن در سوریه وجود دارد"، اطلاعاتی که به ویژه با توجه به این احتمال ترسناک است که برخی از ذخایر ممکن است به دست تروریستها بیفتد. دولت جدید، که رهبرانش زمانی با القاعده مرتبط بودند، به اعتبار خود، به O.P.C.W. قول داده است که ذخایر شیمیایی باقیمانده را نابود خواهد کرد. اینکه آیا آنها به این وعده عمل میکنند یا خیر، هنوز مشخص نیست.
جهان اکنون در حال نزدیک شدن به یک بحران مشابه در مورد ذخایر رو به رشد ایران از نوع دیگری از مواد خطرناک است: اورانیوم غنی شده. ترامپ به تهران هشدار داده است که آماده است از نیروی نظامی برای پایان دادن به تلاشهای هستهای رژیم استفاده کند، در حالی که میگوید ترجیح میدهد به یک توافق برسد. تاکنون، دولت خواستار مذاکرات مستقیم است، در حالی که ایران مذاکرات غیرمستقیم از نوعی را ترجیح میدهد که با دولت بایدن انجام داد، اما بینتیجه بود.
هر طور که پیش برود، دولت ترامپ باید هزینههای دیپلماسی را که در سال ۲۰۱۳ به تیم اوباما یک پیروزی جعلی داد، به خاطر داشته باشد: سالها غارت اضافی توسط رژیم سوریه، و یک رئیس جمهور آمریکا که در نظر دشمنان آمریکا، فردی ضعیف و سادهلوح به نظر میرسید. هر چیز دیگری که ترامپ ممکن است بخواهد، مطمئناً این شهرتی نیست که او برای خود آرزو کند.
آیا این رونق ترامپ است که به ما وعده داده شده بود؟
مارک آندریسن، سرمایهدار جسور، در نوامبر با شور و هیجان اعلام کرد: "آمریکا یک فنر اقتصادی جمعشده است" و چند روز پس از انتخاب دونالد ترامپ، نقش سخنگوی MAGA را پذیرفت. "ما باید حداقل سالانه ۴ درصد و در حالت ایده آل ۶-۸ درصد+ رشد کنیم. رشد به طرز وحشیانهای از قبل از تولد من سرکوب شده است. اما چیزهای زیادی برای ساختن وجود دارد. و پاداش برای همه آمریکاییها باورنکردنی خواهد بود."
آندریسن در شور و هیجان خود تنها نبود. شاید ماندگارترین تصویر از دومین تحلیف ترامپ، تصویر الیگارشهای فناوری جمعشده بود، که بسیاری از آنها قبلاً با دموکراتها متحد بودند اما میلیونها دلار به صندوق تحلیف رئیس جمهور کمک کرده بودند. مارک زاکربرگ در پادکست جو روگان صحبت از نیاز به بازگشت "انرژی مردانه" به دنیای تجارت کرد و در X، شتابدهندههای سیلیکون ولی نامزدی را تشویق کردند که او را یک همسفر میدانستند.
اعضای طبقه تجاری مدتهاست بر این باورند که حزب دموکرات از آنها متنفر است، اما کمپین پاییزی در نوع خاصی از کارآفرین یک تب فرصتطلبانه جدید ایجاد کرد. از طریق ترکیبی جیوه ای از انرژی طرفدار تجارت، مقررات غیر مداخله گرانه و خصومت با تنوع، عدالت و شمول، میلیاردرهای آینده نگر کشور بر این باور بودند که ترامپ آمریکا را دوباره به دره گالت تبدیل خواهد کرد. بیل آکمن نوشت: "جامعه تجاری از هیجان سرگیجه گرفته است." "رشد در حال انفجار است." دن لوب از کلمه "رها کردن" استفاده کرد.
اکنون تمسخر این پیشبینیها تقریباً خیلی آسان است. اما حتی قبل از "روز آزادی"، بازار سهام بدترین فصل خود را در سالها داشت (و حتی بدتر از آن در مقایسه با سایر بازارها). عدم قطعیت تجاری، بر اساس برخی معیارها، بالاتر از اوج وحشت کووید بود. برخی از پیشبینیکنندگان شانس رکود را به بالای ۵۰ درصد افزایش دادهاند. شرکتهای Magnificent 7 بیش از یک تریلیون دلار از ارزش بازار خود را از دست دادند.
این کشور به طور کلی در طرف بازنده آن شرط بندی ترامپ است. و حتی زیانهای فوری نشان میدهد که بزرگترین تشویقکنندگان آن از دو توهم تودرتو رنج میبرند. اولین مورد، تا حدودی آشنا از دوره اول، این بود که ترامپ را میتوان کنترل کرد، مدیریت کرد، با نرمی با او رفتار کرد و متقاعد کرد - اینکه او عروسکی بود که میتوان با آن بازی کرد و حتی سرسختترین وعدههای او را نادیده گرفت.
توهم دوم شاید مهمتر باشد، زیرا فراگیرتر بوده است: اینکه رژیم لیبرال قدیمی جنگی تهاجمی علیه تجارت و کارآفرینی و شایستگی به طور کلی انجام داده است و در مجموع نوآوری را مختل کرده و رشد اقتصادی را برای سالها کاهش داده است. به عبارت دیگر، این انتخابات پرواز ۹۳ برای اقتصاد بود. آندریسن به روگان گفت: "دولت بایدن فقط، مانند، سعی کرد ما را بکشد." آندریسن از همکارم راس دوتات پرسید: "بعد از آنچه در دهه گذشته تجربه کردهام، آیا میتواند بدتر از این شود؟"
در میان بسیاری از چیزهای دیگر، انتخاب ترامپ آزمونی برای همین بود. هنوز زود است، اما در حال حاضر، پاسخ یک بله واضح و قاطع است. به نظر نمیرسد رشد هشت درصدی درست در گوشه و کنار باشد - یا شش یا حتی چهار درصد.
آیا قرار نبود ترامپ تا الان جنگ در اوکراین را حل کرده باشد؟
با توجه به سرعت سرگیجه آور اعلامیهها و دستورات اجرایی رئیس جمهور ترامپ، جای تعجب نیست که شوک دیروز به طور مداوم زیر آفتاب امروز دفن میشود. به عنوان مثال، اوکراین را در نظر بگیرید. ترامپ حتی قبل از بازگشت به کاخ سفید، گفت که خواهان پایان سریع جنگ است، با شروع یک آتش بس ۳۰ روزه.
هیاهوی زیادی به وجود آمد، که نکات برجسته آن شامل برکناری چشمگیر ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین از کاخ سفید به دلیل عدم تعظیم کافی، معاملهای بود که زلنسکی نمیتوانست امتناع کند تا به ایالات متحده کنترل قابل توجهی بر مواد معدنی اوکراین بدهد، یک تماس تلفنی بسیار طولانی و ظاهراً دوستانه بین ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، و جلساتی در عربستان سعودی برای نهایی کردن توقف جنگ. آخرین گزارش این بود که روسیه یک آتش بس ۳۰ روزه را وتو کرد و در عوض دو طرف فقط توافق کردند که حملات به نیروگاههای یکدیگر و در دریای سیاه را متوقف کنند.
سپس سیگنال گیت، حملهای به دانشگاههای نخبه و اعلامیههای "روز آزادی" چهارشنبه مبنی بر وضع تعرفه علیه بیشتر نقاط جهان رخ داد. اوکراین از مقیاس توجه دور شد.
بنابراین در اینجا، برای جبران، آنچه اتفاق افتاده است: هیچ چیز.
حداقل هیچ چیز از طریق صلح. روسیه و اوکراین هرگز به توافق رسمی در مورد حمله به تأسیسات انرژی نرسیدند و یکدیگر را به ادامه این کار متهم کردند. هیچ معامله معدنی با اوکراین حاصل نشده است. روسیه به گلوله باران اوکراین با موشک و پهپاد و تلاش برای پیشروی در زمین ادامه داده است. این هفته، حملات شامل یک حمله موشکی به زادگاه زلنسکی و یک رگبار مرگبار پهپادها علیه خارکف بود.
هیچ نشانهای وجود ندارد که پوتین آماده توقف جنگ باشد. او به تازگی فرمانی را امضا کرده است که دستور دور جدید بزرگی از سربازگیری را میدهد. کره شمالی، در همین حال، ظاهراً حداقل ۳۰۰۰ سرباز دیگر را برای پیوستن به ۱۱۰۰۰ نفر که قبلاً برای روسیه میجنگیدند، طبق گفته کره جنوبی، عمدتاً در تلاش برای بیرون راندن اوکراینیها از جیبی که در اطراف کورسک تصرف کرده بودند، فرستاده است.
گفته میشود همه اینها ترامپ را ناراضی کرده است. رئیس جمهور روز یکشنبه در یک نمایش نادر از نارضایتی از پوتین، گفت که "بسیار عصبانی" و "خشمگین" از روسیه است. اما او همچنین زلنسکی را متهم کرد که "در تلاش است از معامله مواد معدنی خارج شود" و هشدار داد که این میتواند منجر به "مشکلات بزرگ، بزرگ" شود. کریل دمیتریف، فرستاده ویژه پوتین برای سرمایه گذاری و امور اقتصادی بین المللی، روز چهارشنبه برای یک دور گفتگو وارد واشنگتن شد. او قبلاً بیش از یک بار با استیو ویتکوف، فرستاده ترامپ برای روسیه و خاورمیانه دیدار کرده است. با این حال، رویترز گزارش داد که مقامات ارشد ترامپ تردید دارند که بتوان در چند ماه آینده به توافق صلح دست یافت.
علیرغم عصبانیت ادعایی از پوتین، لیست کشورهایی که با تعرفههای جدید روبرو هستند، روسیه را مستثنی کرده بود. کاخ سفید توضیح داد که دلیل آن این است که هیچ تجارتی با روسیه وجود ندارد. اما اوکراین در این لیست بود، همانطور که کشورهایی که تجارت کمتری با ایالات متحده نسبت به روسیه دارند، مانند برونئی، در این لیست بودند.
همه اینها به این معنی است که جایزه صلح نوبل ممکن است مجبور شود صبر کند.

فرمول کودکانه تعرفه که اقتصاد جهانی را تغییر خواهد داد
رئیس جمهور ترامپ میگوید که بقیه جهان در حال فریب دادن ایالات متحده هستند. او میگوید که در حال وضع تعرفه بر واردات از سایر کشورها است و بیشترین تعرفهها برای بدترین متقلبان خواهد بود.
کدام کشور در صدر نمودار تقلب ترامپ قرار دارد؟ خب، معلوم شد که پادشاهی کوچک و محصور در خشکی لسوتو در جنوب آفریقا است.
در سال ۲۰۲۳، لسوتو حدود ۲۲۸ میلیون دلار کالا و خدمات به ایالات متحده صادر کرد و تنها ۷.۳۳ میلیون دلار از ایالات متحده وارد کرد. برای اصلاح این عدم تعادل، که دولت ترامپ آن را سوء استفاده غیرقابل تحمل از مردم آمریکا میداند، رئیس جمهور در حال وضع مالیات ۵۰ درصدی بر واردات آینده از لسوتو است - بالاترین نرخ در هر کشور.
این تصمیمی است که حماقت و بیرحمی سیاست تجاری جدید ترامپ را حتی در مقایسه با هدف اعلام شده آن نشان میدهد.
لسوتو یکی از فقیرترین کشورهای روی زمین است. ۲.۳ میلیون شهروند آن به طور متوسط فقط ۳ دلار در سال برای کالاها و خدمات آمریکایی هزینه میکنند نه به این دلیل که سعی میکنند ایالات متحده را فریب دهند، بلکه به این دلیل که پول بسیار کمی دارند.
و در مورد چیزهایی که آمریکاییها از لسوتو میخرند چطور؟ الماس در صدر فهرست قرار دارد. ما میتوانیم تراز تجاری خود را با لسوتو با خرید الماس کمتر بهبود بخشیم، اما نمیتوانیم الماسهای خود را استخراج کنیم. هیچ معدن الماس تجاری در این کشور وجود ندارد.
البته لسوتو یک مثال افراطی است. اما به هر حال یک مثال ارزشمند است. این تأکید میکند که رئیس جمهور به مردم آمریکا دروغ میگوید.
ترامپ روز چهارشنبه بارها گفت که تعرفهها "متقابل" هستند، اما این درست نیست. نرخهای تعرفه اعلام شده توسط دولت ترامپ به نرخهای تعرفه ای که توسط سایر کشورها وضع میشود، مربوط نیست. آنها با استفاده از یک فرمول کودکانه بر اساس عدم تعادل تجاری محاسبه شدند.
کاخ سفید بعداً گفت که عدم تعادلها معیاری برای تمام راههایی است که سایر کشورها ایالات متحده را فریب میدهند. اما همانطور که لسوتو نشان میدهد، عدم تعادل یک معیار بد است. کشورهای دیگر در شیوههای تجاری ناعادلانه شرکت میکنند. ما هم همینطور. دولت ترامپ به جای انجام کار برای شناسایی و هدف قرار دادن آن مشکلات، تصمیم گرفته است که اقتصاد جهانی را بمباران کند.
رئیس جمهور - با عذرخواهی از اف. اسکات فیتزجرالد - فردی بیاحتیاط است، چیزها و موجودات را خرد میکند و دیگران را در نهایت رها میکند تا آشفتگی ای که ایجاد کرده است را پاک کنند.

ما در آبهای ناشناخته با تعرفههای جدید ترامپ هستیم
اولین طعم آنچه را که کارگران در مورد تجارت آزاد در سال ۲۰۱۷ در یک سالن اتحادیه در ایندیانا فکر میکردند، چشیدم، زمانی که کارگران فولاد به من گفتند که چگونه از بیل کلینتون، که نفتا را از خط پایان عبور داده و به چین "روابط تجاری عادی دائمی" داده بود، احساس خیانت میکردند.
کارگر پس از کارگر شرح داد که چگونه زندگی آنها زمانی تغییر کرد که کارخانهها در اطراف آنها شروع به دور شدن کردند. برخی مجبور شدند در ایالتهای دیگر کار پیدا کنند و سالها دور از همسر و فرزندان خود زندگی کنند. دیگران در کارخانههای مجاور کار پیدا کردند اما مجبور بودند در شیفت سوم، مشاغل شبانه که زمانی برای جوانانی که هنوز بدهیهای خود را پرداخت میکردند، رزرو شده بود، کار کنند. در نتیجه، آنها نیز هرگز همسران خود را ندیدند. حتی کارخانههایی که در جای خود ماندند، حقوق و مزایا را کاهش دادند و از تهدید همیشگی نقل مکان به عنوان شمشیری داموکلس استفاده کردند تا کارگران را ساکت نگه دارند.
کارگران در آن سالن اتحادیه به من آموختند که در حالی که جهانی شدن و تجارت آزاد مزایای زیادی برای افراد تحصیل کرده دانشگاهی مانند من داشته است - من دوستان زیادی داشتم که در مشاغل هیجان انگیزی در خارج از کشور کار میکردند - به بسیاری از کارگران یقه آبی آسیب رسانده است. من در حال تحقیق در مورد آنچه بود کتابی شود بودم و اولین قدمهای خود را در سفری برداشتم که مرا نسبت به تجارت آزاد بدبینتر کرد.
کارگرانی که در آن روز با آنها صحبت کردم، از خانوادههای سرسخت اتحادیه بودند که همیشه به دموکراتها رای داده بودند. اما آنها هرگز کلینتون را نبخشیده بودند. آنها هرگز به همسرش رای نخواهند داد. آنها در سال ۲۰۱۶ برای رای دادن علیه معاملات تجاری بیشتر و افرادی که آنها را پیشنهاد میکردند، صف کشیدند. آنها کسانی بودند که به طور قطع حزب جمهوری خواه را از حزب میت رامنی از Bain Capital به حزب دونالد ترامپ تبدیل کردند.
وقتی سخنرانی ترامپ را در باغ رز در روز چهارشنبه تماشا کردم، به آن کارگران فکر کردم و به تعرفههای نجومی که ظاهراً بر دوست و دشمن به طور یکسان وضع میشود، خیره شدم.
ترامپ وقتی گفت که اقتصاددانان و کارشناسان در مورد نفتا و در مورد چین اشتباه میکردند، حرف درستی داشت. در سال ۱۹۹۳، کلینتون پیشبینی کرد که نفتا حداقل ۲۰۰،۰۰۰ شغل در ایالات متحده در دو سال اول خود ایجاد خواهد کرد. بیست سال بعد، حتی بزرگترین تشویق کننده تجارت آزاد، موسسه اقتصاد بینالملل پترسون، اذعان کرد که تجارت آزاد با مکزیک در سالهای اخیر منجر به از دست دادن خالص حدود ۱۵،۰۰۰ شغل آمریکایی در سال شده است.
با این حال، جایی که ترامپ طرح را از دست میدهد، در هرج و مرج پیرامون اعلامیههای تعرفه خود است. او از ایدهای که در مورد آن مبارزه کرده بود، فاصله گرفت: تعرفههای جهانی، که حداقل به جامعه تجاری اطمینان میداد. اکنون او در مورد تعرفههای به اصطلاح "متقابل" صحبت میکند که احتمالاً اگر کشور دیگری موانع تجاری خود را کاهش دهد یا در مورد نرخ جایگزینی مذاکره کند، از بین میروند. اگر اینطور باشد، سرمایهگذاران چگونه میتوانند برنامه ریزی کنند؟
هری موزر، بنیانگذار Reshoring Initiative، میگوید که تعرفهها گامی در جهت درست است، اما تعرفهها به تنهایی نمیتوانند کارخانهها را برگردانند. Reshoring نیازمند سرمایه گذاری در نیروی کار ماهر، سیاستهای ثابت و زمان است. موزر در خلاصه ای از افکار خود که برای من ایمیل کرد، نوشت: "شرکتها تا زمانی که شرایط محکم و بلندمدت نباشد، به طور جدی متعهد نخواهند شد. برنامه ترامپ ممکن است قبل از به ثمر رسیدن، خود تخریب شود."
همیشه این خطر وجود دارد که بقیه جهان بدون ما به کار خود ادامه دهند، اینکه به جای بازگشت کارخانهها، ما فقط برای همه چیز بیشتر پرداخت کنیم.
این یک دنیای جدید است. ما در آبهای ناشناخته هستیم. هیچکس، از جمله ترامپ، نمیداند این چگونه به پایان خواهد رسید.

ایلان ماسک انتخاباتی درباره خود ساخت. ویسکانسین گفت: "نه، ممنون."
ایلان ماسک با خرید یک دوست صمیمی رئیس جمهور برای خود در سال گذشته، پمپاژ شد تا عملاً یک کرسی دادگاه عالی ایالتی را در ویسکانسین بخرد. رای دهندگان نظرات دیگری داشتند.
ماسک و گروههای مرتبط او بیش از ۲۰ میلیون دلار برای تقویت نامزد محافظهکار، برد شیمیل، دادستان کل سابق ایالت، هزینه کردند. (آن قرعه کشیهای ۱ میلیون دلاری به ویژه بیشرمانه بود.) ماسک یک سالن شهر / تجمع در گرین بی در روز یکشنبه برگزار کرد، جایی که او از مردم خواست از شیمیل حمایت کنند، و او این مسابقه را به عنوان "یکی از آن چیزهایی که ممکن است به نظر نرسد که بر سرنوشت کل بشریت تأثیر میگذارد، اما من فکر میکنم که تأثیر خواهد گذاشت" به تصویر کشید.
ماسک با کمک به تبدیل این مسابقه به احتمالاً گرانترین مسابقه دادگاهی در تمام دوران، آن را به یک رفراندوم در مورد خود و نقش خود در دولت ترامپ تبدیل کرد. شیمیل، خدا به قلبش رحم کند، میتوانست بزرگترین نامزد در تاریخ دموکراسی باشد - نبود - و مهم نبود. این همه چیز در مورد ایلان شد، با کمی دونالد ترامپ که به آن اضافه شده بود.
پاسخ ویسکانسینیها: نه، ممنون، داداش. علیرغم هشدارهای هیستریک ماسک و پز دادن او، سوزان کرافورد، رقیب شیمیل، با حدود ۱۰ امتیاز پیروز شد و اکثریت لیبرال دادگاه را تضمین کرد.
دموکراتها که برای پیروزی ناامید شدهاند، خوشحال هستند. اما جمهوری خواهان نیز باید بی سر و صدا خوشحال شوند - به ویژه اعضای کنگره که به طور فزاینده ای از دستکاری بیمهارت میلیاردرهای غیرمنتخب در برنامههای دولتی که آمریکاییها به آن متکی هستند، ناراحت هستند. بسیاری از رای دهندگان ترسیده و عصبانی. بسیاری از سالنهای شهر متشنج. خطر انتخاباتی بسیار زیاد.
ماسک شاخکهای آغشته به پول خود را محکم به دور رئیس جمهور پیچیده است. قانونگذاران جمهوریخواه برای شروع باز کردن او و حرکت دادن او به سمت در خروجی، باید این استدلال را مطرح کنند که او به محبوبیت ترامپ آسیب میرساند - و کنترل متحد جمهوریخواهان بر واشنگتن را تهدید میکند. شکست گران قیمت ویسکانسین ماسک یک پرچم هشدار قرمز بزرگ برای اعضای جمهوری خواه است تا آن را تکان دهند. آنها عاقلانه عمل میکنند که از این لحظه در حالی که این شکست خام است، استفاده کنند و هیچ فرصتی را برای یادآوری به رئیس جمهور از دست ندهند که چه بازنده سیاسی دوستش در حال تبدیل شدن است.
انتظار فقط وضعیت را بدتر خواهد کرد. DOGE تازه گرم میشود. هیچ کس نمیتواند بگوید که ماسک تا زمان تصمیمگیری در مورد مجموعهای از انتخابات در ماه نوامبر، چقدر آسیب بیشتری وارد خواهد کرد - به ملت و به حزب جمهوریخواه. انتظار میرود که اخراجهای دستهجمعی کارمندان فدرال به ثروت جمهوریخواهان در مسابقه فرمانداری ویرجینیا آسیب برساند، که به عنوان یک شاخص سیاسی کلیدی تلقی میشود.
و در مورد میان دورهای سال آینده؟ بیایید فقط بگوییم که رای دهندگان میتوانند در یک چشم به هم زدن، هنگامی که مردم شروع به دستکاری در تامین اجتماعی و مراقبتهای پزشکی آنها میکنند، از ستایش به خونخواری تبدیل شوند.
مایک جانسون به طور غیرقابل توضیحی نمیخواهد به والدین جدید در کنگره کمک کند
روز سه شنبه عناوینی در مورد آنا پائولینا لونا، نماینده جمهوریخواه از فلوریدا، وجود خواهد داشت که مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان را شرمنده میکند، اما ارزش دارد که واقعاً به اصل موضوع مورد بحث بپردازیم.
لونا مدتهاست که از دادن انعطافپذیری به والدین جدید در کنگره حمایت کرده است و میخواهد قوانین کنگره را تغییر دهد تا به آنها اجازه دهد از طریق نیابتی رای دهند. جانسون از او حمایت نکرد. بنابراین او و یک گروه دو حزبی از متحدان - از جمله بریتانی پترسن، دموکرات از کلرادو - از یک مانور رویه ای به نام دادخواست تخلیه استفاده کردند تا به کل مجلس نمایندگان اجازه دهند در مورد این موضوع رای دهند. جانسون تمام تلاش خود را کرد تا آن را متوقف کند و روز سهشنبه شکست خورد.
همانطور که آنی کارنی، همکار اتاق خبر من توضیح داد، جانسون برای از بین بردن این قانون با ارائه "اقدامی که لایحه رایگیری نیابتی یا هر قانونی با موضوع مشابه را از رسیدن به صحن مجلس در طول باقیمانده کنگره مسدود میکند، عملاً دادخواست تخلیه را باطل میکند و هر شانسی را برای حامیان آن برای تضمین رای در مورد این موضوع برای دو سال آینده مسدود میکند" تلاش فراتر از حد معمول انجام داد. اما تلاش جانسون با پیوستن گروه کوچکی از جمهوری خواهان به همه دموکراتها در رای دادن به نه، شکست خورد. پس از آن، جمهوری خواهان رای گیری برای بقیه هفته را لغو کردند و به نظر میرسد رهبران هنوز در حال بررسی راههایی برای شکست دادن پیشنهاد لونا هستند.
دلایل این مخالفت شدید جمهوری خواهان کمی دشوار است: اگرچه جانسون ادعا میکند که رایگیری نیابتی مغایر قانون اساسی است، اما در این مورد اختلاف نظر زیادی وجود دارد، حتی از طرف حزب خودش. او و سایر جمهوری خواهان همچنین استدلال کردهاند که این یک شیب لغزنده به سمت تعداد بسیار زیاد اعضایی است که رایگیری حضوری را نادیده میگیرند یا از طریق هوش مصنوعی رای میدهند. رالف نورمن، نماینده، به رول کال گفت: "من میفهمم که اگر انتظار دارید و بچهدار میشوید، میخواهید اینجا باشید، اما این انتخاب شماست." "وقتی وارد کنگره میشوید، برای خدمت وارد آن میشوید، و نمیدانم کجا آن را متوقف میکنید."
من فکر نمیکنم استدلال شیب لغزنده درست باشد، زیرا زبان این لایحه به طور محدود اجازه میدهد که رایگیری نیابتی فقط برای ۱۲ هفته برای "عضوی که زایمان کرده است یا همسرش زایمان کرده است" انجام شود.
به نظر میرسد که این نیز یک مبارزه احمقانه برای انتخاب در زمانی است که اکثریت جمهوریخواهان بسیار کم است. حزب جمهوری خواه میتواند از عنوانی استفاده کند که باعث شود حتی کمی طرفدار کارگر به نظر برسد (در حالی که هزاران نفر را اخراج میکند و یک سیاست بازگشت به دفتر کار سخت را بدون میز یا دستمال توالت کافی اعمال میکند) یا طرفدار خانواده (در حالی که کوپنهای غذا و مراقبتهای پزشکی را تهدید میکند). رایگیری نیابتی برای والدین جدید میتوانست یک پیروزی آسان باشد که باعث شود جمهوریخواهان حتی بهطور مبهم انسانی به نظر برسند.
در عوض، آنها نمایش غم انگیز وسلی هانت، نماینده جمهوریخواه از تگزاس را داشتند - که ۱۶ بار در حالی که پسرش، ویلی، "به شدت در NICU بیمار بود" برای رایگیری به واشنگتن پرواز کرد - طبق گفته سارا فریس از سیانان - ویلی را با خود به صحن مجلس آورد تا به رای مخالف رایگیری نیابتی اعتراض کند.
من اعتبار زیادی به لونا میدهم، که مایل بود برای این موضوع به سختی تلاش کند. از زمانی که او پسرش را در اوت ۲۰۲۳ به دنیا آورد، برای این تغییر مبارزه کرده است، که کوچکترین قدم نوزادی به قرن بیست و یکم برای کنگره است. او حتی به دلیل عدم حمایت از این اقدام، از فراکسیون آزادی راست افراطی جدا شد.
اما تصور اینکه کنگره بتواند برای تصویب یک اعتبار مالیاتی افزایش یافته برای کودکان - یک اقدام دیگر دوستدار خانواده که از حمایت دو حزبی برخوردار است - دور هم جمع شود، دشوار است، در حالی که حتی نمیتواند چیزی کوچک مانند این را بدون یک فروپاشی کامل تصویب کند.
رای دهندگان ویسکانسین فرصت بزرگی برای عقب راندن ترامپ و ماسک دارند
جان رابرتز، رئیس دیوان عالی کشور دوست دارد این تظاهر مشکوک را حفظ میکند که دادگاهش با سیاست جدا است - دیوانی از امپراطوران با روپوشهای سیاه که به روشی فراسوی درک ما وجود دارد. در واقع، در سالهای اخیر، دادگاه و سایر شاخههای دولت ترامپ از این نمایش برای رد انتقادات به نظر میرسد به این نمایش متکی بودهاند. با این حال، وقتی نوبت به سیاست سخت میرسد، متوجه میشویم که نخبگان حقوقی از دخالت در سیاست چیزی بیش از حد ندارند.
رای دهندگان ویسکانسین در روز سهشنبه فرصتی برای یادآوری به آن نخبگان دارند که آنها تصمیم میگیرند چه کسی قانون را در ایالت آنها قضاوت کند.
بارزترین خطرات یک نامزد محافظهکار، برد شیمیل، در جایی نهفته است که دیوان عالی آینده ایالت ممکن است درخواست تجدید نظر در مورد برخی از بدترین قوانین ویسکانسین را استماع کند. برای مثال، دیوان عالی ویسکانسین ممکن است به این فرصت داده شود که قانون ایالتی را که ممنوعیت تقریباً کامل سقط جنین را از دوره پس از جنگ داخلی اعمال میکند، تأیید کند، در حالی که ایالت نیز باید تصمیم بگیرد که آیا نقشههای انتخاباتی به دقت طراحی شده جمهوریخواهان ناعادلانه است یا نه.
فقط به این دلیل که این اقدامات در ویسکانسین با مخالفت روبرو میشوند، به این معنی نیست که حامیان آن از این تلاش برای ادامه پیشروی منصرف میشوند. در واقع، با توجه به اینکه سیاستهای ایالتی با محدودیتهای کمی روبرو هستند، بسیاری از محافظهکاران متقاعد شدهاند که آنها به سادگی باید از این فرصت برای ایجاد یک مدل محافظهکار برای آنچه به نظر میرسد استفاده کنند. به همین دلیل است که پیروزی شیمیل میتواند آسیبهای دائمیتری نسبت به انتخاب فرماندار یا سناتور با حمایت MAGA در ایالت وارد کند. این میتواند یک تابلوی اعلانات در سراسر کشور ارائه دهد که دولتهای ایالتی چگونه میتوانند بر سر مردمان خود بتازند تا دستورالعملهای ایدئولوژیک واشنگتن را اعمال کنند.
اما چیزهای بیشتری در اینجاست. به خصوص اینکه دیوان عالی ویسکانسین یک سکوی پرش قابل اعتماد برای قضات به مدارج بالاتر در نظام قضایی بوده است، این خطر وجود دارد که یکی از بدترین نامزدهای دادگاه کشور در مسیر قضاوت در مورد پروندههای مهمی باشد که میتوانند کل ملت را تحت تأثیر قرار دهند.
به همین دلیل است که بسیاری از رهبران مذهبی، رهبران کارگری و کارشناسان حقوقی استدلال میکنند که حتی در کشوری که ترامپ و حامیان MAGA او اکنون در حال بازگشت به تلاطم ناشی از سیاست تفرقهانگیز هستند، نمیتوانیم اجازه دهیم که بردهای محلی محافظهکاران بدون چالش بمانند. در واقع، ما بیشتر باید به فکر این باشیم که چگونه همه میتوانند بیشتر درگیر باشند.
خوشبختانه، در سوزان کرافورد، رای دهندگان ویسکانسین فرصتی دارند تا نه تنها یک صدا برای عقل و انصاف به دادگاه بیاورند، بلکه به سایر مناطق در حال مبارزه در ایالت ما یادآوری کنند که مردم میتوانند به روشی متفاوت با ناهنجاری و تقسیم بندی مقابله کنند: به طور کلی و جمعی.