اعتبار: دیگو مالو
اعتبار: دیگو مالو

«نوجوانی» و دشواری شگفت‌انگیز در آغوش گرفتن پسر نوجوان

در اوایل اولین قسمت از مجموعه چهار قسمتی نتفلیکس به نام «نوجوانی»، پدر و پسری در اتاقی در ایستگاه پلیس نشسته‌اند زیرا پسر به قتل متهم شده است. پسر، جیمی، که ۱۳ سال دارد، توسط افسران، وکلا و کارکنان پزشکی که به سختی آنها را درک می‌کند، احاطه شده است. او در تنهایی با پدرش گریه می‌کند.

در طول صحنه، ادی، پدر، بارها به جلو خم می‌شود یا شروع به بلند کردن بازوی خود می‌کند، انگار که می‌خواهد پسرش را در آغوش بگیرد یا به او آرامش دهد، اما هرگز جیمی را لمس نمی‌کند. در عوض، ادی به جیمی می‌گوید: «کورن فلکس خودت را بخور.» مسائل عملی - این‌گونه ادی عشق را نشان می‌دهد.

در طول آن روز طولانی در ایستگاه پلیس، ادی تماس فیزیکی بسیار کمی با پسرش برقرار می‌کند. آنها تا صحنه پایانی قسمت، پس از آنکه هر دو شواهد ویدیویی را که گناه پسر را ثابت می‌کند، بررسی می‌کنند، یکدیگر را در آغوش نمی‌گیرند. آغوش نهایی آنها، که ابتدا توسط جیمی درخواست شد و توسط ادی رد شد، آغوشی از آسایش نیست، بلکه آغوشی از ویرانی مشترک است.

این شکاف در رابطه دور بین بازپرس، لوک، و پسر خودش نیز منعکس شده است. هر دو پدر تلاش می‌کنند تا عشقی را که در درونشان دارند به قلب پسرانشان منتقل کنند.

رابطه من با پسر نوجوانم متفاوت است و، فکر می‌کنم، بسیار گرم است. با این حال، من این مبارزه را می‌دانم. همانطور که پسر بزرگم دوران کودکی اولیه را ترک کرد، شانه‌هایش پهن‌تر شد تا با شانه‌های من مطابقت داشته باشد و صدایش تغییر کرد، من فکر کردم که با این فرد بالغ نوظهوری که اکنون در خانه من زندگی می‌کند، چه کنم. به عنوان کسی که بدون پدر بزرگ شده‌ام، فاقد یک الگوی سالم برای تقلید بودم. نمی‌دانستم چگونه آن دیوار سکوت و رمز و رازی را که بین والدین و نوجوانانشان ایجاد می‌شود، خراب کنم. اما می‌دانستم که چنین تخریب موانعی یک وظیفه ضروری برای والدین است. تماشای این نمایش به من یادآوری کرد که تنها نیستم.

در نسل گذشته، محققانی که تأثیر پدران بر پسران خود را مطالعه می‌کردند، اغلب بر غیبت فیزیکی آنها از خانه تمرکز می‌کردند. تحقیقات نشان داد که پسرانی که بدون حضور پدرانشان بزرگ شده‌اند، در معرض خطر بیشتری برای انواع پیامدهای منفی مرتبط با رشد اجتماعی و جنایتکاری قرار دارند.

اکنون می‌دانیم که صرفاً زندگی مردان در خانه، مانند هر دو پدر در این نمایش، کافی نیست. محبت فیزیکی پیامدهای قدرتمندی برای رشد عاطفی و روانی مردان دارد.

عشقی (کلامی و فیزیکی) که پدران نسبت به پسران خود نشان می‌دهند، یک پیش‌بینی‌کننده کلیدی برای این است که آیا پسران نوجوان در مدیریت پرخاشگری و خشونت در طول دوران نوجوانی خود مشکل خواهند داشت یا خیر. در «نوجوانی»، جیمی یک تجلی افراطی از یک مشکل رایج است. بسیاری از پسران ما بدون هدایت پدری سالم سرگردان هستند.

ما به عنوان پدر، به عنوان معرفی پسرانمان به مردانگی عمل می‌کنیم. اغلب این را به این معنا می‌گیریم که آنها به نوع محبت فیزیکی که در کودکی به آنها می‌دادیم، نیازی ندارند. یا اینکه طعنه باید به طور کامل جایگزین تأیید به عنوان وسیله‌ای برای ارتباط با آنها شود.

محبت فیزیکی ما به آنها نشان می‌دهد که قوی و ضعیف بودن، دوست داشتن و دوست داشته شدن اشکالی ندارد. این یکی از راه‌هایی است که می‌توانیم به بچه‌ها اجازه دهیم متفاوت باشند. در غیاب الگوهای سالم، برخی از پسران سعی می‌کنند مردانگی خود را از طریق پرخاشگری و تسخیر جنسی تعریف کنند. در «نوجوانی»، می‌بینیم که جیمی سعی می‌کند مردانگی خود را از طریق فعالیت جنسی و بعداً خشونت مرگبار ثابت کند.

من با بچه‌هایم بازی‌ای را ابداع کردم که آن را «هفت دقیقه با بابا» می‌نامیدم. من هر یک از چهار فرزندم را می‌نشاندم و یک تایمر را روشن می‌کردم. ما رو به روی هم می‌نشستیم و فرزندم می‌توانست هر چیزی را که می‌خواست به من بگوید، اما من سؤال نمی‌کردم. او رهبری را بر عهده می‌گرفت. فرزندان من در سنین ابتدایی اغلب به سرعت گفتمانی پرحرف درباره آنچه در تربیت بدنی انجام داده‌اند یا جداول ضربی که یاد می‌گرفتند، آغاز می‌کردند. آنها می‌توانستند به طرز شگفت‌انگیزی در مورد بچه‌ای که در ناهار مردم را قلدری می‌کرد یا دوست خود را در زمین بازی هل می‌داد، صریح باشند.

نوجوانان من (یک دختر و یک پسر) اغلب مرددتر بودند، اما وقتی بالاخره شروع به صحبت می‌کردند، اغلب بیش از هفت دقیقه طول می‌کشید. اوقات دیگر، هنوز امیدوار بودم به او دست پیدا کنم، پسرم را به سمت مبل یا به دفترم صدا می‌زدم و از او می‌خواستم چیزی را به من بگوید که درست باشد - نه یک حکایت سطحی، بلکه هر چیزی درباره زندگی یا روزش که ممکن است به من کمک کند او را بشناسم.

وقتی کوچکتر بود، آغوش‌ها به طور طبیعی، به عنوان نتیجه‌گیری‌های عادی در پایان یک روز یا به عنوان خوش آمدگویی از کار، می‌آمدند. بعضی روزها هنوز باید در مورد عبور از آن دیوار عاطفی یا فیزیکی تعمدی عمل کنم.

من دریافته‌ام که ما به عنوان والدین، باید ریتم قلب هر کودک را بیاموزیم و آهنگ‌هایی را بنوازیم که می‌توانند به او برسند. تمام موسیقی‌های بزرگ ترکیبی از ساختار و احساس، ادای احترام و نوآوری دارند که به زیبایی واقعی اجازه می‌دهد خلق شود. هر خانه‌ای متفاوت است، اما عناصر مشترکی وجود دارد که باعث شکوفایی دوران کودکی می‌شود.

من فقدان آن را احساس کردم، و تعدادی از مطالعات نشان می‌دهند که مردان جوان دیگر نیز آن را احساس می‌کنند. این فقدان یک بنیاد عاطفی امن باعث شده است که آنها به اینفلوئنسرهای اینترنتی روی بیاورند، همانطور که شخصیت جیمی این کار را کرد، کسانی که آنها را دوست ندارند و فقط می‌خواهند اختلال عملکرد عاطفی و جنسی خود را به یک جمعیت جوان مرد گیج منتقل کنند.

در «نوجوانی»، رابطه بین لوک و پسرش، آدام، به عنوان یک پایان جایگزین برای داستان غم‌انگیز جیمی عمل می‌کند. لوک پس از ایجاد یک پیشرفت در پرونده، سرانجام متوقف می‌شود تا تمام آنچه را که تجربه کرده است، پردازش کند. او پسرش را در دوردست می‌بیند و از او دعوت می‌کند تا چیپس و نوشابه بخرد. پسر ابتدا امتناع می‌کند و می‌گوید: «تو پرونده خودت را داری.» آدام فرض می‌کند که شغل قبل از رابطه آنها قرار دارد. لوک پاسخ می‌دهد: «من مقداری وقت آزاد دارم. می‌خواهم آن را با تو بگذرانم چون دوستت دارم.» تفاوت بین لوک و ادی این است که لوک هنوز وقت دارد رابطه را ترمیم کند.

«نوجوانی» یک اثر داستانی است که در آن علت و معلول ساده شده است. اما ما را از واقعیتی آگاه می‌کند که برای هر کسی که توجه می‌کند، واضح است: بسیاری از پسران ما حالشان خوب نیست و این به عهده کسانی است که آنها را دوست دارند تا کاری در این مورد انجام دهند.

ایساو مک‌کالی (@esaumccaulley) نویسنده مهمان بخش نظرات و نویسنده کتاب «چقدر دور تا سرزمین موعود: داستان امید و بقای یک خانواده سیاهپوست در جنوب آمریکا» و کتاب کودکان «اندی جانسون و راهپیمایی برای عدالت» است. او دانشیار عهد جدید و الهیات عمومی در کالج ویتون است.