حداقل بنیامین نتانیاهو کت و شلوار پوشیده بود. نخست وزیر اسرائیل اهدافی داشت وقتی در ۷ آوریل در کاخ سفید با دونالد ترامپ دیدار کرد. او نیاز به تخفیف از تعرفه ۱۷ درصدی جدیدا اعمال شده بر کالاهای اسرائیلی داشت. او امیدوار بود که آقای ترامپ را متقاعد کند که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، به طور خطرناکی در سوریه مداخله میکند. و او میخواست توضیح دهد که زمان مناسب برای حمله به تاسیسات هستهای ایران فرا رسیده است: دیپلماسی بیهوده خواهد بود.
این نشست طبق برنامه پیش نرفت. دقیقا به بدی تحقیر عمومی ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، در ماه فوریه نبود. اما خیلی هم بهتر نبود. تعرفهها پابرجا ماند. آقای ترامپ از همتای ترک خود به عنوان یک دوست تمجید کرد. و او اعلام کرد که آمریکا از ۱۲ آوریل مذاکرات "مستقیم" با ایران را آغاز خواهد کرد. یک منبع اسرائیلی میگوید: "ترامپ به نتانیاهو خط قرمز داد: هیچ کاری نکن و این را خراب نکن." "بیشتر شبیه مراسم ختم بود تا عروسی."
این هشدار لازم بود. اسرائیل احساس قلدری میکند. در واکنش به حمله موشکی ایران در ماه اکتبر، بیشتر شبکه دفاع هوایی جمهوری اسلامی را منهدم کرد. یک مقام امنیتی اسرائیلی میگوید: "ایران در آسیبپذیرترین حالت خود قرار دارد." او اشاره میکند که در گذشته آقای نتانیاهو در صدور دستور حمله به تاسیسات هستهای ایران تردید داشت، اما اکنون دلیل کمتری برای عقبنشینی دارد - جدا از آقای ترامپ. به گفته یک دیپلمات اسرائیلی، اگرچه نخست وزیر در حالی که در داخل کشور محبوبیت کسب میکند، علناً از دستورات سایر روسای جمهور سرپیچی کرده است، اما گفتن "نه" به آقای ترامپ برای او بسیار دشوارتر است. به گفته یک دیپلمات اسرائیلی، او "سیاست خارجی اسرائیل را به او زنجیر کرده است."
مذاکرات بین آمریکا و ایران در عمان، یک کشور خلیجی که در گذشته بین آمریکا و ایران میانجیگری کرده است، آغاز خواهد شد. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، ساعاتی بعد این خبر را تایید کرد. او نماینده ایران خواهد بود، در حالی که انتظار میرود استیو ویتکوف، فرستاده رئیس جمهور در خاورمیانه، رهبری هیئت آمریکایی را بر عهده داشته باشد. با این حال، فرمت آن هنوز مشخص نیست. ایران از مذاکرات مستقیم خودداری کرده است. آقای عراقچی گفت که جلسه در عمان غیرمستقیم خواهد بود: انتقال پیامها از طریق عمانیها، نه ملاقات حضوری.
هر قالبی که داشته باشد، این مذاکرات نمیتوانست فوریتر باشد. ایران و هفت قدرت جهانی در سال ۲۰۱۵ به توافقی دست یافتند که به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) شناخته میشود. این توافق فعالیتهای هستهای ایران را در ازای لغو تحریمها محدود میکرد. با این حال، از زمانی که آقای ترامپ در سال ۲۰۱۸ از این توافق خارج شد، برنامه غنیسازی اورانیوم ایران به سطوح بیسابقهای رسیده است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) در ماه فوریه گزارش داد که ایران ۲۷۵ کیلوگرم اورانیوم را تا خلوص ۶۰ درصد غنی کرده است که نزدیک به درجه تسلیحاتی است.
این مقدار برای تولید شش بمب هستهای در صورت پالایش بیشتر کافی خواهد بود. "زمان گریز" ایران، دورهای که برای غنیسازی اورانیوم به اندازه یک بمب نیاز دارد، اکنون مسئله روزها یا در بهترین حالت هفتهها است. بدون توافق، به نظر میرسد که آمریکا یا اسرائیل (یا هر دو) تصمیم خواهند گرفت که اواخر امسال سایتهای هستهای ایران را بمباران کنند.
با این حال، هنوز مشخص نیست که هر دو طرف خواهان چه نوع توافقی هستند. با آمریکا شروع کنید. مایک والتز، مشاور امنیت ملی، از توافقی حمایت میکند که تاسیسات هستهای ایران را برچیند. این نظر آقای نتانیاهو نیز هست: او خواستار توافقی "به شکلی که در لیبی انجام شد" شد، که در سال ۲۰۰۳ با برچیدن برنامه هستهای نوپای خود موافقت کرد.
انتخاب کلمات او ایرانیان را نگران خواهد کرد. آنها به یاد خواهند آورد که بعد چه اتفاقی افتاد: معمر قذافی، دیکتاتور لیبی، هشت سال بعد سرنگون و کشته شد. علی خامنهای، رهبر معظم ایران، مشتاق است که رژیمش از سرنوشت مشابهی اجتناب کند. او برنامه هستهای را به عنوان یک بیمهنامه مینگرد، به ویژه پس از آنکه اسرائیل حزبالله، قدرتمندترین نیروی نیابتی منطقهای ایران، حماس در غزه و پدافند هوایی خود ایران را نابود کرد. این آیتالله ممکن است مایل به تعطیلی سانتریفیوژهای ایران باشد، اما نه نابودی آنها.
خوشبختانه برای او، دنیای ترامپ شامل جمعیت زیادی است. آقای ویتکوف در مصاحبه با تاکر کارلسون، یک پادکستر بانفوذ طرفدار ترامپ، گفت که هدفش "برنامه راستیآزمایی است تا هیچکس نگران تسلیحاتی شدن نباشد." این هدفی واقعبینانهتر و نزدیکتر به JCPOA اصلی است که ذخایر اورانیوم ایران را محدود کرد و نظارت دقیق IAEA را اعمال کرد.
به نظر میرسد که این توافق از حمایت رئیس جمهور - و جمهوری خواهان انزواطلب، که مشتاق به دستیابی به توافق و جلوگیری از جنگ دیگری در خاورمیانه هستند - نیز برخوردار است. ساعاتی قبل از ورود آقای نتانیاهو به کاخ سفید، آقای کارلسون استدلال کرد که حمله نظامی خودکشی خواهد بود. او در X، یک پلتفرم رسانههای اجتماعی، نوشت: "هر کسی که از درگیری با ایران حمایت میکند، متحد ایالات متحده نیست، بلکه دشمن است."
حتی یک توافق متوسط نیز مستلزم آن است که آمریکا امتیازاتی نیز بدهد. مشاوران آقای ترامپ در مورد آنچه ممکن است مایل به ارائه باشند، چیز زیادی نگفتهاند. آنها قطعا تحریمها علیه نفت ایران را لغو خواهند کرد و به آن اجازه میدهند تا به جای تخفیف از طریق واسطههای سایه، نفت خام را در بازار آزاد بفروشد.
ایران همچنین خواهان تضمینهایی خواهد بود که توافق جدید پایدارتر از توافق قبلی باشد. آنها امیدوارند که این یک معاهده تصویب شده توسط سنا باشد؛ اما مشخص نیست که آیا آقای ترامپ میتواند ۶۷ رای برای این کار پیدا کند یا خیر. یک سناتور جمهوری خواه میگوید: "این واقعاً بستگی به این دارد که توافق چگونه به نظر میرسد و اینکه آیا میتوانید همزمان عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی را انجام دهید."
زمان کوتاه است. وقتی از چندین منبع آمریکایی، اسرائیلی و عربی پرسیده شد که فکر میکنند آقای ترامپ تا چه مدت مایل به مذاکره است، همه یک پاسخ دادند: چند ماه. JCPOA دو سال به طول انجامید. وقتی جان کری برای مذاکره در مورد این توافق به وین پرواز کرد، اغلب ارنست مونیز، وزیر انرژی، به او ملحق میشد. آقای مونیز، یک فیزیکدان هستهای آموزش دیده، به حل و فصل جزئیات فنی کمک کرد. دولت ترامپ تاکنون فاقد چنین تخصصی است.
عامل دیگری که زمان مذاکرات را محدود میکند، تقویت نظامی آمریکا است که از قبل در منطقه در حال انجام است. بمب افکنهای رادارگریز B-2 در یک پایگاه پیشرفته در اقیانوس هند مستقر شدهاند. دومین ناو هواپیمابر نیز در راه است. هدف از این کار این است که به ایران نشان داده شود که تهدید حمله واقعی است. اما این سطح از نیروها، که در زمانی که پنتاگون در حال کاهش هزینهها است، پرهزینه است، نمیتواند برای مدت طولانی حفظ شود. کاهش زودهنگام آن میتواند پیامهای اشتباهی ارسال کند: عدم قاطعیت به ایرانیان؛ و تشویق به اسرائیلیها برای اقدام یکجانبه.
چندین مقام منطقهای موازی با مذاکرات آقای ویتکوف با روسیه ترسیم میکنند. هنگامی که آنها در اواسط فوریه آغاز شدند، به نظر میرسید که آقای ترامپ خوشبین است که میتواند به جنگ در اوکراین به سرعت پایان دهد. تقریباً دو ماه بعد، این روند متوقف شده است: ولادیمیر پوتین، جای تعجب نیست، به عنوان یک شریک مذاکره کننده سرسخت ظاهر شد.
اکنون این خطر وجود دارد که اتفاق مشابهی با ایران رخ دهد. جمهوری اسلامی دوست دارد تعلل کند: هر زمان که به نظر میرسد توافقی نزدیک است، خواستههای بیشتری اضافه میکند. یک توافق عجولانه احتمالاً یک توافق بیکیفیت خواهد بود - آنچه که یک سفیر سابق آمریکا در اسرائیل آن را "JCPOA-lite" مینامد. ایران در چند سال گذشته بر چرخه سوخت هستهای مسلط شده است؛ توافقی که به سانتریفیوژهای آن اجازه میدهد حتی تحت مهر و موم IAEA دست نخورده باقی بمانند، آن را چند ماه از گریز دور میکند (JCPOA آن را یک سال دور نگه داشت). آقای نتانیاهو ممکن است امیدوار باشد که هنوز متحدان کافی در واشنگتن برای از بین بردن چنین توافقی، در صورت وقوع، داشته باشد. جلسه این هفته با آقای ترامپ ممکن است ناامیدکننده بوده باشد. اگر مذاکرات آمریکا با ایران با شکست مواجه شود، جلسه بعدی ممکن است بیشتر مورد پسند او باشد.